به سوی جامعه دانش محور
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[22 Jan 2008]
[ محمد مهدی فرقانی]
امروزه يكي از اساسيترين و بديهيترين حقوق شهروندي، دسترسي آزاد به اطلاعات و اخبار است تا جايي كه مهمترين شاخص توسعه هركشور بر اساس ميزان توليد، امكان توزيع ومصرف اطلاعات ارزيابي ميشود. اين در حاليست كه شرايط كنوني جامعه ما، توليد اطلاعات تنها در سطوح و لايههاي خاصي از جامعه صورت ميپذيرد و حق دسترسي به اطلاعات براي عموم شهروندان هنوز چندان گسترده نشده است. از طرف ديگر طي يک سال اخير سايتهاي خبري متعددي كه از سوي گروههاي مختلف سياسي و حتي افراد راهاندازي شدهاند، تحولي عظيم در عرصه اطلاعرساني كشور به وجود آمده ست. حال پرسش اينجاست، با توجه به شرايط كنوني جامعه، پديد آمدن اين كانالهاي جديد ارتباطي واطلاعرساني تا چه حد ميتواند خلا موجود اطلاعرساني كشور را پر كند؟ نقش اين اطلاعات در توسعه علمي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي جامعه تا چه حد ميتواند مهم تلقي شود؟ پرسش ديگر آنكه با پديد آمدن اين كانالهاي جديد ارتباطي كه به معناي حذف دروازهبان خبري است، مرز ميان صحت و سقم اخبار چگونه قابل تشخيص است و ... همانطور كه ميدانيم، در كشورهاي غربي، جامعه اطلاعاتي در حال پيشرفت و گسترش است، اما كشورهاي در حال توسعه از جمله كشور ما طي چند سال اخير كه روند گسترش اطلاعت در اين كشورها شتاب بيشتري گرفته است، از پيامدهاي مختلف آن متاثر شدهاند. جنابعالي چشمانداز اين تحولات را در ايران چگونه ارزيابي ميكنيد؟ اگر كشورهاي در حال توسعه با پديده جهاني شدن وجامعه اطلاعاتي برخوردي خلاق و فعال نداشته باشند، مانند بسياري از مظاهر تمدن غربي به جاي بهرهبرداري مطلوب و منطقي از اين پديده دچار عوارض آن ميشوند. به تعبيري سياست نفي و انكار و ناديده انگاشتن مقتضيات جامعه در اين برهه از زمان كارساز نبوده و تنها راه حل ممكن ، پذيرش واقعيت ورود به جامعه اطلاعاتي و مجهز شدن در برابر آن است. در اين صورت ميتوند سهمخود را در زمينه بهرهبرداري از دستاوردهاي جامعه اطلاعايت به دست آورد. بهترين راه حل براي پذيرش آمادگي ورود به جامعه اطلاعاتي را در چه ميبينيد؟ براي پذيرش تحولات جديد كه در عرصه اطلاعرساني در حال وقوع است، نخست بايد از نظر فرهنگي فهم و درك صحيحي از اين نظام حاصل شود. اين پذيرش به اين معناست كه نخست نگرش به مفهوم سرمايه اجتماعي تغيير پيدا كند. امروزه سرمايه اجتماعي شامل ابزار، ساختمان، تكنولوژي و ...نيست، بلكه اطلاعات، تخصص،كارآمدي و نيروي انساني ماهر به عنوان عوامل زمينه ساز توسعه و پيشرفت در عرصههاي مختلف توسعه اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي مطرح ميشود. مهمترين اقدام براي تغيير مفهوم سرمايه اجتماع چيست؟ ضروري است، در نگرش به مقوله اطلاعات، كاركرد و جايگاه آن و ذهنيتي را كه در تفكر سنتيمان وجود دارد، مورد بازنگري قرار دهيم. به اين مفهوم كه حق دسترسي همگاني به اطلاعات محور شدن دانش در جامعه، بها دادن به نيروي انساين متخصص و شايسته گرايي در همه امور،مهمترين محور توسعه بخشي قرار گيرد. امروزه مهمترين شاخص توسعه در هر كشور بر اساس ميزان توليد، توزيع و مصرف اطلاعات ارزيابي ميشود، براي توسعه اين عوامل، چه راهكارهايي پيشنهاد ميكنيد؟ براي توليد اطلاعات اين گرايشهاي علمي را در جامعه تقويت كنيم، چراكه توليد اطلاعات ارتباط مستقيمي با رشد علمي اطلاعات دارد. هر جامعهاي كه امكان توليد علمي در آن وجود دارد، امكان توليد، توزيع و مصرف اطلاعات در آن بيشتر است. در شرايط كنوني ، در كدام بخش( توليد، توزيع و مصرف اطلاعات) بيشتر با مشكل روبرو هستيم؟ در كشور ما توليد اطلاعات دچار نقصان است. چون هنوز توسعه علمي پيدا نكردهايم و به جامعه دانش محور تبديل نشدهايم. منظور از جامعه دانش محور چيست و چرا ما با اين جامعه فاصله داريم؟ جامعه دانش محور، جامعهاي است كه در آن گردش امور بر مبتني بر دستاوردها، اطلاعات و شاخصهاي علمي باشد. ما در عرصه علوم محض، انساني، فرهنگي، تكنولوژي و حتي در عرصههاي عمومي توليد اطلاعات دچار مشكل هستيم. علت اين امر نيز به يك ميراث تاريخي كهنه در ايران برميگردد و آن رابطه عمودي و يكسويه قدرت و سياست با جامعه و مردم است كه اطلاعات را در انحصار خود قرار ميدهد. در چنين فضايي تنها شاختار قدرت ميتواند از اطلاعات برخوردار باشد و اين اطلاعات را در انحصار خويش نگاه دارد. چنين ساختاري حق مردم را براي آگاهي و دسترسي به اطلاعات را به رسميت نميشناسد. هرچند كه اين طرز تفكر در طي چند سال اخير متحول شده است، اما ميراث گذشته آن هنوز باقي است. لطفا در مورد تبعات منفي اين نگرش و راه برون رفت از اين وضعيت بيشتر توضيح دهيد. در صورتي كه توليد اطلاعات تنها در سطوح و لايههاي خاصي از جامعه صورت پذيرد و حق دسترسي به اطلاعات تنها براي افراد خاصي وحودداشته باشد، كه از ابزارهاي مهم توسعه كه همان دسترسي عمومي مردم به اطلاعات است، عملا محقق نشده است. براي خروج از اين انسداد، بايد به لحاظ ذهني و فرهنگي متحول شويم. درواقع نگرش به موضوع اطلاعات نيز بايد دگرگون شود. متاسفانه هنوز به اطلاعات نگاه امنيتي داريم و تا زماني كه به انتشار اطلاعات و دسترسي همگاني به آن به عنوان مساله امنيتي نگاه كنيم با مشكل روبرو هستيم همچنين ماداميكه اطلاعات به عنوان سرمايه اجتماعي براي همگان شناخته نشده و انحصار دسترسي به آن در قلمرو عمومي هرچه محدودتر نشود، فرآيند توليد و مصرف اطلاعات با چالش روبرو خواهد شد. مانع بعدي، مربوط به امكانات سختافزاري و زيرساختي است. ما حتي از نظر بعضي ابزارها، امكانات ارتباطي و اطلاعرساني هم در كشور عقب هستيم. زيرساختهاي ما بهشدت توسعه نيافتهاند. براي تهيه وتامين سرمايه به منظور توسعه ارتباطات با موانعي روبور هستيم، همانطور كه ميدانيم،امكانات و ابزارها بايد در خدمت توسعه ارتباطات باشد، چون يك ارتباطات توسعه يافته، نيازمند، نيازمند امكانات وابزارهاي لازم است. ساختار يك ارتباط توسعه يافته ميتواند نقش مؤثري در توسعه ملي، سياستگذاري و برنامهريزيهاي مهم داشته باشد. ما هنوز در زمينه تعداد ايستگاههاي تلفن همراه، تعدادتلفنهاي ثابت و ... با مشكل روبرو هستيم. با ابزارهاي نوين ارتباطي قادريم فرآيند توليد، توزيع و مصرف اطلاعات را برنامهريزي كنيم. در زمينه توسعه زيرساختها، نيازمند مديريت و برنامهريزي هستيم. برپايي همايشهايي در زمينه ارتباطات و اطلاعرساني ، ادبيات ارتباطات را در كشور توسعه ميدهد. به تعبيري، ميان متخصصان و غيرمتخصصان مفاهيم و اصطلاحات پايهاي علوم ارتباطات جاي خود را باز كرده و اين امر به صلاح نگرشهاي بستهاي كه در گذشته در امر اطلاعرساني وجود داشته، كمك كرده وسبب گستردگي ذهنيتهاي فرهنگي ميشود. برپايي همايش علمي ايران و جامعه اطلاعاتي در سال 1400 هجري شمسي كمك بزرگي به شكلگيري و درك متقابل ميان آنها خواهد کرد. در عصر كنوني كه ارتباطات محور توسعه سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي است، توجه به اين مقوله از ضرورتها و بايستههاي علم ارتباطات است. به نظر ميرسد، با وجود مشكل در حوزه سختافزاري، مشكلات اين حوزه كمتر از مشكلات حوزه نرمافزاري است. دليل اين امر را در چه ميدانيد؟ بلي. در زمينه استفاده از تكنولوژي روزآمد، باوجود قبول مشكلات آن بايد، از كشورهاي پيشرفته خيلي عقب نيستيم. اين مساله به آن معناست كه مفهوم سرمايه اجتماعي متحول شده است. اين يك واقعيت است كه با پرداخت هزينه ميتوان تكنولوژي و ابزار را تهيه كرد، اما فرهنگ ونگرش نيروي انساني متخصص را بايد با برنامهريزي و متناسب با نيازهاي روز متحول كرد. توسعه انساني در كشورهاي در حال توسعه از جمله كشور ما هنوز درگير مسائل پايهاي است. در سالهاي اخير به سرعت شاهد گسترش سايتهاي خبري از سوي موسسات، احزاب و افراد مختلف هستيم اين در حاليست كه گسترش اين سايتها و اينكه هرفردي ميتواند خود توليدكننده و دريافت كننده خبر باشد، مساله دروازهباني خبر را عمله نفي منتفي ميسازد تا جايي كه مرز ميان شايعه از خبر قابل تفكيك نيست. نظر شما در مورد اين كانالهاي جديد ارتباطي چيست و اساسا پيدايش اين قبيل شبكههاي ارتباطي نوين را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ تكنولوژيها و فناوريهاي جديد ارتباطي با سرعت بيشتري از ساير عرصههاي فناوري، فراگير شده و فارغ از ملاحضات و مرزهاي ملي به درون كشورها راه پيدا ميكند. در حقيقت كاربرد اين اطلاعات، فردي بوده و از انحصار دولت خارج شده است. امكان استفاده افراد از اطلاعات و كاهش انحصار دولتها و حكومتها، ازجنبههاي مثبت اين تكنولوژي نوين اطلاعات است. همچنين استفاده از اين كانالهاي جديد اطلاعاتي به ويژه دموكراتيزه شدن و عادلانه شدن اطلاعرساني كمك ميكند. چراكه اگر انحصار توليد و توزيع در دست گروهي خاص نبوده و حق دسترسي به اطلاعات براي همگان ميسر است. زيرا هركس بالقوه اين امكان را پيدا ميكند كه نقش گيرنده و فرستنده را ايفا كند. ايننوع ارتباطات، دسترسي فردي را به حوزه اطلاعات گسترش داده و به تعاملي و دوسويه شدن ارتباطات كمك ميكند. از طرفي حق انتخاب مخاطب را افزايش ميدهد. از جانب ديگر فناوريهاي جديد، نگرانيهايي را با خود به همراه دارد. از جمله دامن زدن به اضافه بار اطلاعاتي در سطح بينالمللي. در چنين شرايطي مخاطبان تحت بمباران اطلاعاتي قرار ميگيرند كه صحت و سقم آن براي آنان مشخص نيست. همانطور كه اشاره شد، اطلاعات اين سايتها از نظر اعتبار علمي، اجتماعي، فرهنگي و ...ممكن است خدشهپذير باشد، چون هرفردي به راحتي ميتوان هم نقش گيرنده و هم فرستنده خبر را عهده گيرد. حتي گاهي تصويه حسابهاي شخصي، گروهي، اقتصادي و... ممكن است سبب انتشار اخبار نادرست شود. انعكاس اخباري در مورد مضرات نوعي دارو ممكن است توسط شركتهاي ديگر با هرف رقابت تجاري صورت پذيرد. به هر حال اين پديده نيز مانند هر پديده ديگري نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارد. طي يك سال اخير تعدادي از سايتهاي خبري در كشور از سوي برخي جناحهاي سياسي و افراد راهاندازي شده است. آيا ميتوان گفت اين كانالهاي جديد ارتباطي خال روزنامههاي تعطيل شده را تاحدي پر خواهند كرد؟ ما در ايران در طي دو سه سال اخير به موازات مشكلاتي كه براي مطبوعات(مكتوب) ايجاد شده است، شاهد توسعه ارتباطات الكترونيك بودهايم. در حال حاضر شايد هزاران نفر در ايران از طريق شبكههاي كامپيوتري به اطلاعات مورد نياز خوددسترسي پيدا ميكنند. اگر سياستها مبتني بر واقعيات جهان امروز نباشد، جامعه به دنبال راه گريز ميگردد. به تعبيري استفاده از اين فناوريها، نوعي استفاده از ظرفيتهاي موازي براي پركردن برخي خلاهايي است كه به طور رسمي در جامعه وجود دارد. حال اينكه تا چه اندازه اراده ساختار قدرت بر دموكراتيزهكردن ارتباطات استوار است، بستگي به سياستهاي حكومت كنندگان دارد. در عصر ارتباطات نوين، براي تسهيل در امور اطلاعرساني، عمل دولتمردان در زمينه توسعه و كاربرد فناوريهاي اطلاعاتي در سطح بينالمللي مهم است. زيرا در غير اين صورت استفاده از اين فناوريهاي اطلاعايت ممكن است به نوعي عميقتر كردن شكاف دولت و ملت منجر شود. انتشار اطلاعات و اخبار از طريق سايتها در كشور، در حقيقت انتشار اخباري است كه شايد از طريق رسانههاي رسمي قابل انعكاس نبوده و انتشار آن به صورت رسمي همراه با مشكلات وهزينه است. به عبارتي هرچه سياستهاي كلان كشور به سمت محدود كردن قلمرو عمومي حركت كند، طبقاتي شدن اطلاعات عميقتر ميشود. آيا ميتوان با وضع قوانين بر نحوه كار اين قبيل سايتها نظارت كرد؟ قوانين را بايد متناسب با واقيتهاي اجتماعي تدوين كرد. مادامي كه در حوزههاي علمي، فرهنگي، اجتماعي و ... متحول نشده باشيم، صرف وضع قوانين، تنهايي كارسازنيست. اين اتفاقات در بسياري از حوزهها به وضوح قابل مشاهده است. مواردي كه ما قانون داريم، اما جامعه راه خودش را ميرود. بديهي است علت فرار از قانون، پاسخگو نبودن آن به نيازهاي جامعه است. در چنين شرايطي جامعه راه حلهاي فرار از قانون را پيدا ميكند. بستن يك راه نوين ارتباطي بدون جايگزين كردن پديدهاي ديگر، تنها سبب روي آردن مردم به راههاي فرار شده است و شكاف ميان دولت و ملت را افزايش ميدهد. در حاليكه اگر ارتباطات به شيوه صحيحي توسعه يابد، ميان دولت پل ارتباطي ايجاد شده و اين شكاف تاريخي به تدريج از ميان خواهد رفت. با پيچيدهتر شدن تكنولوژيهاي ارتباطي، عملا مقابله با اين سايتها امكانپذير نيست و بيتوجهي به اين پديده، شكاف ميان دولتمردان و افكار عمومي را هرروز بيشتر ميكند. تا زماني كه سياست كلان ملي نداشته باشيم، عملا به حوزههايي كه تحت كنترل هستند، بيشتر امكان رشد دادهايم .در حوزه رسانههايي كه تحت كنترل هستند، سختگيرانهتر عمل كردهايم. گسترش اين سايتهاي خبري تا چه اندازه سبب توسعه ارتباطات و پركردن خلاهاي ارتباطي ميشود؟ در بسياري از اين سايتهاي اطلاعاتي، متاسفانه شاهد توليد اطلاعات علمي نيستيم. بلكه بيشتر آنها يابرداشت از منابع خارجي هستند يا اطلاعرساني آنان مبتني بر اطلاعات علمي نيست. صرف استفاده از تكنولوژي به تنهايي باعث توسعه ملي نميشود. اگر مظروفي نداشته باشيم، بازهم مصرف كننده باقي خواهيم ماند. به تعبيري گسترش اين سايتها حوزه مصرف اطلاعات را گسترش داده تا توليد اطلاعات را.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - ۲۳ نوامبر ۲۰۲۴
اقتصاد فراصنعتی
|
|