( بخش دوم )
آلوين تافلر- مشهورترين آيندهپژوه جهان- 36 سال پس از انتشار كتاب "شوك آينده"، اقتصاد غيرپولي را اساس سيستم دارايي جديد ميداند. آنچه در ادامه آمده است، بخشي از مصاحبهاي است كه نشرية "استراتژي و تجارت" با آلوين تافلر در مورد جديدترين كتابش (ثروت تحولبنيان) انجام داده است. مطالعة نظرات وي در اين زمينه و نيز مباحثي كه در اين گفتگو به آن اشاره شده است، خالي از لطف نيست. ترجمه: مريم پرستش
• شما ناهماهنگي ميان سرعت سريع تحول در اقتصاد و سرعت كم سازمانها در انطباق با اين مقولات را علت اصلي ناهماهنگي ميان نهادهاي اجتماعي ميدانيد. بسياري از سازمانها، دوباره طراحي و متناسب با فناوريهاي جديد ساخته شدهاند. آيا اين سازمانها نيز در حال حاضر، به هماهنگسازي مجدد نياز دارند؟
بله، متأسفانه حتي ديدگاه باهوشترين مديران نيز در مورد رابطه ميان هماهنگي و ناهماهنگي در شركتهايشان، اقتصاد و جامعه، بسيار محدود است. شركتها مبالغ هنگفتي را براي هماهنگ كردن فعاليتهاي داخلي و زنجيرههاي توليد صرف ميكنند؛ اما آنچه ما در كتاب "ثروت تحولبنيان" به آن اشاره ميكنيم، به معني هماهنگسازي كامل تمام فعاليتها نيست. در واقع، چنين كاري غيرممكن است. زمانيكه شما فعاليتهاي بخش الف را با فعاليتهاي بخش ب هماهنگ ميكنيد، باعث ناهماهنگي ساير بخشها شدهايد. شايد فرايند هماهنگسازي را تسريع كرده باشيد، اما بخش مالي شركت قادر به تأمين هزينهها نخواهد بود. توجه به اين نكتهها براي شركتهايي كه در زمينة هماهنگسازي فعاليت ميكنند، همانند Oracle وSAP بسيار مهم است.
البته وجود ناهماهنگي تا حدي براي حفظ فضاي رقابت در ايجاد زمينة مناسب براي نوآوري لازم است؛ زيرا شركت يا اقتصادي كه تمام بخشهاي آن كاملاً با يكديگر هماهنگ باشند، پويايي خود را از دست ميدهد. از طرف ديگر، ناهماهنگي گسترده نيز باعث آشفتگي در شركتها، صنايع يا اقتصادها ميشود. در واقع، در پي هماهنگسازي سيستم دارايي، تحولات گستردهاي در بازار بورس ايجاد شده است.
• براي بسياري از شركتها زنجيرة توليد و عرضه خدمات، از نظر زمان و مكان لازم بسيار گسترده شده است و اين فرايند به طور چشمگيري پيچيدهتر شده است.
كاملاً موافقم. هر چه رابطة ميان بخشهاي مختلف مستحكمتر شود، مجال كمتري براي ناهماهنگي باقي ميماند. عرضة بهموقع خدمات بسيار مهم است؛ اما نشاندهندة اين واقعيت است كه درصد خطايي كه در اين فضا ميتوان مرتكب شد، كمتر شده است. اين پديده باعث ميشود كه اين سيستم نسبت به هرگونه بينظمي و اختلال بسيار حساس باشد. در نتيجه در مدت زمان كوتاهي، اين خطاها برطرف ميشوند. زمان، مؤلفة مهمي است كه تا به حال به طور جدي مورد مطالعه قرار نگرفته است و تأثير آن در تجارت مشخص نشده است.
• يكي از جالبترين بخشهاي كتاب شما در مورد سرمايههاي غيررقابتي است؛ سرمايههايي كه با استفادة افراد ديگر، كاهش نمييابد. آيا روشهاي قابل قبولي براي سنجش اين سرمايههاي علمي وجود دارد؟
اكثر شركتها تلاش ميكنند كه براي برخي از اموال معنوي، قيمت تعيين كنند. اگر دانش را سرماية اصلي اقتصاد پولي بدانيم (آنچنان كه ما معتقديم)، بنابراين بايد در اين زمينه بيشتر بدانيم. در بخشي از كتاب "ثروت تحولبنيان" به 10 تفاوت عمده ميان دانش و ساير منابع دارايي اشاره شده است. براي مثال، دانش نوعي سرمايه غيررقابتي است. ميليونها نفر ميتوانند از مجموعهاي از علوم و دانش يكسان استفاده كنند؛ بدون اينكه ذرهاي از ارزش آن كاسته شود.
همچنين، دانش غيرخطي است؛ گاهي تغييرات كوچك، نتايج بزرگي در پي دارد. جري يانگ و ديويد فيلو - دانشجويان استانفورد- فقط با طبقهبندي سايتهاي مورد علاقهشان، راهاندازي "ياهو" را آغاز كردند. فرد اسميت نيز زمانيكه هنوز دانشجو بود، به اين نتيجه رسيد كه در يك اقتصاد پرشتاب، مردم حاضر هستند كه هر قيمتي را براي سرعت بيشتر بپردازند. بنابراين شركت حمل و نقل "فدرال اكسپرس" را تأسيس كرد.
ديگر اينكه، دانش بسيار گسترده و بيهيچ قيدوبندي است. دانشها و علوم مختلف، با يكديگر تركيب ميشوند؛ هر چه دانش بيشتر باشد، امكان تركيبهاي احتمالي بيشتر است.
همچنين، روزبهروز امكان ذخيرة اطلاعات در فضاهاي كوچكتر فراهم ميشود. در سال 2004، نام شركت توشيبا به دليل ساخت يك هارد كه كوچكتر از تمبر پستي بود، در ميان ركوردهاي جهاني گينس ثبت شد. در آيندهاي نزديك، اطلاعات در فضاهايي در اندازههاي نانو (يك ميليونيم يك متر) ذخيره ميشوند.
خوشبيني در هنگامة بيماري و بيقراري
• شما در كتابتان عنوان كردهايد كه سرعت، ناهماهنگي و انفجار اطلاعات باعث متلاشي شدن جامعه و حتي تمدنها ميشود.آيا شما به نيمة پر ليوان مينگريد يا نيمة خالي آن؟
هر دو. من آمريكايي هستم؛ پس ذاتاً خوشبين هستم. من فكر ميكنم كه چهارچوب كلي كتاب ما خوشبينانه است. اما قطعاً تهديدات، خطرات و مشكلات احتمالي را ناديده نگرفته است. قطعاً بشريت در زمينه معرفي پرشتاب فناوريهاي متحولكننده كاملاً موفق بوده است. اما اين مرحله، آسانترين بخش از روند ايجاد تحولات است. تغيير ساختار اجتماعي بسيار پيچيدهتر از توسعة يك نرمافزار جديد است. فناوريهاي جديد، علايق و دلبستگيهاي جديدي را به ارمغان نياوردهاند، اما مردم قطعاً [در مواجهه با آنها] چنين ميكنند.
اين واقعيت نمونة ديگري است كه نشاندهندة ناهماهنگي ميان سرعت زياد توسعه فناوري و سرعت كم تطبيق با تحولات اجتماعي است. اين شكاف بايد از بين برود؛ زيرا اگر چنين تفاوتي پابرجا بماند، مشكلات سازماني (مشابه با عملكرد ضعيف در حادثة طوفان كاترينا) در بخش تجارت، دولت يا هر نهاد ديگري تكرار ميشود.
• من اخيراً كتاب "شوك آينده" را ميخواندم و از ادعاي سرسختانة شما در اين كتاب بسيار متعجب شدم. شما شتاب تحولات را به نوعي بيماري (سرطان تاريخ ) تشبيه كردهايد. پس از 35 سال كه از نوشتن آن كتاب ميگذرد، آيا هنوز هم وضعيت كنوني را چنين توصيف ميكنيد؟
ممكن است كمي لحن خود را آرامتر كنم؛ به هر حال، در آن زمان، 35 سال جوانتر بودم. اما فكر ميكنم بحث اصلي كتاب، همچنان بدون تغيير باقي بماند. هميشه از ما پرسيده ميشود كه آيا اشتباهي كردهايم؛ قطعاً ما اشتباهاتي داشتهايم. چنين امري پس از 30 سال اجتنابناپذير است.
تعيين زمان وقوع حوادث، مشكلترين بخش پيشبيني است. ما در سال 1970، شبيهسازي حيوانات را پيشبيني كرديم و در نهايت، پيشبيني ما به حقيقت پيوست. همچنين، ما شبيهسازي انسان را نيز پيشبيني كرديم و هنوز به احتمال وقوع آن معتقديم، اما تعيين زمان ما اشتباه بود. پيشبيني كرده بوديم كه تا سال 1985 چنين اتفاقي رخ خواهد داد كه چنين نشد. ما چنين ايدهاي را از يكي از زيستشناسان كه برنده نوبل بود گرفتيم؛ كسي كه بيش از حد نسبت به وقوع اين رخداد علمي خوشبين بود.
در بخش ديگري از كتاب، به لوازم و وسايل دورانداختني اشاره و پيشبيني كردهايم كه زماني لباسهايي به تن ميكنيم كه از كاغذهاي باطله ساخته شدهاند؛ اما چنين پيشبيني هنوز به وقوع نپيوسته است.
من هميشه در سخنرانيهايم به شوخي به مخاطبان ميگويم كه ما آيندهنگران، مجهز به يك سلاح جادويي هستيم: هر زمان كه پيشبينيهايمان با شكست مواجه شود، از كلمة "هنوز" استفاده مي كنيم!
• آيا شما واقعاً معتقديد كه تجربيات 35 سال گذشته، مريضي و بيقراري را در پي داشته است؟
كاملاً. البته در ظاهر، چنين پيامدي مشاهده نميشود. براي مثال، مردم هيچگاه نميگويند: "من به دليل شتاب تحولات مريض شدهام." اما من معتقدم كه آنها چنين احساسي دارند. ما در محيطي اجتماعي و تكنولوژيك زندگي ميكنيم كه كمتر نظاميافته است و اين آشفتگي، تأثيرات فيزيكي مخربي بر مردم دارد. زندگي همراه با ترديد، به مدت طولاني باعث تغييرات شيميايي در بدن ميشود. شما فقط كافي است مقالاتي را كه در مورد استرس نوشته ميشود، بخوانيد يا به گفتگوهاي مردم گوش دهيد. بنابراين، من هنوز هم به وقوع مسايل پيشبينيشده مطرح در كتاب "شوك آينده" معتقدم.