جامعه اطلاعاتي و توسعه[1]
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[08 Jun 2009]
[ ملوك السادات بهشتي]
مركز اطلاعات و مدارك علمي ايران
چكيده:
براي همنوا كردن فرآيند توسعه، تدارك راهنمايي براي تبادل اطلاعات در كشورهاي در حال توسعه داراي اهميت است. نظام ملي اطلاعرساني كشور بايد نيازهاي اطلاعاتي و حرفه اي پژوهشگران، برنامه ريزان، مديران اجرايي، مشاوران و گروه هاي آموزشي را تامين كند.
مقدمه
در دنياي امروز توليد اطلاعات و دانش فني و كاربرد آن فرايندي است كه با دسترسي به اطلاعات طبقه بندي شده و به كارگيري آن در توسعه اقتصادي و اجتماعي نوعي مزيت و برتري شمرده مي شود. نتايج تحقيقات، نظريه پردازي ها، آزمايش هاي راهبردي، شكل گيري مفاهيم، مشاهده ها، فن آوري ها و . . . را مي توان به شكل هاي قابل استفاده براي ديگر محققان ارائه كرد.
((دانش آموختگان اطلاعات، كساني هستند كه فراگيري صحيح را آموخته اند؛ آنها كه ميدانند چگونه بايد آموخت، زيرا آگاه ند كه اطلاعات چگونه بايد طبقه بندي، بازيابي و به كار گرفته شود، به گونه اي كه ديگران نيز قادر به آموختن از آنان باشند. اينان كساني هستند كه توانايي فراگيري مستمر دانش را دارند، زيرا همواره قادرند اطلاعات موردنياز خود را در هر تصميم گيري به موقع به دست آورند. تحصيل دانش فني مهارتي است در جهت بقاي فرد در عصر اطلاعات و مي تواند فرد را از نابودي حتمي در جريان تند و سيل آساي اطلاعاتي عصر حاضر، چه در زندگي شغلي و چه در زندگي شخصي محفوظ دارد)) (بدي، 1990).
((جامعه اطلاعاتي)) (2) جامعه اي است همراه با خدمات اطلاعاتي رسانه هاي همگاني كه با آهنگي سريع تر از ديگر جوامع و تفوق بر اندوخته هاي تجربي و دانش محض به پيش مي رود؛ جامعهاي كه ارتباطات، عامل انتقال دهنده واقعي براي ايجاد تغيير و تحول در هر فرد به منظور دستيابي عملي به اطلاعات بي حدومرز است و در آن، ارتباطات شبكه اطلاعاتي جهاني، جايگزين سرويس ارتباطات تلفني جهاني شده و توليد ارزش هاي اطلاعاتي عامل تعيين كننده اي در توسعه جامعه است.
در ((جامعه اطلاعاتي)) الگوهاي سطح زندگي شغلي، اوقات فراغت، نظام آموزشي، و عرصه دادوستد مشخصاً از پيشرفت اطلاعات و دانش فني متاثر است. اين پديده نشات گرفته از رشد فزاينده توليد انبوه اطلاعات در طيف گسترده رسانه هاي جمعي است كه اكثر آنها نيز به صورت الكترونيكي ظهور مي يابد (مارتين، 1992).
تاريخچه
از دهه 1970 به بعد در غرب و بويژه در برخي از كشورهاي پيشرفته تحولات عظيمي در زمينه اطلاعات و اطلاع رساني صورت گرفته است.
در دهه 1980 كامپيوتر وارد خانهها و ادارات شد، تشكيلات اقتصادي داراي بخش اطلاعرساني گرديد و داد و ستدهاي جهاني و بين المللي در طول شبانه روز از طريق شبكه هاي ارتباطي با سرعت بيشتري صورت مي پذيرفت و عامل تعيين كنندهاي در زندگي مردم به شمار ميرفت.
در دهه 1990 مردم با ساعات كار كمتر، بازده كاري بيشتري را ارائه مي دهند و كارهاي اداري، بدون تبادل كاغذ صورت مي پذيرد، درست مانند كلبه الكترونيكي كه در اين دهه بيش از يك افسانه مي نمايد (فورستر 1992).
طبقه بندي جديد با ويژگي ((فقر اطلاعاتي)) در اثر بروز شكل جديد از برتري طلبي و به شكل غلبه الكترونيكي در عرصه جهاني پديدار شده است. بدين ترتيب تولد عصر جديدي به نام عصر اطلاعات در حال وقوع است. در اين دوران نه تنها افزايش حجم اطلاعات يا فعاليت هاي مربوط به اطلاع رساني، بلكه تحولاتي كه به تغيير ((جامعه متكي به كشاورزي)) به ((جامعه متكي به صنعت)) و پس از آن به ((جامعه متكي بر اطلاعات)) مرتبط مي باشد، بارز است.
هر چند تعريف ((جامعه اطلاعاتي)) بطور اخص به شيوه اشاره اي ندارد ولي آشكارا با جوامع غربي و سرمايه داري مرتبط است. جوامع سوسياليست، با گرايش استبدادي و مطلقه خود نميتوانستند عامل شكل گيري يك جامعه اطلاعاتي باشند. شايد انبوه اطلاعات و اشاعه آن با فنآوريهاي ارتباطي غرب بود كه از هم پاشي نظام شوروي سابق و كشورهاي اروپاي شرقي را در پي داشت.
اكنون اين خطر وجود دارد كه اشاعه و پردازش اطلاعات به ميزان بالايي در كنترل عده قليلي از كشورهاي حاكم قرار گيرد و از دست دادن آزادي فكر و تصميم گيري مستقل يك خطر جدي براي كشورهاي ديگر جهان است.
بر اين اساس در ارتباطات اطلاعاتي بين المللي، برتري كشورهاي توسعه يافته آشكار و صدور اطلاعات آنها بيش از واردات آن از كشورهاي ديگر و بويژه كشورهاي در حال توسعه و اروپاي مركزي و شرقي است.
در جوامع كنوني مشخصاً به دو زيرگروه ((فقراي اطلاعاتي)) (3) و ((ثروتمندان اطلاعاتي)) (4) برمي خوريم. از اين رو زماني كه جريان اطلاعات در جامعه از تحرك بيشتري برخوردار شود، آنهايي كه از وضعيت اجتماعي و اقتصادي بالاتري بهره مندند، سريع تر از قشر ضعيف اين اطلاعات را تصاحب مي كنند. در نتيجه با رشد تمايز اطلاعاتي، تبعيض ميان طبقه برتر سياسي ـ اقتصادي و علمي و اقشار مادون آن رو به فزوني خواهد گذاشت.
با توجه به خطرات ناشي از حاكميت سرمايه داري در دهه پاياني قرن بيستم، ليون (1988). با وقوف به اين امر كه نظارت بر فن آوري هاي اطلاعاتي مي تواند در آينده مسئله ساز باشد خطر تمركز قدرت در جوامع اطلاعاتي را گوشزد مي نمايد. ((ليون)) توسعه بخشي اطلاعات در اقتصاد نوين نظر مساعدي ندارد، زيرا نه تنها تخصيص بسياري از مشاغل بر پايه اطلاعات را امري مشكل زا مي داند بلكه با متكي شدن تمام زواياي فعاليت ها بر اساس اطلاعات، جريان تفكيك مشاغل به طبقات اطلاعاتي و غيراطلاعاتي، مشكلات و ترديدهاي فراواني را به دنبال خواهد داشت.
معيارهاي جوامع اطلاعاتي
1- معيار اقتصادي
به عنوان اولين معيار و وسيله اي براي پيشرفت به سوي جامعه اطلاعاتي، مي توان ((اطلاعات اقتصادي)) را نام برد كه ناشي از تحولات اجتماعي و اقتصادي از سال 1960 تاكنون مي باشد. پژوهشهايي كه ((ماخ لوپ)) و ((پورت)) در اين زمينه انجام دادند منجر به نگرش هاي تازه اي به نقش اطلاعات در اقتصاد كشورهاي در حال توسعه و توسعه يافته شد، مفهوم يك مبحث جديد اطلاعاتي كه نشانگر اقتصادي گذرا از حالت اوليه يعني اقتصاد متكي به ((كشاورزي)) به اقتصادي متكي به ((صنعت)) و سپس متكي به ((اطلاعات)) است. و اين منجر به توصيف عناصر تشكيل دهنده اقتصاد با عباراتي چون: ((صنعت اطلاعات)) (5)، ((بازار اطلاعات)) (6)، و ((كاركنان اطلاعات)) (7) شد كه امروزه وارد زبان روزمره شده اند. همين مسئله سبب بروز تحولاتي در ساختار ((اشتغال))، به صورت گسترش مشاغلي در زمينه هاي خدمات شخصي، بازرگاني، آموزشي، بهداشتي، ارتباطي و مالي شده است. بر اساس اظهارات ((يونشر)) (1900) عامل اصلي در اطلاع رساني، رشد بوروكراسي و نيروي انساني غيرمولد ناشي از پيشرفت صنعتي بود كه سبب افزايش پيچيدگي اقتصادي، گرايش به تخصص لازم در هر رشته، و در نتيجه به كارگيري متخصصان اطلاع رساني گرديد.
2- معيار فن آوري
ما در عصري قرار داريم كه در تمامي جوامع در زمينه هاي مالياتي، امنيت ملي، ثبت اسناد، كارت اعتباري، پزشكي و غيره اطلاعات به صورت رقومي عرضه مي گردد و با توجه به شرايط امنيت ملي و بين المللي و از طريق به كارگيري كامپيوتر و ارتباط آن با ماهواره هاي دفاعي و سيستم هاي پيشآگهي دهنده تا سيستم پيشگويي شرايط آب و هوايي و دريانوردي، اطلاعات لازم در دسترس قرار مي گيرد. اگر چه پيشرفت فن آوري به خودي خود شرط كافي براي نيل به جامعه اطلاعاتي نيست، اما يك پيش نياز ضروري شمرده مي شود. كليد چنين پيشرفتي در ميزان تفكيك پذيري اين فنآوريها از زندگي روزمره شهروندان و كاربرد آنها نهفته است. تحقيق انجام شده توسط ((هلال))
(1993) نشانگر كاربرد وسيع فن آوري هاي پيشرفته شامل رايانه هاي نوري، متخصصان خبره، و نظام اطلاع رساني مبتني بر دانش فني و كتابخانه هاي الكترونيكي در سال هاي پس از 2000 مي باشد. همچنين خدمات اطلاع رساني كه پيامد تحولات آگاهانه اجتماعي است به شكل آموزش از راه دور شبكه هاي اطلاع رساني، كنفرانس هاي خبري از راه دور، و دادوستد و بازاريابي از طريق شبكه هاي رايانه اي رواج مي يابد.
3- معيار اجتماعي
تحول اجتماعي مبتني بر اطلاعات، شامل تاثير آزادي تدوين قانون حاكم بر مبادله اطلاعات ميباشد كه در آن ايجاد شبكه اطلاعات و ارتباطات الكترونيكي مي تواند به تجديد حيات خانواده و جامعه منجر شود. انزواي قشر داراي فقر اطلاعاتي در جامعه الكترونيكي با شكل گيري مجدد قشر محكوم و ضعيف در جامعه اطلاعاتي كه توسط كارفرمايان استثمار مي شوند و ناديده گرفتن حقوق اين قشر در انعقاد قراردادها بار ديگر به شكل جديدي بروز مي نمايد. ((ماسودا)) (1985) به طرح جامعه اطلاعاتي مي پردازد كه در آن محور اصلي ارزش هاي اطلاعاتي بر ارزش هاي مادي غلبه ميكند و در اقتصاد اين جامعه، سرمايه اطلاعات و دانش فني بر سرمايه مواد برتري مي يابد.
4- معيار سياسي
تمركز قدرت، نفوذ سياسي و تحولات اجتماعي ناشي از اطلاعات دليل آشكاري بر مزايا و منافع ايجاد يك قطب اطلاعاتي است كه سبب تغييرات بنيادين سياسي از طريق پوشش خبري (نظير آنچه در شوروي سابق و بلوك شرق رخ داده) مي باشد. چنانچه پخش آخرين رويدادها از طريق رسانههاي همگاني را از نظر ((فقر اطلاعاتي)) و ((غناي اطلاعاتي)) بنگريم، پيامد آن، تبديل جامعه جهاني به دو گروه مخاطبان منفعل و صرفاً مصرف كننده و رسانه هاي جمعي از يك سو، و شمار قليلي از كشورهاي برتر و نيز افراد سرآمد كشورها و توليدكنندگان فعال و كاربران اطلاعات الكترونيكي از سوي ديگر خواهد بود.
5- معيار فرهنگي
بسياري از ناظران گرايش به ديدن نشانه هاي تحول در ارزش هاي فرهنگي به دنبال پيشرفت جامعه اطلاعاتي دارند، اگر چه بايد خاطرنشان كرد كه جوامع مختلف عكس العمل هاي متفاوتي در برابر حضور فن آوري هاي پيشرفته دارند و حتي فرهنگ جهاني الكترونيك مستعد پذيرش تاثيرات محلي و ملي است. در حقيقت آنچه در حال وقوع است توسعه و تعامل گسترده فرهنگ ها است، نه به اصطلاح فرهنگ نوپايي كه تحول و تغيير اساسي شيوه زندگي را در سراسر جهان به دنبال داشته باشد.
همواره خطر استيلاي يك فرهنگ وجود داشته است، فرهنگي مبتني بر ارزش هاي ماديگراي غرب كه جايگزين ((فرهنگ بومي)) شود و جهاني را در اثر فقر فرهنگي به پوچي گرايش دهد. اگرچه ممكن است يك خبر، عكس العمل هاي متفاوتي را در كشورهاي مختلف ايجاد كند، ليكن ناديده انگاشتن تاثيرات بالقوه سوء جريان جهاني اطلاعات بر روي هويت و تنوع فرهنگي كشورها، امري خطرناك شمرده مي شود، زيرا ممكن است منجر به پذيرش فرهنگ هايي شود كه تاكيد بيشتري بر بي پروايي و صراحت در تبادل اطلاعات گوناگون و بويژه مبادله متمركز اطلاعات در زمينه هاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي دارند:
1- فرار مغزها كه منجر به مهاجرت مهندسان و محققان كشورهاي در حال توسعه به كشورهاي صنعتي و توسعه يافته مي گردد و بهترين متخصصان كارآمد در زمينه علوم و فن آوري به كشورهاي ثروتمند غرب مهاجرت مي كنند. كشورهايي كه اين نيروها را از دست مي دهند و بدين ترتيب سطح فن آوري آنان نيز تنزيل مي يابد.
2- راهبردهاي مدرن سازي در كشورهاي جهان سوم غالباً منجر به افزايش بدهي هاي خارجي، بهبود ارتباطات راه دور بين المللي به جاي توسعه شبكه اطلاعاتي و مخابراتي بومي ميگردد.
3- شركت هاي بزرگ مخابراتي در روابط بازرگاني با شرق، تنها براي ايجاد رقابت ناسالم محلي تلاش ميكنند و در اين راستا توسعه ناهماهنگ اجتماعي را در فضاي ارتباطات راه دور ايجاد مي نمايند.
4- اطلاعاتي كردن جوامع در حال توسعه موجب تضاد آشكار ميان ((فقراي اطلاعاتي)) و ((ثروتمندان اطلاعاتي)) مي گردد.
ميزان و كيفيت اطلاعات موردنياز براي برنامه ريزي و مديريت بر اساس نظام آماري اطلاعات، بيش از آن حدي است كه بتوان آن را به طور متمركز ارزيابي كرد و به همان مقياس به كار برد. در نتيجه، با وجود اين كه كشورهاي حاكم به طور حتم از نظر اطلاعاتي غني هستند، اين كه داراي غناي علمي حقيقي نيز باشند جاي سوال جدي است. در مقابل، مردمان كشورهاي كوچك و تحت سلطه مي توانند به غناي دانش حقيقي دست يابند، چرا كه دانش و اطلاعات مردم اين كشورها كه با كسب تجاربي در زمينه كمبودها، فقر، سختي، درد، وابستگي، و ظلم و ستم همراه مي باشد. عميق، پايدار و ابدي است.
چنانچه تفاوت ذكر شده بالا ميان اطلاعات و دانش را بپذيريم، در اين صورت گسترش سيستمهاي اطلاعاتي به صورت كمّي براي هر كشور در حال توسعه نامعقول و بي دليل خواهد بود، و هدف بايد بطور كلي بهبود كيفي اين نظام باشد. در عصر جديد، اطلاعاتي شدن به معناي بين المللي شدن ـ جهاني شدن ـ است و اين روند همواره همانندسازي فرهنگها را به دنبال خواهد داشت (بيكر، 1993).
به طور طبيعي هر ((فرهنگ)) متعلق به يك محل يا منطقه خاص، و در برگيرنده دانش جامع و اندوخته شده نسل ها، و بازتاب استعدادها و ويژگي هاي يك گروه در مقايسه با ديگر گروه هاست كه در زبان و لهجه ظهور مي يابد و احساس تعلق به يك سرزمين و هويت آبا و اجدادي را به همراه دارد. دقيقاً به خاطر همين احساس است كه نمي توان فرهنگ را به عنوان يك ابزار مورد استفاده خصوصي يا تجاري قرار داد.
اهداف برنامه ريزي اطلاعات
((ماهيت حقيقي فرهنگ، همانگونه كه ما معتقديم، در تفكر و اعمال ما، در گرايش ها، شكل اجتماعي و اعتقادات مذهبي ما نهفته است)) (گوتس، 1976).
دو نظر متفاوت درباره اثرات رسانه هاي همگاني در جامعه وجود دارد. منتقدان بر اين باورند كه رسانه هاي جمعي مسئول جنايت هاي روزافزون و تضعيف روحيه عمومي از يك سو و كاهش حس خلاقيت و نگرش صحيح سياسي از سوي ديگرند. حاميان رسانه هاي جمعي معتقدند كه اين رسانه ها عامل آشكارسازي فساد مالي، افشاي تحولات سياسي، تبادل اطلاعات و افكار و عقايد مي باشند.
گذشته از اين بحث بي انتها، با اطمينان مي توان ادعا كرد كه رسانه هاي جمعي در افزايش توان اطلاعاتي جامعه سهم بسزايي دارند.
مدت زمان موردنياز براي پذيرش تحولات فرهنگي در جوامع سنتي و تحقق روند توسعه فرهنگي ـ اقتصادي را بايد محاسبه كرد سيستم ارتباطات جمعي به علت ظرفيت بالاي اطلاعاتي، در برنامه ريزي بلندمدت جامعه مي تواند نقش موثري ايفا كند. به منظور هماهنگ سازي روند توسعه، فراهم ساختن كانال هاي اطلاعاتي و تبادل اطلاعات امر مهمي شمرده مي شود.
روند مدرن سازي نبايد ارزش هاي فرهنگي را تغيير دهد و با غيرانساني كردن فرهنگ بومي مانعي در روند توسعه گردد. برنامه اطلاعاتي، روند توسعه و اهداف آن را تجزيه و تحليل مي نمايد. اين برنامه عوامل اجتماعي و فرهنگي توسعه و نيز ظرفيت ابداع و مدرن سازي جامعه در حال توسعه را فراهم مي كند. چنين برنامه اي مي تواند هرگونه فاصله اطلاعاتي ناشي از روند نوآوري را نشان دهد. يك برنامه ريزي اطلاعاتي مي تواند به فعاليت برنامه ريزي شده و جزئي تر تبديل شود كه روند قابل ملاحظه اطلاعات را بر اساس دانش و اطلاعات اجتماعي ـ فرهنگي روند مدرن سازي، امكان پذير ميسازد. تهيه برنامه اطلاعاتي را مي توان به چندين مرحله تقسيم كرد. در حالي كه برنامه ريزي توسعه در مراحل اوليه خود تنها راهبردهاي دولتي براي اتخاذ تدابير لازم به منظور روشن شدن مسائل و ارضاي نيازهاي منطقه اي را تعيين مي كند، اهداف تبادل اطلاعات به راهبردهاي اجتماعي و مسائل ارتباطي روند توسعه اشاره مي كند.
تصميم در مورد شرايط سياسي، اجتماعي و اقتصادي كشورهاي در حال توسعه ناشي از تصميم گيريهاي مسئولان يا مراكز تصميم گيرنده در كشورهاي در حال توسعه است. سازمان ها و موسسات مسئول برنامه ريزي بايد اين تصميمات را مرتبط كنند و به نظم درآورند. اما تاثير بسزاي برنامه ريز در هماهنگ سازي نظام هدفمند، ارتباط اهداف عملي و شيوه ارائه اطلاعات براي تصميمگيري نهايي مراكز مربوطه امري گريزناپذير است.
هدف سياست ها و برنامه ريزي اطلاعاتي، استفاده از فن آوري هاي اطلاعات در انجام طرحها و فعاليت هاي برنامه ريزي شده براي گروه مخاطب خاص بوده و در راستاي اهداف روند توسعه و مقاصد تعيين شده به منظور كاربرد صحيح فن آوري اطلاعات مي باشد. علاوه بر آن، تبادل اطلاعات محيط فرهنگي ـ اجتماعي بومي را بارور مي سازد و به عنوان يك عامل تمايزدهنده، در روند توسعه قرار مي دهد؛ بدين ترتيب نه تنها از نابودي فرهنگ بومي جلوگيري مي كند، بلكه روند مفيدي را در خدمات اطلاع رساني ارائه مي دهد.
خدمات ارتباطي منطقه اي و محلي موجود مي تواند اطلاعات توسعه را ايجاد و تقاضاهاي كاربران را آماده و نيازهاي اطلاعاتي روند توسعه را برطرف نمايد. ارتباطات توسعه، جزو هنر و دانش ارتباطي بشر به شمار مي آيد و عاملي در تغيير و تحول سريع يك كشور از وضعيت فقر به وضعيت پويا، و رشد اقتصادي به سوي ايجاد كيفيت اقتصادي ـ اجتماعي بهتر و غنا و تكامل توان بشري است.
به منظور ايجاد اطلاعات موردنظر و ضروري در روند توسعه موارد زير را بايد در نظر گرفت:
1- بررسي توانمندي هاي ارتباطي منطقه و تعيين نوع فن آوري مورد استفاده در روند اطلاعاتي منطقه؛
2- تجزيه و تحليل اطلاعاتي كه مبادله مي شوند و ساختاربندي آنها و نيز اقدامات اوليه به منظور آماده سازي مخاطب براي اشاعه اختراعات جديد؛
3- هماهنگ سازي محتواي اطلاعات براي يكسان سازي با نمادهاي سنتي ارتباطي مخاطب، به منظور ساماندهي اطلاعات و جلوگيري از عواقب به كارگيري اين نوآوري ها؛
4- بالابردن ارزش مديريت اطلاعات و تعيين اهميت به كارگيري اطلاعات مربوط به اختراعات و ابداعات جديد.
زمانيكه تبادل اطلاعات موردنظر به نتيجه برسد، مخاطب قادر به پردازش اطلاعات در راستاي اهداف توسعه و پيوند تجارب خود با اطلاعات جديد خواهد بود. اهداف تبادل اطلاعات براي مخاطب بايد در برگيرنده بينش صحيح و قابل استفاده و راهگشاي تجارب قبلي باشد.
سازمان هاي سياستگذار و پشتيبان توسعه بايد در روند تبادل اطلاعات هماهنگ باشند و اطلاعات مربوط به نوآوري ها را به سوي سازگاري و بومي كردن آنها هدايت كنند. اين هماهنگ سازي ما را قادر به دستيابي به مخاطبان مستقيم و غيرمستقيم، و برطرف كردن كمبودهاي اطلاعاتي مي سازند.
شكل دهي معيارهاي تصميم گيري به معناي داشتن يك نمودار سازماني براي برنامه و فعاليتهاي توسعه است. اين امر به موانع اجتماعي و اقتصادي از يك سو و استفاده صحيح از منابع، بودجه و دانش فني از سوي ديگر بستگي دارد.
فعاليتهاي اطلاع رساني كه بر اساس عوامل اجتماعي ـ اقتصادي شكل گرفته اند در فعاليتهاي همراه با نوآوري و اختراع موثر خواهد بود. در صورتي كه نقطه زماني مربوط تعيين گردد، اين فعاليت ها را مي توان هماهنگ ساخت و به موقع به كار بست.
فعاليت هاي يك برنامه توسعه بايد طي فعاليت هاي اطلاع رساني عملي شود، از اين رو ضروريست برنامه ريزان اطلاعات و توسعه بر اساس يك برنامه ريزي زمان بندي شده و به طور هماهنگ عمل كنند. در كشورهاي در حال توسعه، بودجه بندي طرح هاي توسعه و كاربرد خدمات اطلاع رساني و پراكندگي آنها در سطح كشور نيز متفاوت است. برخي از اين كشورها كه داراي درآمد نفتي هستند هيچ گونه مشكلي در تامين بودجه فعاليت هاي اطلاع رساني ندارند.
در عمل، بيشتر مشكلات توليد تنها ناشي از تامين نشدن بودجه كلان نيست، بلكه از شكل ناصحيح بودجه بندي و روند هزينه كردن آن است. در اينجا بايد علاوه بر اين مشكلات، ميزان صلاحيت را نيز مد نظر داشت كه غالباً مانع هماهنگي لازم بين نمايندگي هاي مختلف دولتي مي شود و در نتيجه مي توان از تامين بودجه يك طرح تكميلي امتناع كرد.
اگر بودجه بندي يك برنامه توسعه بر اساس طرح اطلاعاتي پايه ريزي شود، تامين بودجه آن نيز ايجاد مشكل نخواهد كرد. وضعيت مطلوب زماني است كه برنامه بودجه بندي بر اساس اطلاعات لازم شكل گرفته و ارائه شود.
به منظور استفاده صحيح و معني دار از خدمات اطلاع رساني موجود در يك كشور در حال توسعه، وزارتخانه هاي ذيصلاح مانند وزارت فرهنگ و آموزش عالي بايد با وزارتخانه هاي ذيربط مانند كشاورزي، صنايع و غيره در تامين بودجه خدمات اطلاع رساني منطقه اي همكاري كنند.
نتيجه
در جمهوري اسلامي ايران كه سرمايه گذاري عظيمي در زمينه هاي مختلف اقتصادي (كشاورزي، صنعت، خدمات بهداشتي، آموزشي و پرورشي) صورت گرفته است، يك نظام ملي اطلاعرساني نيازهاي اطلاعاتي محققان، برنامه ريزان، مديران اجرايي، مشاوران، معلمان و گروه هاي آموزشي را فراهم مي آورد. در حقيقت براي توسعه اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، آموزشي و پژوهشي، يك نظام ملي اطلاع رساني بر اساس زيرساختارهاي ملي موردنياز است، و اين امر، همكاري مراكز اطلاع رساني، كتابخانه ها و نيز شبكه هاي اطلاع رساني را مي طلبد. عملكرد نظام ملي اشاعه اطلاعات به شرح زير است:
1- شمول بر سياست و خط مشي هاي اطلاعاتي كه ارتباط بين بخش هاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و نيز زيرگروه هاي آنان را مشخص كند؛
2- فراهم ساختن برنامه هاي خاص براي هدايت، گردآوري، آماده سازي و اشاعه اطلاعات در تمامي زمينه هاي فعاليت علمي در كشور به منظور استفاده تمام موسسات آموزشي و پژوهشي از مراكز اشاعه اطلاعات؛
3- ايجاد سيستم ارزيابي براي تقويت مراكز اطلاع رساني تا واحدهاي ذيربط همواره در بهبود كار خود بكوشند؛
4- بررسي برنامه هاي مناسب آموزشي و تربيت نيرون انساني مورد نياز ضمن هماهنگي با سازمان هاي دولتي و خصوصي به منظور پويايي مراكز اطلاعاتي؛
5- اقدامات لازم براي تدوين يك برنامه جامع تجهيزات فن آوري اطلاعاتي با همكاري ديگر سازمان هاي ذيربط؛
6- تاسيس يك شبكه اطلاع رساني و مجموعه هاي اطلاعاتي در سازمان ها و موسسات دولتي و غيردولتي؛
7- همكاري هاي بين المللي با سازمان هايي چون ((يونسكو)) (8)، ((يونيسيت)) (9)، ((فيد)) (10)، ((آستينفو)) و ديگر مراكز و موسسات مشابه و نيز پايگاه هاي اطلاعاتي و شبكه هاي اطلاعرساني.
پي نوشت ها:
1- Information society
2- The Information poor
3- The Information rich
4- Information industry
5- Information market
6- Information worker
7- UNESCO
8- UNISIST
9- FID
10-UNIDO
منابع
1. Bankes, Builder et-al: Seizing the moment: Harnessing the
information technologies, 1992.
2. Becker, Joerg: Information for all or Knowledge for the Elite, Int. Forum Int. and Docum. Vol. 18, No 1, 1993.
3. Bodi, S. :"Through a glass darkly: Critical thinking and bibliographic Instruction," Catholic library world, 61 (6). 1990
4. Breivik, P. S., & Gee, E. G.: Information literacy: Revolution in the Library. New York. Macmillan. 1989.
5. Forester, Tom: The electronic cottage revisited: towards the flexible workstyle. Urban futures, 1992.
6. Goetze, Dieter: Entwicklungssoziologie Goldman’ studienreihe Geseuschft, Muenchen, Germany, 1976.
7. Gerber, C. P. . stossberg, M. Massen kommunikation und die organization politischer interessen, Germany, 1969.
8. Halal, William E. : The Information Technology Revolution: Computer hardware, Soflware and services in the 21 st century. Technological Forecasting and social changes, 1993.
9. Hendrik son Kurt H. : Reineecker Martin: Praktische Entwicklung spolitik (Data projekte), Duesseldorf, 1971.
10. Joengscher, C. : Productivity and the Information economy. Mlt research program on communications policy. Cambridge, MA: Massachusetts Institute at Technology. 1983.
11. Lyon, David: The Information Society: Issues and lllusion. Cambridge. UK. Pality press, 1988.
12. Machlup. F. and Mansfield, Una. (eds): The study of Information. New york: Wiley. 1983.
13. Martin, William J. : Global Information Society, 2, Rev. ed. 1995.
14. Masuda, Yoneji: Computopia. In: The Information Technology. 1985.
15. Poirier, Rene: “The Information Economy Approach: Characteristics, Limitations and Future Prospects.” The Information Society, 1990.
16. Porat, Marc Uri: The information economy: definition and measurement. Washington D. C. Us Department of Commerce, Office of Telecommunications. 1978.
17. Targowski, Anderws: The Information Society, Strategies and Architecture of the Electronic Global village, 1990.
18. “Information Literacy and the Business schools” Journal of Education for Business, 1994.
19. Group of Serven Pilot Projects of the Global Information Society. Magazine, Presidents & prime Ministers. May / June 1995.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴
انسان گلوبال
|
|