حدودا پنجاه سال پيش را تصور کنيد. اگر به مادربزرگ هاي ما مي گفتند روزي خواهد رسيد که انسان مي تواند در خانه خودش بنشيند و ظرف مدت چند ثانيه براي دوستش در آن طرف کره زمين، نامه اي بنويسد، تقريبا حرفي غير قابل تصور بود. حال به زندگي امروز با اندکي تامل نگاه کنيد. فضاي زندگي در عصر مدرنيته به گونه ايست که هر روز صبح بعد از اينکه از خواب بر مي خيزيد، پيچ راديو يا تلويزيون را به آرامي مي چرخانيد تا خبر تازه اي از اتفاقي خارق العاده يا کشفي تازه، بشنويد. به اين ترتيب به زندگي که مختصات آنرا تکنولوژي ارتباطات و اطلاعات، طراحي کرده است، عادت کرده ايم.
تکنولوژى اطلاعات، به تمرکززدايى از تصميمگيرىها و ايجاد سيستمي جديد در سرمايهدارى انجاميد. اين مساله با ايجاد دگرگوني در سه حوزه روابط توليد، روابط قدرت و روابط تجربه، صورت گرفت که هر سه مورد در پايان قرن بيستم محقق شده است. روابط توليد، بر اساس سرمايهدارى اطلاعاتى شکل گرفته است. بهرهورى و توان رقابت، جزء فرآيندهاى اين سرمايهدارى جديد و ناشى از نوآورى و انعطافپذيرى است. در حوزه روابط قدرت مهمترين تغيير، بحران دولت – ملت به مثابه يک هويت مستقل است. تدريجا دولتها از قدرت تهى مىشوند و قدرت واقعى به شبکههاى مبادله اطلاعات و به کارگيرى ماهرانه نمادها منتقل مىشود. فرهنگ، منبع قدرت مىشود و قدرت، منشا سرمايه و اين زيربناى سلسله مراتب اجتماعى عصر اطلاعات است.
در روابط اجتماعي، بحران اصلى، پيرامون پدرسالارى دور مىزند که ريشه در بازتعريف عميق خانواده و روابط زن و مرد، جنسيت و شخصيت، دارد. آينده خانواده مطمئن نيست; چرا که الگوي خانواده نيز دچار تغيير شده است. کارکردهاي خانواده تا حد بسياري دچار دگرگوني شده اند. گرايش به سوى نابودى زمان، به دستتکنولوژى، گردش سرمايه، ارتباط الکترونيکى از طريق جريانهاى مبادلات، توالى را از جامعه مىزدايد، تاريخ را در فرهنگ امور گذرا محو مىکند، روابط اجتماعى را بىروح مىسازد و فرهنگ مجازى ايجاد مىشود. در فرهنگ مجازى، صورتبندى زمانى و مکانى نقشى حياتى ندارد. البته، در فرهنگ مجازى و در گستره جغرافياى سياسى، دولت - ملتها به ايفاى نقش خود ادامه مىدهند; ولى استقلال آنها تغيير مىکند و در شبکهاى چندسويه با هم متحد خواهند شد. سردرگمى آگاهانه، ويژگى قرن بيستويکم است. اين قرن تاريک نيست; ولى همه نعمات انقلاب تکنولوژيک را نيز به مردم نخواهد داد. وعده عصر اطلاعات، آزادسازى ظرفيت توليد بىسابقه دولت توسط قدرت ذهن است: من مىانديشم، پس توليد مىکنم.

انقلاب تکنولوژي اطلاعات، پتانسيل تحول زاي خود را شدت خواهد بخشيد. تکميل يک شاهراه اطلاعاتي جهاني و ارتباط تلفني موبايل و قدرت کامپيوتر، شاخص هاي مهم قرن 21 خواهند بود که قدرت اطلاعات را غيرمتمرکز و پخش، وعده هاي سيستم چند رسانه اي را متحقق و لذت ارتباط دوسويه را افزايش خواهد داد. علاوه بر اين قرن شکوفايي کامل انقلاب ژنتيک خواهد بود. براي نخستين بار، آدمي به رازهاي حيات دست خواهد يافت و قادر خواهد بود، تا دستکاري هاي بنيادين در ماده اي زنده انجام دهد. در حالي که اين امر به بحثي هيجان انگيز درباره پيامدهاي اجتماعي و زيست محيطي اين توانايي، دامن خواهد زد. افق هايي که ما پيش رو داريم، به راستي شگفت انگيزند. در صورت بهره گيري محتاطانه، انقلاب ژنتيک ممکن است کارساز باشد، با آلودگي مبارزه کند، زندگي را بهبود بخشد و باعث صرفه جويي در زمان شود. با وجود اين اگر همان اشتباه قرن 20 تکرار شود، يعني استفاده از تکنولوژي و صنعتي شدن براي قتل عام جسم و روح آدميان، در آن صورت با قدرت تکنولوژي جديد، چه بسا که ادامه حيات از روي اين کره خاکي برچيده شود.
بلوغ اقتصاد اطلاعاتي و رواج و کاربر مناسب تکنولوژي اطلاعات به مثابه سيستم، احتمالا پتانسيل بهره وري اين انقلاب تکنولوژيک را آزاد خواهد کرد. وقتي مقولات و مفاهيم قرن بيستمي جاي خود را به مفاهيم تازه تري دهند محاسبات آماري تغييرات را نشان خواهد داد. ترديدي نيست که در قرن 21شاهد ظهور يک سيستم کارآمد در مقايسه با استاندارهاي تاريخي، خواهيم بود. احتمالا نيروي کار انساني با کوششي بسيار کمتر، توليد بيشتر و بهتري خواهد داشت.
اقتصاد جهاني با بهره گيري از افزايش بنيادين قدرت ارتباطات راه دور و پردازش اطلاعات در قرن 21، گسترش خواهد يافت. اين اقتصاد در همه کشورها و همه سرزمين ها،همه فرهنگها،جريان هاي ارتباطي و همه شبکه هاي مالي، رخنه خواهد کرد و بي وقفه اين سياره را در جستجوي فرصت هاي جديد براي کسب سود، خواهد پوييد. به اين ترتيب سياره ما در حال تقسيم بندي به فضاهايي است که کاملا متمايز از يکديگرند و نظام هاي زماني متفاوتي آنها را تعريف مي کنند.
به نظر شما 50 سال ديگر دنيا چه شکلي شده است؟
فاطمه ناظم زاده
گروه جامعه و سياست
برکرفته از کتاب"عصر اطلاعات:اقتصاد،جامعه و فرهنگ".نوشته مانوئل کاستلز/ويراستار: علي پايا