انقلاب اطلاعات و بخش دفاع
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
پیشرفت فناوری
در طی تاریخ، دکترین، سازمان و استراتژی نظامی به خاطر خط شکنیهای انقلابی در فناوری دستخوش تغییرات عمیق شدهاند. فناوریهای نوین به صورت یک سلاح جدید، یک منبع انرژی جدید، یا یک وسیله ارتباطی جدید، همگی موجب شدهاند که با اصلاح دکترین، سازمان و استراتژی نظامی، طرف نوآور از جنگ فرسایشی پرهیز کرده و در عوض به سبک نوین جنگ قاطع و سریع دسترسی داشته باشند. البته همانطور که اکثر تاریخدانان تاکید میکنند نفوذ فناوری نو لزوماً جنگ را متحول نمیکند بلکه آنچه اهمیت فوقالعاده دارد، تغییر نگرشها و منطق سازماندهی جنگ میباشد. در واقع اگر بگوئیم فناوری جدید حتی جهانبینیها و الگوهای ذهنی را متحول میکند، سخنی به گزاف نگفتهایم. بر این اساس باید گفت که رشد خیرهکننده فناوری اطلاعات و ارتباطات، که گاهی اوقات تحت عنوان "انقلاب اطلاعات" شناخته میشود، موج پرقدرتی است که ماهیت و ویژگیهای جنگ و منازعه را از بیخ و بن تغییر خواهد داد.
اثرات انقلاب اطلاعات
انقلاب اطلاعات منعکسکننده پیشرفت در زمینه فناوری اطلاعات دیجیتالی، فناوریهای ارتباطی و نوآوریهای مرتبط در نظریه سازمان و مدیریت میباشد. امروزه تحولات عظیمی در نحوه جمعآوری اطلاعات، ذخیره، پردازش، انتقال و نمایش اطلاعات و همچنین طراحی مجدد سازمانی برای "بیشترین استفاده از اطلاعات بیشتر" در حال رخ دادن است. در جامعه فراصنعتی، اطلاعات یک منبع استراتژیک است که از لحاظ ارزش و قدرت تاثیر با سرمایه و نیروی انسانی در جامعه صنعتی برابری میکند.
یکی از نکات مهم مربوط به دامنه و مراحل تاثیرگذاری فناوریهای نو این است که افراد معمولاً در وهله نخست فقط بر نقش فناوری در افزایش کارائی و بهرهوری توجه میکنند و از اثرات ثانویه فناوری بر نظام و ساختار اجتماعی غفلت میورزند. به بیان دیگر سیستمهای اطلاعاتی و ارتباطی اگرچه بازدهی انواع مختلف فعالیتها را بهبود میبخشند، اما در درازمدت باعث جاافتادن مفهوم "زندگی شبکهای" میشوند. امروزه نه تنها حسگرها و پردازشگرها به صورت شبکهای با یکدیگر تعامل دارند بلکه انسانها نیز به عنوان منابعی گسترده در فضای شبکهای پخش شدهاند. در سازمانهای مختلف شبکههای الکترونیکی بیشتر با انگیزه و هدف افزایش بازدهی راه اندازی میشوند. در واقع مدیران دریافتهاند که از طریق پست الکترونیک و انواع و اقسام نرمافزارها میتوان اکثر کارها را سریعتر و راحتتر انجام داد. اما وقتی که از این سطح بالاتر رویم شاهد ظهور تغییرات رفتاری و سازمانی خواهیم بود. فناوری اطلاعات موجب میشود که نحوه گذران وقت کارکنان، دامنه روابط و تماسهای بین کارکنان، و نهایتاً اینکه "چه کسی چه چیزی را تا چه حد میداند؟"، به شدت تغییر کند. بنابراین فناوری اطلاعات صرفا کارائی فرآیندهای سازمانی را ارتقاء نمیبخشد بلکه الگوهای فکری و رفتاری و نیز سبک زندگی سازمانی را متحول میسازد. اگر در سازمانی از جمله سازمانهای نظامی چنین تغییراتی در درازمدت مشاهده نشود باید به استفاده کامل و گسترده از این فناوری در سازمان مذکور شک کرد.
انقلاب اطلاعات بی تردید با نیروهای پرقدرتی همراه است که منطق طراحی و تشکیلات اکثر سازمانها و موسسات را به چالش میکشند. فناوری اطلاعات مختلکننده و نابودکننده همه سازمانهائی است که بر اساس اصول سلسله مراتبی تنظیم شدهاند. حضور فناوری اطلاعات موجب انتشار و توزیع تقریباً کنترل ناپذیر قدرت و دانش در پیکره سازمان شده و این تغییرات بیشتر به نفع بازیگران کوچکتر و بالقوه ضعیفتر میباشد. همه سیستمهای بسته سنتی به ناچار باید باز شوند و بیش از پیش با محیط پیرامونی خود ارتباط موثر و مستمر برقرار کنند. همه این پیامدها و الزامات فناوری اطلاعات به ضرر همه سازمانهای بزرگ و کهن سالی است که از فرآیندهای بوروکراتیک پیروی میکنند. البته سازمان و سازماندهی به خودی خود هیچگاه منسوخ نمیشود چراکه سازماندهی برای انجام امور لازم و ضروری است. آنچه که مهم است اینکه سازمانها باید از دیدگاه سنتی و سلسله مراتبی فاصله گرفته و به استقبال الگوهای انعطافپذیرتر و شبکهای برای سازماندهی بروند. فناوری اطلاعات همیشه هوادار و حامی رشد و گسترش انواع مختلف شبکههاست و دارای قابلیتهائی است که اجازه میدهد انواع مختلف بازیگران و فعالان پراکنده در فواصل بسیار دور با یکدیگر هماهنگشده و حول محور کسب، جمعآوری و توزیع اطلاعات به اهداف مشترک دست یابند. چنین تغییراتی باید بیش از هر گروه یا سازمان دیگری توسط نظامیان جدی گرفتهشوند.
نقش اطلاعات در جنگ
پیشرفتهای فناوری اطلاعات صرفا نحوه جنگیدن را متحول نمیکنند بلکه ماهیت و هدف از جنگ را نیز دستخوش تغییر میکنند. در واقع اینکه جنگ چگونه آغاز میشود، چگونه خاتمه مییابد، چه مدت طول میکشد، و چه افرادی در آن شرکت میکنند، همگی به خاطر فراگیر شدن فناوری اطلاعات و ارتباطات تغییر خواهند کرد. تغییرات مربوط به جریان اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی چالشی ویژه برای درک فضای آینده ایجاد میکنند. درجه پیچیدگی سیستمها فقط به این خاطر که عوامل متعددی به صورت همزمان بر آنها تاثیر می گذارند، افزایش نمییابد بلکه مهمتر این است که بفهمیم عوامل مذکور چگونه با یکدیگر تعامل داشته و برهم تاثیر متقابل میگذارند. در نتیجه یک سیستم زمانی پیچیده و بنابراین غیرقابلپیشبینی است که متشکل از اجزاء و فرآیندهائی باشد که احتمالاً به صورت غیرخطی با یکدیگر تعامل دارند. جنگ از این لحاظ همیشه غیرخطی و بنابراین سیستمی پیچیده بودهاست. در اغلب موارد یک اتفاق کوچک اثرات نامتناسب چشمگیر بر سازمان و ماشین جنگی خواهد گذاشت چرا که از یک سو ما بر نحوه عملکرد ماشینها تسلط کامل نداریم و از سوی دیگر انسانهائی که در محیطهای فوق العاده تنشزا مانند جبهه نبرد فعالیت میکنند، ممکن است هر لحظه یک عمل پیشبینینشده انجام دهند. امروزه با توجه به وجود حساسهها، شبکهها، و سیستمهای ارتباطی می توان اطلاعات فراوانی درباره صحنه نبرد کسب کرد و اقدامات یگانها و سکوهای نظامی مستقل را بهتر هماهنگ کرد. اما همه این پیشرفتها باعث میشوند که سازمان نظامی و ماشین جنگی دقیقا در لبه بینظمی و اغتشاش حرکت کند.
درک این مشکل که اگر بخشهائی از این شبکهها مختل یا تخریب شوند چه تاثیری بر عملکرد کلی سازمان نظامی و ماشین جنگی میگذارند، بسیار دشوار است. هنوز چارچوبهای مفهومی- تحلیلی و مدلهای مناسب برای تعیین میزان آسیبپذیری شبکهها و زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در یک جنگ تمام عیار تهیه نشده است و بنابراین درباره تاثیرات جنگ اطلاعاتی بر عملکرد سازمان نظامی و ماشین جنگی با عدمقطعیت قابلملاحظهای مواجه هستیم.
آنچه تقریباً روشن است اینکه در شبکههای رایانهای و زیرساختهای اطلاعاتی کشورهای توسعهیافته مانند آمریکا نقاط آسیبپذیری بزرگی وجود دارند. برخی کارشناسان نظامی با اشاره به این آسیبپذیریها بر این باورند که امکانات جدیدی برای حملات استراتژیک از فواصل بسیار دور فراهم شده است. به بیان دیگر، با توجه به وابستگی زیاد زندگی مدرن، بویژه از لحاظ اقتصادی، به جریان مطمئن اطلاعات، بیمعنی بودن محدودیتهای زمان و مکان در فضای سایبر، و نهایتاً در دسترسبودن فناوری اطلاعات و ارتباطات، طرفین درگیر علاقه زیادی به گشودن باب جدید جنگ اطلاعاتی خواهند داشت. تاریخ به ما میآموزد که تاثیرات آنی و مستقیم معمولاً متفاوت و به طور کلی کم اهمیتتر از تاثیرات غیرمستقیم هستند. هر عملی عکس العملی در پی دارد و تولید هر سلاح جدیدی منجر به رشد صنایع دفاعی جدید میشود.
در حوزه نظامی و عملیات جنگی، فناوری اطلاعات تقریباً همه چیز را متحول میکند، از آموزش نیروی انسانی گرفته تا آماد و پشتیبانی و حتی روابط عمومی. ساخت و تولید حساسهها و سیستمهای اطلاعاتی پیشرفته نه تنها موجب ایجاد قابلیت هدایت و هماهنگی یگانهای پخششده در میدان نبرد میشوند بلکه به خاطر گنجاندهشدن ریزپردازندهها درون سیستمهای سلاح، قابلیتهای نوینی همچون هوشمندی فراهم میشوند. هوشمندی بیشتر سلاحها تا حدودی موجب خودمختاری آنها در عمل تصمیمگیری سریع میشود.
مطالعات آیندهنگرانه اندرو مارشال، از صاحبنظران نظامی برجسته آمریکا، نشانگر آن است که سلاحهای تهاجم دقیق دورایستا به همراه سیستمهای حسگر و فرماندهی و کنترل پیشرفته به زودی بر بخش عمدهای از جنگ مسلط خواهند شد. در این چارچوب نیروهای مسلح قادر میشوند از کیلومترها دورتر نیروهای دشمن و سیستمهای پشتیبان آنها را از کار انداخته یا کاملاً نابود کنند. بنابراین سرنوشت جنگ را دیگر تخریبها، انفجارها و عملیاتهای فرسایشی تعیین نمیکند بلکه از هم گسیختگی ظرفیتهای فرماندهی و کنترل، که در یک نگاه استعاری مغز دشمن محسوب میشود، منجر به شکست او میشود.
علاوه بر نبرد دورایستا، باید خاطر نشان کرد که "بعد اطلاعاتی" به عنوان یکی از ابعاد محوری جنگ در همه عملیاتها، رزمها و نبردهای آینده دخیل خواهد شد. در نتیجه حفاظت از کارکرد اثربخش و مستمر سیستمهای اطلاعاتی خودی و در عین توانائی ایجاد اختلال، افت کیفیت، و نابودی سیستمهای اطلاعاتی دشمن کانون تمرکز هنر جنگ خواهند بود. در جنگهای آینده کسب برتری سریع در حوزه اطلاعات یکی از عوامل کلیدی و حیاتی موفقیت خواهد بود. اطلاعات در همه جنگهای گذشته مهم بوده است ولی در جنگهای آینده نقش محوری و اصلی را ایفاء خواهد کرد.
در جنگهای نوین دیگر نمیتوان ادعا کرد که پیروزی به این بستگی دارد که کدام یک از طرفین بیشترین مقدار سرمایه، نفرات و فناوری را به میدان نبرد می برد، بلکه مهم این است که کدام یک از طرفین بهترین اطلاعات مرتبط با میدان نبرد را در اختیار دارد. گاهی اوقات برای فهم بهتر این نکته فضای جنگ با بازی شطرنج مقایسه میشود. به این صورت که شما همه صفحه بازی را مشاهده میکنید، اما حریف شما فقط میتواند مهرههای خود را ببیند. حتی اگر رقیب به جای یک وزیر با سه وزیر بازی را شروع کند، شما میتوانید او را کیش و مات کنید.
یک نمونه تاریخی درباره برتری اطلاعاتی به قرنها پیش مربوط میشود، زمانی که سپاهیان مغول سرزمینهای مختلف را یکی پس از دیگری فتح میکردند. سواره نظام مغول اگر چه همیشه از لحاظ تعداد کمتر از حریفان بودند، اما تقریباً در همه نبردها پیروز میشدند و به مدت بیش از یک قرن بزرگترین امپراتوری قاره آسیا را سر پا نگهداشتند. کلید موفقیت نظامی مغولها برتری مطلق اطلاعاتی بود. آنها هر وقت و هر جا که مناسب بود حمله می کردند و از طریق سواره نظام کماندار خود با فرماندهان که کیلومترها دورتر بودند، آخرین اخبار جنگ را مبادله میکردند. حتی چنگیز خان مغول که بسیار دور از میدانهای جنگ بود ظرف فقط چند روز از آخرین تحولات نظامی مطلع میشد.
در ادامه بعد از بررسی اجمالی تعاریف پایه، وارد فصل ادبیات موضوع خواهیم شد. بعد از اینکه کلیه مفاهیم و تعاریف موجود مورد بررسی قرار گرفت، مفاهیم دستهبندی شده و سپس مورد تشریح بیشتری واقع خواهد شد. از آنجاییکه مفهوم "جنگ اطلاعاتی" اعم بر "جنگ سایبر" است و از طریق آن بهتر میتوان به موضوعات موردنظر پرداخت، تمرکز بیشتری بر جنگ اطلاعاتی خواهد شد. از این مسیر، به مسایل موجود در حوزه جنگ سایبر نیز پرداخته خواهد شد.
تعاریف پایه
سلسهمراتب اطلاعات و دانش
از آغاز خلقت همواره انسان با موضوع "اطلاعات" و ”دانش“ همراه بوده است و نقشي اساسي در زندگي او داشته است. اما بهگفته نيكو اِستر ”هنوز دانشِ ما راجع به دانش, بسيار اندك است!“. تعاريف بسيار متعددي راجع به اطلاعات و دانش وجود دارد به گونهاي كه به تعبير داريوش محجوبي (1997) ”ما به تعداد انسانهايي كه خود را صاحب دانش ميدانند, تعريف از دانش در اختيار داريم!“. به همين خاطر ما صرفاً به ذكر تعريفي كلي از اطلاعات و دانش ميپردازيم و ميكوشيم از طريق شكلهاي 1 و 2, بيشتر جايگاه آنها را تبيين نماييم.
طبق تعريف دانيل بِل (1973), دانش ”مجموعهاي از گزارههاي ساختيافته راجع به واقعيتها ويا ايدهها است كه حاوي قضاوتي مستدل يا نتيجهاي آزمودهشده است و از طريق رسانههاي ارتباطي, در قالبي نظاممند, به ديگران منتقل ميگردد“. پس در واقع دانش (متمايز از اخبار و سرگرميها), دربردارنده قضاوتي جديد يا تبيين جديدي از قضاوتهاي گذشته است (محجوبي, 1997). به تعبير الگور, دانش, چكيده اطلاعات است كه گاهي اوقات از تخمير فكري آن, ”خرد“ (يا ”معرفت“) متولد ميشود. در ادبيات ”هوش مصنوعي“, ”دادهها“ مواد خام اطلاعات هستند و ”اطلاعات“, چيستيِ آنچه كه ارايهشده (يعني دادهها) هستند. در واقع به تعبير شانون (بنيانگذار نظريه اطلاعات در دهه 1930), اطلاعات, همان ”كاهش عدمقطعيتها“ هستند. و نهايتاً, ”دانش“ چيستي و چگونگيِ آنچه بازنماييشده (يعني اطلاعات) هستند.
اِستان ديويس و جيم بوتكين, از نگاهي درونيتر موضوع را نگريسته و ”اطلاعات“ را همان دادههاي مرتبشده طبق الگوهاي معنادار بيان ميكنند و ”دانش“ را به عنوان ”كاربرد يا استفاده كاربردي از اطلاعات“ معرفي مينمايند.
به هر تقدير, معماري دانش مشتمل بر سه بخش اساسي است: مهارت, اطلاعات و سازمان (يا ساختار)؛ البته بعضاً انديشمندان ”نوآوري“ را نيز جزيي از آن دانستهاند (محجوبي, 1997). دانش داراي دو نوع كلي است: دانش صريح يا مدون، و دانش ضمني. مايكل پولاني (1966), دانش صريح را دانشي معرفي ميكند كه قابل تدوين و مكتوبسازي از طريق زبانهاي رسمي و انتقال به ديگران هستند, درحاليكه دانش ضمني, دانش شخصي افراد است كه به مرور زمان و دراثر تجربه در افراد جمع ميشود و دربردارنده عواملي غيرملموس همچون مهارتها, اعتقادات, ديدگاهها و ارزشهاي شخصي است.
فناوري اطلاعات
Information Technology (IT)
هرگونه ابزار يا سيستم (ويا زيرسيستم) بههمپيوستهاي كه براي گردآوري (دستيابي), ذخيره, دستكاري, مديريت, انتقال, كنترل, نمايش, تبادلِ (دريافت و ارسالِ) خودكار دادهها و اطلاعات بكار ميرود را فناوري اطلاعات ميگويند. در يك تعريف كليتر، بهمجموعهاي از دانش, روشها و ابزارها (سختافزار و نرمافزار) كه بهمنظور تسهيل و انجام فرآيند توليد، گردآوري، سازماندهي، ذخيره، بازيابي و نشر اطلاعات (با استفاده از "رايانه" بهعنوان ابزار پردازش و "شبكه" بهعنوان شاهراه ارتباطي) بهكار گرفته ميشوند، فناوري اطلاعات گفته ميشود. تعبير فناوري اطلاعات و ارتباطات بيانگر پويايي منتج از همگرايي سيستمهاي كامپيوتري و مخابراتي است كه تبادل سريع و جهاني اطلاعات را فراهم آورده, و ظرفيت متحولسازي فرآيندهاي كاري, ارايه خدمات و امثالهم را دارد؛ به همين علت از نگاه ما, ”فناوري اطلاعات“ و ”فناوري اطلاعات و ارتباطات“ يكسان بوده و صرفاً براي تاكيد بيشتر بر ارتباطات و مخابرات و لحاظنمودن برجستهتر آن, از تعبير ”فناوري اطلاعات و ارتباطات“ استفاده می شود.
سيستم اطلاعاتي
Information System
به تركيبي تعاملي از افراد, سختافزارها و نرمافزارهاي كامپيوتري, دستگاههاي ارتباطي, و رويههاي طراحيشده (جهت ايجاد جرياني پيوسته از اطلاعات براي كساني كه در تصميمگيريها ويا انجام فعاليتهاي خود به آنها نياز دارند) سيستم اطلاعاتي اطلاق ميشود. يا به تعبيري ديگر, مجموعهاي از عناصر خودكار و دستي كه به مديريت مجموعهاي مشخص از دادهها يا منابع اطلاعاتي ميپردازند. اينگونه سيستمها با دريافت محتواي اطلاعاتي (ديجيتال), ارزش آن محتواي ديجيتال را افزايش داده و خروجيها يا گزارشهايي قابلفهم توليد مينمايند.
مديريت اطلاعات
Information Management
به مراحل مختلف پردازش اطلاعات از توليد تا ذخيره و از بازيابي تا اشاعه (توزيع), كه در راستاي عملكرد بهتر سازمان ميباشند (از منابع داخلي يا خارجي و با هر نوع قالبي), مديريت اطلاعات اطلاق ميشود. در اين راستا, يكپارچهسازي استانداردها, فرآيندها, سيستمها, و فناوريهاي اطلاعاتي در جهت ايجاد امكان تبادل اطلاعات مابين ارايهكنندگان و كاربران (درراستاي تامين اهداف مديريتي سازمان) انجام ميپذيرد. از نگاه علم مديريت, مديريت اطلاعات همان كاركرد مديريت منابع اطلاعاتي يك سازمان (برنامهريزي, سازماندهي, استخدام نيروي انساني, رهبري, هدايت, كنترل, بودجهريزي اطلاعات در چرخه عمرشان) است.
انفورماتيك (علم انفورماتيك)
Informatics
به مطالعه اطلاعات و راهكارهاي استفاده از آن (به خصوص به كمك ابزارهاي فناوري اطلاعات) و استفاده نظاممند از دادههاي گردآوريشده و ذخيرهشده درراستاي دستيابي به اهداف مشخص, علم انفورماتيك گفته ميشود (ما در ادبيات ملي, بعضاً انفورماتيك را معادل اطلاعرساني يا كل مقوله مديريت اطلاعات يا واحد كامپيوتر ميدانيم). در اين علم به مطالعه كاربردهاي كامپيوتر و فنون آماري جهت مديريت اطلاعات و چگونگي كاربرد علم كامپيوتر و علم اطلاعات در راستاي مديريت و پردازش دادهها, اطلاعات و دانش پرداخته ميشود.
علم سايبرنتيك
Cybernetics
اصطلاحي ابداعشده توسط رياضيداني به نام نوربرت وِينر (1950) است كه به معناي مطالعه سازوكارهاي ارتباطي, بازخورد, و كنترل سيستمهاي زنده و ماشينها است. در اين علم, فرآيندهاي ارتباطي و كنترلي سيستمهاي بيولوژيكي, مكانيكي و الكترونيكي (و اطلاعاتي), بويژه مقايسه اينگونه فرآيندها مابين سيستمهاي زنده و سيستمهاي مصنوعي انجام ميپذيرد. مطالعه تطبيقي فرآيندهاي انساني و ماشيني به منظور درك شباهتها و تفاوتها (بهويژه سيستمها ارتباطي و كنترلي) كه بعضاً با هدف كشف چگونگي يكپارچهسازي سيستم عصبي انسان و دستگاههاي فناورانه ساخت دست او انجام ميشود, از مهمترين فعاليتهاي اين علم محسوب ميشود. شايان ذكر است به سيستمي سايبرنتيك گفته ميشود كه با استفاده از بازخوردي پيوسته, به كنترل و اصلاح مداوم اعمال نامناسب خود ميپردازد (در واقع ميتواند از انسان ويا ديگر موجودات زنده تقليد نمايد).
سايبر و فضاي سايبر
Cyber & Cyber Space
براي اولين بار توسط داستاننويسي به نام ويليام گيبسون (1984) در يك داستان علمي-تخيلي و با عنوان فضاي سايبر (Cyber Space) بكار گرفته شد. در واقع به هر آنچه كه مرتبط با شبكههاي كامپيوتري و اينترنت (و فعاليتهاي كامپيوتري و مجازي) باشد سايبر اطلاق ميشود. بعلاوه براي معرفي گونهي برخط, مجازي يا كامپيوتري هر چيزي نيز ميتواند بكار رود. به دنياي كامپيوترها و جامعهاي كه از آنها استفاده مينمايد (كليه منابع اطلاعاتي موجود در شبكههاي كامپيوتري) و داراي فرهنگ خاصي مبتني بر شبكههاي ارتباطي الكترونيكي هستند, فضاي سايبر (يا دنياي مجازي) گفته ميشود.
معماري
Architecture
بهتوصيف اجزای كليدي هر پديده و تبيين ارتباطات موجود بين آنها، معماري گفته ميشود.
معماري سازمان (بنگاه): به مجموعه بازنمايي تفصيلي يك سازمان (در قالب مدلها و از نگاه مديريت) كه همچون بنيادي براي كل سازمان, استانداردها, خطوط اصلي و اصول مشترك سازمان را ارايه ميدهد, گفته ميشود. بعلاوه نحوه طراحي اجزاي سازمان, روابط آنها, و نحوه پشتيباني آنان از اهداف سازمان را نيز شرح ميدهد.
معماري كسبوكار: منتج از زيربناي اصلي كسبوكار و دربردارنده محصولات و خدمات ارايهشونده توسط سازمان, ساختار منابع انساني, سياستهاي حاكم بر رفتار شركت, و سيستم ارزشهاي سازمان (شكلگرفته در گذر زمان) است.
معماري اطلاعات: چارچوب سيستمها و منابع اطلاعاتي سازمان (و فرآيندها) و نحوه تعامل و ارتباط آنان در راستاي پاسخگويي به نيازهاي سازمان است. سطوح اصلي معماري هرميشكل اطلاعات (يا معماري اطلاعاتِ سازماني) عبارتند از: كسبوكار, اطلاعات, كاربردها (نرمافزار), دادهها, زيرساخت (فناوري). شكل 4-7 را ببينيد.
معماري اطلاعات سازماني موردنظر در اين سند, معماري كلان بخش دفاع و در حد فرآيندهاي كلي و روابط سازمانهاي عمده است.
آخرين معماري سازماني (از نگاه اطلاعات) ارايهشده توسط وزارت دفاع آمريكا كه مبتني بر عناصر سازنده و خدماتگرا است, شامل پنج الگوي مرجع زير است:
الگوي مرجع كسبوكار و عمليات (BRM)
الگوي مرجع عناصر خدماتي (SRM)
الگوي مرجع فني (TRM)
الگوي مرجع دادهها و اطلاعات (DRM)
الگوي مرجع عملكرد (PRM)
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |

يكشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۵ مه ۲۰۲۵
انسان گلوبال
|
|