در گذشته آدمها درون حلقههای سنی خود رشد میکردند و حرکت افراد در یک مسیر مشخص طی می شد. اما امروزه نوجوان و جوان، با وجود ارتباطات بیش از حد اعتدال خود در فضای مجازی، اطلاعات فراوانی را از گروههای فکری مختلف کسب میکند. این امر خودش هویت فردی شخص را بر اساس مقولههای فردی و سنی تحت تاثیر قرار میدهد. حال برای بررسی این مطلب که آیا میتوان اقتضائات پیشین را براین فضای مجازی حمل کرده و از این ظرفیت، بنا به احتیاط، استفاده کمتری کرد یا به ناچار می بایست خود را با این فضای جدید وفق داد، مسئله ای بسیار مهم و اساسی است که با دکتر مهدی منتظر القائم، عضو هیات علمی گروه ارتباطات دانشگاه تهران آن را به بحث و گفتگو گذاشته ایم.
برخی بر این عقیده اند که در دنیای جدید، فضای مجازی در تقابل با فضای واقعی پیش می رود؛ شما این را قبول دارید؟
امروزه، تصور برخی بر این است که به جهت پدید آمدن جهان مجازی، جهان واقعی نیز به سمت مجازی شدن حرکت میکند در حالی که بیان این گزاره به صورت قطعی و صد در صد، درست نیست، زیرا به عنوان مثال زمانی که شما در حال چت کردن در فضای مجازی هستید، این فرآیند توسط جسم تان و در پیشرفتهترین حالت، به وسیله سیگنالهای مغز شما صورت میگیرد، لذا نمیتوان به طور قطع اعتقاد داشت که بدن کاملا از این ساختار حذف شده است، بلکه می بایست اذعان کرد که با شکلگیری فضای مجازی، برخی مفاهیم پذیرفته شده درباره بدن، تغییر پیدا کرده است که البته این تغییر لزوما، مفهومی نامطلوب نیست.
ارتباطات واقعی با ارتباطات مجازی دارای تفاوتهای اساسی است. تجربیات واقعی ثابت و از تکرار بیشتری برخوردار است و مبتنی بر نقشهای جاری صورت میپذیرد، این درحالی است که ارتباطات مجازی متغیر، ناپایدار و بر اساس احتمالات است. البته به نظر بنده میان ارتباطات واقعی و مجازی، اختلافی ماهوی وجود ندارد.
فضای مجازی دارای ویژگیهای انحصاری و منحصر به فرد خود است. واژه Virtual که ما آن را در فارسی به عنوان فضای مجازی ترجمه کردهایم، ترجمه دقیقی نیست چرا که ترجمه دقیق این فضا، فضای اسیری، فضای خیال و ارواح و فضای معنا و عواطف است. انسان در گذشته بیشتر در جبر زمان و مکان قرار داشته است، اما امروزه امکاناتی فراهم شده که انسان را از سلطه مکان و زمان رها کرده است. در واقع، جسم انسان و حواس پنجگانه شناختی، حواس پنجگانه معنوی انسان را گسترش داده است. این گسترش فضا، در طول تاریخ با پدید آمدن مباحثی همچون خط و نوشتن، به آرامی رشد خود را طی کردهبود، اما امروزه با ظهور فرآیند دیجیتالیزه شدن، تمام خروجیهای ارتباطی انسان (از صوت و تصویر گرفته تا دیدار و نوشتار) قدرت تبدیل شدن به صفر و یک را پیدا کردهاند، این صفر و یکها، امکان کامپیوتریزه و مینیاتوریزه شدن خروجیهای انسان را فراهم کردهاند. همچنین امکان آرشیو و نگهداری و بازیابی اطلاعات و ارسال آن برای میلیونها نفر فراهم شده است.
چه ارتباطی میان عالم واقعی و دنیای مجازی بر قرار است؟ در صورتی که انسان در هر یک از این دو عالم، بخشی از هویتش را به نمایش بگذارد که متفاوت از دنیای دیگر است، چه اتفاقی می افتد؟
آنچه حائز اهمیت است این که بدانیم ما با دو جهان متفاوت مجازی و واقعی روبرو نیستیم. ما کلا با یک جهان مواجه هستیم که انسان در آن زیست میکند. این جهان دارای لایههای مختلفی است که گاهی این لایهها کم و گاهی زیاد میشود. در این میان در دنیای معاصر، لایه عقل و خیال انسان از بُعد زمان، مکان و فیزیک خارج شده است و لایه اسیری و لایه فرا ارتباطی انسان با فضای مجازی به مقدار زیادی گسترش یافته است.
انسان دارای عرصههای مختلف وجودی است که شکل دهنده رفتارها و اقدامات انسان است. این عرصهها دایرههای متحد المرکزی با یک خط سیر مشخصی هستند. هنگامی که در لایههای بیرونی توسط فرد عملی صورت میپذیرد، این اثر به لایههای درونی بازگشته و واکنشی هم سو و هم جهت، بر سایر ابعاد وجودی فرد می گذارد. اگر در این میان تضادی شکل بگیرد، این تضاد میبایست با اقدامات شناختی، عاطفی و معنوی هر چه سریع تر اصلاح و ترمیم شود، چرا که انسان موجودی است که نمیتواند تضاد را بیش از حد معینی در میان لایهها و یا در درون یک لایه وجودی خود تحمل کند.
با این وجود اگر انسان ضرورت حرکت به سوی هم آهنگی هویتی را برای خود محو و نابودکند، به تعبیر فلسفی، دچار نفاق درونی شده است و اگر این حادثه را به لحاظ عقلی درست تفسیر نکند، منجر به نفاق بیرونی و تجزیه شخصیتی در هویت شخصی و بازنمایی آن در اجتماع خواهد شد.
در فضای مجازی به مرور افراد از جنسیت خود فراموش کرده و نگاه ها به سمت جنس بشر معطوف شده است، به نظر شما حذف جنسیت افراد در چنین فضاهایی، چه آثاری را در جامعه ما به دنبال خواهد داشت؟
در کشور ما عموما بحث هایی که در مورد اعتیاد به اینترنت، گوشی تلفن همراه و بسیاری از چیزهای دیگر، فقط جنبههای جنسی آن مطرح میشود و نگاه جنسیتی مغفول مانده است و این در حالی است که بخش زیادی از معارف اسلامی، جنسیتی است، چرا که انسان شدن انسان، بدون مفهوم جنسیت، معنایی ندارد. خداوند متعال در قرآن بیان میکند که همه خلایق را از دو جنس خلق کرده است، و بارها در قرآن از تعبیر ذَکرٍ او اُنسی استفاده میکند و از این تعبیر ظریف به دنبال نشان دادن اختلاف در جزیات خلقت آن دو جنسیت است. این بدین معنی است که در تعریف جامعه، تبیین مفهوم جنسیت زن و مرد و تعریف نقش هر کدام در جایگاه خودش بسیار مهم و اساسی است. جنس و رابطه فیزیکی، بُعد بسیار کوچکی از مفهوم جنسیت است. اما ما در ایران به دلیل ترس از مفهوم جنس، هیچگاه درباره آن گفتوگو نمیکنیم.
حال اگر با این نگاه، پدیدههای پیرامون را آسیبشناسی کنیم، به نگاههای متفاوتی خواهید رسیم. به عنوان مثال با چنین نگاهی این پرسش مطرح میشود که آیا فضای مجازی، مفهوم حیا را در میان دختران ما کمرنگ کرده است یا نه، و یا ما توانستهایم دختران را به سمت بهرهوری بهتری از فضای مجازی در راستای زن شدن آنها هدایت کنیم؟
جواب آن است که متاسفانه دختران ما امروز به دنبال تمرین برای فراگیری مفاهیمی همچون مادر و همسر نمونه شدن، نیستند. دختران امروز جامعه ما، بسیار کمتر از گذشته دغدغه داشتن دستپخت مادرانه برای خود را دارند. این در حالی است که بسیاری از آثار تربیتی از طریق همین دستپخت مادرانه محقق میشود. یکی از ابزارهای مهم در تربیت انسان، غذا و آشپزی است. آثار تربیتی خانه، از طریق مفاهیم دیگری مانند محبت و عاطفه نیز محقق میشود اما همواره بوی آشپزخانه است که برای انسان، مفهوم وطن و خانه را تداعی میکند. متاسفانه نسل آینده، دیگر خاطره بویاییای از خانه و آشپزخانه مادری را نخواهد داشت. اگر ما بتوانیم مفهوم خانواده و الزامات و اقتضائاتش را برای زن و مرد تعریف کنیم، آنگاه مخاطبان ما، به این موارد به عنوان یک هنر و ابزار قدرت نگاه میکنند؛ این مثال کوتاه و سادهای از مفهوم جنسیت بود.
فضای مجازی حریمهای سنی، امنیتی، اخلاقی و حتی فکری افراد را به شدت کمرنگ کرده است، اصلا حفظ حریم ها تا کجا مهم است و در نهایت برای ترمیم این حریم ها چه باید کرد؟
فضای مجازی حریم های مختلفی را از میان برداشته است و شاید یکی از آن ها بحث جنیستی باشد. هنگامی که مکان تبدیل به فضا میشود، اثرات متفاوتی بر آن بار میشود. در گذشته، یک زن به حسب جنسیتش در درون مکانی مشخص قرار داشت که والدین و برادران بر وی نظارت داشتند و با کنترل مکان، مفهوم جنسیت زن را در فضاهای اجتماعی و سیاسی کنترل می کردند، اما امروزه همان زن به حسب جنسیتش به ظاهر در مکان و منزلی حضور دارد ولیکن در واقع در فضای دیگری سیر می کند و به راحتی می تواند با ارسال پیامک و ارتباط در شبکه های اجتماعی جنسیت خود را منتشر کند.
در برخی موارد دیگر، نوع ارتباط و حریمها تغییر کردهاست. در گذشته نیز مردها مشکلی برای اعمال هویت خود در مکان نداشتند، اما فضای جدید باعث شده است که سلطه آنها بر فضای زنانه بیشتر شده و با حضور در صفحهی اجتماعی دختران، به راحتی به بسیاری از مفاهیم زنانه و داخلی آنها دسترسی داشته باشند. به بیان دیگر، ماهیت مکان تغییر نکردهاست، اما شدت آن تغییر کرده است. بنابراین فضای مجازی، در یک محیطی برای جنسیت مونث، تغییر ماهوی ایجاد کرده است اما برای جنسیت مذکر، بیش از آنکه تغییر ماهوی ایجاد کند، تغییر در شدت آن ایجاد کرده است.
مشابه این مثال را میتوان در فضاهای سیاسی، دینی و مذهبی نیز مشاهده کرد. در گذشته جنگها و نزاع ها و به تبع آن، مهاجرتها باعث شده بود که اختلاط مذهبی و قومی کمتر صورت بپذیرد و گروهها به سمت خالص شدن پیش بروند. اما در دوران حاضر، این مرزها برای مذاهب و نحلهها، مانند گذشته معنای واقعی نداشته و فرد پیرو یک آیین خاص، به راحتی میتوان با رسوم و آیینهای سایر آیینها آشنا شود.
در گذشته آدمها درون حلقههای سنی خود رشد میکردند و حرکت افراد در یک مسیر مشخص بود. اما امروز جوان، اطلاعات فراوانی را از گروههای سنی آینده و گذشته خود کسب میکند. یک جوان به راحتی میتواند با مفاهیم دوره کهنسالی آشنا شود. این امر خودش هویت فردی شخص را بر اساس مقولههای فردی و سنی تحت تاثیر قرار میدهد.
رسانه ها سبب گسترش بیش از حد اعتدال ارتباطات انسانی شده اند، آیا این خروج از اعتدال، تعادل روح و روان انسان را از بین نمی برد؟
انسان موجودی ارتباطی است و انسان شدن او، به میزان شدت و ضعف این ارتباطها با دیگران و در گروی مکانیزم های ارتباطی اوست. امروزه رسانههای مجازی، ارتباطات انسان را از حد تعادل خارج کردهاند، زیرا در گذشته تعادل ارتباطی برای بشر معنای مخصوصی را دربرداشته است که فضای مجازی آن را به شدت گسترش داده است. مطلوبیت یا عدم مطلوبیت این خروج از تعادل، خود محل بحث است. به بیان دیگر، آیا میتوان اقتضائات پیشین را بر این فضا حمل کرده و از این ظرفیت، بنا به احتیاط، استفاده کمتری کرده تا بتوان با احتیاط بیشتری پیش رفت؟ بنده نیز این احتیاط را میپذیرم اما گاهی فضا الزاما بر مدار احتیاط حرکت نمیکند و خیلی تابع اصل احتیاط ما نیست.
یکی از دلایل گرایش افراد به این ارتباطات گسترده، به دلیل گرایش و غرایض انسانها و تمایل وی به کنجکاوی و آگاهی است. این موضوع دلیل عام گرایش بشر به این موضوع است. اما در این میان علل خاصی همچون مفاهیم ملی، فرهنگی، دینی و سیاستگذاریها نیز اثرگذار است.
سهولت، دسترسی، ارزانی و فراوانی شکلگرفته از این فضا، باعث مرکزیت زدایی و خودمختاری میشود که هر فرد با توجه به آگاهی و نظام اعتقادی و اخلاقی خود، بدون در نظر گرفتن ملاحظات و محدودیتهای سن و جنسیت و طبقه تعامل برقرار می کند.