خاتمی: یا من یا میر حسین
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[16 Apr 2009]
[ نادر اسکوئی]
در آخرین روزهای سال پیش، آفای خاتمی در حرکتی که هواداران خود و بسیاری از تحلیلگران سیاسی ایران را متعجب ساخت به کمپین خود در انتخابات ریاست جمهوری پایان بخشید. بحث های بسیاری از آن زمان در رابطه با دلایل کنار رفتن خاتمی مطرح شده است. سوال این است که چرا خاتمی به کمپین خود پایان داد.
در نیمه اسفند، آقای خاتمی کمپین انتخاباتی خود را با سفر به شیراز، یاسوج، بوشهر و نورآباد ممسنی آغاز کرد. هر جا رفت با استقبال پر شور مردم روبرو شد. حتی نزدیکانش هم انتضار چنین استقبالی را نداشتند. در شیراز، گروه کثیری از مردم یگرد خاتمی گرد آمدند و شعار جدیدی بسر دادند: "جمهوری اسلامی آزاد باید گردد!"
استقبال از خاتمی محدود به بزرگ شهری چون شیراز نبود. استقبال از وی در نورآباد فعالین کمپین را هم متعجب ساخت. درک عمومی بر آن بود که احمدی نژاد شهرهای کوچک و دهات را از آن خود دارد. استقبال نورآباد از خاتمی ناگهان پیش فرضهای انتخاباتی را دگرگون ساخت. احمدی نژاد در شهر های کوچک و دهات نیز اسیب پذیر بود.
سفر خاتمی نیاز به یک پرسش عمومی را پایان داد. خاتمی کماکان محبوب مردم بود و میتوانست در انتخابات 22 خرداد پیروز باشد. 2 خرداد دیگری در راه بود.
ورود خاتمی به صحنه انتخابات فقط پس از اطمینانش از شرکت نکردن میر حسین موسوی قطعی شد. خاتمی همواره به نزدیکانش گفته بود که "یا من یا میر حسین." بی میلی موسوی در رقابت با خاتمی و درکی که وی به خاتمی داده بود باعث ورود خاتمی به صحنه انتخابات شده بود.
طرفداران احمدی نژاد از استقبال مردم شیراز و دیگر شهرهای بزرگ و کوچک از خاتمی سخت نگران شدند. کیهان نامزدی خاتمی برای ریاست جمهوری را مشابه کمپین مرحوم بی نظیر بوتو خواند؛ تهدیدی ضمنی به جان خاتمی اگر وی به مبارزه انتخاباتی خود ادامه میداد. ار دید انان خاتمی با تجارب دو دوره ریاستش اینبار اماده طرح اصلاحاتی اساسی در سیاستها و برتامه های جمهوری اسلامی باشد. به مصداق شعار طرح شده در شیراز، ترس از ان بود که خاتمی در پی آزاد کردن جمهوری اسلامی باشد.
تاکتیک های گوناگوتی در ترسیم خاتمی به عنوان دشمن دستگاه بکار گرفته شد. معروف ترین انها پیام های بلوتوثی بود با تصویر خاتمی با کمان و تیر در دست که آیت اله خامنه ای را نشانه گرفته: "مولای مرا هدف گرفته." تصور انان از انتخاب مجدد خاتمی پایان جمهوری اسلامی به گونه ای که ان را می شناسیم بود.
در 21 اسفند، میر حسین موسوی با "بی میلی" و بر خلاف درکی که به خاتمی داده بود ورود خود را به صحنه انتخابات اعلام کرد. اینبار اصلاح طلبان سخت نگران شدند. خاطره انتخابات چهار سال پیش هنوز در اذهانشان زنده بود. عدم توانائی در حمایت از کاندیدائی واحد باعث پیروزی محمود احمدی نژادشده بود. اکنون با شرکت موسوی، خاتمی و کروبی در مبارزه انتخاباتی، ناگهان چهار سال دیگر برای احمدی نژاد قطعی به نظر می رسید.
خاتمی حاضر نبود مسؤل چند دستگی اصلاح طلبان و پیروزی مجدد احمدی نژاد باشد. وی گفته خود را به هواداران نزدیکش تکرار کرد: "یا من یا میر حسین." خاتمی خود را از صحنه خارج کرد.
چرا موسوی خود را در این زمان کاندید کرد؟ وی همواره بی میلی خود از کاندید شدن را اعلام کرده بود. اکنون پس از سفر شیراز، محبوبیت خاتمی کاملا برایش روشن بود. معمولا کسی که برای کاندید شدن بی میل باشد بویژه در مقابل هم سنگری که محبوبیت اش به نمایش گذاشته شده است کمپین جدیدی را اغاز نمی کند. بنظر می رسد که اصول گرایان پیروزی خاتمی را نمی توانستند قبول کنند. و هیچ کس جز مقام رهبری قابلیت اوردن موسوی بی میل به صحنه مبارزات انتخاباتی را نداشته است. با کشانیدن میر حسین به مقایله با خاتمی، شانس انتخاب شدن خاتمی از بین می رفت. ولی خاتمی خود کنار کشید.
با اینکه موسوی هم کاندیدای تغییر است، ولی سابقه سیاسی او، نخست وزیری اش در دوران جنگ و درک اصولگرایان از وفاداری اش به دستگاه حاکم وی را بیش از خاتمی در نزد اصولگرایان مورد قبول قرار میدهد. میر حسین اکنون این فرصت را پیدا کرده است که بخش هائی از اصلاح طلبان و هم بخش هائی از اصولگرایان را بسوی خود کشیده و بزرگترین رقیب احمدی نژاد گردد. اگر مخالفان خاتمی باعث به صحنه امدن موسوی شدند، اکنون بصورتی طعنه امیز به صحنه امدن موسوی شاید باعث شکست احمدی نژاد شود.
نادر اسکوئی
nuskowi@gmail.com
www.uskowioniran.blogspot.com
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: