Iranian Futurist 
Iranian Futurist
Ayandeh-Negar
Welcome To Future

Tomorow is built today
در باره ما
تماس با ما
خبرهای علمی
احزاب مدرن
هنر و ادبیات
ستون آزاد
محیط زیست
حقوق بشر
اخبار روز
صفحه‌ی نخست
آرشیو
اندیشمندان آینده‌نگر
تاریخ از دیدگاه نو
انسان گلوبال
دموکراسی دیجیتال
دانش نو
اقتصاد فراصنعتی
آینده‌نگری و سیاست
تکنولوژی
از سایت‌های دیگر


ما پروردگان سفره استبدادیم

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:
Twitter Google Yahoo Delicious بالاترین دنباله

[23 May 2013]   [ همنشین بهار]

با خواندن نامه‌ی سرگشاده ایرج مصداقی و واکنش‌هایی که در پی داشت، گریستم. چرایش بماند...

«در زندگی حرفهایی هست برای نگفتن. حرفهایی که سر به ابتذال گفتن فرود نمی‌آورند. حرفهای بیتاب و طاقت فرسا که همچون زبانه های بیقرار آتشند و کلماتش, هر یک، انفجاری را به بند کشيده اند. کلماتی که پاره های بودن آدم اند...»

_________________ 

آنچه البته به جایی نرسد فریاد است.

مطالعه دقیق گزارش مزبور که از موضع ضدیت با قاتلین زندانیان سیاسی نوشته شده، نشان می‌دهد که با آنچه اضداد مجاهدین انتشار داده و می‌دهند، از بنیاد متفاوت است.

تند و تیز نوشته شده، نکته ها چون تیغ پولاد است تیز، اما از نیات آلوده تهی است و رویکرد دیگری دارد. 

از نمونه های تاکنون گفته نشده، منابع مختلف، مقایسه های تطبیقی و لحن بیان و شیوه استدلال نهفته در آن می‌توان فهمید که نوشته مزبور حرف و حدیث دیگری دارد و مستقل از نویسنده اش عمر طولانی می‌کند و در آینده نیز بارها و بارها مطالعه و استناد می‌شود.

...

پیشتر هم گفته ام که من نه مجاهدم و نه تحلیلگر سیاسی. صلاحیت، سنخیت و دانش آنرا هم ندارم. بعلاوه با صحنه سیاسی که مثل میدان مین می‌ماند و ممکن است هرجا پا بگذارم با آدمهای هفت خط و سیاس روبرو شوم و زمین بخورم آشنا نیستم و می‌دانم پرداختن به اینگونه مقولات کار من نیست. نه تنها به آن علاقه ندارم، از نوشتن در ویکیپدیا، و از ادامه «خاطرات خانه زندگان» هم باز مانده‌ام اما نمی‌توانم ننویسم.

ندایی در درونم مرا به مقابله با بی مروتی وامی‌دارد.

اینکه مصلحت نیست و نتیجه ای هم ندارد و آسیب می‌بینم، اهمیتی ندارد.

پشتم به کوه اُحد است. مسیر خودم را می‌روم و باکی هم از اینطرف و آن طرف ندارم.

_________________ 

می‌گریزد شب، صبح می‌آید.

مسأله اصلی کسانیکه دغدغه آزادی دارند و از اوضاع حاکم بر ایران رنج می‌برند، استبداد زیر پرده دین است.

بلایی که در نازل شدنش فقط شاهان و شیخان و طالبان نفت و دلار دست نداشتند و همه ما، از صغیر و کبیر و سیاسی و غیر سیاسی در پیش آمدن آن مسئول و مقصریم و تقاص پس می‌دهیم.

...

البته سیاهچاله ها نیز انتها دارند. 

کسوف آنجا که کامل می‌شود، نقطه آغاز روشنی است و شب وقتی بغایت خود برسد صبح می‌شود.

ارتجاع حاکم هم روزی بنا بر سنن الهی و قانونمندی‌های تاریخی به سراشیب نهایی خواهد افتاد، اما آیا مشکل جامعه ایران با گرفتن قدرت سیاسی حل خواهد شد؟

_________________ 

کسی از پیروز سئوال نمی‌کند.

«اگر را با مگر تزویج کردند، از آنها کودکی شد کاشکی نام»، با این حال (نه در رؤیا، در عالم واقعی) فرض می‌کنیم. اگر...

اگر (اگر...و باز هم اگر)، اگر فردا تاقی به توقی خورد (چگونه؟ نمی‌دانم) اگر تاقی به توقی خورد و بوی الرحمن رژیم کنونی بلند شد و پای مجاهدین هم (انشاالله) به ایران رسید...

و آنها سوار بر تانک شدند و در تهران رژه رفتند و سرود آزادی و «ای ایران ای مرز پر گهر» سر دادند و اذان زنده یاد مرضیه هم پخش شد و خواهران مجاهد سوار بر تانک پرچم میهنشان را به اهتزاز درآوردند و در جامعه ایران شور و فتور و ولوله افتاد...و رهبری مجاهدین در رادیو و تلویزیون و شبکه های اجتماعی و...از خون شهیدان و رنج اسیران سخن گفت و همه راهی بهشت زهرا، خاوران و قبرهای بی نام و نشان شدند...

(در آنصورت)

- با همه دافعه هایی که این حکومت نسبت به دین و اعتقادات مردم ایجاد کرده است،

- اگرچه شب و روز علیه مجاهدین تبلیغ شده و خودشان هم به حسن و قبح اجتماعی بها نداده و به تبلیغات علیه خودشان مدد رسانده‌اند،  

- اگرچه نسل جدید با زبان و فرهنگ آنان که منتقد را مخالف، مخالف را دشمن، خودی را ناخودی، دوست را مزدور و خانواده را «الدنگ» نامیدند، بیگانه بیگانه است،

- اگرچه نزدیکی به امثال «جان بولتون» و «دانا روهراباکر» و... به اندازه کافی ایجاد دافعه نموده و «منطق» کس «نخارد پشت من» را خدشه دار کرده است،

- اگرچه جامعه ایران پوست انداخته و چشم و گوش‌ها باز تر شده و جوانان ایران هم که رنگ و وارنگ بسیار دیده‌اند، براحتی ذوق‌زده نمی‌شوند و بت نمی‌سازند، اما...

به دلیل روحیه شرقی و احساسی و ذهنیت مذهبی و عاطفی مردم ایران و تشکیلات و قابلیت‌های مجاهدین، در چرخش تعادل قوا، آنها حرف اول را خواهند زد و در آن صورت کسی از پیروز سئوال نمی‌کند. «الحق لمن غلب»

...

همه بیاد داریم مردم ایران که با سریالهایی چون تلخ و شیرین و مراد برقی و آقای مربوطه کسب و کار خود را رها می‌کردند و پای تلویزیون سرتاپا گوش می‌شدند، وقتی ورق برگشت و جامعه به تپ و لپ افتاد ناگهان امامشان را در ماه دیدند و شعار «انقلابی ترین مرد جهان است آیت‌الله خمینی...» سر دادند و اصلاً یادشان رفت (یادمان رفت) روحانیون از چه موضع ارتجاعی با شاه و انقلاب سفید درافتادند و چه آشی برایمان می‌پزند. تا آمدیم بجنبیم هزاران نفر به زندان افتادند و شکنجه لباس تعزیر پوشید و تسمه از گُرده مردم ستمدیده ایران کشیده شد.

کسی از پیروز سئوال نمی‌کند. امروز باید گفت، آنچه را که فردا گفتنش دیر است.

_________________ 

چراغ حقیقت در طوفان کشمکشها نخواهد مُرد.

در برابر کسانیکه مثل «خر ژان بوریدان» هم از توبره می‌خورند و هم با آخور میانه خوبی دارند، بین دوصندلی می‌نشینند و در هر محفل و مجلسی پشت سر مجاهدین صفحه می‌گذارند اما بیشترشان در نشستها و مراسم آنها هم شرکت کرده و به‌به و چه‌چه می‌کنند، انتشار «نامه سرگشاده ایرج مصداقی به مسعود رجوی»، این نقطه مثبت را داشت که بیان واقعیت را قربانی ملاحظات گروهی، مصلحت سیاسی روز و ترسی که از سوءاستفاده دشمنان بر جان ما ریشه دوانده، نکرد و رودررو (و نه پشت سر) از موضع ضدیت با قاتلین زندانیان سیاسی، طرح پرسش نمود و نشان داد چراغ حقیقت در طوفان کشمکشها نخواهد مُرد. 

...

آن نامه که مستقل از نویسنده اش وجود دارد و همه عالم هم بر سرش بریزند پاره پوره نخواهد شد، البته وحی منزل نبوده و از دید نویسنده آن هم «آیه» نیست.

نویسنده نامه سرگشاده و هر کسی که از آن دفاع می‌کند هم هزار و یک عیب و ایراد دارند. اصلاً همه بدی‌های عالم در آنها جمع شده و جَد اندر جَد پست و فرومایه بوده و با شمر و یزید و ثابتی و لاجوردی فالوده خورده‌اند، بسیار خوب. اما مهم خود سخن است و حرفی که می‌زنند. سخنگو در مرحله بعدی است.

بیهوده که نگفته‌اند: «لا تنظر الى من قال و انظر الى ما قال»

نگاه نکن چه کسی می‌گوید ببین که چه می‌گوید.

...

اگر بنا بر پاسخگویی نبود «پاسخ سنجیده» به آن سکوت و فقط سکوت، بود و معترضین هم می‌توانستند خود را قانع کنند که «جواب ابلهان خاموشی است» و از این قبیل...

اما اگر بنا بر پاسخگویی (نه فقط به نویسنده آن، بلکه به «بسیاران»ی که حال و آینده، آنرا می‌خوانند و از آن تاثیر می‌گیرند) باشد، بهتر است کلمه را با کلمه پاسخ داد.

هر واکنشی که بجای پاسخگویی، آلوده به دشنام و تهمت و پرونده‌سازی می‌شود، به ضد خود مبدل شده و محتوای آن نامه سرگشاده را از پیش به کرسی خواهد نشاند. کمااینکه نشانده است...

_________________ 

یک کمونیست، با تجربه سیاسی ۵۵ ساله


آن‌ یکی‌ ماهی‌ همی‌ بیند عیان

و آن‌ یکی‌ تاریک می‌بیند جهان‌

 وآن یکی سه ماه می‌بیند بهم

 این سه کس بنشته یک موضع، نعم

 تصویر روبرو هم نشان می‌دهد که هر کس واقعیت را به گونه ای می‌بیند.

به قول مولوی که در هر تار مویش صد هزار شمس تبریزی آونگان بود:

«هر کس از پندار خود مسرور به»

كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ

...

در ادامه کنش و واکنش به نامه سرگشاده، آقای «رضا اولیا» (از اعضای شورای ملی مقاومت) آن را «ننگین نامه ایرج مصداقی» نامیده و آخوندها و وزارت اطلاعات را تولید کننده و مشتری اصلیش معرفی کرده است.

آقای اولیا فرموده‌اند: «در سراسر ننگین نامه مصداقی، و در تک تک اتهاماتش،... کینه حیوانی موج می‌زند...» ایشان خیلی چیزهای دیگر هم فرموده‌اند...

نمی‌خواهم بگویم از گفتمان ارتجاعی «هر که عین من نیست دشمن من است» و از فرهنگ «لا حیاء فی الدین» و «ماماچه پلیدک» و...جز این انتظاری نیست. نمی‌خواهم نتیجه بگیرم خود اینگونه واکنشها به اندازه کافی گویا است و خلاصه آفتاب آمد دلیل آفتاب.

تنها می‌گویم اینگونه برخوردها در شأن یک نیروی انقلابی معتقد به دموکراسی نیست.

اینکه آقای اولیا سالیان دراز با حزب کمونیست ایتالیا همراهی داشته، «رنه تا گوتوزو» و «جاکوو منزو» در شمار استادان ایشان بودند و تندیسهای زیبایی از پارتیزانهای ایتالیا، انریکو برلینگور، صادق هدایت، خسرو روزبه، محمد حنیف نژاد، پابلو نرودا، غلامحسین ساعدی، عماد رام، ندا آقاسلطان و صبا هفت برادران و...خلق نموده و شماری از آثارشان در ایتالیا از جمله در سالن شهرداری ماسسا ماریتیما (ایتالیا) نگهداری می‌شود، قضاوت زشت ایشان را نمی‌پوشاند. تازه بیشتر برمَلا می‌کند.

آیا رافائیل آلبرتی (شاعر اسپانیولی) و لوئی آراگون (شاعر فرانسوی) یا آلبرتو موراویا (نویسنده ایتالیایی) که در شمار دوستان آقای اولیا قلمداد شده‌اند، آنها هم مرز منتقد و مزدور را درهم می‌آمیختند و بفرموده می‌نوشتند؟

آیا پارتیزان های ایتالیا و امثال «رنه تا گوتوزو» و پدر و معلم نخستین شان «استاد حسین اولیا» هم اینگونه به سقوط در گفتار می‌افتادند؟ آیا آقای اولیا با این قضاوت «خردمندانه و قشنگ» به همه تندیسهای زیبای خودشان تف نیانداخته و تیپا نزده است؟

قضاوت ایشان که خودشان را «یک کمونیست، با تجربه سیاسی ۵۵ ساله» معرفی می‌کنند، فقط دشمنان آزادی مردم ایران را شاد می‌کند. بگذریم که بر محتوا و جان مایه آن نامه سرگشاده صحّه می‌گذارد و نشان می‌دهد در ماه جز برودت و سرما، هیچ خبری نیست.

_________________ 

استبداد زیر پرده دین باعث و بانی جدایی ها

پرسش‌هایی که در آن نامه آمده، واقعیتی خارج از ذهن نویسنده نامه و من و شما است و خاص دشمنان مجاهدین و یا کسانیکه بین دو صندلی می‌نشینند و گریه را با چوپان می‌کنند و دمبه را با گرگ می‌خورند هم نیست. برای بسیاری از مردم و صدها نفر از دوستان مجاهدین هم مطرح بوده و هست.

حواله دادن هر سؤال و ابهامی به دشمن، بیش از همه به زیان خود مجاهدین و به سود قاتلین زندانیان سیاسی است که باعث و بانی همه جدایی ها شده‌اند و از اینکه این سر سفره با آن سر سفره قهر است کیف می‌کنند.

کیف می‌کنند که به جای «وصل» و رابطه، «فصل» و فاصله، حرف اوّل را زده و هر کسی می‌کوشد آن یکی را زمین بزند و تحقیر کند.

پاپوش‌دوزی و برچسب‌زنی، اخلاق فرهیختگان و آزادیخواهان نیست. سنت سیئه مرتجعین است.

_________________

پانویس

کسی از پیروز سئوال نمی‌کند. الحق لمن غلب‌

ازنظر تئوری پذیرفته شده حق با انسان است و قدرت باید برآمده از اراده و اختیار انسان باشد. اما در عمل حق با کسی است که قدرت را در اختیار می‌گیرد حتی اگر ناحق باشد.

افلاطون حق را به زمامداران می‌دهد و بیهقی از کسانی که در نظر او به سلطان وقت خیانت می‌ورزند، به درشتی یاد می‌کند.
استدلال بیهقی دقیقاً مبتنی بر اصل «الحق لمن غلب‌» بود یعنی حق با با پیروز است.

البتکین و سبکتکین که بر خداوندان خود عصیان کرده بودند چون فاتح شده بودند به نظر او حق داشتند. ولی هارون خوارزمشاه و طغرل‌ سلجوقی چون نابود می‌شوند، به زعم او خائن‌اند.
غزالی هم در احیاء العلوم به سلطه و زور حق می‌دهد:

«حق با کسی است که پیروز شده است، قضاوت و حاکمیت نیز با او است و ما هم با او هستیم.»
الحق لمن غلب - الحکم لمن غلب، نحن مع من غلب.

...

انسان امروز، (نه انسان طبیعی ژان ژاک روسو که در آغوش طبیعت، در حالت ماقبل اجتماعی به سر می‌بُرد) انسان به اصطلاح مدرن و پسامدرن امروز هم از محیط جانورانه «الحق لمن غلب» (حق با زور و سلطه است)، تاثیر پذیرفته است.

...

در منطق ضد اخلاقی و پرسش ستیز مرتجعین هم کسی از پیروز سئوال نمی‌کند.
در تئوری روی «الحق لمن غلب‌» خط می‌کشیدند و استدلال می‌کردند برخلاف علمای اهل تسنن، فقهای شیعه چنین اعتقادی ندارند.

ولی در دهه ۶۰ عملاً از سلطه بر زندانیان، محق بودن خود و نظامی را که به خون پاکترین جوانان ایران آلوده بود، نتیجه گرفته و به زبانی دیگر الحق لمن غلب را به رُخ کشیده نشان می‌دادند «حق» با شلاق‌به‌دستان است.

اضدادشان نیز گفته‌اند: «کسی از پیروز سئوال نمی‌کند» !

_____________

از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود.

ما پروردگان سفره استبدادیم و باور نمی‌کنیم که آزادی، آزادی دیگری است.

آزادی خلاص شدن از زنجیرها نیست. شیوه ای از زندگی است که به آزادی دیگران احترام می‌گذارد و آنرا استحکام می‌بخشد. آزادی از آن مخالف است.

...

مارکس و انگلس به لحاظ فلسفی و سیاسی با مارتین لوتر (ﭘﺎﻳﻪ ﮔﺬار ﻣﺬهب ﭘﺮوﺗﺴﺘﺎﻧﺘﻴﺴﻢ) و، با بالزاک و تولستوی و داستایفسکی و... زاویه و فاصله داشتند اما چون به امتناع انصاف و واقع‌بینی دچار نبودند چشمانشان قیچ و لوچ نبود.

...

مارکس می‌دانست که بالزاک سلطنت‌طلب و از انقلاب فرانسه متنفر بود، می‌دانست که در رُمان «چرم ساغری» که فلسفی ترین اثر او است، نسبت به همه ی مظاهر دانش و فعالیت انسانی تردید نموده و افکار و عقاید سیاسی و فلسفی را هم تخطئه می‌کند.

اما بی معرفت نبود و روضه مزدوری بالزاک را نخواند و این و آن را وانداشت علیه او به خط شوند و پامنبری کنند.

می‌دانست که بالزاک به رغم عقیده‌ سیاسی خود در آثارش آینه ای از زندگی راستین بورژوازی فرانسه را ارائه کرده و با وجود عقاید سلطنت‌طلبانه‌ به نفع طبقه نوخاسته‌ای نوشته که به جای سلطنت نشسته بود. آثار بالزاک را به دقت می‌خواند و حرمت می‌گذاشت.

... 

اﻧﮕﻠﺲ هم رﻣﺎن های ﭼﻨﺪهزار ﺻﻔﺤﻪ ای ﺑﺎﻟﺰاک را به‌دﻗﺖ ﻣﯽ‌ﺧﻮاﻧﺪ. ﺑﺎ ﻣﺎرﮐﺲ ﺁﺛﺎر او را ﻧﻘﺪ می‌کردﻧﺪ اﻣﺎ ﺗﺎﺛﻴﺮ هم ﻣﯽ‌ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻨﺪ. حتی ﺑﺮﺧﯽ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﺑﺨﺶ اول ﻣﺎﻧﻴﻔﺴﺖ کموﻧﻴﺴﺖ، ﺑﺪون کتاب (کمدی اﻧﺴﺎﻧﻲ) ﺑﺎﻟﺰاک ﻏﻴﺮﻗﺎﺑﻞ ﺗﺼﻮر اﺳﺖ.

مثال دیگر: 

ﻋﻠﯽ رﻏﻢ ﻧﻴﺶ و ﮐﻨﺎﯾﻪ هاﯼ «ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ» (نویسنده اخلاق گرای مذهبی) ﺑﻪ ﻣﺎرﮐﺴﻴﺴت‌ها، ﻟﻨﻴﻦ نوشته های وی را بایکوت نکرد و ماده واحده نداد و نگفت مامور تزارها است و...

ﺑﺎ ﺑﻠﻨﺪ ﻧﻈﺮﯼ، ﺑﻪ ﺣﻖ از او ﺗﺠﻠﻴﻞ می‌کرد و ﻣﻘﺎﻟﻪ «ﺁﻳﻨﻪ اﻧﻘﻼب» را در ﻣﻮردش ﻧﻮﺷﺖ. ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪُرﻣﺎن هاﯼ ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﺳﮑﻮت وﯼ ﻧﻴﺰ ﮐﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ اﯼ از اﻋﺘﺮاض ﺑﻪ ﺷﺮاﺋﻂ ﺑﻮد، ﺑﻬﺎ می‌داد. 

...

نه در مَثل مناقشه است و نه ایرج مصداقی تولستوی. نامه سرگشاده او هم، آیه و وحی منزل نیست. اما و اگر هم دارد.

امّا آیا زندگی پر درد و رنج آن انسان شریف، مقالات روشنگری که علیه قاتلین زندانیان سیاسی نوشته و کتابهایی چون «نه زیستن، نه مرگ» و «دوزخ روی زمین» و...که صدها نفر با اشتیاق خوانده و می‌خوانند، هیچ ارزشی نداشته و او بنا بر فتوای آقای اولیا که خود را یک کمونیست با سابقه سیاسی ۵۵ ساله می‌دانند، مزدور و یک مأمور به وظیفه است؟

از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود

زنهار ازین بیابان وین راه بی نهایت

... 



سایت همنشین بهار


ایمیل


مطلب‌های دیگر از همین نویسنده در سایت آینده‌نگری:


منبع:


بنیاد آینده‌نگری ایران



پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۸ آوریل ۲۰۲۴

ستون آزاد

+ "زدن سر هشت پا" و حکایت "ببر کاغذی" رضا علوی

+ جهانِ پس از جنگ غزه  رضا علوی

+ آیا اسراییل بر نفت و گازغزه چیره خواهد شد ؟ رضا علوی

+ توتالیتریسم چیست؟ حسین مولا

+ گفتگو بارد هوش مصنوعی با حسین مولا حسین مولا

+ تفاوت مبارزه جوانان در زمان حکومت شاه ایران برای آزادی و دمکراسی با مبارزه جوانان کنونی برای آزادی و دمکراسی علیه جمهوری اسلامی چیست؟ گفتگو حسین مولا با بارد بزرگترین هوش مصنوعی گوگل

+ دو حادثه مهم  رضا علوی

+ جوانانیکه در جنبش زن زندگی آزادی شرکت کردن در چه سنینی بودند؟ Bard هوش مصنوعی

+ خود آموز دیکتاتورها رندال وود کارمینه دولوکا

+ موانع توسعه دموکراسی در خاورمیانه  دکتر امیر ساجدي

+ راز یک کشتار  رضا علوی

+ آیا غول خفته بیدار می شود ؟  رضا علوی

+ ریزش مداحان در این عاشورا رضا علوی

+ رهبر نقاب دار!  رضا علوی

+ بخش سوم : "لاریجانی ها " ؛ مردانی برای تمام فصول رضا علوی

+ حقوق زنان - کانون درگیری. فرهاد یزدی

+ آمریکا ؛ به کجا چنین شتابان ؟ رضا علوی

+ جهان و ایران در آغاز سال نو خورشیدی. فرهاد یزدی

+ نبرد برای نامزدی  رضا علوی

+ . 

+ ایران لیبرال فرهاد یزدی

+ روز جهانی زنان گرامی باد  گیتی پورفاضل

+ سالروز حمله روسیه به اوکراین فرهاد یزدی

+ کالبد شکافی" پرویز ثابتی" رضا علوی

+ سقوط محسن رنانی

+ فشار برملت ایران از دو سو. فرهاد یزدی

+ نشست واشنگتن – تلاش در راه ذلیل کردن جنبش ملی ایران فرهاد یزدی

+ الگوی روسی چپاول اموال ملی فرهاد یزدی

+ امنیت ملی – بخش دوم فرهاد یزدی

+ امنیت ملی در دهه سوم سده بیست و یکم فرهاد یزدی

+ آیا روسیه، جمهوری اسلامی را به عنوان متحد استراتژیک خود محسوب می کند؟ رضا علوی

+ منافع ملی و استقلال فرهاد یزدی

+ نقش "طنز" و شعار های "کاف دار" در جنبش انقلابی ایران رضا علوی

+ قشر میانه ایران مهرداد: یکی از همکاران سایت آینده نگر

+ دیگر چین به ایران اهمیت نمی‌دهد ! رضا علوی

+ نقش توازن قوا در جهان در خیزش ملی فرهاد یزدی

+ نیروهای مسلح در دو مقطع تاریخی فرهاد یزدی

+ تراژدی جمهوری اسلامی با مهسا امینی آغاز و با محسن شکاری پایان می‌یابد!  دکتر شیرزاد کلهری

+ دستاوردهای جنبش انقلابی ایران یکی از همکارن سایت آینده نگر از ایران

+ از خیزش اجتماعی تا انقلاب سیاسی فرهاد یزدی

+ پایان کار رژیم، تکیه بر عصای سلیمان شیرزاد کلهری

+ انقلاب سیاسی فرهاد یزدی

+ انقلاب مدرن ایران شیرزاد کلهری

+ ادامه خیزش اجتماعی – سیاسی ایران فرهاد یزدی

+ بیانیه شماره ۱ لیدرهای میدانی  لیدرهای میدانی

+ خیزش اجتماعی نسل جوان ایران فرهاد یزدی

+ اولویت پاسداری از یک پارچگی سرزمینی ایران فرهاد یزدی

+ با کمال تاسف و تاثر از در گذشت دوست نازنین مان محمد امینی .

+ اعتراضات مردم و راهکار های روی میز حکومت یکی از همکارن سایت آینده نگر از ایران

+ تعلل نیروهای مسلح فرهاد یزدی

+ آینده در کوتاه مدت فرهاد یزدی

+ سپاه پاسداران و نجات ایران فرهاد یزدی

+ رسالت انسان در برابر آزادی سعیده امین‌زاده

+ ایران – روسیه - اوکراین فرهاد یزدی

+ نیاز به زمان فرهاد یزدی

+ مبارزه مدنی و چرائی آن کیومرث صابغی

+ دو بازنده – یک برنده. فرهاد یزدی

+ نظام سیاسی در ایران آینده فرهاد یزدی

+ آیا بایدن در انتخابات ۲۰۲۴ کاندید خواهد شد ؟ رضا علوی

+ اسطوره سیاسی از دموکراسی آمریکا تا اقتدار گرائی چین پرفسورجیم دیتو

+ اسطوره جدید و آینده سیاسی عربستان سعودی -

+ فرمان فرمایی روسیه بر نظام اسلامی فرهاد یزدی

+ دگرگونی قدرت در کانون نظام فرهاد یزدی

+ برجام در تاریکی رضا علوی

+ برای مام زمین در روز زمین فرهاد یگانه‌

+ تکرار تاریخ، نابودی محتوم دیکتاتورهای بزرگ به دست خودشان است فرهاد یگانه‌

+ چرا رابطه کشورهای غربی و روسیه پس از پایان جنگ سرد، به چنین کابوسی برای اردوگاه کشورهای غربی ختم شد؟ فرهاد یگانه‌

+ تاثیر جنگ اوکراین فرهاد یزدی

+ نوروزتان مبارک .

+ چیرگی «جبهه موافقت» بر «جبهه مقاومت» رضا علوی

+ نخبه گان یا پخمه گان در حکومت اسلامی  رضا علوی

+ رویا یا کابوس ؟ رضا علوی

+ خودکامگی  تیموتی اسنایدر

+ نگاهی بر موقعیت ایران در منطقه فرهاد یزدی

+ در باره انتخابات ۱۴۰۰ مجید / ایران

+ حسن هم از میان ما رفت گروهی از یاران دیروز، امروز و فردای حسن

+ در باره ظریف ... و میدان  مجید / ایران

+ نظام اسلامی و اردوی خاور بر علیه باختر فرهاد یزدی

+ چرا سازمانهای اطلاعا تی معتقدند که آینده جهان تیره و تار است ترجمه: کیومرث صابغی

+ تضمین حداقل درآمد یکسان برای تمام شهروندان. فرهاد طالع

+ قرار داد ۲۵ ساله ؛ ماندگاری حکومت یا ترکمانچای ؟ رضا علوی

+ سخنی با آقای مهاجرانی. محمد امینی

+ مذاکره غرب با نظام اسلامی فرهاد یزدی

+ هنر فاشیست نبودن ترجمه ناصر فکوهی

+ با ناسيوناليسم راه به جايي نمي‌بريم عظيم محمودآبادي

+ در آستانه چهل و دومین سالگرد انقلاب فرهادی یزدی

+ روز سياه  رضا علوي

+ مصباح یزدی ؛ معمار خشونت مقدس و طرا ح "کادرسازی " رضا علوی

+ حمله به ایران و یا حزب الله؟ فرهاد یزدی

+ تهدید از سوی قفقاز فرهاد یزدی

+ بهار آن سال و «بهار هر سال...» محسن یلفانی

+ بحران امنیتی و حکومت نظامیان فرهاد یزدی

+ جستجوی کار در ایران امروز 

+ سیاست دولت نوین آمریکا در منطقه فرهاد یزدی

+ اوباما برجام را آورد و ترامپ آنرا پاره کرد- چرا؟ مجید / ایران

+ ارزش های اندیشه های دکتر فاطمی  رضا علوی

+ مرگ نهائی رژیم  فرهاد یزدی

+ آتش افروزی در قفقاذ فرهاد یزدی

+ اندیشه چپ ، خادم غرب مهندس صلاح الدین همایون

+ تنگ تر شدن حلقه فشار فرهاد یزدی



info.ayandeh@gmail.com
©ayandeh.com 1995