Iranian Futurist 
Iranian Futurist
Ayandeh-Negar
Welcome To Future

Tomorow is built today
در باره ما
تماس با ما
خبرهای علمی
احزاب مدرن
هنر و ادبیات
ستون آزاد
محیط زیست
حقوق بشر
اخبار روز
صفحه‌ی نخست
آرشیو
اندیشمندان آینده‌نگر
تاریخ از دیدگاه نو
انسان گلوبال
دموکراسی دیجیتال
دانش نو
اقتصاد فراصنعتی
آینده‌نگری و سیاست
تکنولوژی
از سایت‌های دیگر


دانش هوش مصنوعي

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:
Twitter Google Yahoo Delicious بالاترین دنباله

[20 Aug 2007]   [ اعتماد]

در سال‌ هاي‌ 80 ، در عرصه‌ دانش‌ هوش‌ مصنوعي‌ (يا شعور ماشيني‌ )AlArtificial intelligence(فعاليت‌ هاي‌ چشمگيري‌ انجام‌ شد. دانشمند مشهور اين‌ رشته‌، ماروين‌ مينسكي‌ Marvin Minsky، در آن‌ زمان‌ در كتاب‌ مجمع‌ فكر)society of mind(خود، درباره‌ موجودات‌ نوع‌ جديدي‌ در فراسوي‌ نسل‌ بشر مي‌نوشت‌. انتظارات‌ بزرگ‌ سالهاي‌ 80 با شك‌ گرايي‌ سالهاي‌ 90 دنبال‌ شد، زماني‌كه‌ محدوديت‌ هاي‌ توان‌ كامپيوتر هاي‌ زمان‌ ما آشكار شدند.

دو سال‌ و اندي‌ پيش‌، فيلمي‌ از نوع‌ داستان‌ هاي‌ تخيلي‌ به‌ نام‌ ة‌ؤ ، به‌ كارگرداني‌ استيون‌ اسپيلبرگ‌ به‌ روي‌ صحنه‌ آمد و توجه‌ مجدد به‌ موضوع‌ شعور ماشيني‌ را مجددا بر سر زبان‌ ها انداخت‌. از آنجا كه‌ سالها قبل‌ تحقيقاتي‌ در اين‌ زمينه‌ كرده‌ بودم‌، برايم‌ جالب‌ بود كه‌ ببينم‌ اين‌ عرصه‌ دانش‌ و تكنولوژي‌، در حال‌ حاضر در چه‌ مرحله‌ است‌، و همچنين‌ تصور مردم‌ از اين‌ رشته‌، در زمان‌ حاضر چگونه‌ است‌، و اينكه‌ آيا هنوز ترسي‌ كه‌ ابزار هوشمند در ابتدا در ميان‌ عوام‌ برانگيخته‌ بود، ادامه‌ دارد يا نه‌ و آيا هنوز تصور فلاسفه‌ اين‌ عرصه‌، نظير اولين‌ نگارندگاني‌ چون‌ مينسكي‌ minsky ، سرل‌ searle ، يا درايفوس‌dryfus است‌، يا نظرات‌ كيفيتا متفاوتي‌ از آن‌ سه‌ نظريه‌ اصلي‌ سالهاي‌ 80 مطرح‌ هستند؟ در نتيجه‌ با علاقه‌ به‌ ديدن‌ فيلم‌ رفتم‌، و بعد هم‌ نقدهاي‌ مختلف‌ آن‌را در مطبوعات‌ دنبال‌ كردم‌. ضمنا لازم‌ به‌ ياد آوري‌ است‌ كه‌ اين‌ فيلم‌ اكنون‌ روي‌ ويديو قابل‌ ابتياع‌ است‌.

در همان‌ ژوئن‌ 2001 يك‌ نقد از فيلم‌ را در يك‌ تلويزيون‌ ايراني‌ در امريكا ديدم‌. منتقد فيلم‌ فقط‌ به‌ اسپيلبرگ‌ فحش‌ و ناسزا مي‌گفت‌ و ناراحت‌ بود كه‌ چرا كارگردان‌ موفق‌ و معروفي‌ چون‌ اسپيلبرگ‌ چنين‌ فيلم‌ مهملي‌ (البته‌ به‌ زعم‌ وي‌) ، ساخته‌ بود، فيلمي‌ كه‌ مطمئنا براي‌ اين‌ منقد غير قابل‌ درك‌ بوده‌ و كلاف‌ سردرگمي‌ بيش‌ نمي‌ نمود. اجازه‌ دهيد ذكر كنم‌ كه‌ من‌ نيز با همه‌ چيز در آن‌ فيلم‌ موافق‌ نيستم‌. مثلا بعضي‌ بخش‌ ها بويژه‌ قسمت‌هايي‌ كه‌ از كوبريك‌ به‌ ارث‌ رسيده‌ بود، خيلي‌ منفي‌ بودند. كوبريك‌ كارگردان‌ اوليه‌ اين‌ فيلم‌، قبل‌ از تمام‌ كردن‌ فيلم‌ فوت‌ مي‌شود و اسپيلبرگ‌ فيلم‌ را تمام‌ مي‌كند.

به‌ نظر من‌ نيروي‌ وحشيگري‌ مطلق‌ برخي‌ انسانها، در حسادتشان‌ با آندروييدها ، به‌ اين‌ سبب‌ بود كه‌ توليد كننده‌ پيشرفت‌ مهمي‌ در بشريت‌ از حالا تا آن‌ زمان‌ نمي‌ ديد، كه‌ به‌نظر من‌ جايز نيست‌. انسانها (اورگاها در فيلم‌) تقريبا نظير بشر امروزي‌ بودند، در صورتي‌ كه‌ در آن‌ زمان‌ آندروييد ها (مكاها در فيلم‌) ، هم‌ از نظر فكري‌ و هم‌ از نظر احساسي‌ فرسنگ‌ ها از روبات‌ هاي‌ كنوني‌ پيشرفته‌ تر بودند. منظور من‌ اين‌ است‌ كه‌ حتي‌ در زمان‌ حاضر، اعضاي‌ مصنوعي‌ براي‌ بدن‌ انسان‌ به‌ وجود آمده‌ اند، نظير قلب‌ مصنوعي‌ (كه‌ اميدوارم‌ هر چه‌ زودتر حتي‌ نياز به‌ عضو اهدايي‌ را از بين‌ برده‌ و مهم‌ تر از آن‌ به‌ اعمال‌ جنايتكارانه‌ فروش‌ اعضاي‌ بدن‌ زندانيان‌ و قربانيان‌ ديگر، كه‌ هر روز اينجا و آنجا مي‌خوانيم‌ پايان‌ دهد). به‌ عبارت‌ ديگر انسانها حتي‌ امروز فقط‌ اورگا (اورگانيك‌) نيستند و بخش‌ هاي‌ مكانيكي‌ دارند.

همچنين‌ من‌ كمبود ديگري‌ در فيلم‌ مي‌ديدم‌ و آن‌ اين‌ بود كه‌ پس‌ از هزاران‌ سال‌، هرچه‌ انسانها استفاده‌ مي‌كردند، به‌ نظر مي‌رسيد تقريبا نظير امروز بود، مثلا كتاب‌ و امثالهم‌. اما شايد آنگونه‌ كه‌ كورزويل‌ در مصاحبه‌ خود اشاره‌ كرده‌، اين‌ موضوع‌ اصلي‌ فيلم‌ نبوده‌ و قابل‌ اغماض‌ است‌. كلا به‌ نظر من‌ فيلم‌ بسيار جالب‌ و تفكر انگيز بود. همچنين‌ دانشمند معروف‌ شعور ماشيني‌ كورزويل‌، درباره‌ اين‌ فيلم‌ مصاحبه‌ جالبي‌ در آن‌زمان‌ كرد، كه‌ به‌نظر من‌ خيلي‌ روشنگرانه‌ بود.

ري‌ كورزويل‌ يكي‌ از دانشمندان‌ پيشقراول‌ در رشته‌ هوش‌ مصنوعي‌ است‌ و در زمينه‌ هاي‌ مختلف‌ علوم‌ كامپيوتر اختراعات‌ وي‌ در موسيقي‌ الكترونيك‌ و نيز در تبديل‌ متن‌ چاپي‌ به‌ بازخوران‌ ديجيتال‌، يعني‌ تكنولوژي‌ حئج‌ ، معرف‌ خاص‌ و عام‌ است‌. وي‌ در عين‌ حال‌ در عرصه‌ هاي‌ مختلف‌ علمي‌ و فلسفي‌ كار هاي‌ ارزنده‌يي‌ كرده‌ است‌، و كتاب‌ ماشين‌ هاي‌ معنوي‌ وي‌ از مهمترين‌ كتب‌ آينده‌ نگري‌ مدرن‌ در سالهاي‌ اخير است‌. مصاحبه‌ وي‌ با مجله‌ وايرد در سال‌ 2001 ، درباره‌ فيلم‌ة‌ؤ كه‌ در بالا ذكر كردم‌، بسيار شنيدني‌ است‌.

برگردم‌ به‌ بحث‌ شعور ماشيني‌. اجازه‌ دهيد ذكر كنم‌ كه‌ هرچند مد زود گذرhype هوش‌ مصنوعي‌ اوايل‌ سالهاي‌ 80 مرد، اما دلبستگي‌ واقعي‌ درباره‌ موضوع‌ اين‌ عرصه‌ دانش‌ زنده‌ بوده‌ و در دو دهه‌ گذشته‌ كماكان‌ موضوع‌ كار متفكرين‌ و دانشمندان‌ اين‌ عرصه‌، نظير كورزويل‌، بوده‌ است‌. در واقع‌ بيبليوگرافي‌وbibiliography زير ليست‌ مبسوطي‌ از كارهاي‌ مختلفي‌ كه‌ به‌ اين‌ مبحث‌ تاريخ‌ ساز به‌ هر نوع‌ ارتباط‌ دارند است‌.

نوشته‌ من‌ تحت‌ عنوان‌ ابزار هوشمند: شالوده‌ تمدن‌ هاي‌ نوين‌ نيز كه‌ هجده‌ سال‌ پيش‌ در پاييز 1985 در ژورنال‌ علمي‌ هوش‌ مصنوعي‌AAAI چاپ‌ شده‌ بود، در ليست‌ بالا آمده‌ است‌. به‌ نظر من‌ تم‌ اصلي‌ نوشته‌ من‌ درباره‌ ابزار هوشمند (هوش‌ به‌ معني‌ محدود آن‌، يعني‌ ابزارهاي‌ با توان‌ استنتاج‌(INFERENCE)و اينكه‌ توليد ابزارهاي‌ هوشمند تاثير تاريخي‌ عظيمي‌ بر روي‌ زندگي‌ بشر و جهان‌ مي‌گذارد، در 18 سال‌ گذشته‌ تاييد شده‌ است‌ و در واقع‌ رشد اينترنت‌ اين‌ تحول‌glacial را تسريع‌ كرده‌ است‌internet اين‌ سرعت‌ را بيشتر هم‌ خواهد كرد.

بايستي‌ اشاره‌ كنم‌ كه‌ اين‌ پيشرفت‌، صعود و نزول‌ هاي‌ خود را داشته‌ و خواهد داشت‌ و تحول‌ همواري‌ نخواهد بود، بويژه‌ آنكه‌ برخي‌ نيروهاي‌ اجتماعي‌، منافع‌ خود را در شكست‌ اين‌ تحول‌ مي‌ بينند و در برابر آن‌ از ايجاد هيچ‌ مانعي‌ فروگذار نخواهند كرد. در واقع‌ بحران‌ سه‌ سال‌ گذشته‌ در »سيليكان‌ ولي‌»امريكا، در تكنولوژي‌ هاي‌ نو، بخشا به‌ دليل‌ جايگزيني‌ و از رده‌ خارج‌ شدن‌ سكتورهاي‌ مختلف‌ اقتصاد نو و كهنه‌ بوده‌ است‌. وليكن‌ همانطور كه‌ در نوشته‌ ديگري‌ نوشته‌ ام‌، نيروهاي‌ واپس‌ گراي‌ سياسي‌ ، به‌ توسعه‌ فراصنعتي‌ لطمه‌ زدند و اين‌ بحران‌ اهميت‌ شركت‌ نيروهاي‌ آينده‌ نگر در عرصه‌ سياست‌ را آشكار كرد. اما اين‌ جذر و مد ها به‌ اين‌ معني‌ نيست‌ كه‌ تحول‌ فراصنعتي‌ قابل‌ بازگشت‌ است‌. درواقع‌ من‌ آنچه‌ در پايان‌ نوشته‌ 18 سال‌ پيش‌ خود جمع‌ بندي‌ كردم‌ را كماكان‌ درست‌ مي‌ دانم‌ كه‌ در زير نقل‌ مي‌كنم‌: در پرتو آنچه‌ ذكر شد، من‌ فرارسيدن‌ تمدن‌ نوين‌ را استقبال‌ كرده‌ وانتظار آينده‌ بهتري‌ را در پي‌ اين‌ تحولات‌ دارم‌. ديدگاه‌ هاي‌ بدبينانه‌ از آينده‌، ناشي‌ از ايستا قلمداد كردن‌ تكامل‌ بشر در دوران‌ رشد و تكوين‌ ابزارهاي‌ هوشمند است‌. به‌ نظر من‌ با پيدايش‌ شعور ماشيني‌، براي‌ اولين‌ بار در تاريخ‌ بشر، انسانها با چالش‌ فكري‌ عظيم‌ بهره‌ برداري‌ همه‌ جانبه‌ از خصايص‌ حاكي‌ از هوش‌ مصنوعات‌ متفكر مواجه‌ شده‌اند و آنچه‌ شاهدش‌ هستيم‌ گوشه‌ كوچكي‌ از پتانسيل‌ عظيمي‌ است‌ كه‌ در آينده‌يي‌ نه‌ چندان‌ دور قابل‌ تحقق‌ است‌، و مطمئنا اين‌ مساعي‌، ديناميسم‌ خاصي‌ به‌ تكامل‌ نوع‌ بشر نيز خواهند داد. به‌ همراه‌ پيشرفت‌ هاي‌ مهندسي‌ ژنتيك‌ و ارتباطات‌ ماهواره‌يي‌، پروسه‌ توليد در اين‌ جامعه‌ عصر فضا آنقدر سريع‌ تغيير خواهد كرد، كه‌ حتي‌ خطوط‌ كلي‌ زندگي‌ اجتماعي‌ جديد را بسختي‌ مي‌توان‌ با شعور كنوني‌ انسان‌ به‌ تصورآورد. ليكن‌ جدا از آنكه‌ فرماسيون‌ هاي‌ نوين‌ اجتماعي‌ چه‌ شكلي‌ به‌ خود بگيرند، بعضي‌ تاثيرات‌ اجتماعي‌ ابزار هوشمند جديد ممكن‌ است‌ به‌ شرح‌ زير باشند.

1. توسعه‌ عميق‌ شعور بشر: عقل‌ سليم‌ انسان‌ در پي‌ اين‌ چالش‌ هوش‌ مصنوعي‌، بسيار تكامل‌ يافته‌ تر گشته‌ و انتظار كشفيات‌، اختراعات‌ و حتي‌ درك‌ جديدي‌ از خود، در آينده‌ نزديك‌، دور از حقيقت‌ به‌ نظر نمي‌رسد.

2. آزادي‌ اكثريت‌ بشريت‌ از زندگي‌ به‌ عنوان‌ ابزار و وسايل‌ توليد: درصد بيشتري‌ از مردم‌ خواهند توانست‌ كه‌ به‌ فعاليت‌ مورد علاقه‌ شان‌ در زندگي‌ بپردازند، به‌جاي‌ آنكه‌ صرفا بخاطر تامين‌ نياز هاي‌ اوليه‌ شان‌ ناگزير به‌ انجام‌ كارهاي‌ مورد تنفرشان‌ باشند.

3. كثرت‌ عظيم‌ ثروت‌ بشريت‌: گشوده‌ شدن‌ مرزهاي‌ نو در برابر ما، چه‌ در فضا و چه‌ در زمين‌، مطمئنا پيامد اين‌ ترقيات‌ خواهد بود.

ممكن‌ است‌ در نگاه‌ نخست‌، تكامل‌ دادن‌ پروسه‌ هاي‌ نوين‌ توليد، نظير ايجاد كارخانجات‌ و دفاتر آينده‌ ، خانه‌ هاي‌ آينده‌، و امثالهم‌، اقدامات‌ كليدي‌ جهت‌ ساختن‌ آينده‌ جلوه‌ كنند. وليكن‌ تحقق‌ ثمرات‌ پيشرفتهاي‌ تكنولوژيك‌ جديد، تنها با طرح‌ و توسعه‌ روابط‌ اجتماعي‌ متناسب‌ امكان‌ پذير است‌ و در آينده‌ نزديك‌ اين‌ موضوع‌ مضمون‌ اصلي‌ فعاليت‌ اجتماعي‌ افراد آينده‌ نگر را تشكيل‌ خواهد داد. نقش‌ علم‌ چه‌ به‌ علت‌ نيازهاي‌ تكنيكي‌ جديد ( كه‌ خود ناشي‌ از بغرنج‌ تر شدن‌ پروسه‌ هاي‌ توليدي‌ و ازدياد تركيب‌ دانش‌ در آنها) و چه‌ به‌ علت‌ نيازهاي‌ اجتماعي‌ جديد ( كه‌ مربوط‌ به‌ ارتباط‌ متقابل‌ انسان‌ با اين‌ پروسه‌ هاست‌)، افزايش‌ خواهد يافت‌. بنابراين‌ مي‌توان‌ بغرنجي‌ بيشتر پيشه‌ هاي‌ اصلي‌ بشر را انتظار داشت‌. فعاليت‌ مركزي‌ اكثريت‌ مردم‌ به‌ احتمال‌ زياد مرتبط‌ با پيشرفت‌ دادن‌ مناسبات‌ اجتماعي‌ و ارتقا دادن‌ مداوم‌ سطح‌ دانش‌ ذخيره‌ شده‌ بشر خواهد بود و ممكن‌ است‌ كه‌ حتي‌ درآمد شخصي‌ بر مبناي‌ تلفيقي‌ از نيازهاو اهداف‌ افراد تعيين‌ شود. توزيع‌ ثروت‌ و قدرت‌ در اين‌ تمدن‌ جديد كماكان‌ مساله‌يي‌ تكنيكي‌ نبوده‌ و به‌ عنوان‌ معضلي‌ اجتماعي‌ باقي‌ خواهد ماند. بنابراين‌، پاسخ‌ به‌ اين‌ سوال‌ كه‌ هر كس‌ و هر كشور تا چه‌ اندازه‌ بتواند از ابز

ار هوشمند و منافع‌ آن‌ بهره‌ مند شود، به‌ نهادهاي‌ اجتماعي‌ آينده‌ بستگي‌ دارد. اين‌ دستاوردها حتي‌ ممكن‌ است‌ تا مدتها به‌ فقر و فلاكت‌ بسياري‌ از مردم‌ نيز دامن‌ بزند. با اين‌ حال‌ من‌ درباره‌ آينده‌ خوش‌ بين‌ هستم‌. به‌ نظر من‌ با محو مبناي‌ تكنولوژيك‌ آن‌ مناسباتي‌ كه‌ بخشي‌ از بشريت‌ را به‌ مثابه‌ ابزار تلقي‌ مي‌كند، حد اقل‌ بشريت‌ قادر مي‌شود كه‌ انرژي‌ و توان‌ بيشتري‌ را مصروف‌ حل‌ معضلات‌ اجتماعي‌ و شكل‌ دادن‌ نهادهاي‌ اجتماعي‌ نوين‌ كند. نهادهاي‌ نوين‌ اجتماعي‌ مي‌بايست‌ با هدف‌ مورد حمله‌ قرار دادن‌ عفريت‌ فقر، استبداد، جنگ‌، نابرابري‌ ، آلودگي‌ محيط‌ زيست‌، و در جهت‌ ريشه‌ كني‌ اين‌ ناملايمات‌ اجتماعي‌ حركت‌ كنند و بالاخره‌ پاسخ‌ به‌ اين‌ سوال‌ كه‌ شكل‌ گيري‌ تمدن‌ نوين‌ بطور مسالمت‌ آميز و همگون‌ در سطح‌ جهاني‌ انجام‌ شود يا نه‌، كماكان‌ مساله‌يي‌ است‌ قابل‌ بحث‌!

و در رابطه‌ با تكامل‌ موجودات‌ نوع‌ جديد در فراسوي‌ بشر در همان‌ رساله‌ :

بالاخره‌ بي‌ مناسبت‌ نيست‌ تذكر دهم‌ كه‌ چرا در اين‌ مقاله‌، روبات‌ها را فقط‌ به‌ عنوان‌ ابزار، مورد ارزيابي‌ قرار داده‌ام‌. همانگونه‌ كه‌ صاحبنظران‌ بسياري‌ خاطر نشان‌ كرده‌ اند، من‌ نيز واقفم‌ كه‌ امكان‌ منطقي‌ وجود دارد، كه‌ روبات‌ها به‌ نوع‌ جديدي‌ از موجودات‌ تكامل‌ يابند، كه‌ از شعور كنوني‌ انسان‌ پيشي‌ بگيرند (هرچند به‌ نظر من‌ تا آن‌زمان‌ انسان‌ نيز از نظر هوشي‌ پيشتر رفته‌ و ممكن‌ است‌ از اين‌ موجودات‌ جلوتر باشد). در واقع‌ امكانات‌ بسياري‌ وجود دارد كه‌ موجودات‌ از نوع‌ متعالي‌ تر از انسان‌، يك‌ زمان‌ در كره‌ ارض‌ سكني‌ گزينند (مثلا امكان‌ وجود موجودات‌ ماوراي‌ زميني‌ هنوز گمان‌ محتملي‌ است‌) و منشا اين‌ موجودات‌ مي‌تواند از مهندسي‌ ژنتيك‌ ]وكلون‌ سازي‌[ باشد تا سفر هاي‌ فضايي‌ وتوليد روبات‌ هوشمند و حتي‌ تكامل‌ انسان‌ كنوني‌ . شايد ما بيشتر نيازهاي‌ بيولوژيك‌ خود را با حيوانات‌ و عمدتا نيازهاي‌ اجتماعي‌ خود را با اين‌ موجودات‌ متعالي‌ تر مورد اشتراك‌ يابيم‌. اين‌ اشتراك‌ ممكن‌ است‌ باعث‌ از بين‌ رفتن‌ برخي‌ ديدگاه‌ هاي‌ انسان‌ مركزبيني‌ ما از جهان‌ شود، كه‌ بويژه‌ با سقوط‌ تمدن‌ يونان‌ باستان‌، به‌ بخش‌ قابل‌ توجهي‌ از از جهان‌ بيني‌ ما تبديل‌ شده‌ اند. به‌ هر حال‌ اين‌ موضوعات‌ خارج‌ از محدوده‌ اين‌ بررسي‌ هستند. چرا

كه‌ در اين‌ رساله‌ موضوع‌ مد نظر من‌ مطالعه‌ مبناي‌ تكنولوژيك‌ انقياد انسان‌ به‌ وسيله‌ انسان‌ و شرايط‌ تكنولوژيك‌ از بين‌ رفتن‌ آن‌ بوده‌ است‌.

بايستي‌ تذكر دهم‌ كه‌ موضوع‌ موجودات‌ و انواع‌ فرابشري‌ trancshuman species، اضافه‌ بر روابط‌ اجتماعي‌ درون‌نوعي‌ بشر كه‌ موضوع‌ تمام‌ جوامع‌ بشر تا كنون‌ بوده‌ است‌، عامل‌ متغير تازه‌يي‌ را وارد بحث‌ تحليل‌ اجتماعي‌ مي‌كند. حتي‌ موضوعاتي‌ نظير حقوق‌ حيوانات‌، وقتي‌ طرح‌ شده‌ اند، با اين‌ فرض‌ بوده‌ كه‌ آن‌ موجودات‌ در مقام‌ پايين‌ تر از انسانند.

تا زمان‌ حاضر كه‌ به‌ وجود آمدن‌ AI ، ژنتيك‌، و كلون‌سازي‌ Cloning ، موضوع‌ روابط‌ بيرون‌ از نوع interspecies relationsرا به‌ امكان‌ واقعي‌ در زمان‌ حيات‌ ما تبديل‌ كرده‌ است‌، اين‌ عرصه‌ اساسا از طرف‌ نويسندگان‌ داستان‌ هاي‌ تخيلي‌ طرح‌ مي‌شده‌ است‌. اما تاثير تحولات‌ كنوني‌ برروي‌ جامعه‌ بشر، ديگر يك‌ موضوع‌ داستان‌ هاي‌ تخيلي‌ براي‌ آينده‌يي‌ دور دست‌ نيست‌. از هم‌ اكنون‌ موضوع‌ صدور شناسنامه‌ و حقوق‌ قانوني‌ بچه‌ محصول‌ كلون‌ سازي‌، كه‌ ادعا شده‌ بود بطور غير قانوني‌ توليد شده‌، چند ماه‌ پيش‌ محافل‌ قانونگذاري‌ امريكا را غافلگير كرد، چرا كه‌ قوانين‌ جامعه‌ براي‌ حقوق‌ يك‌ كلون‌clone هنوز تدوين‌ نشده‌ است‌.

من‌ كار كورزويل‌ با عنوان‌ ماشين‌ هاي‌ معنوي‌ ( ادغام‌ انسان‌ و ماشين) spirtual machines :the margine of man and machine را بسيار مهم‌ مي‌دانم‌. وي‌ در آن‌ كتاب‌ بحث‌ هاي‌ جسورانه‌يي‌ را براي‌ درك‌ پيشرفت‌ هاي‌ نو مطرح‌ مي‌كند. به‌نظر من‌ كتاب‌ وي‌ ارزيابي‌ بسيار فكر انگيزي‌ از آنچه‌ بشريت‌ در پيش‌ روي‌ دارد است‌.

در پايان‌ لازم‌ است‌ يادآوري‌ كنم‌ كه‌ اهميت‌ آنچه‌ در مقاله‌ ديگري‌ تحت‌ عنوان‌ عدالت‌ اجتماعي‌ و انقلاب‌ كامپيوتري‌ نوشتم‌ در پي‌ سرعت‌ روزافزون‌ اين‌ تحولات‌، اهميت‌ بيشتري‌ مي‌يابد. آنچه‌ درباره‌ موضوع‌ ارزش‌، در اقتصادهاي‌ فراصنعتي‌ در آن‌ نوشته‌ و در نوشته‌ تئوري‌ ارزش‌ ويژه‌ طرح‌ كرده‌ام‌ را دانيل‌ بل‌ DanielBell ملاحظات‌ خوبي‌ به‌ من‌ فرستاد كه‌ در آنجا ذكر كرده‌ ام‌، اما كار بيشتري‌ از آن‌زمان‌ روي‌ آن‌ نكرده‌ ام‌. وي‌ نيز آنچه‌ درباره‌ نحوه‌ تبيين‌ ارزش‌ اقتصادي‌ تئوري‌ هاي‌ اينشتين‌ در آن‌ ملاحظات‌ ذكر كرده‌ را، منتشر نكرده‌ است‌. به‌ نظر من‌ اينها موضوعات‌ مهم‌ آينده‌ هستند و كارهاي‌ كساني‌ نظير مانوئل‌ كاستل‌ در واقع‌ بازگشت‌ به‌ گذشته‌ و تكرارماركسيسم‌ است‌ و نه‌ ارايه‌ پاسخ‌ به‌ اين‌ معضلات‌ دنياي‌ نو. اقتصاد همان‌ قدر دگرگون‌ شده‌ است‌ كه‌ فلسفه‌ و كارهاي‌ كساني‌ نظير واسيلي‌ ليانتيف‌ Wassily Leontief و جيمز البس‌ james Albus در اين‌ زمينه‌، گام‌ هاي‌ جدي‌ در يافتن‌ راه‌ حل‌ هاي‌ نوين‌ براي‌ اين‌ واقعيات‌ نو است‌.

در پايان‌ ياد آوري‌ كنم‌ كه‌ جريان‌ لودايتي‌luddites زمان‌ ما، مردم‌ را از دستاوردهاي‌ جديد مي‌ترساند و بغرنجي‌ آنچه‌ در بالا طرح‌ شد به‌ اين‌ معني‌ است‌ كه‌ اقشار عقب‌ مانده‌ تر جلب‌ اينگونه‌ افكار مي‌شوند و در واقع‌ فيلم‌ة‌ؤ اين‌ اقشار عقب‌ مانده‌ را خيلي‌ خوب‌ نشان‌ داده‌ است‌. اين‌ لودايت‌ ها به‌ بشريت‌ براي‌ رويارويي‌ آنچه‌ در پيش‌ رو دارند و آنها به‌ظاهر دلواپس‌ آن‌ هستند، كمكي‌ نمي‌كنند و فقط‌ ممكن‌ است‌ پيشرفت‌ هاي‌ كنوني‌ را قدري‌ كند كنند. به‌نظر من‌ با نزديك‌ شدن‌ ما به‌ توليد موجود متفكر، ما مي‌بايست‌ نوشته‌ كلاسيك‌ 1817 ماري‌ Mary Shelly به‌ نام‌ فرانكنشتاين‌frankenstein را بخوانيم‌. متاسفانه‌ آنگونه‌ كه‌ اين‌ كتاب‌ در فيلم‌ هاي‌ عاميانه‌ عرضه‌ شده‌، كاملا تحريف‌ موضوع‌ است‌ و مطمئنا آن‌چيزي‌ نيست‌ كه‌ از آن‌ كتاب‌ مي‌ توان‌ آموخت‌. من‌ خواندن‌ خود كتاب‌ ماري‌ شلي‌ را به‌ همه‌ توصيه‌ مي‌كنم‌. فيلم‌ هاي‌ سينمايي‌ كه‌ از آن‌ ساخته‌ شده‌ است‌ اين‌ درك‌ را مي‌دهند كه‌ نبايستي‌ در كار طبيعت‌ دخالت‌ كرد و گويي‌ عمل‌ كردن‌ بسان‌ خدا بد است‌، و سعي‌ مي‌كنند بيننده‌ را از چنين‌ راهي‌ بترسانند. در صورتي‌كه‌ كتاب‌ سعي‌ مي‌كند خطرات‌ را نشان‌ دهد و اينكه‌ چه‌ چيزهايي‌ را با يستي‌ از قبل‌ پيش‌بيني‌ كرد و خنثي‌ نمود، اگر كه‌ بشر

بخواهد موجود متفكر خلق‌ كند، حال‌ نام‌ اين‌ كار را بگذارند انجام‌ كار خدا، اگر درست‌ انجام‌ شود، چه‌ عيبي‌ دارد؟ اقلا درك‌ من‌ از كتاب‌ چنين‌ است‌ و صرف‌ نظر از اينكه‌ درك‌ ما از كتاب‌ ماري‌ شلي‌ چيست‌، به‌ نظر من‌ كتاب‌ او، درك‌ خوبي‌ از احساسات‌ موجود متفكر خلق‌ شده‌ مي‌دهد و مي‌گويد اگر چنين‌ مصنوعي‌ را خلق‌ مي‌كنيم‌، چه‌ چيزهايي‌ را بايستي‌ مراقب‌ باشيم‌ . كار ماري‌ شلي‌ يك‌ اثر بي‌ نظير ادبي‌ است‌ كه‌ در آن‌ انسان‌ احساسات‌ موجودي‌ كه‌ خلق‌ شده‌ است‌ را مي‌خواند.


مطلب‌های دیگر از همین نویسنده در سایت آینده‌نگری:


منبع:


بنیاد آینده‌نگری ایران



شنبه ۳ شهريور ۱۴۰۳ - ۲۴ اوت ۲۰۲۴

دانش نو

+ ۹ نکته که باید درباره هوش مصنوعی بدانید bbv

+ مطالعه دانشگاه استنفورد: با تغییرات هوش مصنوعی انسان‌ها نگران موقعیت خود هستند یسنا امان‌پور

+ دستور کار انسانى جديد / مقالا ای از کتاب انسان خداگونه يووال نوح

+ پلورالیسم چیست؟ قیصر کللی

+ اعضای مصنوعی رباتیک نرم مبتنی بر میکروسیالات، به کمک بیماران دیابتی می‌آیند ´-

+ مهارت تصمیم‌گیری چیست؟ هرمز پوررستمی

+ هوش مصنوعی توزیعی و تجمیعی چیست؟ 

+ تاثیر ابزارهای هوشمند بر کنترل شیوع بیماری‌های فراگیر. 

+ موانع خلاقیت کدامند؟ هرمز پوررستمی

+ نیازی بدون پاسخ! نوآوری اجتماعی را وارد کنیم!  سعید قاسمی زاده تمر

+ مهارت بهتر است یا مدرک دانشگاهی حمیدرضا تائبی

+ علم و اخلاق در گفت‌وگو با دکتر موسی اکرمی؛ دکتر موسی اکرمی

+ مدیریت آینده نگر در ICT 

+ چرا هوش و مهارت، برای داشتن یک شغل کافی نیستند؟ هرمز پوررستمی

+ شرایط اجتماعی چگونه است؟ از منظر چند جامعه شناس ساناز عباس زاده

+ بازگشت به دنیای هنرهای دیجیتال  مهدی صنعت‌جو

+ 2019 

+ مشتری رسانه است فرنود حسنی

+ چه چیزی ترقی بشریت را توجیه می‎کند؟1 یووال نوح هراری

+ تغییر پرشتاب الگو‌های سنتی را منسوخ خواهند کرد 

+ مهارت های مورد نیاز انسان آینده 

+ بازگشت به دوران دولت-شهر برگردان: سپیده جدیری

+ انسان آینده، تسخیر سیر تکامل به دست بشر 

+ نویسنده «انسان خردمند» از کتاب تازه خود گفت  یووال نوح هراری

+ مرد «شپشو» یا منادی عقلانیت؟ دکتر موسی اکرمی

+ رسالت فلسفه آسمان است یا زمین؟ دکتر محسن رنانی

+ جامعه شناسی و فردیت دکتر منیژه نویدنیا

+ تمام قدرت به کجا منتقل شد؟  یووال نوح هراری

+ دفاعم از جامعه‌شناسی مرتبط با واقعیت‌هاست تا مبتنی بر ایدئولوژی! 

+ آنچه مرا نکُشد هرمز پوررستمی

+ جامعه شناسی آموزش و پرورش- رضا جوان

+ پیامدهای مدرنیت -  آنتونی گیدنز

+ اتاق شیشه ای و هنر هشتم زندگی در واقعیت موازی  دکتر مهدی مطهرنیا

+ آزمون های انديشه ورزی در بارۀ خود انديشه حسین کاشفی امیری

+ جامعه شناسی آموزش و پرورش. 

+ گوگل و پایان آزادی اراده یووال نوح هراری

+ انسان از کجا آمد به کجا می رود؟ محمد طبیبیان

+ بازگشت به خانه میثاق محمدی‌زاده

+ هک کردن مغز، کلیدی برای موفقیت مهسا قنبری

+ چهار راهکار برای هک مغز به‌منظور افزایش موفقیت و بهره‌وری مهسا قنبری

+ نوآوری در عصر دیجیتال ؛ چشم‌اندازی جدید برای خدمات 

+ لیدرهای انقلاب صنعتی چهارم 

+ چطور می‌توانیم برای دریافت حقوق بیشتر چانه‌زنی کنیم؟ حمیدرضا تائبی

+ سرمایه اجتماعی دانش آموزان مهدی ولی نژاد

+ جامعه شناسی آموزش و پرورش 

+ ابرها دگرگون می‌شوند، دگرگون می‌کنند و دنیای فناوری را سیراب می‌کنند حمیدرضا تائبی

+ چه چیزی ترقی بشریت را توجیه می‎کند؟ یووال نوح هراری

+ چشم را باید شست…. جور دیگر باید دید دکتر سید کمال الدین موسوی

+ جنبش روش های آمیخته 

+ جامعه شناسی فرهنگی؛ انسان های جامانده دکتر منیژه نویدنیا

+ انگیزه پیشرفت پایین ‌تر از متوسط عثمان آچاک

+ جامعه شناسی شهری و حس زندگی؟ دکتر منیژه نویدنیا

+ چرا ناهنجاری؟ 

+ سخنرانی حسین پاینده در نشست روانکاوی و تحلیل‌های کلان اجتماعی (۲)؛ 

+ چرا کسب‌ و کارهای نوپای موفق به‌سادگی ممکن است شکست بخورند؟ حمیدرضا تائبی

+ بنیان‌های نابرابری اجتماعی دکتر محسن رنانی

+ روانکاوی درمان فرد یا اجتماع 

+ مقدمه‌ای بر تاریخ زیبایی‌شناسی مدرن؛  پُل گایر، ترجمه سیدجواد فندرسکی

+ ظرفیت آموزشی بازی های رایانه  

+ افراد معمولی چگونه به افرادی خارق‌العاده تبدیل می‌شوند مهسا قنبری

+ چپ و راست مرده‌اند، زمین را می‌خواهی یا آسمان را؟ 

+ مهم‌ترین فنآوری‌ها در سال ۲۰۱۸ 

+ هوش مصنوعی می تواند طی بیست سال آینده تهدیدی برای ۴۷ درصد از مشاغل باشد 

+ در حسرت توسعه رضا داوری اردکانی

+ آزادی علمی مقصود فراستخواه

+ سازماندهي گروههاي مشارکتي در سازمانهاي يادگيرنده 

+ مديريت دانش، نياز سازمان هاي امروز 

+ مديريت استرس مجيد يوسفي

+ رقابت بزرگان بر سر تراشه‌های هوش مصنوعی و خیزش آرام تکینگی به‌سمت ما! حمیدرضا تائبی

+ تغییر اجتناب ناپذیر است و باید به منظور ایجاد تحولات مدیریت شود. 

+ ⁠دانشگاه اصفهان برگزار می کند: ⁠دانشگاه اصفهان

+ به فرزندانمان رحم کنیم دکتر محسن رنانی

+ زلزله در سیارات دیگر چگونه رخ می‌دهد؟ 

+ ساختمان‌های هوشمند فرشته نجات انسان‌ها می‌شوند حمیدرضا تائبی

+ استفاده از سیل تصاویری که در زلزله به راه می‌افتد مهدی صنعت‌جو

+ توانمند باشید، تا عرصه را به سایرین واگذار نکنید. حمیدرضا مازندرانی

+ انواع سازمانها Organization Types از دیدگاه برنامه ریزی هدف ها و وسیله ها راسل ایکا ف

+ هوش سازمانیم ‌تجاری است، پس موفق می‌شوم! حمیدرضا تائبی

+ درک اشارات دست با تصویربرداری صوتی مهدی صنعت‌جو

+ نقش بی بدیل هوش مصنوعی بر شهرها و شهروندان آنها محسن راعی

+ مزایای سواد اطلاعاتی 

+ هوش مصنوعی انویدیا، هوای آفتابی را برای ماشین های خودران شبیه سازی می کند! علیرضا فرجی علیرضا فرجی

+ فراگیری: نیازی پایه ای 

+ قلسفه و زندگی روزمره. موسی اکرمی

+ خلاقیت نمادین دهه هشتادی ها 

+ فهم سواد اطلاعاتی 

+ نظریه سواد رسانه ای در گفتگو با دکتر هاشمی 

+ در سال جدید مهندسی نرم‌افزار را جدی‌تر دنبال کنیم حمیدرضا تائبی

+ باید که لذت آموختن را دوباره بیاموزیم پوریا ناظمی

+ انقلاب هوش مصنوعی و تاثیر آن بر جامعه و شرکت ها 

+ توانمند باشید، تا عرصه را به سایرین واگذار نکنید حمیدرضا مازندرانی

+ وجود یخ در مدار استوای مریخ 

+ ظهور «ابر انسان‌ها» طی ۲۰ سال آینده 

+ دانشمندان به استقبال مهمترین پرسش های بشر می روند! 

+ آینده پژوهی و انواع آینده. محسن گرامی طیبی

+ ضریب رشد استارتاپ‌های ایرانی، بالاترین در منطقه نزدیک به متوسط جهانی 

+ نگاه تان به آینده است یا اکنون؟ 

+ اینجا همه آدم‌ها این‌جوری نیستند* مهدی صنعت‌جو

+ بدرود سیارۀ زمین؟ لورین رابینسون

+ تهدیدات اینترنت اشیا 



info.ayandeh@gmail.com
©ayandeh.com 1995