شهیندخت خوارزمی: تافلر انقلاب هوش را پیش بینی نکرد
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[22 Jan 2012]
[ دکتر شهیندخت خوارزمی]
بیشتر علاقهمندان به کتابهای اندیشه اقتصادی، نام تافلر را با شهیندخت خوارزمی میشناسند. خوارزمی تاکنون آثار مختلفی چون «موجسوم»، «جابهجایی در قدرت» و «جنگ و ضدجنگ» را از تافلر ترجمه کرده است که هر یک با استقبال زیادی در ایران همراه بود. خوارزمی که دارای مدرک دکتری رشته روانشناسی از دانشگاه ایندیانا امریکاست در بخشهای مختلف بهعنوان مشاور فعالیت کرده است. در این گفتوگو تافلر و تافلریسم را از نگاه دکتر خوارزمی بررسی کردیم.
همشهری اقتصاد/شماره 3/مهیار زاهد:
پیشینه ترجمه آثار تافلر در ایران به چه تاریخی بازمیگردد و چه کسانی در زمره معرفی کنندگان این اندیشمند به جامعه ایران هستند؟
پیش از انقلاب، خوانندگان ایرانی نخستین بار از طریق کتاب Future Shock با الوین تافلر آشنا شدند. ترجمه فارسی این کتاب به قلم دکتر امیرحسین جهانبگلو زیر عنوان «ضربه آینده» در هفته نامه «تماشا» که سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران درمیآورد، منتشر شده است. پس از انقلاب، ترجمه دیگری از همین کتاب باعنوان «شوک آینده» به قلم حشمتالله کامرانی منتشر شد.
شما از معرفی کنندگان آثار تافلر به جامعه ایران هستید. بفرمایید، ترجمه های آثار تافلر در ایران با چه هدفی صورت گرفت؟ به عبارت دیگر آرای تافلر چه دلالت هایی برای جامعه ایرانی داشته و دارد؟ 2 سال اول انقلاب را با تدریس در دانشگاه کرمان گذراندم. دانشگاه ها پس از انقلاب فرهنگی تعطیل شدند. من به تهران آمدم و به اتفاق شادروان دکتر علی اسدی (همسرم)، به این نتیجه رسیدیم که باید همه نیرویمان را صرف کار فرهنگی کنیم. چون هر 2 به نقش مهم علم و تکنولوژی در توسعه ایران اعتقاد داشتیم، این عرصه را برای فعالیت فرهنگی خود انتخاب کردیم.
با دیدن کتاب «موج سوم» تافلر و مطالعه آن هر دو متوجه شدیم که این کتاب میتواند گفتمانی به راه اندازد پیرامون مسائل جهان معاصر و نقش علم و تکنولوژی در زندگی بشر و به مسئولان و سیاست گذاران و تصمیم سازان و روشنفکران جامعه و از آن مهمتر به نسل جوان کمک کند، با نگاه سیستمی مسائل ایران را در چارچوب وسیعتر تحولات جهانی بهتر بفهمند و دقیقتر تحلیل کنند. به نظر من تافلر و همسرش از معدود تحلیلگرانی هستند که با نگاهی سیستمیک و جامع نگر و بدون پیشفرضهای ایدئولوژیک سعی دارند با مدل سازیهای قابل فهم، تصویری کلان و یکپارچه از پدیدههای جهان معاصر ارائه دهند. تمثیل موج برای معرفی تحولات جامعه بشری و تبیین این تحولات در قالب سه دوران اصلی، به هر فرد و هر سازمان و هر جامع های از جمله ایران کمک میکند جایگاه خودش را در این فرآیند تکاملی شناسایی کند و نسبت به موقعیت پیچیده و پربحران و پرابهام خودش درک بهتری داشته باشد.
کمتر اندیشمندی توانسته است اینگونه جامع و فراگیر و عمیق مسائل جامعه معاصر را تحلیل کند. از سوی دیگر، تافلر به واقع یک آینده نگر برجسته است. اندیشه های ناب او در 2 کتاب «شوک آینده» و «موج سوم» و پیشبینی هایش پس از چند دهه هنوز خواندنی و معتبر است. از گفتگوهایی که با خوانندگان آثار تافلر در سراسر ایران، از تهران تا طبس و خلخال و زاهدان و بسیاری نقاط دورافتاده داشته ام، متوجه شدم که این آثار و به ویژه کتاب «موج سوم» همان تاثیری را بر دیگران داشته که بر من.
پس از خواندن و ترجمه این کتاب، دیدگاه من نسبت به مسائل پیرامون، به کلی تغییر کرد. احساس میکردم به مدلی دست یافته ام که به کمک آن میتوانم مسائل ایران و جهان را بهتر تحلیل کنم؛ در تحلیل و تصمیم گیری، نگاه به آینده در ذهنیتم آنگونه جاافتاده که تا به امروز هیچ مسئله ای را بدون توجه به آینده نه تحلیل میکنم و نه دربارهاش تصمیم میگیرم؛ علم و تکنولوژی را اهرم توسعه میدانم؛ ریشه های مسائل جهانی و بحرانهای جامعه را عمیقتر درک میکنم؛ مسائل ایران را در چارچوب تحولات جهانی تحلیل میکنم؛ با فهم بهتر مسائل ایران و جهان، طی سه دهه گذشته نقش خودم را در جامعه ایران تعریف کرده و با انرژی بیشتری مسئولیتهای حرفهای خود را دنبال میکنم. این کتاب، نه تنها شناخت و دانش تازهای به خواننده میدهد، از آن مهمتر، ذهنیت وی را متحول کرده و آن را به ابزار شناختی و تحلیلی مهمی مجهز میسازد. به این دلایل این کتاب سالها در فهرست کتابهای پرفروش ایران بود و هنوز هم هر ساله تجدید چاپ میشود. از نکات محوری در آرا و آثار تافلر صحبت از آینده بشر است. 2موضوع وجود دارد. یکی پیشگویی (foretell) و دیگری پیشبینی (forecast). به عبارت دیگر در پیشبینی محقق براساس مشاهدات دست به پیشبینی آینده میزند در حالی که در پیشگویی مشاهدات علمی مورد توجه نیست مثل پیشگوییهای نوستراداموس.
کار تافلر و صحبت او از آینده در کدام طبقه جای میگیرد؟ شکی نیست که تافلر را نمیتوان در زمره پیشگویان تلقی کرد. وی آینده نگری است که با نگاهی علمی و در چارچوب مدل نظری خودساخته، و با استناد به شواهد عینی و مطالعات و مشاهدات گسترده و عمیق، تصویری از آینده جامعه بشری و مهمترین کلانروندهای (megatrends) تحول، ارائه میدهد. کتابهای وی توجه بسیاری از محافل را به مطالعات آینده به عنوان نوعی تحقیق علمی بیشتر جلب کرد.
البته پیش از وی، موسسات و سازمانهای دیگری از جمله باشگاه رم بودند که در این زمینه فعالیت میکردند. نکته مهم این است که قلمرو موضوعی آینده نگری پدیده هایی را در بر میگیرد که هنوز رخ نداده اند و نمیتوان برای اثبات فرضیه های آن شواهد عینی ارائه داد.
در نتیجه، بسیاری از روشهای تحقیق خاص علوم تجربی کاربرد ندارند. از این رو، مطالعات آینده به اجبار به سراغ متدولوژیهایی رفته که بیشتر از نوع کیفی است. ولی با پیشگویی که برخاسته از بصیرت و اشراق فردی است تفاوت بسیار دارد. forecast یکی از روشهای آینده نگری است.
یکی از مسائل موردتوجه تافلر تغییر در قدرت است. او توجه خاصی به تغییر دارد و تغییر در قدرت نیز مورد توجه اوست. تغییر در نظر او به چه حوزه هایی اطلاق میشود و سیر تغییر قدرت نزد او چیست؟ به طور کلی، دغدغه اصلی تافلر «تغییر و تحول» است که در یک مجموعه سه گانه کتاب سعی کرده است به همه جوانب آن بپردازد. در «شوک آینده» که در سال 1970 منتشر شد، درباره تغییرات پیش رو و آثار همه جانبه آن بر زندگی بشر هشدار میدهد و میگوید آیندهای در انتظار جامعه بشری است بسیار متفاوت با حال، اگر برای مواجهه با آن آماده نشویم، حال فضانوردی را خواهیم داشت که بدون تجهیزات لازم، به فضا فرستاده میشود.
در کتاب «موج سوم» که در 1980 به چاپ رسید، تافلر، تحولات جامعه بشری را به صورت سه موج بنیان کن و تمدن ساز توصیف میکند و سومین موج را موجی پرشتابتر و خروشان میداند که آینده بشر را رقم میزند و همه مبانی، اصول، ارزشها، باورها، زیرساختها و نهادهای اجتماعی را به چالش میخواند و ویژگیهای جامعه موج سوم را توصیف میکند. بحث قدرت، موضوع اصلی کتاب سوم از این مجموعه است که در سال 1990 منتشر شد و زیر عنوان «جابه جایی در قدرت» به قلم این جانب ترجمه و انتشار یافت. در این کتاب تافلر تغییر مبانی قدرت را تبیین میکند. به اعتقاد وی، در دوران موج اول، یعنی در تمدن کشاورزی، زور – قدرت نظامی - مبنای قدرت بود. در تمدن صنعتی، پول – قدرت اقتصادی - جایگزین زور شد. در دوران جدید، این دانایی است که قدرت میآفریند. وی میگوید، در جامعه موج سوم، هم زور یعنی قدرت نظامی و هم پول یعنی قدرت اقتصادی در گرو کسب و به کارگیری موثر دانای یها و علوم و تکنولوژیهای پیشرفته است. برد با کشورهایی است که با ایجاد زیرساختهای پیشرفته علمی – تکنولوژیک، در تولید علم و تکنولوژی مدرن نقش مهمی ایفا کنند و بالاترین سهم بازارهای این دو را به خود اختصاص میدهند. در همین کتاب، به جابه جایی قدرت از منطقه امریکا و اروپا به آسیا نیز میپردازد و ادعا دارد که کشورهای درحال توسعه با بهره گیری خردمندانه از فرصتهای موج سوم میتوانند در عرصه های قدرت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نقش آفرین شوند. تاکید بر دانایی و زیرساختهای آن، مهمترین اندیشهای است که در این کتاب به تفصیل به آن پرداخته میشود.
کشورها و جوامع جهان سوم چه پیش شرط هایی را باید برای قرار گرفتن در مسیر موج سوم مورد نظر تافلر مورد توجه قرار دهند؟ به نظر میرسد از زمان انتشار کتاب موج سوم تاکنون که بیش از 30 سال می گذرد، شتاب تحولات بیش از آن بوده که تافلر پیشبینی کرده است. تافلر در آن زمان انقلاب مجازی را پیشبینی کرد ولی نمیتوانست پدیده هایی مانند رسانه های اجتماعی و نقش آفرینی شبکه های اجتماعی در شکل دادن به تحولات سیاسی و اجتماعی هم جوامع موج سومی و هم جوامع موج دومی و موج اولی را پیشبینی کند. از آن مهمتر، انقلاب هوش را پیشبینی نکرد. این انقلاب در پیوند با ظهور کامپیوترهای کوانتومی از یکسو، و انقلاب DNA از سوی دیگر، روندهای تحولی را بهراه خواهد انداخت که شاید گسست آفرین شوند.
جامعه ایران کنونی براساس طبقهبندی تافلر در کدام موج قرار دارد؟ به نظر من جامعه ایران جامع های است موزائیکی؛ بخشهایی از آن هنوز در عصر ماقبل کشاورزی زندگی میکنند. روستاهای ماخونیک یا قبائلی که در دامنه کوههای بشاگرد زندگی میکنند و بسیاری دیگر، حکایت از وجود مردمی دارد متعلق به عصر ماقبل کشاورزی.
بخشهایی دیگر در جامعه، روستاهایی هستند متعلق به عصر ماقبل صنعت ولی دارای برق، ماهواره و گوشی تلفن همراه! شهرهای ما بیشتر از ویژگیهای عصر صنعت برخوردارند ولی در درون همین شهرها، پدیده هایی میبینید متعلق به دوران موج سوم و حتی پیشرفته تر. بنگاههایی داریم که اندیشه های مدرن مدیریت را جذب کرده و به بازارهای جهانی وصل هستند و زیرساخت تکنولوژی پیشرفتهای دارند.
جوانانی را میبینیم که در الگوی تفکر و شایستگیهای حرفهای و سبک زندگی، نهتنها چیزی از جوانان توسعه یافته کشورهای پیشرفته کم ندارند، بلکه از نظر ارزشها، اصول، هنجارها و جهانبینی به مراتب از آنان جلوترند. واقعیت این است که جامعه ایران جامع های است متکثر و ناهمخوان و به هیچوجه همسان و یکپارچه نیست و نمیتواند همسان شود.
همسانسازی چنین جامعهای مطلوب هم نیست. الگوی توسعه و پیشرفت ایران باید این تنوع موزائیکی را به عنوان واقعیتی انکارناپذیر در نظر گیرد و بتواند متناسب با واقعیتهای هر بخش، برای توسعه پایدار و بهبود کیفیت زندگی همان بخش سیاستها و برنامه های مفیدی تدوین کند وگرنه قابل اجرا نخواهد بود و اگر هم باشد در تحقق اهداف شکست خواهد خورد.
پیشینه ترجمه آثار تافلر در ایران به چه تاریخی بازمیگردد و چه کسانی در زمره معرفی کنندگان این اندیشمند به جامعه ایران هستند؟ پیش از انقلاب، خوانندگان ایرانی نخستین بار از طریق کتاب Future Shock با الوین تافلر آشنا شدند. ترجمه فارسی این کتاب به قلم دکتر امیرحسین جهانبگلو زیر عنوان «ضربه آینده» در هفته نامه «تماشا» که سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران درمیآورد، منتشر شده است. پس از انقلاب، ترجمه دیگری از همین کتاب باعنوان «شوک آینده» به قلم حشمت الله کامرانی منتشر شد.
شما از معرفی کنندگان آثار تافلر به جامعه ایران هستید. بفرمایید، ترجمه های آثار تافلر در ایران با چه هدفی صورت گرفت؟ به عبارت دیگر آرای تافلر چه دلالتهایی برای جامعه ایرانی داشته و دارد؟ 2 سال اول انقلاب را با تدریس در دانشگاه کرمان گذراندم. دانشگاهها پس از انقلاب فرهنگی تعطیل شدند. من به تهران آمدم و به اتفاق شادروان دکتر علی اسدی (همسرم)، به این نتیجه رسیدیم که باید همه نیرویمان را صرف کار فرهنگی کنیم.
چون هر 2 به نقش مهم علم و تکنولوژی در توسعه ایران اعتقاد داشتیم، این عرصه را برای فعالیت فرهنگی خود انتخاب کردیم. با دیدن کتاب «موج سوم» تافلر و مطالعه آن هر دو متوجه شدیم که این کتاب میتواند گفتمانی به راه اندازد پیرامون مسائل جهان معاصر و نقش علم و تکنولوژی در زندگی بشر و به مسئولان و سیاست گذاران و تصمیم سازان و روشنفکران جامعه و از آن مهمتر به نسل جوان کمک کند، با نگاه سیستمی مسائل ایران را در چارچوب وسیعتر تحولات جهانی بهتر بفهمند و دقیقتر تحلیل کنند. به نظر من تافلر و همسرش از معدود تحلیلگرانی هستند که با نگاهی سیستم یک و جامع نگر و بدون پیشفرضهای ایدئولوژیک سعی دارند با مدلسازیهای قابلفهم، تصویری کلان و یکپارچه از پدیده های جهان معاصر ارائه دهند. تمثیل موج برای معرفی تحولات جامعه بشری و تبیین این تحولات در قالب سه دوران اصلی، به هر فرد و هر سازمان و هر جامع های از جمله ایران کمک میکند جایگاه خودش را در این فرآیند تکاملی شناسایی کند و نسبت به موقعیت پیچیده و پربحران و پرابهام خودش درک بهتری داشته باشد.
کمتر اندیشمندی توانسته است اینگونه جامع و فراگیر و عمیق مسائل جامعه معاصر را تحلیل کند. از سوی دیگر، تافلر به واقع یک آیندهنگر برجسته است. اندیشههای ناب او در 2 کتاب «شوک آینده» و «موج سوم» و پیشبینی هایش پس از چند دهه هنوز خواندنی و معتبر است. از گفتگوهایی که با خوانندگان آثار تافلر در سراسر ایران، از تهران تا طبس و خلخال و زاهدان و بسیاری نقاط دورافتاده داشته ام، متوجه شدم که این آثار و به ویژه کتاب «موج سوم» همان تاثیری را بر دیگران داشته که بر من.
پس از خواندن و ترجمه این کتاب، دیدگاه من نسبت به مسائل پیرامون، به کلی تغییر کرد. احساس میکردم به مدلی دست یافته ام که به کمک آن میتوانم مسائل ایران و جهان را بهتر تحلیل کنم؛ در تحلیل و تصمیمگیری، نگاه به آینده در ذهنیتم آنگونه جاافتاده که تا به امروز هیچ مسئلهای را بدون توجه به آینده نه تحلیل میکنم و نه دربارهاش تصمیم میگیرم؛ علم و تکنولوژی را اهرم توسعه میدانم؛ ریشه های مسائل جهانی و بحرانهای جامعه را عمیقتر درک میکنم؛ مسائل ایران را در چارچوب تحولات جهانی تحلیل میکنم؛ با فهم بهتر مسائل ایران و جهان، طی سه دهه گذشته نقش خودم را در جامعه ایران تعریف کرده و با انرژی بیشتری مسئولیتهای حرفهای خود را دنبال میکنم. این کتاب، نه تنها شناخت و دانش تازهای به خواننده میدهد، از آن مهمتر، ذهنیت وی را متحول کرده و آن را به ابزار شناختی و تحلیلی مهمی مجهز میسازد. به این دلایل این کتاب سالها در فهرست کتابهای پرفروش ایران بود و هنوز هم هر ساله تجدید چاپ میشود. از نکات محوری در آرا و آثار تافلر صحبت از آینده بشر است. 2موضوع وجود دارد. یکی پیشگویی (foretell) و دیگری پیشبینی (forecast). به عبارت دیگر در پیشبینی محقق براساس مشاهدات دست به پیشبینی آینده میزند در حالی که در پیشگویی مشاهدات علمی مورد توجه نیست مثل پیشگوییهای نوستراداموس.
کار تافلر و صحبت او از آینده در کدام طبقه جای میگیرد؟ شکی نیست که تافلر را نمیتوان در زمره پیشگویان تلقی کرد. وی آینده نگری است که با نگاهی علمی و در چارچوب مدل نظری خودساخته، و با استناد به شواهد عینی و مطالعات و مشاهدات گسترده و عمیق، تصویری از آینده جامعه بشری و مهمترین کلانروندهای (megatrends) تحول، ارائه میدهد. کتابهای وی توجه بسیاری از محافل را به مطالعات آینده بهعنوان نوعی تحقیق علمی بیشتر جلب کرد.
البته پیش از وی، موسسات و سازمانهای دیگری از جمله باشگاه رم بودند که در این زمینه فعالیت میکردند. نکته مهم این است که قلمرو موضوعی آینده نگری پدیده هایی را در بر میگیرد که هنوز رخ نداده اند و نمیتوان برای اثبات فرضیه های آن شواهد عینی ارائه داد.
در نتیجه، بسیاری از روشهای تحقیق خاص علوم تجربی کاربرد ندارند. از این رو، مطالعات آینده به اجبار به سراغ متدولوژیهایی رفته که بیشتر از نوع کیفی است. ولی با پیشگویی که برخاسته از بصیرت و اشراق فردی است تفاوت بسیار دارد. forecast یکی از روشهای آینده نگری است.
یکی از مسائل موردتوجه تافلر تغییر در قدرت است. او توجه خاصی به تغییر دارد و تغییر در قدرت نیز مورد توجه اوست. تغییر در نظر او به چه حوزه هایی اطلاق میشود و سیر تغییر قدرت نزد او چیست؟ به طور کلی، دغدغه اصلی تافلر «تغییر و تحول» است که در یک مجموعه سه گانه کتاب سعی کرده است به همه جوانب آن بپردازد. در «شوک آینده» که در سال 1970 منتشر شد، درباره تغییرات پیش رو و آثار همه جانبه آن بر زندگی بشر هشدار میدهد و میگوید آیندهای در انتظار جامعه بشری است بسیار متفاوت با حال، اگر برای مواجهه با آن آماده نشویم، حال فضانوردی را خواهیم داشت که بدون تجهیزات لازم، به فضا فرستاده میشود.
در کتاب «موج سوم» که در 1980 به چاپ رسید، تافلر، تحولات جامعه بشری را بهصورت سه موج بنیانکن و تمدن ساز توصیف میکند و سومین موج را موجی پرشتابتر و خروشان میداند که آینده بشر را رقم میزند و همه مبانی، اصول، ارزشها، باورها، زیرساختها و نهادهای اجتماعی را به چالش میخواند و ویژگیهای جامعه موج سوم را توصیف میکند.
بحث قدرت، موضوع اصلی کتاب سوم از این مجموعه است که در سال 1990 منتشر شد و زیر عنوان «جابه جایی در قدرت» به قلم این جانب ترجمه و انتشار یافت. در این کتاب تافلر تغییر مبانی قدرت را تبیین میکند. به اعتقاد وی، در دوران موج اول، یعنی در تمدن کشاورزی، زور – قدرت نظامی - مبنای قدرت بود. در تمدن صنعتی، پول – قدرت اقتصادی - جایگزین زور شد. در دوران جدید، این دانایی است که قدرت می آفریند.
وی میگوید، در جامعه موج سوم، هم زور یعنی قدرت نظامی و هم پول یعنی قدرت اقتصادی در گرو کسب و به کارگیری موثر داناییها و علوم و تکنولوژیهای پیشرفته است. برد با کشورهایی است که با ایجاد زیرساختهای پیشرفته علمی – تکنولوژیک، در تولید علم و تکنولوژی مدرن نقش مهمی ایفا کنند و بالاترین سهم بازارهای این دو را به خود اختصاص میدهند. در همین کتاب، به جابه جایی قدرت از منطقه امریکا و اروپا به آسیا نیز میپردازد و ادعا دارد که کشورهای درحال توسعه با بهره گیری خردمندانه از فرصتهای موج سوم میتوانند در عرصه های قدرت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نقش آفرین شوند. تاکید بر دانایی و زیرساختهای آن، مهمترین اندیشهای است که در این کتاب به تفصیل به آن پرداخته میشود.
کشورها و جوامع جهان سوم چه پیششرط هایی را باید برای قرار گرفتن در مسیر موج سوم مورد نظر تافلر مورد توجه قرار دهند؟ به نظر میرسد از زمان انتشار کتاب موج سوم تاکنون که بیش از 30 سال میگذرد، شتاب تحولات بیش از آن بوده که تافلر پیشبینی کرده است. تافلر در آن زمان انقلاب مجازی را پیشبینی کرد ولی نمیتوانست پدیده هایی مانند رسانه های اجتماعی و نقش آفرینی شبکه های اجتماعی در شکل دادن به تحولات سیاسی و اجتماعی هم جوامع موج سومی و هم جوامع موج دومی و موج اولی را پیشبینی کند.
از آن مهمتر، انقلاب هوش را پیشبینی نکرد. این انقلاب در پیوند با ظهور کامپیوترهای کوانتومی از یکسو، و انقلاب DNA از سوی دیگر، روندهای تحولی را بهراهخواهد انداخت که شاید گسستآفرین شوند.
جامعه ایران کنونی براساس طبقهبندی تافلر در کدام موج قرار دارد؟ به نظر من جامعه ایران جامع های است موزائیکی؛ بخشهایی از آن هنوز در عصر ماقبل کشاورزی زندگی میکنند. روستاهای ماخونیک یا قبائلی که در دامنه کوههای بشاگرد زندگی میکنند و بسیاری دیگر، حکایت از وجود مردمی دارد متعلق به عصر ماقبل کشاورزی.
بخشهایی دیگر در جامعه، روستاهایی هستند متعلق به عصر ماقبل صنعت ولی دارای برق، ماهواره و گوشی تلفن همراه! شهرهای ما بیشتر از ویژگیهای عصر صنعت برخوردارند ولی در درون همین شهرها، پدیده هایی میبینید متعلق به دوران موج سوم و حتی پیشرفتهتر. بنگاه هایی داریم که اندیشه های مدرن مدیریت را جذب کرده و به بازارهای جهانی وصل هستند و زیرساخت تکنولوژی پیشرفتهای دارند.
جوانانی را میبینیم که در الگوی تفکر و شایستگیهای حرفهای و سبک زندگی، نه تنها چیزی از جوانان توسعه یافته کشورهای پیشرفته کم ندارند، بلکه از نظر ارزشها، اصول، هنجارها و جهانبینی به مراتب از آنان جلوترند.
واقعیت این است که جامعه ایران جامع های است متکثر و ناهمخوان و به هیچوجه همسان و یکپارچه نیست و نمیتواند همسان شود. همسان سازی چنین جامع های مطلوب هم نیست. الگوی توسعه و پیشرفت ایران باید این تنوع موزائیکی را به عنوان واقعیتی انکارناپذیر در نظر گیرد و بتواند متناسب با واقعیتهای هر بخش، برای توسعه پایدار و بهبود کیفیت زندگی همان بخش سیاستها و برنامههای مفیدی تدوین کند وگرنه قابل اجرا نخواهد بود و اگر هم باشد در تحقق اهداف شکست خواهد خورد.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ - ۳ دسامبر ۲۰۲۴
اندیشمندان آیندهنگر
|
|