چگونه يك آيندهپژوه راهبردي باشيم؟
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[20 Feb 2010]
[ سید علیرضا حجازی]
نخستين موضوعي كه در آيندهپژوهي و به ويژه "آينده پژوهي راهبردي" بايد مورد توجه قرار گيرد، بحث "تغيير" است. تغيير جزء اجتنابناپذير زندگي روزمرهي انسان بر روي اين كرهي خاكي است. تغيير گاهي خواسته و گاهي ناخواسته و اجتناب ناپذير است. تغييرهاي ناخواسته بر انسان و سازمانها تحميل ميشوند و به طور مستقيم يا غير مستقيم افراد و سازمانها را وادار به تغيير ميكنند. بر اساس همين تغييرات است كه سازمانها، دولتها و كشورها به دنبال تدوين راهبردهايي ميروند كه آنها در رسيدن به شرايط مطلوب آينده ياري نمايد. در حقيقت مقولهي راهبرد بر پايهي تغيير مطرح ميشود. بر اين اساس اگر به اندازهي يك مثنوي هم پيرامون آيندهپژوهي راهبردي سخن بگوييم يا مطلب بنويسيم، اما عنصر تغيير را از ياد برده باشيم؛ به منزلهي اين است كه گويا هيچ كاري نكردهايم. پس از درك تغيير به ويژه در ابعاد سازماني است كه تازه ميتوانيم راهبرد را درك كنيم.
لازم به يادآوري است دو مقولهي بنيادين "تغيير" و "راهبرد" در دانش مديريت به ويژه "مديريت راهبردي" مورد بحث و بررسي قرار ميگيرند، از اين رو توصيف دوبارهي اين مباحث اطالهي كلام است و علاقمندان به اين دو مبحث ميتوانند كتابهاي مديريت را براي آگاهي بيشتر مطالعه نمايند. بديهي است آنچه در اينجا مورد بحث قرار مي گيرد، ويژگيهاي يك آيندهپژوه راهبردي است. فردي كه قصد آيندهپژوهي راهبردي دارد، افزون بر آشنايي با فنون و روشهاي متعارف آيندهپژوهي بايد از اين ويژگيهاي برتريدهنده و متمايز كننده برخوردار باشد.
1. تسلط بر زبان خارجي
يكي از مهمترين ويژگيهاي مورد نياز براي يك آيندهپژوه راهبردي تسلط بر يك زبان خارجي به ويژه زبان انگليسي است. اين تسلط از آن جهت حايز اهميت است كه يك آيندهپژوه راهبردي بايد وظيفهي ديدهباني خود را به خوبي انجام دهد. ديدهباني خوب نيز نيازمند برخورداري از مهارتهاي زباني خارجي است چرا كه بسياري از منابع علمي كه امروزه در حوزههاي گوناگون مرتبط با آينده انتشار مييابند، به زبان انگليسي هستند و كسي ميتواند از محتواي اين منابع آگاه باشد كه بر اين زبان حداقل از نظر خواندن و درك مطلب احاطه داشته باشد. اين به معناي آيندهپژوهي ترجمهاي نيست، بلكه به مفهوم درك همهجانبهي آن چيزي است كه در جهان امروز جريان دارد. يادگيري كامل يك زبان خارجي به معناي خودباختگي در برابر آن زبان و پذيرش دربست مطالب نگارش يافته به آن زبان نيست، بلكه به معناي تسلط بر محتواي علمي توليد شده به آن زبان است.
2. انعطافپذیری در برابر دیدگاه های متفاوت
اندیشه و اندیشه ورزی در چارچوبی از ذهنیات افراد و هر آنچه که تاکنون آموخته اند، صورت می گیرد. آیندهپژوهي و به ويژه ايندهپژوهي راهبردي نیز جدا از این کارکرد نیست و به عنوان یک فعالیت ذهنی خواه و ناخواه همراه با پیشینه ای از گذشته است که آیندهپژوهان معاصر آن را در قالب فنون و روش های آیندهپژوهی با خود یدک می کشند. هر قدر این چارچوب ذهنی محدودتر و بسته تر باشد، انعطاف پذیری آن در برابر افکار و ایده های متفاوتی که در خصوص آینده مطرح می شوند، کمتر بوده و از شکنندگی بیشتری برخوردار خواهد بود. معمولاً افرادی که به لحاظ برخورداری از جایگاه علمی یا اجتماعی موقعیتی ویژه برای خود قائل هستند، مشکل بیشتری در منعطف ساختن این چارچوب دارند. غرور علمی یا اجتماعی مهمترین عامل در سخت و شکننده شدن چارچوب های ذهنی افراد است. در مقابل کسانی که خالی از هرگونه غرور یا ادعایی هستند، همیشه آماده پذیرش دیدگاه های متفاوت نسبت به پندارهای همیشگی خود هستند. رشد و تکامل ذهنی چنین افرادی به مراتب سریعتر از افراد سختگیر و موشکافی است که در اندیشه های خود همچنان وابسته به گذشته اند. از اين رو شايد آيندهپژوهان راهبردي را بتوان در ميان آيندهانديشان بيادعا بيشتر يافت.
3. تخیل خلاق
هنگامی که از آینده سخن به میان می آید، بلافاصله موضوع دیگری با عنوان "آینده های بدیل" مطرح می شود. منظور از آینده های بدیل حالت هایی از آینده است که با توجه به شدت و ضعف عوامل سازنده آنها می توانند به صورت جایگزین هم پدید آیند. معمولاً دیدگاه منطقی و خرد گرا حکم می کند که برای یک پدیده یا موضوع تنها یک آینده را متصور نشویم، زیرا شرایط جاری همواره ثابت باقی نمی ماند و از آنجایی که تغییر همواره به عنوان یک اصل همیشگی مطرح می باشد، عاقلانه تر این است که حالت های گوناگون آینده را چه مطابق با میل و خواست ما باشند و چه نباشند، تصور نموده و بپذیریم. عامل کلیدی در تصور آینده های بدیل برخورداری از تخیل خلاق است. باید بدانیم که تخیل خلاق متفاوت از خیالبافی است.
به بیان دیگر خلاق بودن این نوع تخیل سبب می شود که به جای انفعال، به گونه ای فعالانه در صدد کشف حالت های متفاوتی از آینده باشیم. آیندهپژوهان با استفاده از تکنیک هایی مانند تحلیل روند، شرایط جاری و احتمالاتی را که ممکن است در آینده مطرح شود در نظر می گیرند و بر اساس آن آینده های متفاوت را شناسایی و ترسیم می کنند. طبیعی است که هر قدر برخوداری یک آیندهپژوه راهبردي از ویژگی تخیل خلاق بیشتر باشد، توانایی بیشتری در تصور آیندههای بدیل خواهد داشت. یادآوری این نکته ضروری است که تکنیک های آیندهپژوهی ما را تنها در کشف آینده یاری می کنند، اما این که بتوانیم از زوایای گوناگون به یک پدیده یا موضوع نگاه کنیم و ابعاد تازه ای را بیابیم که تاکنون کسی آنها را نیافته باشد، به توانمندی های فردی واز جمله تخیل خلاق بستگی دارد.
4. آینده پذیری
آینده پذیری دارای دو مفهوم متمایز است. نخست آن که به طور کلی برای هر پدیده یا موضوعی آینده یا آینده هایی قابل مطرح شدن می باشد و این آینده پذری جزء جدایی ناپذیر تمامی پدیده های طبیعی است که آنها را می شناسیم. اما آینده پذیری در مفهوم دوم یعنی قابل پذیرش ساختن آینده برای افراد یک جامعه. از آنجایی که معمولاً افراد خواهان به وقوع پیوستن اموری در آینده اند که به نفع آنها باشد، اگر با رویدادی در آینده رو به رو شوند که با تمایل یا خواست آنها مغایرت داشته باشد، نگران یا ناراحت می شوند. کوشش آیندهپژوهی راهبردي بر کشف و شناسایی آینده پیش از رو به رو شدن با آن است تا در فرصت باقیمانده بتوان اقدام مناسب را به عمل آورد.
اگر بر اساس دانش آیندهپژوهی حالتی از آینده یا به اصطلاح آینده بدیلی در رابطه با فرد، پدیده یا موضوعی شناسایی شود که متضاد با منافع آن فرد، پدیده یا موضوع باشد، ممکن است پذیرش چنین آینده یا آینده هایی با دشواری همراه شود و حتا مورد پذیرش واقع نشود. باید بدانیم که آیندهپژوهی راهبردي در پی شاد یا ناراحت کردن افراد نیست و تنها تصاویر متفاوتی از احتمالات آینده را ترسیم می نماید. پذیرش یا عدم پذیرش آینده های متفاوت تنها بر عهده کسانی خواهد بود که در آن آینده ها حضور خواهند داشت. از آنجایی که خواسته و ناخواسته با آینده رو به رو می شویم، بهتر است در صورت برخورداری از تصاویر واقعی از آینده (که مبتنی بر پایه های علمی مناسبی باشند) با روی باز پذیرای آن باشیم و حتا در صورت مغایرت با اهداف و منافع فردی، اجتماعی و سازمانی، تدابیر مناسب را پیش از رو به رو شدن با آن بیاندیشیم و به قول معروف به جای آن که تاریکی را نفرین کنیم، شمعی روشن نماییم. آيندهپژوهان راهبردي همیشه روحیه ای از آینده پذیری دارند، از رو به رو شدن با آینده هراس ندارند بلکه به آن خوش آمد نيز می گویند.
5. بردباری
ساختن آینده و شرایطی که مطابق با میل ما و سازگار با اهداف فردی و سازمانی ما باشد، بیش از هر چیز نیازمند شکیبایی و بردباری است. بسیاری از تغییرات برای وقوع و رسیدن به نتایج مورد انتظار نیازمند زمان و فرصت کافی هستند. بسیاری از افراد دارای چشم اندازهای بزرگی از آینده برای خود و دیگران هستند، اما برای محقق شدن این چشم انداز ها فرصت کافی در نظر نمی گیرند. اگر نگاهی به طبیعت بیاندازیم در می یابیم که حتا رسیدن میوه ها نیز نیازمند گذشت زمان و تغییر فصل است. در این صورت می توان پذیرفت که تحقق چشم اندازهای چندساله نیازمند فرصتی به مراتب بیشتر از زمان مورد نظر می باشد. صـاحبان ایده ها و افـکار آینـده گرا افق های دور دست را در نظـر
میگیرند و در بسیاری مواقع محقق شدن ایده های خود را به زمان های طولانی موکول می کنند. بردباری برای رسیدن به آینده به معنای انفعال و گذاشتن دست روی دست نیست، بلکه فعالیت متناسب با تغییرات زمانی و صرف فرصت های طلایی به امور ارزشمند است. برای آن که دانه های آینده در مزرعه زمان جوانه بزنند، کشاورز فرصت های آینده باید با صبوری و بردباری انتظاری هدفمند را تحمل کند.
6. پویایی
اندیشه هایی در آینده قابل طرح خواهند بود که از پویایی و تحرک لازم برای به حرکت درآوردن دیگر اندیشمندان برخوردار باشند. ژرف اندیشی و واقع بینی دو عامل کلیدی در پویا ساختن اندیشه های آینده گراست. اگر مروری بر اندیشه های آینده مدار داشته باشیم، در می یابیم که این اندیشه ها از جانب کسانی مطرح شده است که نسبت به نیازهای آینده از آگاهی معقولی برخوردار بوده اند. درک واقع بینانه این نیازها به آنها در چنین نظریه پردازی هایی کمک کرده است و به طرح ایده هایی انجامیده است که حتا با گذشت زمان به دلیل همخوانی و سازگاری با نیازهای روز، همچنان از گیرایی و جذابیت شایان توجه برخوردارند. این به معنای همان پویایی است، یعنی برد و دامنه یک اندیشه به چارچوب زمانی خود محدود نبوده، بلکه گستره ای فراتر از آن را در بر گرفته و با هدفگیری نیازهای آینده؛ در آینده حضور یافته است. چنین اندیشه هایی می توانند الهامبخش دیگر اندیشمندان در حوزه های گوناگون علمی، فنی، فلسفی، اقتصادی، اجتماعی و ... شوند و چرخ های خرد و اندیشه آنها را به حرکت در آورند.
7. نوآوری
نوآوری یکی از مهمترین عوامل اختراعات و اکتشافاتی بوده است که از آغار تاریخ همواره در صحنه کوشش های ذهنی بشر حضور داشته است. مخترعان و کاشفان با نو اندیشی و نوزایی ذهن خود ایده های تازه ای را مطرح کرده اند که منشاء اصلی اختراعات یا اکتشافات آنها بوده است. همـواره این پرسش مطرح بوده است که چگونه مـی توان به ویژگـی نوآوری دست یافت؟ پاسخ این پرسش اگر چه به آسانی بیان می شود، اما تحقق آن تا حد قابل توجهی دشوار است. روشن است که نگرش از بعد و زاویه ای تاره به یک موضوع یا پدیده می تواند نویدبخش نوآوری در شیوه پیشین نگرش به آن باشد. اما به طور حتم چنین امکانی همیشه و برای همگان وجود ندارد. نوآوری و نو اندیشی نیازمند برخورداری از چارچوب های ذهنی انعطاف پذیر است.
تا هنگامی که گمان شود برای هر مساله تنها یک راه حل وجود دارد، هرگز با چیزی به نام نوآوری رو به رو نخواهیم شد. امکان بازنگری در اندیشه های پیشین و یافتن راه حل های تازه زمینه های نوآوری را فراهم می کند. قدرت های ذهنی و خلاقیت های فردی در مراحل بعد نقش پیدا می کنند. از این رو برای نوآوری نخست باید به خود اجازه دهیم که نسبت به هر پدیده ای تغییر موضع و جایگاه دهیم و به آن از بعدی دیگر و نوعی دیگر نگاه کنیم. این تغییر جایگاه به معنی تغییر نقش ها و تناسب ها نیست، بلکه به مفوم قرار گرفتن در موقعیتی بهتر برای درک و نگرش واقعبینانه تر است.
8. پیشگام شدن
مروری بر رویکردهای آینده گرا ما را با این واقعیت رو به رو می سازد که در طول تاریخ رویکردهایی موفق بوده اند که بنیانگذاران آنها در آفرینش و ارایه ایده های خود پیشگام بوده اند و از طرح ایده های خام یا زود هنگام هراسی نداشته اند. حوزه های دانشی و فناورانه به علت محدودیت های خاص خود همواره از درد تجربه پذیری رنج می برند و تا هنگامی که تکرارپذیری و تجربه یک ایده به تایید نرسد، نمی تواند به عنوان بخشی از این حوزه ها مورد پذیرش واقع شود. چنین محدودیتی اگر چه می تواند به عنوان یک ویژگی مثبت در نظر گرفته شود و به نوبه خود در پالایش دانش و فناوری نقش شایان توجهی داشته باشد، اما در نگاهی نزدیکتر خود نوعی مانع به شمار می آید. بسیاری از ایده های علمی و اختراعی پیش از آن که فرصت تجربه یا تکرار پیدا کنند، در ذهن دانشمندان یا مخترعان مدفون شده اند و هیچگاه امکان مطرح شدن در محافل علمی یا غیرعلمی را نیافته اند.
باید پذیرفت هر ایده ای که برای نخستین بار در ذهن انسان شکل می گیرد، ممکن است قابل اثبات شدن یا تجربه پذیر نباشد. از همین روست که آیندهپژوهی معاصر و مدرن، تخیل علمی را به عنوان بخشی در خور توجه در نظر گرفته است و تخیل هایی را که مبنایی در دانش امروزی یا آینده بشر داشته باشند، به عنوان موضوعات قابل طرح در حوزه های دانشی و فناورانه می پذیرد. کوشش آیندهپژوهی این نیست که رنگی از واقعیت یا دانش به این ایده های تخیلی ببخشد، بلکه با درک ارزش و اهمیت تخیل علمی می کوشد از مدفون شدن آنها جلوگیری کند.
تاریخ اختراعات و فناوری های گوناگون به ما می آموزد بسیاری از تجهیزات و فناوری هایی که امروز شاهد آنها هستیم و به آسانی از آنها استفاده می کنیم، زمانی تنها ایده هایی تخیلی بوده اند که حتا از سوی دانشمندان معاصر خود مورد تمسخر قرار گرفته بودند. مهم این است که صاحبان چنین ایده ها و افکاری شجاعت لازم را برای طرح نظرهای خود داشته باشند و از تمسخر، حسادت یا سرزنش دیگران نگرانی نداشته باشند. گذشت زمان ارزشمند بودن تخیل های علمی و پیشگامان آنها را به اثبات رسانده است و در آینده نیز به اثبات خواهد رساند.
ميتوان اميدوار بود با پرورش تدريجي چنين ويژگيهايي در آيندهانديشان و عموم علاقمندان به آينده، آيندهپژوهاني راهبردي داشته باشيم كه آينده را فراتر از ديدگاه هميشگي خود ببينند.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴
اندیشمندان آیندهنگر
|
|