گزارش همشهريآنلاين از نشست نقد كتاب جهان مسطح است
شهرکتاب- همشهري آنلاين:
نقد و بررسي كتاب "جهان مسطح است" نوشته توماس فريدمن با حضور احمد عزيزي (مترجم كتاب)، دكتر شهيندخت خوارزمي و مهدي فيروزان، 24 آذر در شهر كتاب برگزار شد.
شهركتاب بايدكتابهاي مهم ديگر عرصهها را نيز معرفي ميكند
به گزارش همشهريآنلاين در ابتداي نشست علياصغر محمدخاني معاون فرهنگي شهر كتاب با اشاره به تمركز مباحث و كتابهاي مطرح شده در شهر كتاب در حوزههاي ادبيات، فلسفه، زبان و هنر، كتاب فريدمن را از معدود آثاري دانست كه در زمينه اقتصاد، سياست، فنآوري و وضعيت جهان خصوصا از سال 2000 به بعد است و شهر كتاب به دليل اهميت مباحث طرح شده در اين اثر آن را براي اين نشست انتخاب كرده است.
وي افزود: جامعه ما بايد بداند جهان در اين عرصهها به كجا ميرود و ما در چه جايگاهي قرار داريم. اين كتاب درباره جهاني شدن است و نشان ميدهد چگونه وضعيت دنيا تغيير ميكند و جهاني شدن چه حوزههايي را دربرميگيرد. جهان از كروي بودن كريستف كلمب به سطحي بودن دوره ديجيتالي و اينترنتي ميرسد. به همين دليل جهان كروي، جهان مسطح ميشود.[جهانيشدن زدايي]

محمدخاني گفت كه كتاب در شش فصل سامان يافته است. فصل نخست به جهان چگونه مسطح شد؟ فصل دوم؛ آمريكا و جهان مسطح، فصل سوم؛ كشورهاي در حال توسعه و جهان مسطح، فصل چهارم؛حركت و جهان مسطح، ،فصل پنجم؛ ژئوپولوتيك و جهان مسطح و در نهايت در فصل آخر و ششم فرايند و پندارورزي مورد بحث قرار ميگيرد.
محمدخاني با اشاره به اينكه كتاب از سوي نشر هرمس منتشر شده كه پيش از اين هم كتاب ديگري از آقاي عزيزي را به بازار كتاب عرضه كرده بود، در ادامه سخنانش بخشي از كتاب را براي حاضران خواند و سپس از احمد عزيزي مترجم كتاب درخواست كرد سخنانش را درباره اين كتاب آغاز كند.[نشر هرمس و انتشار مجموعه ادبيات نمايشي جهان]
احمد عزيزي مترجم كتاب «جهان مسطح است» گفت: ترجمه كتاب از ثمرات دوران بيكاري و بازنشستگي است. در اين كتاب فرايند يكپارچگي جهان به سه دوره تقسيم ميشود. دوره نخست از 1492 تا 1800 دورهاي است كه جهان از بزرگ به ميانه تبديل ميشود، از 1800 تا 2000 جهان از ميانه به كوچك تبديل ميشود و از 2000 به بعد جهان از كوچك به ريز تبديل شده است. اين سه برهه، دورهاي است كه فريدمن با همان قلم ژورناليستي همراه با مثالها، اطلاعات و آمارها براي ما اين مسأله را بازگشايي ميكند.
به گفته عزيزي در اين كتاب چند نقشه محوري وجود دارد و نويسنده به دوره كوچك شدن جهان به ريز و از سال 2000 به بعد اشاره ميكند و نشان ميدهد برخلاف دورههاي قبلي كه محور و موتور اصلي جهانيشدن ،ابتدا كشورها بودند، امروزه شركتها و افراد هستند و اين مسأله تحول بزرگي است كه از سال 2000 به بعد رخ داده و ما در سايه اين تحولات شاهد تغييرات و تحركات بسيار عظيمي در قرن 21 هستيم. فريدمن اشاره ميكند كه اين جايگاه فرد است كه انقلاب از پايين به بالا را به تصوير ميكشد، برخلاف دورههاي پيشين كه از بالا به پايين بوده است. در دورههاي قبلي جهاني شدن و تغيير اندازه جهان، اين كشورها و شركتهاي غربي بودند كه تحولآفرين و اثرگذار بودهاند ولي در اين دوره جهاني شدن افراد غير غربي و غير سفيد هستند كه اثر گذارند و با فرصتهايي برابر روي مسايل جهاني اثر ميگذارند و روند جهاني شدن را دنبال ميكنند.
به گفته عزيزي :فريدمن اين دوره از جهاني شدن را به دليل ظهور و تجلي قدرت فرد در صحنههاي جهاني با دگرگونيهاي بنيادي، با اختراع چاپ، الكتريسته و انقلاب صنعتي مقايسه ميكند، تحولاتي كه از 2000 به بعد با شتاب و فراگير با آن مواجه هستيم و آثار آن را در آينده بيشتر خواهيم ديد. تفاوت آن با دگرگوني قبلي اين است كه درباره چاپ و انقلاب صنعتي شاهد بوديم كه تحولات در طول زمان اتفاق ميافتد و تغييرات آن تا بخواهد از يك جغرافيا به جغرافياي ديگر برسد دهههاي مختلف زمان ميبرد،اما دگرگونيهاي سال 2000 به بعد آني و لحظهاي اتفاق ميافتد و تأثير آن به طور آني و فراگير انجام ميپذيرد و تمام انسانهاي كره زمين را در بر ميگيرد.
فريدمن به اهميت ارتباط فرد با فرد اشاره ميكند و نياز به ابر رايانههاي شخصي را مطرح و به يك ناهمگوني بزرگ اشاره ميكند و معتقد است همان طور كه نيروهايي، جهان را مسطح كردند، با اتكا به قدرت فرد در كنار آن تروريستها و افرادي مانند بن لادن وجود دارند و به همان اندازه به فنآوريهاي جهاني اشراف دارند. در سطح آن فروپاشي ديوار برلين است و فرو ريختن ديوار برلين نگاه ما را به جهان تغيير داد و به اصطلاح يك تغييري در موازنه قدرت به سود دموكراسي و ليبراليسم را روشن كرد.
قورباغهاي كه از چاه بيرون ميآيد
عزيزي در ادامه اين بحث به ذكر مثالي پرداخت و گفت: قورباغهاي كه در چاه زندگي ميكند بر اين گمان است كه دنيا به اندازه همان چاه است، ولي هنگامي كه از چاه بيرون آمد نگاهش به جهان تغيير كرد. فريدمن فروپاشي ديوار برلين را با مثال قورباغه مقايسه ميكند. اين محقق و پژوهشگر توسعه اتحاديه اروپا از 15 كشور به 20 كشور و خلق واحد پولي يورو(واحد پول اتحاديه اروپا) را به عنوان پول جهاني از جملهآثار فروپاشي ميداند.
به گفته فريدمن فروپاشي امپراتوريشوروي( روسيه )و فرو ريختن ديوار برلين از عوامل توسعه اتحاديه اروپا است و دليل چنين اتفاقاتي به يك انقلاب اطلاعاتي بازميگردد كه طي سالها رايانه اپل و رايانه شخصي IBM و به بازار آمدن ويندوز در سال 1958 را ميتوان ذكر كرد كه در كنار عوامل سياسي عواملي جرقههاي مهمي را در فروپاشي ديوار برلين زدند.
گسترش وب[چطور اينترنت كار ميكند]و ظهور مرورگر از ديگر عوامل تسطيح جهان از ديد فريدمن است .
مترجم كتاب جهان مسطح است، درباره ديدگاه فريدمن ميگويد: فريدمن نرمافزار را به عنوان انقلاب خاموش مينامد و سپس سفر پيدايش و تكوين تسطيح جهان را مطرح و اضافه ميكن:د نرمافزار اين امكان را به كاربران رايانه ميدهد كه مضامين شخصي خود را ذخيره كنند. تصوير، موسيقي و صدا با هم ارتباط برقرار كنند و عرضه ديجيتالي، قالبهاي بياني، آپلود، وبلاگنويسي، ويكي پديا، سايت آمازون و نرمافزارهاي رايگان از دل همان تحولات ابتدايي به وجود ميآيند.
وي به پديده حباب شركتهاي دات كام اشاره كرد و گفت: در سال 1995 تا 2000 به دليل رواج اينترنت موج استقبال عظيم از فناوريهاي رايانهاي و اينترنت دامن گير شد و در پيآن سرمايهگذاري عظيمي از سوي شركتهاي آمريكاي در اين زمينه ايجاد شد و به دليل حجم زياد سرمايهگذاري بسياري از سرمايهگذاران ورشكست شدند و اين دوره به عنوان انفجار دات كام ناميده شدكه شركتهاي دات كام همانند حبابي تركيدند.

به گفته عزيزي،هنديها بهترين بهرهبرداري را از اين وضعيت و موقعيت بردند و خريدار دوم شركتهاي ورشكسته آمريكايي شدند و فيبرهاي نوري ته كف اقيانوسها كه ميلياردها دلار سرمايهگذاري رويشان شده بود را به قيمتهاي بسيار نازلي خريدند . از سوي ديگر سرمايهگذاري دوره نهرو و تأسيس موسسات تكنولوژي هند و سرمايهگذاري آموزشي در زمينه فناوري اطلاعات بسترهايي را فراهم آورد تا فعاليتهاي گستردهاي در زمينه ديجيتال فنآوري اينترنت در اين كشور صورت گيرد.
به گفته عزيزي: فريدمن زنجيرهسازي عرضه را از ديگر نشانههاي جهان مسطح مينامد و در اين زمينه شركت والمارت را مثال ميزند كه بزرگترين شركت خردهفروشي است كه كارش توليد يك زنجيره كارآمد از كشورهاي توليد كننده تا مشتريان آمريكايي است. اين شركت در سال 3/2 ميليارد بسته را جابهجا ميكند و نشان ميدهد كه شريك هشتم تجارت چين و قبل از روسيه، كانادا و استراليا است كه با چين روابط تجاري دارند.
اهميت طبقه متوسط براي رشد يك جامعه
فريدمن به جهان نامسطح اشاره ميكند و ميگويد: من از جهان مسطح استفاده كردم براي اين كه توجه شما را به خود جلب كنم، ولي ميدانم جهان مسطح نيست و فرآيندهايي است كه اين جهان را به يك ميدان بازي وسيع تبديل كرده و اين را نامسطح ميكند. وي چند عامل را ذكر ميكند كه از جمله آنها فقدان اميد است كه اگر در يك ملتي بروز و ظهور يابد اسباب شكست آن ملت را فراهم ميسازد و در مقابل به وجود طبقه متوسط اشاره كرد ه و ميگويد: طبقه مياني ومتوسط براي هر كشوري مهمترين طبقه به شمار ميروند، چون اميد به زندگي و پيشرفت در اين طبقه بروز و ظهور دارد و بسياري از تحولات سياسي، اجتماعي و فرهنگي و فنآورانه از اين طبقه و فعاليتهاي آنها سرچشمه ميگيرد.
اين گروه از جامعه ، به لحاظ مادي بالا نيستند، ولي به لحاظ اميد در اين طبقه جاي ميگيرند.
فريدمن سپس به ناتوانها اشاره كرد و گفت كه بايد براي اين گروه از مردم پلهاي ساخت تا به طبقه متوسط برسند و اميد در آنها بارور شود.
به گفته عزيزي فريدمن نفت را بلايي براي كشورها ميداند و مينويسد: هر كشوري كه نفت داشته باشد، كمترين ابداعات و اختراعات در آن شكل ميگيرد و كمترين شكلگيري بسترهاي دموكراتيك را دارد كه نمونهاش بحرين و اردن است.
عزيزي در پايان سخنانش به نكاتي چند درباره اهميت كتاب فريدمن اشاره كردو گفت: كتاب بيشتر روزنامهاي است و مثالهاي فراوان، آمار و اطلاعات جذابي دارد . اما به دليل برداشتهاي فريدمن و نحوه ارايه مثالها اين اطلاعات كهنه شدني نيست .فريدمن جهاني شدن را با ابعاد مثبت و منفي ميبيند و تأكيد ما به حداقل رساندن ابعاد منفي است و تأكيد بسياري به شتاب و دگرگوني جهاني شدن دارد و به عنوان عصر كنوني و مي گويد :اگر يك روز از دگرگونيها غفلت كنيم از قافله عقب ميمانيم.
سپس دكتر شهيندخت خوارزمي مترجم و مولف مباحث ارتباطات اجتماعي كه خود با ترجمه كتاب«موج سوم»آلوين تافلر نگاه تازه به تحولات فنآْورانه در غرب را سبب شد درادامه اين نشست گفت: من اين كتاب 600 صفحهاي را خواندنم و اصل كتاب نيز در اختيارم بود و همچنين به سايت دانشگاه mti زدم و فيلم فريدمن را ديدم كه سخنراني بسيار جذابي درباره كتاب داشت.
وي سخنور حرفهاي و پرشوري است و در اينترنت نقدهايي درباره كتاب داشته است. آخرين كتابش نيز همزمان به دستم رسيد ولي موفق به خواندنش نشدم. اگرچه در جمع بست نظرياتم معتقدم كتاب فريدمن اثري بسيار مطرح به شمار ميرود.. وي بسيار تيز هوش و سالها راجع به سياست خارجي مطلب نوشته و اغلب تمركزش بر تكنولوژي بوده است.
در سال 1995 تا 2001 به اين محورها نظر داشته و از 11 سپتامبر فضاي فكري فريدمن به هم ميريزد و ميگويد چرا 11 سپتامبر اتفاق افتاد و شروع به مطالعه ميكند و به فكر ميافتد كه از مردم جهان درباره آمريكا نظرخواهي كند و سر از هند در ميآورد و 60 ساعت مصاحبه با جوانان و مديران عامل شركتهاي بزرگ هندي آمريكايي دارد و اين مصاحبهها شوك آگاهي ايجاد ميكند و فريدمن متوجه ميشود آمريكاييها خواب بودند و متوجه نشدند كه در گوشهاي از دنيا اتفاقي مهم افتاده است و اين ديدگاهها انگيزه نظريهپردازي جهان مسطح شده را سبب ميشود.
.
كتاب فريدمن ،اثري بدون قله فكري
به گفته خانم خوارزمي كتاب پرفروشترين است و هنوز فوقالعاده به نظر ميرسد و متوجه ميشويد انديشههاي فريدمن پر سر و صدا بوده و خود نوشتن كتابهاي ديگر را منجر شده است.
دكتر خوارزمي سپس به طبقهبندي ديدگاههاي فريدمن پرداخت و گفت: فريدمن يك ليبرال است كه به مكانيزم بازار، اقتصاد و تجارت آزاد اعتقاد دارد. اولين حملههاي تند ،برعليه او،برخي از آنها سطحي و كم عمق است، در سايتهاي چپ بروز پيدا كرده است.

منتقدان اين پرسش را مطرح ميكنند كه چرا فريدمن براي تحقيق درباره نوشتهها و كتابهايش به سراغ مديران عامل رفته و از كارگران پرسش نكرده است مي گويند: ديدگاه فريدمن انديشهاي متأثر از گفتگوي مديران عامل است و اين نويسنده يك فريبكار زيرك با يك استدلال قوي مطرح ميشود و برخي به حضورش در هند شك ميكنند و معتقدند فريدمن توجيهگر سياستهاي آمريكا در زمان بوش بوده است. برخي معتقدند كه اين مسأله به جنگ با عراق كمك كرده است. برخي از منتقدان هم كه با نيويورك تايمز مشكل دارند ميگويند فريدمن انديشه و مقاصد نيويورك تايمز را اشاعه ميدهد.
خوارزمي همچنين گفت:فريدمن معتقد است نظام سرمايهداري آمريكا عدالتخواهانه است و پتانسيل دارد كه خودش را اصلاح كند، اين درحالي است كه منتقدانش ميگويند،مطالب ضد و نقيض وي نشان ميدهد عدالتخواه نيست و نميتواند از تجربهها و شكستهاي آمريكايي بگويد.
ديگر نقدي كه بر كتاب وارد است اين است كه اين اثر هيچ قلهاي ندارد به رغم ادعاي فريدمن 90 درصد ترافيك وب، تلفنهايي است كه محلي محسوب ميشود و جهاني نيست.
وي افزود:نقاط قوت كتاب تصور ديدگاه جهانبيني فريدمن است و نقاط ضعف، محتوا و محورهاي اين كتاب محسوب ميشود. كتاب را كه شروع به خواندن كرديد نميتوانيد زمين بگذاريد، خواندنش سخت ولي جذاب است و اطلاعات تازهاي دارد كه خواننده نميتواند كنارش بگذارد. اين كتاب تصويري بديع از تحولات جهان معاصر ارايه ميدهد ، تحليلي كه براي ايرانيها بسيار سودمند است كه عكسي در جلوي چشمان ما ميگذارد و از فرصتهاي تازه در عرصه جهاني جديد خبر و سكوي تازه براي توسعه فرد و سازماني ارايه ميدهد، ولي به توسعه ملي اشاره نميكند.
تحولات كسب و كار تأكيد اصلي وي است با ذكر نمونههاي جذاب و واقعي كه به شيوه جامع دنبال ميكند. مفهوم در فرايند جهاني مدل سودمندي است. يك فرايند جديد از جهاني شدن شروع شده كه بازيگران نه شركت، نه كشور بلكه خود فرد به شمار ميآيند. اين يك پارادايم جدي است و فضاي جهاني شكل گرفته و زيباست. تأكيد بر قاعده بازي تجارت و اقتصاد مهم است و فريدمن متوجه اين نكته شده است. قاعده بازي را حول محور همكاري آورده است. مطالعه اين كتاب بر سطح دانش اضافه ميكند و نگاهمان را به مسايل جهاني جهت ميهد.
وي جامعنگري، يكپارچگي، جهانينگري و بيطرفي را از ويژگيهاي يك كتاب تحقيقي دانست كه كتاب و ديدگاه هيچ كدام از اين ويژگيها را ندارد و فريدمن تنها دغدغه آمريكا را دارد و در كتاب جديدش نيز اين مسأله را آورده است. در اين كتاب بحث ايرلند و جهان سوم نيست بلكه دغدغه آمريكاست و ميخواهد كمك كند آمريكا از بحران خاموشي نجات يابد. يك جايي اين تحليل و نظريه اشكال پيدا ميكند كه وي جامعنگر نيست و ادعاي يك پديده جهاني را دارد و در چارچوب تحول جهاني شدن قلمرو تحول تمدني را ميبيند. نگاه بايد به يك پديده تمدني جامع باشد و تأكيد اصلي وي بر تجارت و اقتصاد است.
فريدمن بحث فرهنگ را در چاپ جديد اضافه ميكند. فرهنگ در مدل اصلي فريدمن جايي نداشته و به عنوان پديده بيروني به آن نگاه كرده است. ديدگاه او يكپارچهنگر هم نيست. تحول تكنولوژيك محور اصلي جهاني شدن مرحله سوم را رقم ميزند و عامل تسطيح تكنولوژي را به تصوير ميكشد ولي اين تنها پديده تحول جهاني شدن نيست و بايد به تكنولوژي، نگاه جامعنگر داشته باشيم. سپس يك موج عظيم ميآيد به اسم هوشمند شدن it كه يك انقلاب جديد در زندگي بشري ايجاد ميكند كه فريدمن به آن اشاره نميكند.
به گفته خانم خوارزمي، فريدمن بيطرف نيست و دغدغهاش بهبود وضع جهان نيست حتي در بحث هند. پديدهاي را تبيين ميكند كه به قول فيزيكدانان از جنگ موج است و مرحله جهاني شدن را به عنوان سه مرحله در يك فرايند خطي نشان ميدهد.

پديده جهاني شدن ماهيت موج است و اين تلاقي امواج را به تصوير ميكشد. اين مسأله ميتواند تحول جديد راه بيندازد. ما در كدام مرحله در جهاني شدن قرار گرفتيم با نگاه خطي؟ اين پديده چيز ديگري است و خود اين تلاقي ميتواند جهت فرايند تسطيح را تغيير دهد. يكسري تناقضهايي جدي در محتواي كتاب فريدمن ميبينيم. تحولات چين و هند از يك طرف اين امكان تحقيق را ميدهد و سپس به بحث محيط زيست ميرسد و ميگويد اين غول خفته 3 ميليارد نفري چين، هند و شوروي سابق اگر بيدار شود و وارد بازار تقاضا و مصرف شود چه بلايي بر سر محيط زيست ميآيد و اين تناقض است كه فريدمن به آن توجه نكرده است.
تحليلگر برجستهاي ميخواهد كه اين ديدگاه، انديشه محوري ناخواسته رقابت را برخلاف تأكيد همكاري رقابت نابرابري را بررسي كند. دغدغه فريدمن به اين است كه آمريكا از اين وضعيت خارج شود زيرا معتقد است كه پتانسيل رهبري جهان را دارد. وي درباره نفت مفصل سخن ميگويد و بحث درباره نفت ناقص و جهتدار است و به حمله آمريكا به عراق توجه ندارد. چرا نفت نتوانسته توسعه كشورهاي نفتخيز شود يك پيش فرض دارد خود اين پيش فرض جاي سوال دارد و به ايران اشاره نميكند. در بخش جهان در حال توسعه بحث ايران مسأله مسلط تحليل فريدمن نيست و كيس ايرلند نيز ناقص است. با اين همه من مطالعه اين كتاب را به همه توصيه ميكنم.
انتقاد از نبود نقد درمقاطع تحصيلي آموزش و پرورش
سپس مهدي فيروزان مدير عامل شهر كتاب گفت: نقد كتاب در سيستم آموزش ما وجود ندارد و ورود به حوزه نقد كار جرأتداري است و اين امكان از خيليها گرفته شده كه بتوانند نقد كنند. وقتي سيستم آموزشي كشورها را در دبيرستان بررسي كردم تقريبا نقد آثار در اكثر كشورها و كشورهاي همسايه نظير لبنان، كويت وجود داشت و نقد كتاب از دبيرستان آغاز ميشد و جالب است بدانيد كساني كه بزرگ ميشوند در اين سيستمهاي آموزشي با نقد ادبي آشنا ميشوند. وقتي نقد ميكنند تنها نميآموزند بلكه اين حسن را دارد كه آدمي جسارت فكر كردن و نقد كردن بر اساس ديدگاههاي خود را مييابد.

وي گفت: نگاه من به جهان مسطح طبق هميشه نگاه يك ايراني از منظري دردمندانه و شففت خواهانه است كه ميخواهد از يك خط هم كه شده براي تحول و توسعه يك كشور پر پتانسيل و پر ظرفيت استفاده كند. اين مسأله باعث شده كتاب فريدمن برجسته شود. از جوانهاي دوره دبيرستان تا كساني كه امروز از من ميپرسند چه كتابي بخوانم، به آنها خواندن اين كتاب را پيشنهاد ميكنم ادبيات كودك و اطلاعات، مورد نياز همه است و براي همه خواندني محسوب ميشود اما اين گونه كتابها كه به ما بينش دهد و چشممان را بر پيرامونمان بگشايد بسيار اندكند.
وي گفت:. چرا سالهاست احساس ميكنيم مفاهيم در زبانهاي دنيا معنايش عوض شده چرا كه تحولات آن را به ما ديكته كردهاند. ما چه جهاني شدن را بپسنديم و يا نپسنديم جهاني شدن بحثي است مانند غربزدگي كه سالهاست ميگوييم غربزدگي خوب است يا نه؟ پيش ميآيد. چند سال است در غربزدگي بحث ميكنيم و چرا بين سنت و مدرنيته نتوانستيم پل بزنيم. چرا بين آسمان و زمين نتوانستيم پل بزنيم؟ چرا بين علم و دين نتوانستيم تفكيك كنيم زيرا در پستوهاي ذهنيمان مفاهيمي جا خوش كردهاند كه نتوانستيم آنها را بيرون كنيم. همانطور كه خانههاي ما در اعياد نياز به خانه تكاني دارد بسياري از ذهنهاي ما انبارهايي دارد كه دلمان نيامده آنها را بيرون بريزيم. امروزه مفهوم جنگ، پول، حقوق بينالمللي عوض شده و نياز به يك تحول جدي دارد. چون انسان به هر شكلي ارزشمند است. اگر يك امر اتفاق ميافتد چه ما بخواهيم و چه نه بايد برايش برنامهريزي كنيم. ما بايد بپذيريم مفاهيم عوض شده و بايد مفاهيم جديد را جايگزين مفاهيم قديمي كنيم. آيا با مفاهيم قديمي ميخواهيم فرزندانمان را تربيت كنيم؟ از زمان ارسطو به عنوان انسان ناطق سخن گفتهايم به اين دليل كه بيان ارادي داريم.
مديرعامل شهر كتاب گفت:من اين كتاب را آيينهاي از مفاهيم جديد در مقابل مفاهيم كهن ميبينم. من معتقدم پيشرفت از آن كسي نيست كه بيشترين اطلاعات را دارد بلكه پيشرفت از آن كسي است كه بهترين پردازش را از اطلاعات ارايه ميكند. روزگاري توسعه در گرو كارآمدي بود. ديگر پيشرفت در ازاي آن نيست كه كار درستي انجام دهد، بلكه پيشرفت از آن كسي است كه كار را درست انجام دهد. ديگر قدرت در دست سپاه و لشگرنيست بلكه قدرت از آن كسي است كه بتواند در مقابل مسايلي كه اتفاق ميافتد درستترين گمانهزني را انجام دهد. براي اين كه درستترين گمانه را انتخاب كنيد نيازمند اين هستيد كه دقيقترين مفاهيم را در مقابل واژگان انتخاب كنيد. من اين كتاب از آن جا برايم حائز اهميت است كه مفاهيم و معني جديدي كه در دنيا مطرح است دربردارد. و با آن دست و پنجه نرم ميكند تا تبديل به واژگان شسته و رفته شود تا بتوانيم آينده جهاني داشته باشيم.
وي مخاطب اين كتاب را تمامي مردم دانست كه خواندنش به تخصص خاصي نيازمند نيست و گفت: تمدنها از زماني افول ميكنند كه در مقابل مسايل جديد پاسخهاي كهنه را ميگذارند. در مقابل هر پديده راهحل ديروز را براي مشكل امروز قرار ميدهد. هر مشكلي پاسخ امروز را ميخواهد و پاسخهاي كهنه تمدنها را رو به قهقرايي ميكشاند. اگر قرار است كه توسعه اتفاق بيفتد ما بايد براي مسايل جديد پاسخهاي جديد قرار دهيم و بايد عناوين جديد را بشناسيم.
وقتي جهاني شدن مطرح شد همه خاطر داريم كه موج نگراني در كشورهاي رو به توسعه اتفاق افتاد كه چه بلايي سر ما ميخواهد بيايد؟
من اين كتاب را يكي از منابعي ميدانم كه نگراني حولآوري كه از ابهت جهاني شدن بر ما مستولي شده بود ميكاهد. چون توسعه از دولتها بيرون آمده است و در حوزه ngo ها، بنگاهها، سازمانها و افراد قرار ميگيرد. توسعه 20 سال گذشته از آن حكومتها بود و از وقتي حكومتها كوچكتر شدند و سازمانها تشكيل شد. ديگر امروز دولتها از شركتهاي موفق الگوبرداري ميكنند. از ديدگاه فريدمن انسانها تغييرپذيرند و اين نكتهاي است كه نسل امروز ما نياز به اين مسأله دارد. با خواندن اين كتاب اطلاعاتي در دست خواننده قرار ميگيرد. هر كتابي به آن اندازهاي كه اطلاعاتي از امر واقع در اختيار ما قرار ميدهد ارزشمند است. انسانها اجازه نميدهند كسي اطلاعاتشان را پردازش كند. كدام فرزند است كه اجازه دهد پدرش اطلاعاتشان را پردازش كند. نميتوانيم بگوييم اين كتاب تمامي اطلاعاتش درست است ولي به دليل اين كه اطلاعات را در اختيار ما قرار ميدهد خواندنش امري واجب است.
نكته اصلي اين است كه اجازه دهيم همه در حوزه نقد وارد شوند چه حكومتها بخواهند چه نه. پردازشها منوط و منتهي به افراد است. كمتر كسي اجازه ميدهد اطلاعاتش پردازش شود. مشكل اصلي در ايران فاصله بين علوم است تحقيقات فلسفهدان، سينماگر و فيزيكدان با هم ارتباط ندارد و نشان ميدهد فيزيك با فلسفه ارتباطي ندارد.

به گفته فيروزان: نقاط قوت كتاب پيوندي بين علوم نظري و كاربردي است علوم مندرج تصويري داده است كه پيوندهاي بين رشتهاي را ميتوانيد ببيند. ما بين فقه و علوم نظري خلاء داريم. اگر بين علوم نظري و علوم حكمي ارتباط بيشتري رخ دهد و فقه از اين حوزهها استفاده كند نگاهش قويتر و محكمتر ميشود.
تلفيقي بين حوزههاي مختلف در موج سوم وجود دارد و آن مسأله از نظر توانايي بشر بوده است و اين كتاب سرآمد اين حوزه محسوب ميشود، بسياري از نگرانيها از نوع تئوريك كمرنگتر شده و يك فرد اصالتدار پيدا شده و امكانات در اختيار فرد قرار ميدهد و دولتها از رشدهاي فردي ميتوانند استفاده كنند و در همه حوزههاي كابردي وجود دارد. ترجمه كتاب يكي از نقاط قوت است وقتي شروع ميكنيد به خواندن نميتوانيد آن را زمين بگذاريد.
فيروزان در پايان سخنان خود گفت: از احمد عزيري كه ديپلمات است سپاسگذاري ميكنم كه روشن ديدگاههاي كتاب را به سادگي ترجمه و در اختيار ما قرار داده است.
جهان مسطح است (تاريخ فشرده قرن بيست و يكم): نويسنده:توماسال.فريدمن/ مترجم: احمد عزيزي،ناشر: نشر هرمس، چاپ اول،1388، قطع وزيري، قيمت:10000تومان، 623 صفحه