سال 1397: آغاذی ترسناک برای ایران
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[20 Mar 2018]
[ فرهاد یزدی]
نوزدهم مارس 2018
نوروز پیروز
در آستانه سال نو خورشیدی، با نگاهی کوتاه می توان دید که موقعیت داخلی و خارجی نظام اسلامی و شوربختانه به تبع آن ایران، حتا در مقایسه با نوروز پیشین، پس رفت بسیار نشان داده است. این پست رفت به اندازه ای بزرگ بوده است که در نبود دگرگونی اساسی فوری، ایران با تهدید شدید توامان ازهمپاشی داخلی و حمله خارجی روبروست. نظام اسلامی که خود را بر لبه پرتگاه می بیند، امکان زیاد دارد که با استفاده از تعطیلات نوروزی دست به پاکسازی داخلی در کانون خود زده و بدینوسیله، جنگ قدرت را بسود یک گروه تثبیت نماید. این گروه دارای چه موقعیتی می باشد؟
بدون تردید، گروهی که برای لحظه موعود که می تواند در روزهای نخست سال نو باشد، خود را آماده می کند، یا باید نیروهای مسلح باشند و یا به طور کامل مورد حمایت آن نیروها باشد. کوتاه سخن، مستقیم و یا غیر مستقیم، در نبود رستاخیز عمومی، نیروهای مسلح مهار امور را در دست خواهند داشت. تازگی فاش شده که نماینده رهبر در سپاه، بیش از یکماه است که بدون سروصدا و "قدردانی" اغراق آمیز سنتی نظام، از کاربرکنار شده است. دوقلوی دیگر یعنی فرمانده اطلاعات سپاه که برای خود چماقدار و گروه ترور موثر از مزدوران ایرانی و خارجی، به اشکال گوناگون و از آن میان در سازمان های تبلیغاتی ایجاد کرده، این روزها از دو سوی مورد حمله است. رئیس جمهور، به سپاه اطلاع داده که بودجه آن نیرو باید خالص از بودجه تشکیلات انگلی وابسته به اطلاعات سپاه باشد. از آن مهم تر، اعلان رئیس جمهور که دولت قادر به پرداخت همزمان هزینه های دو نیروی نظامی که در بسیاری از موارد ازهمپوشانی و تشکیلات موازی برخوردار هستند، در کشور نمی باشد. اختلاف در بودجه تخصیصی و حقوق پرسنلی میان سپاه و ارتش، منبع اختلاف شدید میان این دو نهاد و پرسنل آنان می باشد.
این دو نیروی رقیب برای پیش گیری از کودتای نظامی هریک، تاکنون در صحنه حضور داشتند. در دوران جنگ با عراق و پس از آن، بخاطر نگرانی از کودتای سپاه، ارتش همچنان در صحنه نگاه داشته شد و چون از کانون رژیم اسلامی بدور ماند، از جنایت، عدم رعایت قانون و آلودگی های مادی نسبت داده شده به سپاه در امان بوده و این عامل همراه با وظیفه حفظ مرزهای کشور، ارتش را به یگانه نهاد دارای مشروعیت در کشور بدل کرده است. شاید رئیس جمهور با چنین گفتاری، سپاه را تهدید به ادغام در ارتش می کند. تهدیدی که به مراتب از قدرت اجرائی رئیس جمهور بالاتر است. پس منظور چه می تواند باشد؟ آیا این گفته، فشاری مضاعف از جانب حکومت برای تصفیه فوری سپاه است که مورد حمایت بخشی در داخل آن نهاد نیز می باشد؟ ویا برای کسب محبوبیت از جانب رئیس جمهور؟ و یا یارگیری در انتصاب رهبر آینده؟ احتمال سوم، در راستای سردرگمی در سیاست ایران و تهدید و اتهام افکنی متدوال در رژیم، می تواند باشد. همزمان ساختار شکنی احمدی نژاد و دارودسته با تمرکز بر قوه قضائیه پای سپاه را نیز به میان کشیده است. اتحاد اطلاعات سپاه با قوه قضائیه و به ویژه پس از قدرت گیری صادق لاریجانی، اتحادی ست بر مبنای اشتراک منافع و اشتراک روش در عمل. حمله احمدی نژاد به قوه قضائیه و ناتوانی رژیم در ساکت کردن وی که بایستی برپایه ی داشتن اطلاعات و مدارک بسیار رسوا کننده از رهبر نظام گرفته تا بسیاری در هیئت حاکمه، زنگ خطری ست برای اطلاعات سپاه که خود را نیز در معرض حمله می بیند به ویژه پس از برکناری نماینده رهبر در آن نهاد که اعلان گردید براثر اختلاف با فرماندهان به سرانجام رسید. همچنین احمدی نژاد پای فرمانده نیروی قدس (چه گوارای رژیم) را در اختلاف خود با قوه قضائیه به میان کشیده است. می توان نتیجه گرفت که اطلاعات سپاه خود را در موقعیتی می بیند که اگر دست به اقدامی که بتواند بر مسیر کنونی اثر قاطع داشته باشد، نزند با خطر تصفیه که با احتمال زیاد با در نظر گرفتن طبیعت آن رژیم، خونین خواهد بود، روبرو خواهد شد. برای رهائی از چنین موقعیتی، اطلاعات سپاه و دیگر دستگاه های امنیتی رسمی و غیر رسمی، هرچه در چنته داشته باشند و از آن میان استفاده از گروه های مزدور را، در صحنه خواهند ریخت. نباید از امکان ورود گروه های مزدور خارجی که در سال های گذشته وسیله ی نیروی قدس آموزش دیده اند به صحنه رقابت های داخلی، غافل بود اگر تحولات سیاسی و اجتماعی یک سال گذشته ملاک باشد، امکان شکست تلاش این گروه بسیار بیش از امکان موفقیت آنان است که بشدت مورد نفرت ملت می باشند. همبستگی ارتش با ملت ایران، بالاترین سد راه موفقیت این برنامه است.
سپاه پاسداران از سوی دیگر، بشدت نگران تحولات دو هفته گذشته در صحنه سیاست آمریکا است. اروپا که برای حفظ برجام تلاش بسیار می کرد، مدتی ست که لبه حمله را متوجه ایران کرده است. شاید آنان به نتیجه رسیده اند که نمی توانند بر سیاست داخلی آمریکا اثر گذارند و از این رو تلاش می کنند با گرفتن امتیاز از ایران، تفاهم بدست آمده را حفظ نموده و از درگیری نظامی پیش گیری کنند. تحولات دو هفته گذشته که مقداری از نگرانی آمریکا در برابر کره شمالی را کاست همراه با کنار گذاردن طراحان میانه رو در سیاست خارجی، امکان خشونت بیش تر در برابر ایران را افزایش داده است. پس از سفر نخست وزیر تندروی اسرائیل، اکنون دوره سفر ولیعهد بسیار تندروی عربستان به آمریکا، می باشد. سطح حمله به ایران بشدت بالا رفته است. نه تنها برنامه موشکی ایران هدف است، بلکه برآورد خواست های اسرائیل و عربستان در سوریه، عراق و یمن نیز، دیگر هدف هائی ست که بشدت دنبال می شود. نمی توانیم مطمئن گردیم که تندروهای آمریکا به تهدید بسنده خواهند کرد. حمله مستقیم و یا نیابتی، مانند حمله ی اسرائیل به مواضع ایران در سوریه و عراق (با تائید روسیه و ترکیه) و یا حمله ناگهانی برای اشغال سه جزیره ایرانی در تنگه هرمز وسیله ی امارات با پشتیبانی و به احتمال زیاد شرکت مستقیم آمریکا، اسرائیل، عربستان و پاکستان از هنگام آغاذ عملیات، که قابلیت بدل شدن به جنگ تمام عیار را دارد، دور از ذهن نیست. نخستین و بالاترین هدف، از میان برداشتن کامل و همیشگی سپاه پاسداران خواهد بود، حتا اگر تجزیه ایران در برنامه نباشد. از این رو، سپاه هم از داخل و هم از خارج در تهدید مستقیم و جدی بر ماندگاری خود روبروست در حالی که رقیب آن نهاد یعنی ارتش در حالی که در حاشیه نشسته، هر روزه بر توان خود و جذب اعتماد ملت می افزاید.
همراه با تمامی این تحولات، احتمال رستاخیز عمومی ملت که در نفس خود با نا دانسته های بسیار همراه است، هر روزه امکان پذیرتر می گردد. "رهبر" نظام اعلان می کند که از مشکلات ملت آگاه است ولی این مشکلات غیرقابل حل نمی باشند. درازای فرمانفرمائی او از دوره یک نسل که به طور معمول 25 تا 30 در نظر گرفته شده، می گذرد. اگر مشکلات قابل حل بودند، تاخیر 30 ساله چگونه توجیه می گردد؟ واقعیت این است که مشکلات زائیده نظام است و رژیم اسلامی در طبیعت خود بحران زاست. مشکلات کنونی در سیاست، اقتصاد و اجتماع با وجود رژیم در صحنه، هیچیک قابل حل نخواهند بود. امنیت ملی ایران با ادامه ی این رژیم در رابطه متضاد است. ماندگاری رژیم، با تلاش برای حفظ امنیت ملی که فرآیندی ست دایمی، در دوجهت مخالف حرکت می کنند. آرامش داخلی تا چه رسد به آسایش، در برنامه نیست. با ادامه رژیم، ایران چاره ای ندارد بجز وخیم شدن تا اندازه ای که همین روزها پاهای رژیم دیگر نتواند وزن آن را تحمل نماید. گروه های رقیب در داخل رژیم، کشورهای خارجی و بالاتر از همه، ملت از موقعیت متزلزل آن آگاه هستند. همه ی نیروها آماده هستند که در برابر اقدامات طرف مقابل، دست به پدافند زنند. سپاه چون بیش از همه در معرض خطر فوری ست، به احتمال نخستین اقدام قاطع خود را انجام خواهد داد. شاید تعطیلات نوروزی و آزادی نقل و انتقال، بهترین فرصت برای تصفیه حساب قاطع باشد. برای ماندگاری ایران، دوهفته تعیین کننده در پیش است.
---------------------------------
۱ - احتمال رهبر سوم در نظام اسلامی نزدیک به صفر است.
۲ - درست مانند نقشی که نیروی قدس در سوریه انجام داد.
۳ - در صورت اشغال فیزیکی این جزایر، ایران نمی تواند واکنش زیاد از خود نشان دهد. سپاه پاسداران که تمام موجودیت خود را در خطر نابودی کامل می بیند، به احتمال تنها به دادن چند شعار بسنده خواهد کرد.
۴ - کاستن از نفوذ شدید روسیه در ایران، دیگر هدف می باشد. به طور کلی اثر گذاری بر سیاست خارجی ایران در برنامه است.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: