آیندهاندیشی: توصیهای دوستانه یا ضرورتی انکار ناپذیر؟آینده پژوهان جملهای آشنا برای همگان دارند با این عبارت: ”به آینده خوش آمدید!“. اگر چه این جمله در نگاه نخست ممکن است تا حدودی مضحک به نظر برسد، اما این که بتوان وارد ”آینده“ شد یا این که خود را در میان آن یافت، موضوع در خور توجهی است. مهم این است که در جهان فیزیکی منظور از خوش آمد گویی به آینده، خیر مقدم گفتن به ”فردا“ است. اگر قدری واقع بینانه به این موضوع نگاه کنیم، در مییابیم که این فردا است که به سوی ما میشتابد و در حقیقت این آینده است که ما را در بر میگیرد، بی آنکه در وهله نخست متوجه آن باشیم.
موضوع یا پرسش دیگری که همواره در ارتباط با آینده یا همان ”فردا“ مطرح میشود این است که فردا متعلق به چه کسانی است؟ میتوان این پرسش را این گونه پاسخ داد که فردا به کسانی متعلق است که امروز به آن میاندیشند. اما چرا فردا و چرا آینده؟ اگر کمی دقت کنیم، میبینیم که امروز فردایی برای دیروز است، فردایی که از آن هیچ خبری نداشیم، اما امروز خود را در آن میبینیم! شاید چنین چیزی برای شما بدیهی باشد، اما قدری درنگ کنید. نظر شما دربارهی فردا چیست؟ میخواهید آنرا چگونه آغاز کنید؟ چه کارهایی برای فردا دارید؟ آیا برای انجام آنها برنامهای دارید؟ فردا احتمالاً با چه کسانی روبرو خواهید شد؟ کدام یک از دوستانتان را فردا ملاقات خواهید کرد؟ آیا موضوعی هست که بخواهید با آنان در میان بگذارید؟
پس میبینید که برای فردا خیلی کار دارید. شاید هم فردا واقعاً کاری نداشته باشید و بخواهید تمام وقت خود را صرف استراحت یا تفریح کنید. در هر صورت فردا خواهد آمد، چه آمادهی آن باشید و چه نباشید. میتوانید منتظر فردا هم نباشید و از هماکنون به استقبال آن بروید و امروز را مقدمهای برای فردا بدانید. در مجموع، فردا از آن شماست و به شما تعلق دارد. آینده مال شماست. آینده را شما میسازید، آنهم با دستان خودتان. شما می توانید یک آیندهساز باشید. پس از این روست که آیندهپژوهان میگویند: ”به جمع آیندهسازان خوش آمدید.“
خرسندی هر آیندهپژوهی از آن است که با او همراه شدهاید و آمادهاید سفر اعجاب انگیزی را به جهان آینده آغاز کنید. جهانی که به زودی از راه میرسد و ما را با امواج گسترده و نامحدود خود به دورترین نقاط اندیشه و حتا تخیل میبرد. جهانی که دیدگاههای امروزی ما را دربارهی همه چیز تغییر خواهد داد، حتی دربارهی خودمان. پیشرفت دانش و فناوری جلوههای جدیدی از صنعت را فرا روی ما قرار خواهد داد که باید برای کشف آن از فرصتهای خود بهترین استفاده را ببریم. هر لحظهای که در آن به سر میبریم سرمایهای است که باید به خوبی از از آن استفاده کنیم و آن را در مسیر درست سرمایهگذاری کنیم به گونهای که برای خود و اطرافیان و جامعهیمان مفید و موثر باشیم.
بنابراین باید بدانیم که کوششهای امروز ما سرانجام روزی به ثمر خواهد نشست و ما و همراهان ما را از منافع و مزایای خود بهرهمند خواهد ساخت. پس امروز را دریابیم و آن را سرمایهای برای فردا و آینده بدانیم. میتوانیم با تلاش و پشتکار آینده را آنگونه که خود میخواهیم، بسازیم. راه ساختن آینده، آیندهاندیشی و آیندهپژوهی است. میغتوان مهمترین تقش آیندهسازان را تقویت توسعهی فرهنگ آیندهاندیشی و آیندهنگری دانست. آیندهپژوهان با بهرهگیری از شیوهها و تکنیکهای آیندهپژوهی و آیندهنگاری به ترسیم آینده میپردازند. بدون شک برخورداری از روحیهی آیندهاندیشی یکی از ویژگیهای هر انسان خردمند و اندیشهساز است. شایسته است با درک واقعبینانه از زمانی که در آن به سر میبریم، فردایی بهتر از امروز را بسازیم.
بعضی از افراد معتقدند که غیرممکن است همه چیز را در مورد آینده بدانیم، پس آینده به سادگی قابل چشم پوشی است. ولی این ایده، یک اشتباه محض است. درست است که ما اطلاعات اندکی پیرامون آینده داریم ولی آن اطلاعات اندک فوقالعاده مهم هستند چرا که داشتن آگاهی از آینده هر چند نامشخص، در تصمیمگیری عاقلانه امری حساس است.
آینده، گنجی پنهان در لابهلای عدم قطعیتهاست. بیش از گذشته با نقصانها، پدیدهها و پیشرفتهای جدید و غیرمنتظره درگیر هستیم که اعمال نفوذ در آنها ماورای تواناییهای ماست. تنها کاری که میتوان کرد آگاهی داشتن از آنها تا حدممکن و بهنحو احسن استفاده از آینده است.
هیچ آیندهپژوهی این ادعا را ندارد که پیشبینیهای او از آینده کاملاً درست است و عیناً تحقق خواهد یافت، بلکه آیندهپژوهان حرکتهای فردی و سازمانی را در راستای اهداف تعیین شده در چشماندازها رو به سوی آینده تنظیم نموده و با بهرهگیری از فنون علمی آنها را تسهیل مینمایند.
درآیندهپژوهی، چندین روش و رویکرد مختلف توسعه یافته است. ما میتوانیم یک شرکت، یک شهرداری، یک سازمان عمومی، یا سازمانهای غیردولتی باشیم. در نهایت این که خانواده و یا افراد تصمیمهای آگاهانهای را در مورد آینده خود میگیرند. همواره این احتمال وجود دارد که طی دهههای آینده با روزهای سخت و پدیدههای آشفته کنندهای مواجه شویم. اینها تأٌثیری برروی ساختار اجتماعی، خطمشی ها، محققین، شهروندان و حتی ارزشها و درک مفاهیم پیشرفت و توسعه ما خواهند گذاشت. الگوها و ابزارهای جدید برای درک عمیقی از جهان در قالب سناریوهای مستدل آینده موردنیاز است. ما به الگویی نیازمندیم که روش قدیمی درک واقعیت نیوتنی را به الگوی تکاملی تغییر امروز تبدیل نماید. این الگو پیشتر در چارچوب دانش آیندهپژوهی شکوفا شده، اگر چه واژگان و آشناییهای اساسی ما پس از آشنایی با دانش آینده یا همان آیندهپژوهی تغییر میکنند.
وقتی افراد و سازمانها از انتخاب خود آگاهی ندارند، بهراحتی آینده خود را از آن دیگران میسازند. بهمنظور ایجاد آیندههای مطلوب آیندهپژوهی به دیگران کمک میکند تا در مورد طرح و نقشه خود با دقتتر از پیش فکر کنند. اما این تنها موردی نیست که باید در ارتباط با آن پیرامون آینده فکر کنیم. آینده اندیشی باید در خصوص مسایل بسیاری صورت گیرد. آیندهپژوهی سعی ندارد رخدادهای پیش روی افراد یا سازمان را پیشبینی کند، بلکه انواع "آیندههای مختلف" را پیشبینی کرده و کمک میکند تا افراد یا سازمان به سوی "آینده ارجح" پیش روند. منظور از "آینده ارجح" آیندهای است که شما در شرایط تقریباً یکسان میان چند آینده، فقط آن را بر میگزینید.
اگر این مختصر توانسته باشد نقش و جایگاه آیندهاندیشی را تبیین کرده باشد، میتوان گفت که آیندهاندیشی تنها یک توصیه دوستانه نیست، بلکه میتواند به عنوان یک ضرورت انکار ناپذیر برای انسانهایی که در آستانه هزارهی سوم زندگی میکنند؛ مطرح باشد.