زندگی را آسان بگیرید
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[27 May 2012]
[ ریچارد کارلسون]
ریچارد کارلسون؛ مترجم قیطاس مردانی راد
خلاصه كتاب: نسيم سلطان خواه: ما روی مسايل کوچک تکیه کرده و آنها را بیش از حد بزرگ می کنیم. بسیاری از مردم زندگی خود را صرف حرص خوردن برای کم اهمیت ها می کنند به طوری که فراموش می کنند زیبایی زندگی را لمس کنند.وقتی درراستای این هدف کار کنید(حرص نخوردن برای چیزهای کم اهمیت) در میابید برای مهربان تر و ملایم تر بودن نیروی بسیار زیادی خواهید داشت.
خلاصه ی 50 راهبرد ار 100 راهبرد کتاب :
(توجه: هیچ کدام از راهبردها به هم مربوط نیستند و هر یک را به تنهایی و فارغ از راهبرد دیگر برای شاد کردن محیط زندگی می توان به کار برد.)
پیشگفتار
"بزرگ ترین کشف نسل من آن است که انسان می تواند زندگی خود را با تغییر در نگرش های خود تغییر دهد." ویلیام جیمز
هنگامی که اتفاق بدی برای ما می افتد اصولاً آن را خیلی بزرگ می کنیم و بیش از اندازه واکنش نشان می دهیم که نه تنها ما را سرخورده کرده بلکه مانع رسیدن ما به چیزهایی که می خواهیم می شود. برای هماهنگ کردن زندگی دو قاعده وجود دارد:
1. برای چیزهای کم اهمیت حرص نخورید.
2. همه چیز کم اهمیت است.
راهبردهایی که این کتاب دارد بیانگر شیوه کمترین مقاومت است. راهبردهایی ساده اما موثر و با نفوذ. با به کار بردن این راهبردها می توان به زندگی شادتر دست یافت.
راهبردها:
1. برای چیزهای کم اهمیت حرص نخورید :
ما روی مسايل کوچک تکیه کرده و آنها را بیش از حد بزرگ می کنیم. بسیاری از مردم زندگی خود را صرف حرص خوردن برای کم اهمیت ها می کنند به طوری که فراموش می کنند زیبایی زندگی را لمس کنند.
وقتی در راستای این هدف کار کنید (حرص نخوردن برای چیزهای کم اهمیت) در میابید برای مهربان تر و ملایم تر بودن نیروی بسیار زیادی خواهید داشت.
2. بانقص آشتی کنید :
ما به جای آنکه از چیزی که داریم راضی باشیم توجه خود را روی نقص آن و برطرف کردن آن متمرکز می کنیم. این راه برد هیچ ارتباطی به این مسئله که دست از تلاش بردارید ندارد بلکه به دل بستگی بیش ازحد و تمر کز روی نقص زندگی مربوط است. این تدبیر برای این است که درست است همیشه راه بهتری هست اما این طور نیست که از اوضاع همان گونه که هست لذت نبرید.
وقتی ذهنتان به سمت نقص رفت مچ خود را بگیرید و به خودتان یاد آوری کنید زندگی همان گونه که هست درست است، همه چیز در عدم داوری ما درست است. اگر نیاز به کمال را در زندگی خود حذف کنید کمال را در زندگی خود کشف خواهید کرد.
3. از اثر گلوله برفی ذهن خود آگاه باشید :
فکرمنفی و متزلزل به سرعت از کنترل خارج می شود. هر چه بیشتر در جزئیات فکرتان فرو روید حالتان بدتر می شود زیرا یک فکر به فکر دیگر منجر می شود تا جایی که فوق العاده ناراحت می شوید. سعی کنید ذهن خود را در حال ساختن گلوله برفی مچ گیری کنید. با این افکار پی درپی فقط فشار روحی خود رابیش ترمی کنید. میزان تأثیر این تمرین شگفت آوراست.
4. به خودتان یاد آوری کنید وقتی می میرید سبد ورودیتان خالی نخواهد بود :
بعضی از ما طوری زندگی می کنیم که انگار هدف ما از زندگی انجام همه کارها ست. طبیعت سبد ورودی شما این استکه اقلامی برای پر کردن آن داشته باشید نه این که خالی باشد. در واقع می توان استدلال کرد برای موفقیت سبد ورودیپر لازم است، یعنی وقت شما مورد تقاضاست. هیچ چیری مهمترازآسایش و رضایت شما از زندگی نیست. به یاد داشته باشید وقتی می میرید کار ناتمامی خواهد بود که انجام شود. هیچ لحظه ارزشمند دیگری از زندگیتان را با افسوس خوردن از کارهای اجتناب نا پذیر تلف نکنید.
5. به میان حرف دیگران ندوید و یا جملات آنها را تمام نکنید :
این کار نه تنها بر روی احترام و محبتی که دیگران به شما دارند بلکه برای نیروی بسیار زیادی که صرف می کنید تا در یک زمان به جای دو نفر باشید بسیار مخرب است. این کار در گفت و گو میان دو نفرباعث می شود که طرفین سعی کنند اندیشه خود را سریع بیان کنند که باعث عصبی ، تند خو و ناراحت شدن طرفین می شود. هنگامی که می خواستید این کاررا بکنید مچ خود را بگیرید. به زودی می فهمید که ترک این عادت بر رفتار متقابل شما با مردم تأثیر بهبود دهنده دارد. شکیبایی در صحبت تپش قلب شما را کاهش می دهد و باعث می شود از گفت و گو لذت ببرید.این راهی آسان برای با محبت شدن و داشتن اعصابی راحت است.
6. کار نیکی برای کسی انجام دهید و در مورد آن با کسی حرف نزنید :
با وجود این که کارهای نیک ذاتاً جالب هستند اما در انجام کارهای خوبی که به دیگران یاد آوری نشود چیزی فریبنده تر وجود دارد. وقتی با انجام کار نیکی احساس مثبت می گیرید، به جای اینکه این احساس را با گفتن آن کار به دیگران کمرنگ کنید با نگفتن آن همه ی احساس مثبت خود را حفظ کنید. انسان با بخشش چیزی را می دهد نه این که بگیرد. این همان کاری است که وقتی کار نیک خود را به دیگران نمی گویید انجام می دهید. پاداش شما همان احساس گرمی است که از انجام آن عمل به شما دست میدهد. با نگفتن کار نیک خود به دیگران از لذت فراوان بخشش بهره مند شوید.
7. بگذارید دیگران هم بدرخشند :
همه دوست دارند که مورد توجه باشند. وقتی به میان حرف دیگری می پرید و گفت و گو را به سمت خود برمی گردانید، می توانید شادی آن شخص را در سهیم بودن در گفت و گو به حد اقل برسانید. گر دست از مورد توجه بودن بردارید در عوض در شادی درخشش کسی دیگرسهیم خواهید بود و از این کار احساس آرامش درونی خواهید کرد که جایگزین آن توجهی می شود که از دیگران نیاز داشتید.
8. یاد بگیرید در لحظه ی حاضر زندگی کنید :
اندازه گیری آرامش ذهن ما تا حد زیادی با مقدار زمانی که می توانیم در لحظه ی حاضر زندگی کنیم مشخص می شود. توجه کنید لحظه ی حاضر لحضه ای است که در آن قرار دارید "همیشه".هنر روان رنجوری عبارت است از صرف مقدار زیا دی از عمر خود به عنوان نگران بودن در باره ی چیزهای گوناگون. ما اجازه می دهیم نگرانی های گذشته وآینده بر لحضات کنونی ما چیره شوند.جان لنون میگوید: " زندگی ان چیزی است که وقتی ما مشغول برنامه ریزی های دیگر هستیم اتفاق می افتد " . وقتی توجه مان به زمان است زمان حال است ترس را از ذهنمان دور می کنیم، ترس از این که درآینده چه خواهد شد. اگر توجه مان به زمان حال باشد تلاش هایمان بهره ی زیادی در بر خواهد داشت.
9. تصور کنید همه جز شما روشن فکر هستند :
تصور کنید همه ی افرادی که می شناسید روشن فکرانی هستند که می خواهند با انجام همه ی کارهای درست یا غلتشان چیزی را به شما آموزش دهند. کار شما این است که کوشش کرده ومشخص کنید می خواهند چه چیزی را به شما بیاموزند. مثلا کارمند ی که به نظر می رسد کا رشما را عمداً کند انجام می دهد می خواهد به شما شکیبا یی را بیا موزد. با این کار از نقص های دیگران کمتر ناراحت، نگران وسر خورده خواهید شد.
10. اغلب اوقات بگزارید حق با دیگران باشد :
از خودتان بپرسید آیا می خواهم حق با من باشد یا خوشحال باشم؟ بسیاری از اوقات این دو پرسش هم را نفی می کنند. دفاع از مواضع خود مستلزم صرف نیروی ذهنی بسیار زیادی است واغلب ما را با اشخاصی که در زندگی مان هستند بیگانه می کنند.
همه از این که دیگران آن ها را از اشتباه در بیا ورند نفرت دارند ومی خواهند دیگران موضع آن ها را محترم بشمارند. البته این طور نیست که حق به جانب بودن هیچ وقت درست نباشد. اگر بگذارید حق با دیگران باشد مردم اطرافتان کمترتدافعی وبیشتر با محبت خواهند شد. البته شما مجبور نیستید حقایق فلسفی عمیق یا عقاید قلبی خود را فدا کنید اما از امروز اجازه دهید بیشتراوقات حق با دیگران باشد.
11. بیشتر شکیبا باشید :
این کار باعث می شود به جای پا فشاری برای این که زندگی دقیقاً همان که می خواهید باشد بیشتر آنچه را که هست پذیرا باشید. شکیبایی بعداً راحتی وپذیرش را به زندگی تان اضافه می کند. شکیبایی برای آرامش درون لازم است.شکیبایی بی گناه دیدن دیگران را نیز در بر می گیرد. اگر عمیق بنگرید تقریباً همیشه بی گناهی را در دیگرا ن می بینید و این عمیق نگریستن به شما کمک می کند شخصی شکیبا تر شده وبه طرز عجیبی شروع کنید از لحظات بسیا ری لذت ببرید که قبلاً نا امیدتان می کرد.
12. دوره های تمرین شکیبایی را ایجاد کنید :
شکیبایی خصیصه ای قلبی است که با تمرین می توان آن را گسترش داد. می توانید تمرین را با پنج دقیقه آغاز کنید و به مرور زمان آن را بیشتر کنید. با گفتن: " بسیار خوب، در پنج دقیقه ی آینده اجازه نمی دهم چیزی مرا ناراحت کند ، شکیبا خواهم بود " شروع کنید. شکیبایی از آن خصیصه ها یی است که موفقیت از خود آن تغذیه می کند. با انجام این تمرین ممکن است حتی به یک شخص شکیبا تبدیل شوید.شکیبایی این امکان را به شما می دهد که دید گاه خود را حفظ کنید، حتی درگیر و دار وضعیتی مشکل به یاد آورید که آن چه جلوی روی شما قرار دارد زندگی یا مرگ نیست بلکه فقط مشکل کوچکی است که باید به آن رسیدگی شود.
13. اولین نفر باشید که محبت می کنید ویا پا پیش می گذارید :
اصولاً ما برای بخشیدن دیگران منتظریم که طرف مقابل پا پیش بگذارد. وقتی خشم خود را در دلمان نگه می داریم چیزهای کم اهمیت را به چیزهای با اهمیت تبدیل می کنیم و به تدریج باورمان می شود که مواضع ما مهمتر از شادی های ما هستند که نیستند! حق به جانب بودن هیچ گاه به اندازه خوشحال بودن اهمیت ندارد. راه خوشحال بودن هم فراموش کردن غم هاست. شما با حق دادن به دیگران سهم خود را در ایجاد دنیای با محبت تر انجام داده اید. با این کاررضایت درون خواهید داشت و قطعاً خود شما هم آرام تر خواهید بود.
14. از خودتان بپرسید آیا این مسئله از حالا تا یک سال دیگر اهمیت خواهد داشت :
به هر حادثه ای که رسیدگی می کنید خیال کنید الآن اتفاق نمی افتد بلکه یک سال دیگر روی خواهد داد. بعد قضاوت کنید که آیا این موضوع همان قدراهمیت دارد که فکر می کردید؟ احتمالاً این مسئله از الآن تا یک سال دیگر به آن اهمیت نخواهد بود. به جای این که وقت خود را صرف این دل مشغولی ها کنید سعی کنید بیش تر وقت خود را با عزیزانتان بگذرانید.
15. این حقیقت را بپذیرید که زندگی عادلانه نیست :
زندگی عادلانه نیست و هیچ وقت هم عادلانه نخواهد شد. یکی از زیبایی های پذیرش این که زندگی عادلانه نیست این است که ما را از تأ سف خوردن برای خودمان باز می دارد و ترغیب می کند با آن چه که داریم تلاش خودمان را بکنیم. البته این به آن معنی نیست که برای بهبود زندگی مان تلاش نکنیم ، بلکه بالعکس به این معنی است که باید تلاش کنیم.وقتی درک می کنیم زندگی عادلانه نیست برای دیگران و خودمان به جای احساس ترحم که باعث می شود احساسی بدتر از احساس کنونی داشته باشیم،احساس همدردی می کنیم.
بار دیگر که به بی عدالتی های جهان می اندیشید یاد آور شوید زندگی ناعادلانه است.این اندیشه می تواند شما را از خود ترحمی منحرف و به سوی اقدام مفید جلب کند.
16. بگذارید حوصله تان سر برود :
اگر بگذارید حوصله تان سر برود احساس آرامش جایگزین احساس بی حوصله گی خواهد شد و پس از کمی تمرین یاد خواهید گرفت استراحت کنید. فن خاصی ندارد فقط آرام بنشینید.بیش تر اضطراب ما از مغزهای فعال و پر مشغله ما ناشی می شود. مغز نیز گاهی اوقات مانند بدن نیاز به استراحت دارد. مغز پس از استراحت قوی تر، تیزتر، متمرکزتر و خلاق تر خواهد شد و فشار روحی شما نیز کاهش خواهد یافت.
17. تحمل خود را در برابر فشار روحی کم کنید :
ما در محیط عاطفی خود یک قانون غیر قابل تجاوز داریم که چیزی شبیه این است: " میزان فشار روحی کنونی ما دقیقاً به اندازه تحمل ما در برابر فشار روحی خواهد بود."برای شروع لازم است پیش از آنکه فشار روحی تان از کنترل خارج شود آن را احساس کنید . آن موقع کوتاه بیایید وکنترل مغز خود را در دست بگیرید . وقتی کارهایتان از کنترل خارج می شود نشانه وقت کاهش سرعت و ارزیابی مجدد کارها است. در این مواقع به جای کار بیشتر استراحت کنید . وقتی مغزعاری از فشار و آرام است و فشار روحی تان کمبا کاهش تحمل خود در برابر فشار روحی خواهید فهمید فشار روحی کم تری برای تحمل دارید.
18. تصور کنید در تشییع جنازه خود هستید :
تقریباً همه افراد هنگام مرگ آرزو می کنند کاش آنقدر برای چیز های کم اهمیت حرص نخورده بودند و اولویت های زندگیشان چیز های دیگری بود، کاش بیشتر وقت خود را با مردم می گذراندند و بیش تر عمر می کردند تا همه ی آننقص ها را جبران کنند.این فکر که خود را در تشییع جنازه ی خود تصور کنید به شما این فرصت را می دهد که در حالی به زندگی گذشته ی خود نگاه کنید که هنوز برای ایجاد تغییرات مهمی وقت دارید.
19. به اشخاصی که در زندگیتان هستند به چشم نوزادان کوچک و یا سالخورده گان صد ساله نگاه کنید :
این شیوه برای رهایی از احساسات خشم آلود فوق العاده مفید است. وقتی کسی شما را سخت آزرده کرده چشمان خود را ببندید و او را همانند یک نوزاد با چهره ای کوچک و چشم های بی گناه تصور کنید. توجه کنید نوزادان نمی توانند کمک کنند اما اشتباه می کنند. بعد سا عت را صد سال جلو ببرید وآن شخس رایک فرد پیردرحال مرگ تصور کنید . به چشم های خسته و لبخند ملایم او نگاه کنید که حکایت از اندکی خرد مندی و پذیرش اشتباهات دارد. بدانید همه ی ما با گذشت چند دهه زنده یا مرده صد ساله خواهیم شد.
20. به یاد داشته یاشید اثر انگشت خداوند روی همه چیز هست :
هر چیزی که خدا آفریده مقدس است. وظیفه ی ما ما یافتن تقدس است در چیز هایی که به نظر می رسد در وظیت نا مقدس هستند. دیدن زیبایی خدا در طلوع خورشید و لبخند کودک آسان است اما آیا می توانیم یاد بگیریم که تقدس رادروضعیتی به ظاهر زشت، در درسهای مشکل زندگی هم بیا بیم ؟
وقتی زندگی ما از اشتیاق برای دیدن تقدس درچیزهای روز مره پر شود چیزی سحر آمیز آرام آرام رخ می دهد ، احساس آرامش پدید می آید . وقتی یاد آور شدیم اثر انگشت خدا روی همه چیز هست همین یاد آوری به تنهایی آن چیز را خاص می کند مثلاً آدم کله شقی که مجبوریم با او سر و کله بزنیم. پس وقتی در چیزی زیبایی نمی بینیم دلیل عدم وجود زیبایی نیست بلکه ما به دقت لازم به آن چیز نگاه نکرده ایم.
21. در برابر میل به انتفاد مقاومت کنید :
وقتی درباره کسی انتقاد می کنیم این کار بیانگر چیزی درباره ی آن شخص نیست بلکه صرفاً چیزی درباره نیاز خود مابه منتقد بودن است. این انتقادها هیچ کمکی به بهبود دنیای اطراف مان نمی کند بلکه به خشم و بی اعتمادی در دنیای ماکمک می کند. اصولاً هیچ کس از این انتقادها تشکر نمی کند . در واقع انتقاد مانند سوگند خوردن چیزی بیش از یک عادت زشت نیست . اگر دقت کنید خود ما هم پس از انتقاد احساس شرمندگی خواهیم کرد . برای ترک این عادت بایدهنگامی که می خواستید این کار را بکنید مچ خود را بگیرید.
22. این تصور را که اشخاص آرام و با اعصاب راحت نمی توانند افراد فوق العاده موفقی شوند رها کنید :
برخی از ما می ترسیم که اگر آرام و با محبت شویم ناگهان دست از رسیدن به هدف ها برداریم و تنبل و بی احساس شویم. شما می توانید به خلاف این مطلب پی ببرید. اندیشه ی هرسناک به نیروی زیادی نیاز دارد و خلاقیت را از زندگی ما تهی می سازد. وقتی چیزی را که می خواهید (آرامش درون) در اختیار دارید، دیگر با خواسته ها، نیازها، آرزو ها و نگرانی هایتان کمتر پریشان خاطر می شوید. بنا بر این، آسان تر آن است که با توجه و تمرکز به هدف هایتان نایل شوید.
23. احساس همدردی خود را گسترش دهید :
هیچ چیز در ایجاد ارتباط بیش از گسترش احساس همدردی برای دیگران به ما کمک نمی کند. این احساس میل دارد که شما خود را به جای شخص دیگری قرار دهید. احساس همدردی شناختی است که می فهمیم هر ذره از مشکلات سایر مردم واقعی هستند. ما در شناخت این حقیقت و کوشش جهت ارائه کمک، قلب های خودمان را باز می کنیم و احساس سپاس خود را به طرزی چشم گیر افزایش می دهیم. همدردی را می توان با تمرین گسترش داد. همدردی دو چیز را در بر می گیرد: قصد و عمل. قصد یعنی شما به یاد آورید قلبتان را به روی دیگران بگشایید. عمل کاری است که در این باره می کنید. هنگامی که وقت صرف می کنید تا روی معجزه های زندگی بیندیشید این کار می تواند به شما کمک کند تا به یاد آورید که بسیاری از چیزهایی که از آنها به عنوان "چیزهای بزرگ" یاد می کنید در حقیقت "چیزهای کوچک " ی هستند که شما آنها را بزرگ می کنید.
24. هفته ای یک نامه صمیمانه بنویسید :
این کار به تغییر زندگی های زیادی کمک کرده و زندگی را سرشار از سپاس و قدردانی می کند. بخشی از ارزش نامه در این است که اندیشه خود را در جهت قدر دانی سوق دهید. هدف از نوشتن نامه ابراز محبت و قدر دانی است. نوشتن نامه توجه شما را روی چیزی که در زندگیتان درست است متمرکز می کند. این عمل ساده اغلب باعث عملیات مارپیچی دوست داشتن می شود.
25. پیش خود تکرار کنید که " زندگی وضعیت اضطراری نیست " :
این راهبرد از جهاتی تجلی پیام اصلی این کتاب است. ما هدف های خود را آنقدر جدی می گیریم که فراموش می کنیم در راه رسیدن به آن تفریح هم داشته باشیم. ما اولویتهای ساده را می گیریم و آن ها را برای خوشحالی خودمان به شرایطی اضطراری تبدیل می کنیم. اولین گام در بیشتر آرام شدن این است که آن چنان فروتن باشید که در غالب موارد بپذیرید که خودتان حالت های اضطراری را ایجاد می کنید. یاد آوری و تکرار مرتب این جمله که " زندگی اضطراری نیست " مفید خواهد بود.
26. با بخش کند مغز خود آزمایش کنید :
استفاده از بخش کند مغزبه این معنی است که به مغزتان اجازه دهید تا در لحظه حاضر مسئله ای را حل کنید در حالی که مشغول انجام کار دیگری هستید. می توانیم بسیاری از مشکلات زندگی را حل کنیم در صورتی که بخش کند مغز خود را با فهرستی از مجهولات ، داده ها، متغیرها و راه حل های ممکن تغذیه کنیم. بخش کند مغزتان برای کمک در دسترس شماست. شما در حالی که قصد دارید مسائلتان را در قسمت کند مغزقرار دهید نمی خواهید شعله کند افکارتان راجب آن مسئله را خاموش کنید. در عوض می خواهید مسئله را آرام در مغزتان نگه دارید بدون این که آن را فعالانه تجزیه و تحلیل کنید. این فن ساده به شما کمک خواهد کرد که بسیاری از مسائل را حل کنید و فشار روحی و زحمت را در زندگیتان به مقدار زیاد کاهش دهید.
27. هر روز را به فکر کسی باشید که از او سپاس گذاری کنید :
در زندگی چیزهای زیادی برای سپاس گذاری وجود دارد: دوستان، اعضای خانواده، افرادی از گذشته و اشخاص بی شمار دیگر. مهم این است ترجیحا صبح اولین کار این باشد که توجهتان را به سوی سپاس گذاری معطوف کنید. راه دادن فکر به چیزهای منفی کار آسانی است اما با این کار حس سپاس گذاری اولین چیزی است که شما را ترک می کند. ما با بی توجهی به اشخاصی که در زندگی مان هستند این کار را آغاز می کنیم و با این کار عشقی که احساس می کنیم اغلب جای خود را به به تنفر و نومیدی می دهد.
این کار ممکن است یک پیشنهاد ساده به نظر بیاید اما واقعا مؤثر است! اگر صبح با اندیشه سپاس گذاری بیدار شوید در حقیقت بسیار مشکل و تقریبا غیر ممکن است که چیزی جز آرامش حس کنید.
28. هر روز مدتی را برای آرامش کنار بگذارید :
برای خود زمان آرامش داشتن بخش مهمی از زندگی است. این کار مانند در تنهایی وقت صرف کردن به ما کمک می کند تا به سر و صداها و آشفته گی هایی که در بخش زیادی از روز ما نفوذ می کند توازن بخشیم. مثلا می توانید هنگامی که از سر کار بر می گردید جلوی منظره ی زیبای کنار خانه تان دو دقیقه توقف کرده و این مدت را صرف آرامش کنید.
30. ابتدا به دنبال درک کردن باشید :
استفاده از این راهبرد میان بری است برای آنکه خشنودتر و احتمالا کار آمد تر شوید. این راهبرد به این معنی است که شما به درک کردن دیگران بیشتر علاقه نشان دهید و کمتر بخواهید که دیگران شما را درک کنند.وقتی دیگران را درک کنید درک شدن به طور طبیعی جریان پیدا می کند و تقریبا بدون زحمت شکل روشنی می گیرد. وقتی کوشش می کنید پیش از آنکه دیگران را درک کنید آنها شما را درک کنند شما و فرد یا افرادی که سعی می کنید به آنها نزدیک شوید متوجه این کوششتان خواهند شد و ارتباط خواهد شکست. ابتدا به دنبال درک دیگران بودن این نیست که چه کسی درست می گوید و یا درست نمی گوید بلکه یک فلسفه برای ارتباط مفید است. وقتی که این شیوه را به کار ببندید متوجه خواهید شد که با اشخاصی که ارتباط برقرار می کنید احساس خواهند کرد که به حرف هایشان گوش داده می شود و درک می شوند. این مسئله به روابط بهتر و با محبت تر داشتن تفسیر خواهد شد.
31. شنونده بهتری شوید :
خوب شنیدن چیزی بیش از صرفا پرهیز از عادت بد قطع کردن سخنان دیگران به هنگام حرف زدن آنها و یا تمام کردن جمله آنان است. مایه ی خوشنودی است که به جای آن که بی صبرانه منتظر فرصتی جهت پاسخ دادن به سخنان کسی باشیم، به تمام گفته ی او گوش دهیم.
از برخی جهات، روش شکست ما در گوش دادن به حرف دیگران نمادی از روش زندگی ماست. پاسخ دادن های کمتر و شنونده ای بهتر شدن به ما کمک می کند که فردی آرام تر شده و فشار از روی دوش شما برداشته شود. شنونده بهتر شدن نه تنها باعث می شود که شخصی شکیبا تر شوید، بلکه کیفیت روابط شما نیز افزایش خواهد داد. همه دوست دارند با کسی حرف بزنند که به آنچه آنها میگوید گوش فرا دهند.
32. پیکار های خود را عاقلانه انتخاب کنید :
این عبارت حکایت از آن دارد که زندگی پر از موقعیت هایی است که چیزی را خیلی مهم کنیم و یا اینکه به راحتی از کنار آن بگذریم و بفهمیم که مسئله واقعا اهمیت ندارد. اگر پیکارهای خود را عاقلانه انتخاب کنید در پیروز شدن بر آنهایی که واقعا مهم هستند بسیار کا آمد تر خواهید بود.
راه آرام تر برای زندگی آن است که آگاهانه تصمیم بگیریم کدام پیکار ارزش مبارزه را دارد و کدام یک بهتر از رها شود. اگر هدف اصلی شما این نیست که همه چیز به طور کامل درست از آب در آید، بلکه در عوض یک زندگی نسبتا بدون فشار روحی داشته باشید، آن گاه خواهید فهمید که بیشتر پیکارها شما را از آرام ترین احساسات تان دور می کنند.
اگر نمی خواهید " برای چیزهای کم اهمیت حرص بخورید " ارزش آن را دارد که پیکار های خود را عاقلانه انتخاب کنید. اگر این کار را بکنید، روزی خواهد رسید که دیگر مجبور نخواهید بود که اصلا پیکار کنید.
33. از حالت های روحی خود آگاه شوید و اجازه ندهید که حالت های روحی پایین شما را فریب دهد :
حالت های روحی خود شما می توانند فوق العاده فریبنده باشند. این حالت ها می توانند شما را بفریبند و احتمالا هم می فریبند و وادار می کنند باور کنید که زندگی تان بسیار بد تر از آنی است که واقعا هست. وقتی که در حالت روحی خوبی هستید زندگی عالی به نظر می رسد و کارها خیلی سخت به نظر نمی آیند. بالعکس اگر در حالت روحی بدی باشید، زندگی به طور غیر قابل تحمل جدی و مشکل به نظر می رسد. مشکل اینجاست: مردم نمی فهمند که حالت های روحی آنها همیشه در تکاپو است. بلکه فکر می کنند که زندگیشان ناگهان همین دیروز و یا حتی یک ساعت گذشته بدتر شده است . در حالت های روحی پایین ، فراموش می کنیم که وقتی در حالت روحی خوبی هستیم همه چیز خیلی بهتر به نظر می آید. وقتی که روحیه ی مان پایین است، به جای آنکه بجا خواهد بود حالت خود را سرزنش کنیم، میل داریم تصور کنیم که کل زندگی مان اشتباه است.
حقیقت آن است که تقریبا هیچ گاه به آن بدی نیست که هنگام داشتن روحیه ی پایین به نظر میرسد. اگر در فشار روحی بدی بمانید آن گاه می اموزید که داوری خود را زیر سئوال ببرید. وقتی که در حالت روحی بدی هستید،یاد بگیرید که آن را به این سادگی دفع کنید: حالت روحی بد یک وضعیت اجتناب ناپذیر انسانی است که اگر به آن کاری نداشته باشید با گذشت زمان دفع خواهد شد. در حالت روحی پایین زندگی تان را تجزیه و تحلیل نکنید. در حالت های روحی خوب خرسند و در حالت های روحی بد متین باشید.بار دیگر که به هر دلیلی فکر می کنید روحیه تان پایین است به خودتان یاد آودی کنید که " این نیز بگذرد " و خواهد گذشت.
34. زندگی یک آزمون است. فقط یک آزمون :
هنگامی که به به زندگی و چالش های آن به چشم یک آزمون و یا یک رشته آزمون نگاه کنید، با هر مسئله ای که رو به رو می شوید آن را فرصتی برای رشد و شانسی برای با قدرت صاف کردن موانع خواهید یافت. با همیشه به چشم آزمون دیدن همیشه فرصت موفقیت را دارید. از سوی دیگر اگر به هر مسئله جدیدی که با آن روبرو می شوید به چشم یک پیکار جدی نگاه کنید که برای زنده ماندن باید به آن غلبه کنید احتمالا در راه سفری پر از سنگلاخ قرار دارید. شاید تنها زمانی که خوشحال شوید زمانی است که همه چیز به درستی پیش برود. و همه ما میدانیم که این حالت به ندرت روی میدهد.
ببینید آیا می توانید مسئله ای را که با آن رو به رو هستید از " مشکل " بودن به " آزمون " بودن تغییر نام بدهید. ببینید آیا به جای آنکه با مشکلتان دست و پنجه نرم کنید می توانید چیزی از آن یاد بگیرید. از خودتان بپرسید " چرا این مسئله در زندگی من هست؟ معنای آن چیست؟ آیا احتمال دارد که به این مسئله طوری دیگر نگاه کنم؟ آیا می توانم آن را نوعی آزمون بینگارم؟ "
اگر این راهبرد را امتحان کنید ممکن است از پاسخ های تغییر یافته خود شگفت زده شوید.
35. ستایش و سرزنش مثل هم هستند :
هر کس جهت ارزیابی زندگی دارای عقایدی است و عقاید ما همیشه با عقاید دیگران تطبیق نمی کند. اما به دلایلی، بیشتر ما با این حقیقت اجتناب ناپذیر مبارزه مبارزه می کنیم. عصبانی و ناراحت می شویم، یا وقتی که دیگران عقاید ما را رد می کنند و به ما نه می گویند، یا به نوعی دیگر مخالفت خود را ابراز می کنند سر خورده می شویم.
ما هر چه زودتر مشکل اجتناب نا پذیر ناتوانی خود را در کسب موافقت کسانی که ملاقات می کنیم بپذیریم، زندگی مان آسان تر خواهد شد. هنگامی که انتظار دارید به جای مبارزه با این حقیقت، سهممان از عدم موافقت داده شود، چشم انداز مفیدی به آینده جهت کمک به سفر زندگی تان ایجاد خواهید کرد.به جای آن که تصور کنید با عدم موافقت طرد می شوید به خودتان یاد آور شوید " باز هم عدم موافقت، مانعی ندارد. " می توانید یاد بگیرید وقتی که مواقتی را که امید آن را داشتید به دست می آورید به طرزی خوشایند شگفت زده شده، حتی سپاس گذار باشید.
36. کارهای نیک را تصادفی تمرین کنید :
تمرین کار نیک تصادفی راه مؤثری برای در ارتباط بودن با شادی ناشی از بخشش بدون چشم داشت عوض است. انجام این کار بی آن که اجازه دهید کسی بداند چه کار می کنید بهترین شیوه عمل است.
برای چگونگی تمرین کار نیک تصادفی هیچ نسخه ای نیست. این کار از دل بر می آید. هدیه شما ممکن است برداشتن زباله در محله تان، کمک به خیریه به طور نا شناس، یا کمک داوطلبانه به خورد و خوراک مردم گرسنه در یک کلیسا یا پناه گاه باشد. هر کاری که بخواهید بکنید نکته اینجاست که بخشش یک نوع سرگرمی است و نباید گران تمتم شود.
شاید بزرگترین دلیل تمرین نیکی آن است که رضایت خاطر و خوشنودی زیادی را در زندگیتان وارد می کند. هر عمل نیک، احساسات مثبت را به شما پاداش می دهد و جنبه های مهم زندگی – خدمت، نیکی و محبت – را به خاطرتان می اندازد.اگر ما همه نقش خود را انجام دهیم خیلی زود در دنیای زیباتری زندگی خواهیم کرد.
37. آن سوی رفتار را نگاه کنید :
این راهبرد به معنی آن است که برای بی گناه دانستن دیگران دیدی داشته باشیم. بدانید که وقتی کارمند پست دیر کار می کند، احتمالا روز بدی را می گذراند و یا شاید تمام روزهای او بد هستند. وقتی که همسر یا دوست نزدیکتان به شما پرخاش می کند، سعی کنید بفهمید که عزیز شما با این عمل منفرد، واقعا می خواهد که شما را دوست بدارد و احساس کند که شما او را دوست دارید. آن سوی رفتار را نگاه کردن آسان تر از آن است که فکرش را می کنید. اگر این کار را امتحان کنید به راحتی می توانید نتایج خوب آن را ببینید و لمس کنید.
38. بی گناهی را ببینید :
برای بسیاری از مردم، یکی از دردناک ترین جنبه های زندگی ناتوان بودن آن ها در درک رفتار سایر مردم است. این مردم را به جای این که "بی گناه " ببینیم "گناه کار " می بینیم. این ناتوانی ما را وسوسه می کند که روی رفتار به ظاهر غیر منطقی آن ها تکیه کنیم و فوق العاده ناراحت شویم. اگر ما بیش از اندازه روی رفتار تکیه کنیم، این کار ممکن است چنین به نظر برسد که سایر مردم دارند ما را آزار می دهند.
البته این راهبرد از پذیرش، چشم پوشی و یا طرف داری از خشونت یا هر رفتار منحرف دیگر حرف نمی زند، بلکه صرفا از این حرف می زند که بیاموزیم از کارهای مردم کم تر ناراحت شویم.
دیدن بی گناهی ابزاری قوی برای تغییر است، بدین معنی که وقتی کسی کاری می کند که آن را دوست نداریم، بهترین راهبرد برای مقابله با آن شخص این است که خود را از آن رفتار دور کنیم؛ یعنی " آن سوی رفتار را نگاه کنیم " تا بتوانیم بی گناهی را در جایی ببینیم که این رفتار از آن جا ناشی می شود. از این به بعد هر گاه رفتار عجیب و غریبی از کسی سر زد به دنبال بی گناهی در رفتار او بگردید. وقتی که بی گناهی را می بینید، دیگر آن چیزی که شما را همیشه آزار داده است آزرده نخواهد کرد. وقتی که از کارهای دیگران آزرده نشدید، تکیه و تمرکز روی زیبایی زندگی خیلی آسان تر خواهد بود.
39. مهربان بودن را به حق به جانب ودن ترجیح دهید :
دلیل این که ما وسوسه می شویم دیگران را تحقیر و آن ها را اصلاح کنیم و یا به آن ها نشان دهیم که حق با ماست و آن ها اشتباه می کنند آن است که منٍ ما به اشتباه بر این باور است که اگر ما به کسی نشان دهیم که چطور در اشتباه است، پس باید حق به جانب ما باشد و در نتیجه حالمان بهتر خواهد شد.
در حقیقت اگر پس از تحقیر شخصی به نحوه احساساتتان توجه کنید خواهید دید که احساسی بدتر از احساس پیش از تحقیر دارید. خوشبختانه، عکس این مطلب درست است. وقتی که هدفتان آن باشد که اشخاص را بالا ببرید، یعنی کاری کنید که حالشان بهتر شود و در شادی آن ها سهیم شوید شما نیز از پاداش احساسات مثبت آن ها بهره مند خواهید شد. هر بار که در برابر "حق به جانب بودن " مقاومت می کنید و در عوض مهربانی را انتخاب می کنید، متوجه یک احساس آرامش درون خواهید شد.این راهبرد را با ایستادگی نکردن در برابر باورهایتان اشتباه نگیرید. منظور از این راهبرد این نیست که حق به جانب بودن برای شما خوب نیستبلکه می گوید اگر در حق به جانب بودن پا فشاری کنید، اغلب باید بهایی برای آن بپردازید،آرامش درون خود را. برای این که آدمی سرشار از بردباری باشید باید بیشتر اوقات مهربانی را به حق به جانب بودن ترجیح دهید.
40. (امروز) به سه نفر دیگر بگویید که چقدر آن ها را دوست دارید :
در وضعیت ایده آل، می توانید حضوری یا تلفنی به کسی بگویید که او را دوست دارید. اگر در بیان چنین پیامی با تلفن خیلی خجالتی هستید، در عوض نامه ای از ته دل برای او بنویسید. ممکن است متوجه شوید که وقتی به یکی از این دو راه عادت کردید و اجازه دادید مردم بدانند چقدر آن ها را دوست دارید، آن راه جزو زندگی عادی تان خواهد شد. اگر این طور شود، شاید از شنیدن این نکته شوکه نشوید که در اثر این کار احتمالا شما را بیش تر دوست خواهند داشت.
41. فروتنی را تمرین کنید :
فروتنی و آرامش درون دست در دست هم دارند. هر چه کم تر مجبور شوید تلاش کنید که حق به جانب بودن خود را به دیگران ثابت کنید، آرامش درون را راحت تر احساس خواهید کرد.
مردم به سوی کسانی کشیده می شوند آرام و دارای اعتماد به درون باشند،مردمی که نیاز نداشته باشند. مردم کسی را دوست دارند که به فخر فروشی نیاز ندارد و کسی را دوست دارند که از دل خود مایه می گذارد.
راه ایجاد فروتنی حقیقی تمرین است. تمرین فروتنی خوب است زیرا شما یک بازخورد درونی فوری را در مسیر احساساتی آرام و راحت به دست خواهید آورد. بار دیگر که فرصت پیدا می کنید فخر بفروشید، در برابر این وسوسه مقاومت کنید.
42. وقتی که شک دارید نوبت کیست که زباله را بیرون ببرد پا پیش بگذارید و آن را بیرون ببرید :
اگر شما کسی هستید که حساب کارهایی را که انجام می دهید نگه می دارید واقعا مشکل است که آدم قانع و خرسندی باشید. حساب کار را نگه داشتن فقط با به هم ریختن ذهنتان که چه کسی چه کار می کند و چه کسی بیش تر کار می کند و غیره، شما را دل سرد می کند. آگاهی از این نکته که شما سهم خود را انجام داده اید و کسی دیگر از اعضای خانواده، یک کار کم تر از شما دارد که انجام دهد شادی بسیار زیادتری به زندگی تان می آورد تا این که نگران شوید و بد خلقی کنید که نوبت کیست که زباله را بیرون ببرد.انجام کارهایی مانند زباله بردن که کم تر با زندگی شما مربوط است بدون شک وقت و نیروی بیش تری را برایتان جهت انجام کار های واقعا مهم فراهم می آورد.
43. از عایق بندی بپرهیزید :
عایق بندی عبارت از پیدا کردن ترکها و عیب های زندگی و یا تلاش برای درست کردن و یا دست کم نشان دادن آن ها به دیگران است. این گرایش نه تنها شما را از دیگران بیگانه می کند، بلکه باعث می شود حالتان هم بد شود. بنا بر این، به جای آن که قدر روابط و زندگی خود را بدانیم، عایق بندی ما را تشویق می کند به این فکر برسیم که زندگی آن قدر ها هم تعریفی نیست. البته روشن است که هر از گاه یک اظهار نظر، انتقاد سازنده ویا راهنمایی مفید، نمی تواند موضوع هشدار باشد. اظهار نظر های بی ضرری که هر چند وقت یک بار صورت می گیرد دارای این گرایش موذیانه است که ممکن است بعد ها شیوه نگاه کردن به زندگی شود.
هنگامی که یک انسان دیگر را عایق بندی می کنید، این کار چیزی درباره او نمی گوید اما شما را به او چشم کسی که می خواهد ایرادگیر باشد معرفی می کند. چه شما گرایش جهت عایق بندی روابط تان و چه برای برخی جنبه های زندگی تان و یا برای هر دو مورد داشته باشید، آن چه که باید انجام دهید این است که عایق بندی را به عنوان فکری بد ترک کنید. همین که این عادت به درون فکرتان خزید، مچ خود را بگیرید و مهر بر لب هایتان بزنید. هر چه کم تر یار یا دوستان خود را عایق بندی کنید، بیشتر متوجه خواهید شد که زندگی چقدر عالی است.
44. فقط برای تفریح، با انتقادی که از شما می شود موافقت کنید (سپس ناپدید شدن آن را ببینید) :
وقتی که واکنش ما به انتقاد، حرکتی غیر ارادی واسخی تدافعی باشی کاری آزار دهنده است.
یک تمرین فوق العاده مفید آن است که با انتقادی که از شما می شود موافقت کنید. مواقع بسیاری هستند که صرف موافقت با انتقاد اوضاع را آرام می کند، نیاز شخص را جهت بیان نقطه نظر خود ارضا می کند، به شما فرصتی می دهد که با دیدن ذره ای حقیقت در موضع شخص دیگر چیزی درباره خودتان یاد بگیرید و شاید مهم تر از همه فرصتی را برایتان فراهم می آورد که آرام بمانید.
واکنش نشان دادن به انتقاد هرگز باعث ناپدید شدن انتقاد نمی شود. در حقیقت، واکنش های منفی نسبت به انتقاد اغلب شخص انتقاد کننده را متقاعد می کند که ارزیابی او از شما درست بوده است.
45. مردم شناس شوید :
مردم شناسی عبارت است از: " بدون داوری، علاقه مند بودن به شیوهای که دیگران برای زندگی کردن و رفتار انتخاب می کنند. " این راهبرد به گسترش احساس هم دردی و نیز به شیوه شکیبا تر شدن شما می پردازد. به هر حال علاوه بر این، علاقه مند بودن به نحوه رفتار دیگران شیوه جایگزین کردن داوری ها با مهر ورزی است. مردم شناس شدن راه کم تر سرخورده شدن از کارهای دیگران است.
وقتی از کسی رفتاری سر می زند که به نظر شما عجیب می آید، به خودتان بگویید" فهمیدم، این باید همان شیوهای باشد که او اوضاع را در دنیای خود می بیند، خیلی جالب است. "
یکی از قوانین اصلی زندگی سرشار از شادی آن است که داوری درباره دیگران به نیروی زیادی نیاز دارد و این کار بدون استثنا، شما را از جایگاهی که می خواهید باشید دور می کند.
46. واقعیت های جدا از هم را درک کنید :
اصل واقعیت های جدا از هم می گوید که تفاوت های میان افراد بسیار وسیع است. مسئله صرفا تحمل تفاوت ها نیست بلکه درک درست و محترم شمردن حقیقتی است که واقعا نمی تواند طور دیگر باشد. این درک می تواند کشمکش ها را از بین ببرد. وقتی که انتظار آن را داریم که اوضاع را متفاوت ببینیم، وقتی که فرض می کنیم دیگران کارها را متفاوت انجام خواهند داد و به محرک های یکسان واکنش متفاوت نشان خواهند داد، هم دردی که برای خود و برای دیگران داریم به طور چشم گیر افزایش می یابد. لحظه ای که انتظار چیز دیگر را داریم نیروی توانش برای برخورد به وجود می آید.
این حقیقت را که همه ما بسیار متفاوت هستیم به طور جدی در نظر بگیرید و آن را محترم بشمارید.وقتی که این کار را بکنید،محبتی که برای دیگران احساس می کنید و نیز درکی که از منحصر به فرد بودن خودتان دارید افزایش خواهد یافت.
47. شیوه های کمک خود را کسترش دهید :
اگر می خواهید که زندگی تان نمایان گر آرامش و مهربانی باشد انجام کارهای مهربانانه و آرامش بخش مفید است. مثلا ممکن است دوست داشته باشید در را برای مردم باز نگه دارید، از اشخاص سالخورده و تنها در آسایشگاه سالمندان بازدید کنید و یا برف را از مسیر منتهی به توقف گاه کسی پارو کنید. به چیزی فکر کنید که انجام آن بی زحمت اما مفید باشد. این کار یک سرگرمی است، کاری که به شخص خودتان پاداش می دهد و الگوی خوبی برقرار می کند. در این کار همه برنده هستند.
48. هر روز دست کم به یک نفر بگویید که چه چیز او را دوست دارید، چه چیز او را تحسین می کنید و به چه چیز او ارج می نهید :
گفتن این نکته به کسی که چیزی را از او دوست دارید، تحسین می کنید و یا ارج می نهید " یک عمل مهربانانه به طور تصادفی است." این کار تقریبا هیچ زحمتی ندارد ( وقتی که به آن عادت کردید )، با وجود این بهره عظیمی می دهد. در جریان گذاشتن یک نفر از این که چه احساسی نسبت به او دارید برای شخص تعریف و تمجید کننده نیز خوب خواهد بود. این کار نشانه مهر ورزی است. بیان احساس یعنی این که افکار شما در سمت و سوی آن چیزی است که درباره آن شخص درست است، و وقتی که افکار شما در جهت مثبت باشد احساساتتان آرام بخش است.
49. برای نقاط ضعف خود دلیل بیاورید و این نقاط ضعف از آن شماست :
بسیاری از مردم نیروی زیادی را صرف استدلال نقاط ضعف خود می کنند؛ "نمی توانم آن را انجام دهم، دست خودم نیست، همیشه این طور بوده ام " و هزاران جمله منفی و خود شکن دیگر.
مغز ما ابزار قدرتمندی است. وقتی تصمیم می گیریم که چیزی درست است و یا دور از دسترس ماست، نفوذ در این مانع خود ایجاد کرده بسیار مشکل است. ما وقتی از مواضع خود دفاع می کنیم، این نفوذ کردن تقریبا غیر ممکن است.
50. پنج موضوع سر سخت خود را یادداشت کنید و ببینید آیا می توانید آن ها را ملایم تر کنید :
تقریبا هر عقیدهای محاسنی دارد، به ویژه اگر که ما به دنبال محاسن باشیم تا معایب. بار دیگر که شخصی عقیده ای را برایتان ابراز می کند، به جای آن که آن را مورد داوری قرار دهید یا از آن انتقاد کنید، ببینید آیا می توانید ذره ای حقیقت را در آن چه که او می گوید بیابید.
اگر در این باره بیندیشید، هنگامی که درباره کسی دیگر و یا عقیده او داوری می کنید، این کار در حقیقت چیزی درباره آن شخص بیان نمی کند، بلکه کمی از نیاز شما به منتقد بودن حرف می زند.
اگر این راهبرد ساده را به کار ببندید، اتفاقات جالبی روی خواهند داد. شما به تدریج چیز هایی را درک خواهید کرد که با آن ها برخورد دارید، دیگران به سمت نیروی پذیرش و محبت شما کشیده خواهند شد، منحنی یادگیری تان بالا خواهد رفت و از همه مهم تر این که درباره خودتان احساس بهتری خواهید داشت.
با به کار بردن راهبردهای فوق به زندگی بهتر دست خواهید یافت، اساسی ترین راهبرد را هرگز فراموش نکنید:
برای چیزهای کم اهمیت حرص نخورید!
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴
معرفی کتب و نشریات آیندهنگری به زبان فارسی
|
|