Iranian Futurist 
Iranian Futurist
Ayandeh-Negar
Welcome To Future

Tomorow is built today
در باره ما
تماس با ما
خبرهای علمی
احزاب مدرن
هنر و ادبیات
ستون آزاد
محیط زیست
حقوق بشر
اخبار روز
صفحه‌ی نخست
آرشیو
اندیشمندان آینده‌نگر
تاریخ از دیدگاه نو
انسان گلوبال
دموکراسی دیجیتال
دانش نو
اقتصاد فراصنعتی
آینده‌نگری و سیاست
تکنولوژی
از سایت‌های دیگر


جامعه دانايي محور

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:
Twitter Google Yahoo Delicious بالاترین دنباله

[13 Dec 2006]   [ سيد عليرضا حجازي]

 


1.       مقدمه


از آنجايي كه مفاهيم ارائه شده در اين بحث ترجمه مفاهيم اصلي آن از زبان انگليسي است، توجه به درك صحيح معاني اين مفاهيم يا به عبارت بهتر واژه‌ها از اهميت زيادي برخوردار است؛ چرا كه ادامه بحث مستلزم داشتن ديدگاهي صحيح در اين خصوص مي‌باشد.


تعريف واژه Knowledge كه آنرا به معناي “دانايي” در نظر مي‌گيريم، در فرهنگ واژگان Webster’s New World اينگونه آمده است: “تمام آنچه كه به وسيله ذهن ادراك يا دريافت مي شود.”. در كاربرد متداول در جامعه، در مواردي واژه اطلاعات Information را مترادف با واژه Knowledge  بصورتی قابل جايگزين[1] به كار مي‌برند و اين بدان معنا است كه اين دو واژه ظاهراً تفاوت چنداني ندارند. واقعيت آن است كه گاهي شيوه به كار بردن كلمه “دانستن” به گونه‌اي است كه مفهوم اطلاعات را تداعي مي‌كند، ولي در حقيقت اين طور نيست. وقتي از كسي مي‌پرسيم كه درباره چه مي‌دانيد؟ در اغلب مواقع منظور اين است كه درباره آن موضوع چه اطلاعاتي داريد؟ البته در زبان انگليسي مفهوم Knowledge Based Society (جامعه دانايي محور) به طور متعارف و در زبان غير تخصصي خود مترادف با Information Society (جامعه اطلاعاتي) نيست، چرا كه از مفهوم اول احساس نوعي برتري به ذهن مي‌آيد. به علاوه، در تعاريف رايجي كه از “ اطلاعات” به عمل آمده است؛ ايده فراگيري Learning نيز به طور ضمني مطرح شده است. در هر صورت، در مقاله پيش رو معناي دانايي يا آگاهي مد نظر مي باشد نه اطلاعات. تعريف واژه “ اطلاعات” در فرهنگ واژگان فوق الذكر اين چنين است: “آگاهي كه به هر طريق حاصل مي گردد.” گاهي در ترجمه واژه Knowledge به اشتباه كلمه “علم” ذكر مي‌شود. اين در حالي است كه معادل مشخص اين كلمه در زبان انگليسي واژه Science است كه تعريف آن‌ را در همان منبع اين‌گونه مي‌خوانيم: “آگاهي نظام يافته‌اي كه از طريق مشاهده، مطالعه و آزمايش جهت مشخص ساختن طبيعت يا اصول آنچه كه تحت بررسي است، حاصل مي شود.”


            پيتر دراكر، محقق و تحليلگر مشهور در عرصه‌هاي سياسي، اقتصادي و مديريتي Knowledge يا همان دانايي را در كتاب خود تحت عنوان “حقايق تازه” اينگونه تعريف كرده است: “دانايي عبارت است از اطلاعاتي كه سبب تغيير يك چيز يا يك شخص مي‌گردد چه با فراهم ساختن زمينه اقدام براي تغيير و چه با قادر ساختن يك فرد يا يك نهاد براي انجام يك عمل متفاوت نسبت به آنچه كه در گذشته انجام مي‌داده است.” از نظر دراكر، يك شخص دانشگاهي ممكن است دانايي را به عنوان چيزي در نظر بگيرد كه چاپ شده است. اما مطمئناً آنچه كه به صورت مكتوب در مي‌آيد آگاهي يا دانايي نيست، بلكه داده‌هاي خام است. آنچه كه مهم است، اين است كه فراگيري متخصصان دانشگاهي به سرعت از آنچه كه مي‌تواند به عنوان “دانايي” تعبير شود، فاصله مي‌گيرد. اين فقط مي‌تواند انباشت داده‌ها خوانده شود. دانايي نوين ديگر نمي‌تواند در قالب قواعد گذشته به دست آيد. آنچه كه امروز به عنوان تدريس، فراگيري و پژوهش مي‌شناسيم در قرون نوزدهم و بيستم شكل و سازمان يافتند. در قرن بيست‌ويكم و يا به عبارت بهتر هزاره سوم شكل‌هاي جديدي از آموزش مطرح مي‌شوند مانند آموزش غير رسمي (Informal Education) كه به صورت مادام العمر (Lifetime) صورت مي‌گيرند.


            ريچارد ميسون كه يكي از اساتيد مشهور در رشته مديريت علوم اطلاع رساني است، در كتاب خود با عنوان “آيين مديريت اطلاعات” مفهوم روشني به صورت يك سلسله مراتب شناختي ارائه داده است:


خرد       >         دانايي      >    اطلاعات   >          داده


 


به نظر او دانايي عبارت است از اطلاعاتي كه موثق، معتبر و صحيح باشد. خرد يك نوع دانايي است كه در يك جامعه، فرهنگ يا يك نظام ارزشي به كار گرفته شده باشد. اين دانايي متشكل از ديدگاهها و ادراكاتي است كه درست، واقعي و ثابت و بادوام به‌نظر مي‌رسند. از ديدگاه ميسون دانايي شكل كاربردي اطلاعات با توجه به فهم استخراج شده از آنها است. كاربرد همه جانبه و ناخودآگاه اين دانايي جامعه‌اي را در بر مي‌گيرد كه اصطلاحاً از آن به عنوان “جامعه دانايي محور” ياد مي شود.


 


2.       جامعه دانايي محور


دراكر با نگاهي به گذشته، اين واقعيت را يادآوري مي كند كه جامعه صنعتي حاصل انقلابي بود كه در عرصه صنعت روي داد و تاثير آن بر جامعه منجر به پديد آمدن نوعي از جامعه گرديد كه اصطلاحاً جامعه صنعتي لقب گرفت. همچنين در عصر اطلاعات، انقلاب اطلاعاتي سبب پديد آمدن جامعه اطلاعاتي يا به عبارت ديگر “جامعه دانايي محور” گرديد. ]در اينجا بايد مجدداً متذكر شد كه جامعه اطلاعاتي و جامعه دانايي محور دو مفهوم متمايز اما در عين حال وابسته به يكديگر مي‌باشند. [


  به نظر دراكر، جامعه دانايي محور يك جامعه به خصوص نيست؛ بلكه همان جامعه صنعتي است كه در آخرين سالهاي تكامل خود تحت تاثيرات انقلاب اطلاعاتي و تكنولوژي وابسته به آن قرار گرفته و رويكرد جديدي را در پيش گرفته است كه در آن از صنعت محوري به دانايي محوري گرايش يافته است. جامعه دانايي محور، جامعه‌اي است كه در آن دانايي سرمايه محسوب مي‌شود و دانشگران (Knowledge Workers) ، سرمايه‌داران اين جامعه‌اند.


            ميسون نيز ديدگاهي مشابه دارد. از نظر او جامعه دانايي محور عبارت است از جامعه‌اي كه دانايي در كليه شئونات و جنبه‌هاي آن جريان دارد و اين جريان دانايي يا اطلاعات است كه بسترسازي تصميم‌گيري‌هاي مختلف در عرصه جامعه را بر عهده دارد. ميسون دانايي را به شكل يك شبكه آب زيرزميني تشبيه مي‌كند كه سبب ايجاد و بقاي آن چيزي مي‌شود كه ما بر روي زمين از آن به عنوان حيات ياد مي‌كنيم. به عقيده او دانايي زيربناي جامعه نوين است و هر كسي كه به نحوي با دانايي سر و كار دارد جزء سازندگان اين جامعه محسوب مي‌شود. ميسون در سراسر كتاب خود با عنوان “آيين مديريت اطلاعات” با بازگشت به زمينه‌هاي تاريخي ايده مورد بحث در جامعه يونان باستان و فلسفه حاكم در آن دوران، اين موضوع را مطرح مي‌سازد كه “مدينه فاضله”[2] با قرار گرفتن دانشگران در جايگاه درست خودشان محقق خواهد شد.


سده بيست و يكم سده‌اي است كه در آن سرمايه اصلي شركتها و سازمانها، كاركنان علمي است؛ در حالي كه در سده بيستم با ارزشترين دارايي يك سازمان، ابزار توليد آن بود. دليل اين امر آن است كه اساساً يك نيروي دانشگر مالك دانش خودش مي‌باشد و سرمايه اصلي سازمان هم در حال حاضر دانش اوست و او با رفتن از اين سازمان به سازمان ديگر مي تواند به راحتي دانش خود را (كه به واقع ابزار اصلي كار است) به همراه ببرد. نيروي كار دانشگر كه اكنون بدنه اصلي سرمايه انساني (Human Capital) و سرمايه عقلی (Intellectual Capital) سيستم‌هاي اقتصادي را تشكيل مي‌دهد، امروزه مهمترين سرمايه جوامع است. در اقتصادهاي مبتني بر دانش، چنانچه تجارب موجود نشان مي دهد، سرمايه دانايي به نحو چشمگيري از سرمايه‌هاي مالي و فيزيكي پيشي مي‌گيرد. در اين نظامها دانش، دانستن و دانش آفريني عامل اصلي بقاء و رشد سازمانها در شرايط رقابت مي‌شود. پژوهشهاي اخير نشان مي‌دهد كه سرمايه دانايي جوامع و سازمانها در شرايطي رشد مي‌كنند كه بستر مناسب براي تعامل انديشه، ابتكار و تجربه‌هاي جديد براي نيروي دانشگر و دانشمند فراهم باشد.


دراكر در مطرح ساختن دانايي به عنوان سرمايه، همان شش مؤلف اصلي و معروف سرمايه‌گذاري را به ترتيب زير بر مي‌شمارد:


1.      ميزان (مورد انتظار) بازگشت سرمايه


2.      ميزان سود و مدت زمان مولد بودن سرمايه


3.      ميزان كاهش ارزش سرمايه


4.      ريسك سرمايه‌گذاري يا تغيير زمينه آن


5.      هزينه و ريسك در صورت شكست سرمايه‌گذاري


6.      هزينه فرصت (بازگشت سرمايه به روشهاي ديگر)


و سپس اين موضوع را به بحث مي‌گذارد كه آيا دانايي را بايد به عنوان يك سرمايه كيفي در نظر بگيريم كه در قالبهاي كمي فوق نمي‌گنجد يا آنكه بايد مانند هر سرمايه ديگري به سنجش سود و زيان آن بنشينيم. دراكر با مقايسه اين دو رويكرد قضاوت نهايي را بر عهده مخاطبان مي گذارد اما به صورت تلويحي از كيفي بودن آن جانبداري مي‌كند.


 


3.      سازمانهاي دانايي محور


به طور كلي به افرادي كه كار دانش‌بر انجام مي‌دهند (در مقابل كار نيروبر)، اصطلاحاً كاركنان علمي گفته مي‌شود. در اغلب مواقع تمام كساني كه با داده و ايده سر و كار دارند، به عنوان كاركنان علمي مطرح هستند. دانشگري را مي‌توان يك تفكر حاكم بر فرد دانست و اين فرد مي‌تواند يك ماشين‌نويس، يك كارشناس تكنولوژي پيشرفته يا يك استاد دانشگاه باشد. مهمترين اصل براي كاركنان دانا به روز بودن و سر و كار داشتن با افراد به روز است. به علاوه، توسعه و خلاقيت دو ويژگي برجسته دانشگران مي‌باشد.


از نظر دراكر، سازمانهاي آينده؛ سازمانهايي هستند كه در آنها تركيب گسترده‌اي از متخصصان وجود دارد كه عملكرد خود را با دريافت بازخورد از همكاران و مشتريان تنظيم مي‌كنند. چنين سازماني سازمان دانايي محور است. يعني سازماني كه تنظيم خود را بر اساس بازخوردهاي دريافتي انجام مي‌دهد. امكان دانايي محور شدن براي سازمانهاي بزرگ بيشتر است. چون سازمانهاي بزرگ به نسبت برخورداري از نيروي انساني و مشتريان بيشتر، بازخورد بيشتري را دريافت مي‌دارند. آمارگيري‌هاي به عمل آمده نشاندهنده اين تغيير يعني دانايي محور شدن در سازمانها است. مركز جاذبه در استخدام به سرعت از كاركنان يدي و اداري به سرعت به سوي دانشگران در حال حركت است. پيتر دراكر مي‌گويد: “من طيف ميانه  را شاخه‌ ديگري از كاركنان علمي مي‌دانم و اينها تكنولوژيست‌ها هستند. كساني كه علاوه بر كار فكري، كار يدي هم انجام مي‌دهند مانند دندانپزشكان و جراحان، هر دو مهارت دانش‌بري و نيروبري را لازم دارند.” تكنولوژيست‌ها بخشي از كاركنان علمي‌اند. با اين تعريف خيلي از افرادي كه در سازمانها كار مي‌كنند، كاركنان علمي محسوب مي‌شوند، اما اين امري نسبي است. در حال حاضر بيش از 40 درصد نيروي كار ايالات متحده آمريكا را كاركنان علمي يا اصطلاحا همان دانشگران تشكيل مي‌دهند. ويژگي اين دانشگران آن است كه در برابر مدل فرماندهي و كنترلي كه امور تجاري طي صد سال گذشته از ارتش قرض گرفته است، مقاومت مي‌كنند. حتي امروزه ديگر در ارتش‌ها هم يك ساختار ثابت فرماندهي نمي‌تواند كارساز باشد و به ويژه در شرايط جنگي براي انجام ماموريت‌هاي ويژه نياز به بكارگيري نيروهاي ويژه (ad hoc task forces) احساس مي‌شود. اقتصاد نيز اين تغيير را ديكته كرده است به ويژه، نياز به بازرگاني‌هاي عظيم براي ايجاد نوآوري. اما فراتر از همه اينها تكنولوژي اطلاعات اين تغيير را الزامي ساخته است.


            دانايي در يك سازمان به معني اطلاعات جمع‌آوري شده‌اي است كه به منظور تجزيه و تحليل و شناخت عملكردها در آن سازمان مورد استفاده قرار مي‌گيرد. هر قدر اين اطلاعات درست‌تر و موثق تر باشد، ارزيابي‌هاي به‌عمل آمده قابل اعتماد‌تر خواهند بود. به محض آنكه يك سازمان قدمهاي مؤثري را از داده ها به سوي اطلاعات بر مي‌دارد، فرايندهاي تصميم‌گيري، ساختار مديريتي و روشهاي انجام كار در آن سازمان متحول مي‌شوند. چرا كه اساساً تبديل داده‌ها به اطلاعات نيازمند دانايي است. اين فرايند در سراسر جهان با سرعت هر چه تمام تر در جريان است و به ويژه در شركتهاي بزرگ فرامليتي چشمگير و برجسته مي‌باشد.


            موضوع جالب توجه ديگر «پيش‌آگاهي» (Foreknowledge) است كه در گذشته آنرا علم غيب مي‌خواندند. پيش آگاهي امروزه در تصميم‌گيري مديران يك سازمان نقشي حياتي دارد و مستلزم برخورداري از داده‌هاي درست و منطقي است. شايد مهمترين مساله در سازمانها موضوع چگونگي سرمايه‌گذاري و صرف بودجه‌ باشد، دانايي به عنوان يك سرمايه محل مصرف خود را از قبل مشخص ساخته است يعني پيشرفت و توسعه سازمان.


دراكر در يكي از كتابهايش به نام “مديريت براي قرن بيست و يكم” قرن آينده را قرن كار گروهي (Team Work) مي‌داند. در واقع سازمانهاي آينده مدير ندارند، بلكه مجموعه‌اي از مدير دارند و قطعاً همه افراد سازمان هم نمي‌توانند در سطح هسته‌هاي كليدي، به لحاظ محدوديت منابع و اقتضايي بودن وضعيت كار قرار گيرند. قطعاً براي سازمانها تيم‌هاي راهبردي به صورت تخصصي و تصميم‌گيري استراتژيك نياز داريم. ويژگي اين تيمها آن است كه در كارهاي تخصصي، پيشرفت خوبي دارند و در كارهاي كلان نيز با رويكرد محيطي شركت آشنا و به صورتي پويا و هوشمندانه عمل مي‌كنند. بايد در هر سازمان بر اساس استعدادهاي دروني و فرصتهاي بيروني، نياز واقعي را كه سازمان موظف است به آن پاسخ دهد مشخص نمود. اين نياز را همان كميته‌هاي راهبردي اين گروهها به عنوان نمايندگان اثربخش در سازمان مي‌توانند شناسايي و تعريف كنند. در بستر چنين سازمانهايي امكان انتقال ديدگاهها و تجارب بين دانش‌بران عملي مي‌شود و همگرايي حاصل مي‌شود. آنچه كه امروزه در كشور ما (ايران) به شدت مورد نياز مي‌باشد، همين كارگروهي است.


يكي ديگر از ويژگي‌هاي سازمانهاي دانايي محور آن است كه اعضاي آنها خود كنترل (Self -Control) هستند. همچنين تخصص‌گرايي يك از صفات بارز اعضاي اين‌گونه سازمانها است كه هركدام مانند نوازندگان يك اركستر موسيقي به انجام وظيفه و نقش از پيش‌تعيين شده خودشان مي‌پردازند.


 


4.      چالش‌هاي سازمانهاي دانايي محور


            يكي از چالشهايي كه امروزه فرا روي سازمانهاي موجود در جوامع در حال توسعه قرار گرفته‌، پديده‌اي به نام فرار مغزها است. فرار مغزها سبب تهي شدن سازمانها از كاركنان دانشگر يا علمي مي‌شود. از آنجايي كه كشورهاي پيشرفته امكانات مناسبي را براي جذب دانشگران فراهم مي‌كنند و اين گروه از افراد نيز مسيرهاي پيشرفت و حركت را به آن سمت دنبال مي‌كنند، لذا زمان زيادي طول نخواهد كشيد كه سازمانها از وجود افراد دانشگر بي بهره شوند. زيان بزرگتري كه اتفاق مي‌افتد اين است كه دانشگران اغلب به غرب مي‌روند و در سازمانهاي علمي آنجا محصولات پيشرفته را توليد مي‌كنند و اين محصولات در نهايت به مصرف‌ استفاده‌كنندگان هموطن خودشان مي‌رسد. در نتيجه سازمانها در شرايطي قرار مي‌گيرند كه به ناچار بايد به دنبال متخصصاني بروند كه توليدكنندگان خوب محصولات و خدمات به شمار مي‌روند و اين توليدكنندگان خوب امروز همان دانشگران فراري ديروز هستند!


            چالش ديگر اين است كه كسي كه در سازمانهاي علمي دانشگر كار مي‌كند از نظر دانش، خود را با مدير بالاترش دور نمي‌بيند و آن اطاعت محض گذشته از بين مي‌رود. نمي‌توان ماموريت يا كاري را براي كاركنان علمي تعريف كنيد، بدون اينكه آنها را مشاركت دهيد. يك فرد دانشگر بهتر و بيشتر از هر كسي كار خودش را مي‌شناسد. در نتيجه، بهترين نوع استفاده از كاركنان علمي به عنوان مشاور است. سازمانهاي موجود اگر خود را با شرايط جديد تطبيق دهند، باقي مي‌مانند و در غير اين صورت محو مي‌شوند. در اين راستا اولين مشكل ذهنيت مديران است كه به همان الگوهاي قديمي خو گرفته‌اند و اين الگو مي‌بايست به تدريج تغيير كند.


 


5.      ارزش و ثمرات دانايي


همه افراد جامعه، مسؤلين و تصميم‌گيرندگان مسائل استراتژيك، كارخانه‌ها و صنايع كشور بايستي هوشيار باشند و در عصر علوم اطلاعاتي و تغيير و تحولات مستمر، گران‌ترين دارايي يعني دانايي را هميشه در ذهن خود داشته باشند و بدانند كه در دنياي كنوني و آينده قبل از هر چيز دانايي است كه محرك اقتصاد است نه آن كه اقتصاد محرك دانايي باشد. هر كشوري كه دانايي را محدود سازد، شهروندانش را در گذشته پركابوسي، منجمد ساخته است. رشد اقتصادي فقط مي‌تواند ناشي از رشد فوق‌العاده و چشمگير بهره‌وري يك منبع باشد كه كشورهاي پيشرفته در آن داراي ضريب رقابتي هستند و آن كارعلمي است كه بر عهده دانشگران است. همه ملتها و كشورها بايد به بانكهاي داده و اطلاعات و شبكه‌هاي ارتباطي جهاني دسترسي ساده و آسان داشته باشند تا بتوانند به دانايي روزافزون نائل آيند. ولي رشد و توسعه آگاهي اطلاعاتي و ارتباطات سهل و آسان از طريق شبكه‌هاي كامپيوتري و ماهواره‌اي و پديدار شدن اقتصاد مبتني بر كامپيوتر، اطلاعات و ارتباطات، دولتها را مجبور ساخته كه به مباحث دانايي توجه بيشتري نشان دهند. به هر حال با توجه به اينكه در قرن آينده بنيادي‌ترين ماده خام، دانايي است ما بايد بدانيم در كجا قرار داريم و به كدام جهت مي‌خواهيم برويم و به چه هدفي نائل گرديم.


            دانايي و ايجاد تبادل اطلاعات در صنايع و شركتهاي توليدي، نياز به سرمايه به ازاي هر واحد از توليد يا بازده را كاهش مي‌دهد و اين بدان معناست كه كشوري با سرمايه‌هاي محدود مي‌تواند امروزه با همان ميزان سرمايه 5 تا 10 سال قبل خود، وضعي به مراتب بهتر داشته باشد. به هر حال نظر به اينكه دانايي و دانش پيشرفته، نياز به مواد خام، نيروي كار، زمان، مكان و سرمايه را كاهش مي‌دهد، طبيعتا به يكي از منابع اصلي اقتصاد جوامع در حال توسعه تبديل خواهد شد. بنابراين ايجاد بنيانهاي دانايي، لوازم و ابزار تبادل و توسعه دانش و گسترش روزافزون دانايي در همه ابعاد، بايستي از اولويت‌هاي فكري دولتمردان و مديران سازمانها و مؤسسات دولتي و خصوصي باشد.


 


6.      اقتصاد دانايي


در آستانه ورود به قرن بيست و يكم، ما در آغاز يك رشد واقعاً هيجان انگيز در اقتصاد دنيا يا به عبارتي در كوران حركت به سمت اقتصاد دانايي قرار داريم. در دوران كشاورزي؛ استفاده از زمين و نيروي كار و ثروت اندوزي را آموختيم. در عصر صنعتي منابع زميني را با نيروي انساني و سرمايه در هم آميختيم و اينك پي مي‌بريم كه اين دانايي است كه تفاوتها را بوجود مي‌آورد.


            ارزش واقعي شركت‌هاي بزرگ و موفق، بيشتر به ايده‌ها، بصيرتها و اطلاعاتي است كه در ذهن كاركنان آنها نهفته است و به بانكهاي اطلاعاتي و حق امتياز اختراعاتي بستگي دارد كه در اختيار اين نوع شركتها مي‌باشد، نه به تعداد خطوط توليد و ديگر دارايي‌هاي ملموس آنها. بدين ترتيب، خود سرمايه بيش از پيش بر عوامل ناملموس مبتني شده است. اگر از دانايي درست استفاده شود، جانشين غايي ديگر نهادها خواهد شد. اقتصاددانان هنوز با اين ايده مشكل دارند، زيرا كمي كردن آن سخت است. ولي تاكنون دانايي، خواه قابل‌اندازه‌گيري باشد يا نباشد، يكي از انطباق‌پذيرترين و چند منظوره‌ترين و مهمترين عوامل توليد است. در شرايطي كه زمين و نيروي كار، مواد خام و شايد حتي سرمايه را مي‌توان منابعي محدود و فناپذير تلقي كرد، دانايي از همه لحاظ پايان ناپذير است. از دانايي برخلاف كوره ذوب آهن يا خط توليد، دو شركت در آن واحد مي‌توانند استفاده كنند و مي‌توانند از آن براي توليد دانايي بيشتر بهره بگيرند.


 


7.      نوسازي دانايي


سرعت فوق العاده زياد تغيير، امروزه بدان معناست كه واقعيتهاي معين سريعتر منسوخ مي‌شوند. يعني دانايي كه بر اساس آنها به وجود آمده ناپايدارتر مي‌شود. براي مقابله با اين عامل ناپايداري، اخيراً ابزارهاي سازماني طراحي شده‌اند تا پژوهش و توسعه علمي را شتاب بخشند. ابزارهاي تكنولوژيك ديگري نيز به قصد سرعت بخشيدن به فرايند يادگيري بوجود آمده‌اند.


            نكته بسيار  مهم اين است كه جوامع داراي تكنولوژي پيشرفته به تدريج دانايي خود را از نو سازمان مي‌دهند. همانگونه كه ديده‌ايم، دانش فني كه در كسب و كار و سياست روزمره مورد نياز است، هر روز انتزاعي‌تر مي‌شود. رشته‌هاي علمي مرسوم، در حال فروپاشي هستند. به كمك كامپيوتر، همان داده ها و اطلاعات را اكنون مي‌توان به آساني به شيوه‌هاي كاملاً متفاوتي طبقه‌بندي كرد يا برش داد. اين امر به استفاده‌كننده كمك مي‌كند تا مساله‌اي واحد را از زواياي كاملاً متفاوت ببيند. در حال حاضر، پيشرفت‌هاي هوش مصنوعي و نظام خبره، راههاي تازه‌اي را براي متمركز كردن مهارتهاي كارشناسي ارائه مي‌دهند. به خاطر همه اين تحولات، ما شاهد علاقه روزافزون به نظريه شناخت، نظريه يادگيري، منطق تشكيك، زيست‌شناسي اعصاب و ديگر پيشرفت‌هاي فكري كه معماري خود دانايي را شكل مي‌دهند، هستيم.


            امروزه بار ديگر با فروريختن موانع قديمي كل ساختار دانايي انسان در اثر تغيير به لرزه درآمده، تاريخ بار ديگر ما را در برابر يك علامت تعجب قرار داده است. ما اكنون فقط واقعيت‌هاي بيشتر گرد نمي‌آوريم، بلكه با بازسازي شركتها و تمامي امور اقتصادي، نمادهايي را كه براي تبادل دانايي به كار مي‌روند به طور كامل از نو سازمان مي‌دهيم.


 


8.      دانايي و تحولات سازماني


در مورد سازمانهاي آينده دو تفكر متقابل وجود دارد. عده‌اي پيشنهاد مي‌كنند كه سازمانهاي آينده براي پاسخگويي به تغييرات سريع و محيط پرتلاطم بايستي به صورت پويا طراحي شوند و اعتقاد ديگر آن است كه سازمانها براي مقابله با پيچيدگي و تكنولوژيهاي پرخطر آينده، بايستي ساختار جديد مكانيكي داشته باشند.


            حتي اگر دو تفكر فوق را نيز در نظر نگيريم، توسعه علم و دانايي در جامعه و تغييرات مداوم اثرات فراواني بر سازمانهاي سنتي داشته است. توسعه تكنولوژيك در سخت افزار و نرم افزار، ارتباط كامپيوتري از راه دور را به عنوان گزينه‌اي امكان‌پذير براي محيط سازماني سنتي درآورده است. خدمات نامطلوب كامپيوتري در سازمانهاي بزرگ بار مسؤليت سنگيني را بر دوش كاركنان گذاشته است. تكنولوژي شبكه‌اي به افراد حرفه‌اي و كاركنان اداري اين امكان را مي‌دهد كه وظايفشان را در منزل يا محلي كه ارتباط با ماهواره عملي است، انجام دهند و اين امر موجب حذف تاخير، بعضي هزينه‌ها، تنش در محيط و كاهش مسافرتهاي روزانه مي‌گردد.


            ارتباطات كامپيوتري و تصويري، چگونگي  فرصت دادن به مديران را براي بررسي شيوه‌هاي نوين اداره كردن و كنترل سازمان از طريق تكنولوژي‌هاي جديد، به نمايش مي‌گذارد. در حال حاضر مديران بيشتر وقت خود را براي برقراري ارتباط به وسيله تلفن، مكاتبات، ملاقات و جلسات صرف مي‌كنند. با به‌كارگيري تكنولوژي‌هاي نوين سطوح مديريت در سازمان مي‌تواند حذف شده، حيطه كنترل گسترش يابد و هماهنگي بيشتري به وجود آيد. به عنوان مثال مدافعان سرسخت پست الكترونيك آن را عاملي مهم در دموكراتيزه‌كردن ساختار مديريت توصيف مي‌كنند. به اعتقاد آنها پست الكترونيك يك سازمان را به طور مسطح گسترده ساخته و آن را افقي‌تر مي‌سازد. ديگر نيازي به وجود منشي و رئيس دفتر و يك ساختار عمودي وجود ندارد. هر فردي مي‌تواند با هر فرد ديگري ارتباط برقرار كند و همه، نشاني پست الكترونيك همديگر را مي‌دانند.


            فهم بيشتر و پاسخ هوشيارانه به تغيير و تحول ما را مجبور مي‌سازد كه مباني متفاوت كار، نحوه مشاركت در كار و جايگاه خود در قلمرو بازرگاني را مجدداً بررسي نماييم. تحول سازماني بر اساس دانايي به ماهيت و مفهوم كار ساختار نويني داده است. همه سازمانها بايستي نسبت به محيط خارجي خود حساسيت داشته باشند. توجه داخلي بر سازمان بدون آنكه نسبت به توسعه‌ها و فرصت‌هاي بازار هوشياري نشان بدهيم، مي‌تواند موجب نابودي سازمان گردد. تاريخ گوياي مثالهاي زيادي از سازمانها و صنايعي است كه هزينه‌هاي عدم توجه و آگاهي در مورد بازار، پيشرفت‌هاي نوين و نيازهاي مشتريان را متحمل شده‌اند.


 


 


 


 


9.      تغيير محتواي كار


ما شاهد پديدار شدن نوعي خاص از انسان سازماني هستيم كه به رغم همبستگي‌هاي بسيارش، اساساً به هيچ سازماني متعهد و ملزم نيست. چنين فردي تمايل به آن داردكه مهارت‌ها و نيروي خلاقه خود را با تجهيزاتي كه سازمان در اختيارش مي‌گذارد و در داخل گروه‌هاي موقت كه همين سازمان فراهم مي‌آورد، براي حل مشكلات به كار گيرد.


            تغيير مداوم در تكنولوژي‌هاي متفاوت و ابداع ساختارهاي نوين سازماندهي، موجب تغيير در مفهوم و محتواي كار شده‌است. با بالا رفتن محتواي دانايي كار، مشاغل فردي‌تر و به بياني ديگر تعويض ناپذيرتر مي‌شوند. دانشگران كمتر و كمتر جايگزين پذير مي‌گردند. هر دانشگر با ابزار متفاوتي كار مي‌كند. وقتي دانشگري محل كار خود را ترك مي‌گويد، شركت يا بايد شخص ديگري را با همان مهارت پيدا كند كه با افزايش تنوع مهارتها، اين كار از نظر رياضي دشوارتر و پرهزينه‌تر خواهد بود، يا شخص جديدي را آموزش دهد كه آن هم گران تمام خواهد شد. بدين ترتيب هزينه‌هاي جايگزين كردن هر فردي افزايش مي‌يابد.


            نتايج تحولات امروزي اين است كه شركتها كاركناني كمتر از گذشته اما با حقوقي بالاتر استخدام مي‌كنند. در صنايع رو به رشد و پيشگام، ساختار فرماندهي استبدادي قديمي، رفته رفته دارد از كار مي افتد و جاي آن را شيوه كار جديد تساوي طلبانه‌تر يا مبتني بر همكاري و مسؤليت دسته‌جمعي مي‌گيرد. سازمانهاي امروزي و اقتصاد پيشرفته به نيروي كاری نياز دارد كه به سطح بالايي از درونداد‌ها (Inputs) دسترسي داشته باشد. اين نيروي كار دسترسي فوري و بسيار آزاد را به كليه گونه‌هاي اطلاعاتي كه تا به حال تصور مي‌شد ربطي به بهره‌وري نداشته باشد، نياز دارد. اقتصاد نوين به كاركناني نياز دارد كه بتوانند به سرعت خود را با تغييرات مكرر روشهاي كار و سازماندهي و زندگي روزانه، نه تنها انطباق دهند، بلكه حتي اين تغييرات را پيش‌بيني كنند.


 


10.   كاربردهاي نوين دانايي


            ما در عصري شگفت‌انگيز زندگي مي‌كنيم. تحولاتي روي مي‌دهند كه در چند سال گذشته تصور آن هم باور كردني نبود. افزايش انتظارات و فشارهاي الزامي ما را وادار مي‌كند كه بيشتر بدانيم و براي مسائل كلي زندگي و مشكلات كاري، راه‌حل‌هاي جديدي بيابيم.


            انسان امروزي در مراكز تحقيقاتي و سازمانهاي موقت و در محيط خانه، بيشتر از گذشته، داده‌ها را به يكديگر ربط و انسجام داده، پردازش مي‌كند و به شكل اطلاعات قابل استفاده در مي‌آورد و تصاوير معتنابهي از اطلاعات را در قالب مدلها و طرحهاي متنوع با اندازه‌هاي متفاوت دانايي روي هم قرار مي‌دهد. دانايي نوين به توليد موادي كاملاً تازه از تركيباتي براي هواپيماسازي گرفته تا مواد بيولوژيك راه مي‌برد و بر توان ما در جايگزيني مواد مي‌افزايد. دانايي عميق‌تر اكنون به ما امكان مي‌دهد براي دستيابي به ويژگيهاي حرارتي و الكتريكي يا مكانيكي مطلوب، موادي سفارشي در سطح مولكولي توليد كنيم.


            دانايي گذشته از آنكه جانشين مواد، ترابري و انرژي مي شود، باعث صرفه‌جويي در وقت نيز مي‌گردد. مكان نيز توسط دانايي حفظ و تسخير مي‌شود. پيدايش فضاهاي مجازي نمونه‌اي از آن است. به وسيله برقراري ارتباط با تامين‌كنندگان قطعات، با استفاده از سيستم‌هاي پيشرفته پردازش اطلاعات ارتباطات مي‌توان موجودي انبار را سريع به گردش درآورد و در فضاهاي انبار صرفه‌جويي كرد. دانايي در حال پيشرفت و گسترش به ما اجازه مي‌دهد تا كار و محصول بيشتري را با مقدار كمتر مواد و مصالح انجام داده و توليد كنيم. بسياري از توليدكنندگان و مردم عادي مي‌توانند براي توليد ثروت و توليد دانايي بيشتر، به طور همزمان از دانايي واحدي استفاده كنند. دانايي بر عكس مزرعه و كارخانه براي هر منظوري قابل كاربرد است و پايان ناپذير است. از ميان همه منابعي كه براي توليد ثروت لازم است، هيچكدام روان‌تر و انعطاف‌پذيرتر از دانايي نيست. در واقع از دانايي مي‌توان به عنوان جانشيني براي منابع ديگر استفاده كرد.


 


11.   نتيجه گيری:


            آنچه که در يک جمع بندی می توان در نظر گرفت، اين است که جامعه دانايی: حاصل انقلاب اطلاعاتی است، يک جامعه دانش محور است، دانش و دانايی در اين جامعه سرمايه ای پايان ناپذير محسوب می شود, دانشگران جای صنعتگران را در اين جامعه می گيرند و دانايی سبب تغيير محتوايی آن می گردد.


            ويژگی اخير سبب می شود که جنبه های ديگری نيز در ارتباط با دانايی مطرح شود نظير اقتصاد دانايی، نوسازی دانايی، کاربردها و چالشهای دانايی و غيره. اما نکته مهم در اين ميان آن است که گسترش روزافزون دانايی در کليه ابعاد يک جامعه خواه و ناخواه دارای پيامدهايی است که با سياستگزاری های صحيح علمی و فنی می توان از هر کدام از اين پيامدها به عنوان قابليت يا فرصت مناسبی برای توسعه جامعه بهره برداری نمود. به عنوان نمونه، مسطح شدن ساختار سازمانها و برقراری ارتباطات افقی ميان اعضای آنها بر اثر استفاده از تکنولوژی های نوين مبتنی بر دانايی به ويژه تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات سبب بروز استعدادها و قابليت های فردی و در نتيجه افزايش ظرفيتهای جمعی سازمان می گردد که از اين ظرفيت های جديد می توان در مسير بهسازی سازمان و نهايتا نهادهای اجتماعی وابسته به آن استفاده بهينه را به عمل آورد.    


 


منابع و مآخذ:


1.                   Peter F. Drucker (1994), The New Realities, Butterworth –Heinemann Ltd., Oxford.


2.                   Richard O. Mason (1995), Ethics of Information Management, Sage Publications, CA, Thousand Oaks.


3. منوچهر محسني (1380)،جامعه شناسي جامعه اطلاعاتي ، ، نشر ديدار , تهران.


4.مديريت كاركنان علمي: چالشهاي حال و آينده، ماهنامه تدبير، شماره 108(1379)، تهران.


5.نيروهاي دانشگر: سرمايه اصلي سازمانها در قرن بيست و يكم، ماهنامه تدبير، شماره 109(1379)، تهران.


6.حجت اله مهرياري، دانايي: دارايي پايان ناپذير آينده، همشهري، شماره 2612 (15 دي 1380)، تهران.


7. كاوشهاي اينترنتي.








[1] Interchangeably



[2]  Utopia


مطلب‌های دیگر از همین نویسنده در سایت آینده‌نگری:


منبع:


بنیاد آینده‌نگری ایران



شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - ۲۳ نوامبر ۲۰۲۴

انسان گلوبال

+ بهترین آموزش‌های یادگیری ماشین با پایتون -

+ آیا فناوری AI جای انسان‌ها را خواهد گرفت؟ -

+ شبكه ها --

+ ایران، پس از رهایی یکی از همکارن سایت آینده نگر از ایران

+ نسل دهه ۸۰، دنبال تغییر نیست، خود ِ تغییره! //

+ ۳ تغییر که برای آینده محتوا و بازاریابی باید بدانید محسن راعی

+ تفكر توسعه‌خواهي دکتر شهیندخت خوارزمی

+ برترین شغل‌های حوزه کامپیوتر در سال‌های آینده  مهسا قنبری

+ صنعت چهارم و ویروس جهان‌گشا سرآغازی بر یک تحول بزرگ  مهدی صنعت‌جو

+ انقلاب صنعتی چهارم و تحولات کار در آینده  علی حسینی

+ آینده جهان از زبان مدیر عامل شرکت بنز 

+ چند نفر در جهان هنوز روزنامه می خوانند؟ میثم لطفی

+ انواع تفکر : تفکر انتقادی 

+ روش های خودشناسی : تست شخصیت 

+ مهارت مدیریت افراد هرمز پوررستمی

+ خلاصه کتاب موج سوم؛ نوشته الوين تافلر تافلر

+ انسان، زندگی و دانایی رضا داوری اردکانی

+ جهان گیری (ویروس کرونا) و نظم سیاسی، فرانسیس فوکویاما برگردان رحیم باجغلی

+ تفکر سیستمی چیست ؟ هدی ولی‌پور زند

+ امریکای دوران ترامپ و موج سوم الوین تافلر  بهروز بهزادی (روزنامه نگار)

+ ویروس کرونا بحرانی سیاسی است نه پزشکی یووال نوح هراری:بی بی سی

+ «علم» ، «امید» و «بحران کرونا» 

+ اعتماد، به انسان یا به کرونا؟ مسئله این است کرونانت

+ موقعیت پساکرونایی انسان سعید قاسمی زاده

+ بعد از عبور از كرونا، ما كجا خواهيم بود؟ 

+ معنی تازه «سواد» در قرن ۲۱ حمیده احمدیان راد

+ انواع سازمان و انواع برنامه ریزی 

+ خلاصه کتاب: جهانی شدن فرهنگ، هویت 

+ تاریخ اجتماعی رسانه‌ها؛ از گوتنبرگ تا اینترنت 

+ مهارت های اساسی یک کودک قرن ۲۱ 

+ شکاف بین نسلی رسانه ای  دکتر حجت اله عباسی

+ انواع تفکر : تفکر انتقادی  مسیر آینده

+ عصر دانش‌ و ابعاد آن‌ دکتر پرويز حاجياني

+ فوکویاما علیه فوکویاما سیدمصطفی شاداب

+ مرگ مدرسه یا آیندۀ مدرسه؟ ابراهیم مجیدی*:

+ تافلر و فلسفه ی تربیت بازسازی گرایی عبدالله افراسیابی

+ تکنولوژی در جامعه فراصنعتی 

+ دانشگاه آرمانی‌شده: ضرورت دگرگونی معیارهای قدمایی فرهیختگی 

+ آرمانی‌سازی گذشته و آینده 

+ هویت چیست؟ 

+ زنده باد انقلاب! یووال نوح هراری

+ سرنوشت آینده بشریت چه خواهد شد؟ میچیو کاکو

+ شکل زندگی در ۵۰ سال آینده 

+ شخصیت شناسی آینده نگری 

+ کتاب انسان آینده، تسخیر سیر تکامل به دست بشر میچیو کاکو

+ آن بالا قفل شده است؛ جنبش ها را از پایین بیاغازید یادداشت‌های یک آینده‌پژوه

+ ۲۱ درس برای قرن ۲۱: کتاب تازه‌ای از یووال نوح هراری 

+ نگرانی‌های ما در قرن بیست و یکم بیل گیتس

+ بمب ساعتی در آزمايشگاه  یووال نوح هراری

+ آئين اطلاعات  

+ انقلاب صنعتی چهارم و نشانه های ظهور 

+ «انسان خداگونه» در انتظار فردا فرد پطروسیان

+ نقد کتاب « آموزش و دموکراسی در قرن ۲۱» اثر نل نادینگز؛ 

+ جامعه اطلاعاتی و جنسیت سها صراف

+ پیامدهای مدرنیت آنتونی گیدنز

+ فرهنگ در جهان بدون مرز 

+ فرهنگ جهانی چیست؟ 

+ نظم نوین جهانی 

+ «انسان سالاری»، محور جامعه اطلاعاتی. 

+ از خانه‌های زیر آب تا تور گردشگری به مریخ! 

+ پیش‌بینی جزئیات زندگی انسان در دو قرن آینده. 

+ مهارت های زندگی در قرن بیست و یکم  آسیه مک دار

+ «گردشگری»صنعتی میلیارد دلاری و استوار بر پایه ی آینده نگری پیشینیانِ فرهیخته ی ما رضا بردستانی

+ سیستم های پیچیده و تفکر سیستمی (3) – بخش پایانی دکتر همایون مهمنش

+ زندگی ما و زندگی آنها  علی دادپی

+ سیستم های پیچیده و تفکر سیستمی (2) دکتر همایون مهمنش

+ سیستم های پیچیده و تفکر سیستمی (1) دکتر همایون مهمنش

+ پیش‌بینی آینده غیرممکن شده است فرانسیس فوکویاما

+ آیندگان ما را به‌سبب کدام خطای اخلاقی ملامت خواهند کرد؟ 

+ مقدمه‌ای برای همه آینده نگری‌ها/ ضروری‌ترین علمی که در کشور ما به آن بی‌اعتنایی می‌شود رضا داوری اردکانی

+ قدرت آینده مهدی صنعت‌جو

+ از عصر اطلاعات تا عصر مولكول. مترجم : فيروزه امين

+ تفاوت‌های حیرت‌انگیز فرزندان 

+ عجیب‌ترین قوانین ترافیکی دنیا> از جریمه خودروهای کثیف تا منع راندن خودروی مشکی در روزهای خاص 

+ فناوری‌های مورد استفاده در جنگ‌های آینده چه خواهند بود؟ 

+ موج فراصنعتی چه کسانی را خواهد برد هرمز پوررستمی

+ مدیریت استراتژیک پورتفولیو پروژه ها در هلدینگها و سازمانهای بزرگ  

+ ضرورت آینده پژوهی و نگاه به آینده به عنوان نقش برجسته روابط عمومی نوین 

+ تکنولوژی علیه تبعیض اندرو فینبرگ

+ آیا فکرعبور جایگزین رمز عبور می شود​​​​​​​ سید محمد باقر نوربخش

+ جامعه اطلاعاتی, دگرگونی تکنولوژی های نوین ارتباطی و اطلاعاتی و تحول در روابط انسانی۲ 

+ جامعه اطلاعاتی, دگرگونی تکنولوژی های نوین ارتباطی و اطلاعاتی و تحول در روابط انسانی 

+ نمایش زندگی اجتماعی در جامعه اطلاعاتی  مانا سرایی

+ سخنرانی بیل گیتس درباره بیماری‌های فراگیر، بهداشت جهانی و حملات بیولوژیکی حمیدرضا تائبی

+ آینده نگری استر اتژی فناوری اطلاعات دکتر امین گلستانی

+ روندهای علم و فناوری در سال 2017 حمدرضا میرزایی

+ دو گروه از جوانان در برابر « قانون کار » ونسا پینتو برگردان سعید جوادزاده امینی

+ اندیشیدن به آینده نظریه اجتماعی: آری به جامعه‌شناسی محمدرضا مهدیزاده

+ نقش جامعه اطلاعاتی در تحولات فرهنگی 

+ تحلیل اقتصادی آزادی دکتر محسن رنانی

+ آیا در کارها حضور بشر لازم است؟ 

+ آینده‎پذیری: چالش اساسی آینده‎پژوهی در جهان در حال توسعه. 

+ اثرات اقتصادی جامعه اطلاعاتی در جهان 

+ چگونه انسان‌ها از صد درصد توانایی مغز خود استفاده می‌کنند حمیدرضا تائبی

+ آیا اینترنت اشیا ما را به ابر انسان تبدیل خواهد کرد؟ حمیدرضا تائبی

+ آیا سیاست می تواند از قرن 21 جان سالم به در ببرد؟. کنت میناگ

+ آینده، اکنون است ـ بخش اول آرش بصیرت

+ آینده، اکنون است ـ بخش دوم آرش بصیرت

+ سیاست‌گذاران همه کشورها خواهد بود. 

+ جهانی شدن و آموزش و پرورش 



info.ayandeh@gmail.com
©ayandeh.com 1995