مقدمه و فصل اول کتاب جامعه ي دانايي و پرسش هاي پژوهشي آينده
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[22 Feb 2015]
[ ايلكا تومي]
مترجم : اسماعيل يزدان پور
کتاب جامعه ي دانايي و پرسش هاي پژوهشي آينده، نوشته ايلكا تومي، كه در واقع گزارش مطالعه اي است پيرامون مسائل پژوهشي پديدآمده با جامعه ي اطلاعاتي، به زودي با ترجمه اسماعيل يزدان پور، از سوي مركز پژوهش هاي ارتباطات منتشر مي شود . اين گزارش بخشي از فعاليت آماده سازي برنامه ي همكاري پژوهشي ميان فنلاند و واحدهاي پژوهشي دانشگاه بركلي كاليفرنيا است. برنامه پژوهشي فنلاند ـ بركلي پيرامون فن آوري اطلاعاتي و جامعه ي اطلاعاتي به صورت رسمي كار خود را بر اساس موافقت نامه ميان مؤسسه بين المللي علوم رايانه اي بركلي و آژانس فن آوري ملي فنلاند از فوريه 2001 آغاز كرده است .
مقدمه ي آژانس فن آوري ملي فنلاند
جامعه ي اطلاعاتي يا جامعه ي دانايي از جمله عبارات و اصطلاحات رايجي است كه نزد افراد مختلف معاني مختلفي يافته است. با وجود آنکه ايجاد فن آوري هاي مربوط به جامعه ي اطلاعاتي و پژوهش پيرامون آن از جمله دغدغه هاي اصلي جوامع و دولت هاي امروز است، تصوير روشني از جامعه ي اطلاعاتي و وضعيت آن نداريم.
گزارش حاضر نتيجه بررسي انديشه ها و نگرش هاي تعداد زيادي از انديشمندان سه قاره اروپا، آسيا و امريكا پيرامون جامعه ي اطلاعاتي و حوزه هاي پژوهشي وابسته به آن است. اين گزارش بخشي از فعاليت آماده سازي برنامه ي همكاري پژوهشي ميان فنلاند و واحدهاي پژوهشي دانشگاه بركلي كاليفرنيا است. برنامه پژوهشي فنلاند ـ بركلي پيرامون فن آوري اطلاعاتي و جامعه ي اطلاعاتي به صورت رسمي كار خود را بر اساس موافقت نامه ميان مؤسسه بين المللي علوم رايانه اي[1] از بركلي و آژانس فن آوري ملي فنلاند[2] از فوريه 2001 آغاز كرده است.
اين گزارش از دو منظر به مسائل مربوط به جامعه ي اطلاعاتي مي نگرد. منظر اول، شمايي جامع از حوزه ها، موضوعات و فعاليت هاي موجود را ارائه مي دهد. منظر دوم، برخي الگوها و سرمشق ها براي تعريف راهبردها و برنامه هاي پژوهشي را پيشنهاد مي كند.
اگر در موقعيت مفهومي و معنايي بخش هاي سنتي پژوهشي باقي بمانيم، در معرض اين خطر قرار داريم كه از كنار برخي موارد و مصالح، بدون توجه بگذريم. در كناركار در بخش هاي سنتي، نياز به بسترهاي پژوهشي گسترده تري، به ويژه فعاليت هاي پژوهشي ميان رشته اي داريم. بسياري از پرسش ها و مسائل در حوزه هايي قرار دارند كه با چارچوب رشته هاي موجود همخواني ندارند. حوزه هاي نو و تركيب ميان حوزه ها نياز به پژوهشي دارند كه در عين شجاعت و جسارت قوانين كيفيت علمي موجود را هم رعايت كنند.
اميدواريم با اين گزارش ايده هاي نو و بديعي از پژوهش در حوزه موسوم به جامعه ي دانايي به دست آيد.
مقدمه
اين گزارش حاصل مطالعه اي پيرامون مسائل پژوهشي پديدآمده با جامعه ي اطلاعاتي است. آژانس فن آوري ملي فنلاند اين پژوهش را به عنوان مطالعه ي مقدماتي براي برنامه ي پژوهشي فن آوري اطلاعاتي و جامعه ي اطلاعاتي فنلاند ـ بركلي سفارش داده است.[3]
هدف از مطالعه، يافتن مسائل و حوزه هايي بود كه در پنج سال آينده در جامعه ي اطلاعاتي در مركز قرار مي گيرند. راهبردها و راهكارهاي پديدآمده در طول اين مطالعه، چارچوبي را براي بحث هاي پيرامون موضوعات پژوهشي برنامه ي بركلي فراهم خواهد آورد. موضوعات و مسائلي كه هم اكنون در حاشيه قرار دارند، اما امكان مركزيت يافتن در آينده ي نزديك را دارند، مورد توجه ويژه واقع شده اند.
در اين پژوهش، جامعه ي دانايي در موقعيت كانوني قرار دارد. منظور خاصي در استفاده از اين مفهوم مورد نظر بوده است. تغييرات اجتماعي ـ اقتصادي جاري براساس سه فرآيند وابسته به يكديگرِ «اطلاعاتي شدن»[4]، «تغيير در ساختارهاي تعاملات و ارتباطات» و «تغيير در فرآيند توليد و به كارگيري دانش» صورت مي گيرد. جامعه ي دانايي فقط درباره ي اطلاعات ديجيتالي شده يا شبكه هاي رايانه اي نيست. تغييرات در جامعه ي دانايي تنها در صورتي قابل فهم است كه آن را در بستري بزرگ تر ببينيم. داده ها، شبكه ها، اطلاعات و دانش هر كدام در فرآيندها و بسترهاي «اجتماعي» قرار دارند. جامعه ي دانايي به اطلاعات، فن آوري يا دانش خلاصه نمي شود. خود فن آوري در شبكه ي كنش هاي معنادار اجتماعي معنا مي يابد و تغييرات فني بدون ملاحظه ي تغييرات اجتماعي قابل درك و فهم نيست. فن آوري هاي جديد اطلاعاتي و اقتصاد جديد بازتابنده ي سطح ديگري از تعاملات اجتماعي است. براي فهم تغييرات فني و مسائل پيرامون آن، نخست بايد به مطالعه ي ابعاد و وجوه اجتماعي جامعه ي دانايي بپردازيم.
تا همين اواخر، به هنگام بحث پيرامون جامعه ي اطلاعاتي، ملاحظات فني مركزيت داشت. در اين گزارش، موضوعات فني صرف ــ به قصد ــ در حاشيه گذاشته شده اند. با وجود آنکه برخي وجوه پيشرفت هاي فني توصيف مي شوند، اين توصيف از منظري اجتماعي انجام مي شود. البته واقعيت اين است كه مرز ميان فني و «اجتماعي» چندان مشخص نيست؛ طراحي هاي فني بر مبناي نظريه هاي اجتماعي است و اعمال اجتماعي ما تحت تأثير نظريه هاي فن آوري و كاربرد آن قرار دارد. در مطالعه اي دقيق تر، هر بخش از يك طرح مهندسي بازتابنده ي تصوير پيچيده اي از واقعيت هاي اجتماعي است.
البته فرهنگ حاكم بر مهندسي، معيارهاي به نسبت مستقل خود را داراست و مهندسان در اصول بر حسب همين نظام ارزشي عمل مي كنند. درون هر رشته ي خاص از مهندسي معيارهاي تعريف شده اي براي كارآيي و مقبوليت طرح وجود دارد. در اين گزارش، «مهندسي» را درون يكي از زير ـ رشته هاي خاصّ آن مورد مطالعه قرار نداده ايم. يافتن مسائل پژوهشي پيرامون چگونگي توليد، پردازش، توزيع و حفاظت از داده ها دغدغه ي اصلي ما نبوده است. در عوض، پرسيده ايم که چرا داده ها بايد ذخيره و جابه جا شوند و ديگر اينكه چگونه امور خصوصي، آشكارگي و شفافيت اجتماعي، نياز به ارتباطات امن را به وجود آورده است.
محتواي اين گزارش بر اساس پژوهشي است كه در پي توليد دانشي نو پيرامون جامعه ي دانايي بود. نقطه ي عزيمت اين پژوهش، برخي ملاحظات و تأملاتِ به نسبت ذهني و شخصي بود كه در اثر تماس مستقيم و مستمر با مسائل نظري و عملي مربوط به جامعه ي دانايي پديد آمده بود. اين مجموعه موضوعات با پژوهشي مقدماتي پيرامون ادبيات و منابع موجود تكميل شد.
مصاحبه هايي چند به اين مجموعه غنا بخشيده است. اين مصاحبه ها بين اكتبر سال 2000 تا ژولاي 2001 در سه قاره ي اروپا، امريكا و ژاپن انجام شد و در حوزه هاي تخصصي مرتبط، انديشمندان و پژوهشگران فراواني را دربرگرفت. اين فرآيند پژوهش را مي توان روش «گلوله برفي» ناميد. موضوعات و نكته هايي كه در طول مصاحبه ها پديد مي آمد، در مصاحبه هاي بعدي مطرح مي شد و براساس بازخوردِ به دست آمده موضوعات جديدي تعريف مي شد. مصاحبه شوندگان در پالايش موضوعات اوليه كمك شاياني مي كردند. به همين ترتيب، اگر موضوعي براي مصاحبه شونده اي بي مفهوم مي نمود، آن موضوع از فهرست برداشته مي شد.[5] همچنين، در طول فرآيند، به فهرست مصاحبه شوندگان بر اساس پيشنهادهاي خود آنان افزوده مي شد.[6]
موضوعي كه در صفحات آتي مورد تأكيد قرار خواهد گرفت اين است كه جامعه ي دانش محور، پديده اي اجتماعي است. كاربردهاي فني فن آوري هاي اطلاعاتي، محاسباتي و ارتباطي در زمره ي بديهيات قرار گرفته اند و در عوض، عوامل اجتماعيِ تحديدكننده و تحريك كننده ي اين فن آوري ها مورد توجه واقع شده اند. فن آوري هميشه مسئله اي اجتماعي بوده است و وقتي فن آوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي در نهادهاي اصلي جامعه و زندگي روزمره استقرار مي يابند، تبديل به سكوها و اهرم هاي مؤثري براي تغييرات اجتماعي مي شوند. نتايج پژوهش حاضر نشان داده است كه شكل جديدي از صورت بندي اجتماعي در حال بروز است. حتي اگر همه ي سخنان گفته شده پيرامون فن آوري هاي جديد و اقتصاد جديد را ناشنيده بگيريم، بايد قبول داشته باشيم كه تغييرات گسترده و عميقي رخ داده است. سبك هاي زندگي، سازمان ها، سياست گذاري ها و ارزش ها در اثر اين تغييرات دستخوش تحول خواهند شد.
چرخش توجه از امور فني و تكنولوژيك به ابعاد و امور انساني و اجتماعي، يكي از نقاط عزيمت براي شناخت مسائل پژوهشي جديد را تشكيل مي دهد. نگرش انسان محور، به انسان ها به عنوان كاربران فن آوري نمي نگرد. بايد فرآيندي را بشناسيم كه طي آن «فن آوري»، «كاربري» و «كاربران» در تماس با يكديگر قرار مي گيرند و همديگر را تبيين و تفسير مي كنند. از اين منظر، بايد ديد انسان با فن آوري چه كاري را انجام مي دهد و چرا؟
براي مثال، شكاف ديجيتال[7]، مسئله ي دسترسي به رايانه نيست. دسترسي به رايانه فقط به اين خاطر اهميت دارد كه به كارگيري آن براي دسترسي به منابع مادي و اجتماعي مؤثر بر زندگي روزمره اهميت دارد. اين امر وقتي آشكار مي شود كه جامعه اي را فرض كنيم كه همه توان دسترسي به فن آوري هاي اطلاعاتي و شبكه ها را داشته باشند. حال روشن مي شود كه مسائل مربوط به پركردن شكاف جامعه ي اطلاعاتي بي پاسخ مانده اند. آيا با رفع مسئله ي دسترسي به فن آوري، شكاف ديجيتالي پر مي شود؟ البته نه. برعكس، اين امكان وجود دارد كه دسترسي به رايانه از طريق اولويت دهي كاذب به نيازهاي بخش كوچكي از اجتماع، شكاف ديجيتالي را تعميق كند و زندگي را براي بخش اصلي و عمده ي جامعه دشوار سازد. براي مثال، اهميت قواي شناختي در جامعه ي دانايي مي تواند باعث به وجود آمدن و تعريف صورت هاي جديدي از معلوليت و ناتوانايي شود و زندگي را به كام انسان هاي مواجه با مشكلات شناختي دشوارتر سازد. بحث جامع و واقعي پيرامون جامعه ي ديجيتالي به ناگزير دربرگيرنده ي مباحث پذيرش و طرد اجتماعي، فن آوري هاي تكميلي براي دور زدن فن آوري هاي اطلاعاتي، تغييرات اجتماعي، رشد قواي شناختي و اطلاعاتي، و از همه مهم تر، كاربردهاي مختلف فن آوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي است.
از آن جا كه فن آوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي وارد زندگي روزمره ي مردم شده اند، مهندسان طراح و نيز مديران بازار به فهم وجوه اجتماعي و انساني فن آوري علاقه يافته اند. اين وجه اجتماعي به ويژه وقتي اهميت مي يابد كه فن آوري ماهيتي اجتماعي مي يابد؛ آن هنگام كه از فن آوري براي ارتباط، همكاري، تعامل و گفت وگو استفاده مي شود.
پراكندگي و توسعه ي فن آوري هاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي، نحوه ي عملكرد سازمان هاي تجاري و بازاري را نيز تغيير مي دهد؛ جريان ارتباطات درون سازماني و برون سازماني تغيير مي كند و منابع با استفاده از صورت بندي ها و پيكربندي هاي نويني انبار مي شوند و به گردش درمي آيند. وقتي شركت ها در محيط هاي «تماماً اطلاعاتي» با هم رقابت مي كنند، بايد براي رقابت راهبردهاي جديدي وضع شود. براي موفقيت در اين رقابت ها، نوآوري حياتي ترين نياز مي شود. بسياري از پژوهش هاي انجام شده و ادبيات توليدشده پيرامون نوآوري، راهبرد و توسعه، نياز به بازنگري و بازانديشي دارند: همه ي آنها بر اساس پيش فرض هايي شكل گرفته اند كه ديگر اعتباري ندارند.
اين مسائل باعث مطرح شدن حوزه هاي پژوهشي جديدي شده است كه تركيبي از پرسش هاي مطروحه در حوزه هاي فن آوري، انسان شناسي، جامعه شناسي، حقوق، علومِ شناختي و نظريه ي سازماني هستند. ماهيت و سرشت چنين پژوهش هايي ميان رشته اي است. براي يافتن روش شناسي هاي پژوهشي متناسب با اين حوزه نياز به تحقيقات و پژوهش هاي ويژه اي است. گاه به خوبي نمي دانيم چه بايد بپرسيم. به هرحال، اين گزارش بر مبناي پيش فرض ساده و بسيطي قرار دارد: با آنكه پرسش ها يا پاسخ هاي متناسب و لازم را در اختيار نداريم، مي توانيم از روي فرهيختگي و بصيرت، حوزه هاي پرسش خيز را پيش بيني كنيم.
پژوهش هاي مربوط به جامعه ي دانايي حوزه ي وسيعي است و نمي تواند در يك گزارش ساده بگنجد. بنابراين، در آنچه مي آيد، تلاش خواهد شد برخي موضوعات اساسي طرح شوند و با توجه به برخي مسائل پژوهشي برجسته، مثال هايي چند ارائه شود.
اين گزارش به شرح زير سامان دهي شده است: اول، به صورت خلاصه بسترهاي پيدايش جامعه ي اطلاعاتي و بحث هاي آن را مرور خواهيم كرد. پس از آن، توصيفي از برخي كارهاي اوليه و جاري كه در پايه گيري مهم ترين مسائل پژوهشي نقش داشته اند، ارائه خواهند شد.
پس از اين مقدمات، به پايه ها و اصول جامعه ي دانايي خواهيم پرداخت. اين كار از طريق چهار مثال انجام خواهد شد. در اين مثال ها نشان خواهيم داد كه چگونه پژوهش هاي حوزه هاي ارتباطات و رسانه ها، نظريه ي سياسي، نظريه ي حقوق، نظريه ي اجتماعي، جغرافيا، شناخت شناسي و اخلاق وارد تصويري شده اند كه تا همين اواخر تحت سيطره ي بحث ها و دغدغه هاي فني و اقتصادي بوده است. توجه بر اين چهار مثال دليلي بر تحولات نگرشي اجتماع نسبت به اينترنت است.
پس از اين مثال ها، برخي مسائل پژوهشي پديدآمده مطرح مي شوند. نقشه ي مفهومي ساده اي براي تفکيک حوزه هاي پژوهشي مرتبط ارائه خواهد شد.
اين گزارش با ارائه ي برخي ملاحظات نهايي خاتمه خواهد يافت.
تغييرات جاري را بايد از بسياري جهات جهاني ناميد. با وجود اين، مفاهيمي از قبيل «سازمان»، «حريم خصوصي»، «شكاف ديجيتال» و «دولت الكترونيكي» در مناطق مختلف جهان معاني مختلفي يافته است. براي تهيه ي يک چارچوب پژوهشي استوار بايد دو واقعيت را در نظر داشت: اول آنکه پژوهشگران رشته هاي علمي مختلف، براي شناخت، در افق ها و بسترهاي ذهني و عيني متفاوتي قرار دارند؛ دوم، تفسير مسائل، نسبت و وابستگي تامّ و تمامي با پيش فرض هاي فرهنگي موجود در مناطق مختلف جهان دارد. بنابراين، مروري بر بحث ها و گفتارهاي توليدشده پيرامون جامعه ي دانايي مي تواند مفيد باشد.
بخش يکم : مفهوم جامعه ي دانايي
طي چند دهه ي اخير، وجه اجتماعي جامعه ي اطلاعاتي در كانون بحث هاي پيرامون شبكه هاي رايانه اي قرار داشت. دونالد ديويس[8] رئيس آزمايشگاه ملي فيزيك انگليس[9] كه بسياري از ايده هاي اصلي آرپانت[10] و اينترنت را ارائه كرده، اين وجه را به خوبي تبيين نموده است. او در يكي از اسناد اوليه كه با عنوان «پيشنهاد ايجاد و ارائه ي خدمات ارتباطي ملي براي پردازش داده ها»[11] انتشار يافت، شبكه را قادر به ارائه ي خدمات گوناگون تجاري و تفريحي دانست. در اين مقاله، از شبكه هاي جديد انتظار توانايي ارائه ي خدماتي در سطوح زير مطرح شد:
- محاسبات عددي در سطوح مختلف
- ويرايش و آماده سازي متون
- خدمات طراحي و برنامه هاي مسئله محور
- كسب اطمينان از وجود كالاهاي قابل عرضه
- سفارش كالا
- تهيه ي پيش فاكتور، ارائه ي اسناد و غيره
- ثبت امور ترابري
- امور بانكي و اعتبارات مالي
- دسترسي قانوني به اسناد، مدارك و پرونده هاي مالياتي، پليسي و پزشكي از راه دور
- شرط بندي
ديويس دسترسي عام به خدمات رايانه اي را حائز اهميتي اساسي مي دانست. او همچنين خاطرنشان مي ساخت كه با استفاده از شبكه مي توان ارتباطات فرد ـ به ـ فردي را تقويت كرد. در نظر ديويس مي توان از اين سامانه براي ايجاد ارتباطات ماشين ـ به ـ ماشين، همچون مهار ترافيك خيابان ها، نظارت و كنترل خدمات ماشيني، ايستگاه هاي خودكار هواشناسي، خطوط انتقال نيرو، سامانه هاي حفاظتي و كنترل سوييچ هاي مخابراتي استفاده كرد.
از دهه ي شصت ميلادي تاكنون، افراد زيادي به توسعه ي فن آوري كمك كرده اند و هر يك ديدگاه و نگرش خاصّ خود را نسبت به فن آوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي داشته اند. براي مثال، اگر ديويس در جست وجوي فن آوري مؤثر بر جامعه و اقتصاد بود كه بر اساس اقدامات راهبردي ايجاد شده باشد و به دنبال ارتقاي توان رقابت ملي در فن آوري هاي شبكه اي بود، ديگر توسعه دهندگان، بيشتر به فكر انجام محاسبات پيچيده تر توسط فن آوري هاي رايانه اي بودند. براي مثال در امريكا، شبكه سازي به عنوان راه كارآمدي براي استفاده ي رايانه هاي بزرگ[12] از راه دور پديدار شد. از كاربران شبكه هاي رايانه اي اين انتظار مي رفت كه هم پژوهشگر باشند و هم در به كارگيري فن آوري مهارت داشته باشند.[13]
اين دو منظر ــ توجه به سامانه هاي فني و جامعه ــ در بحث هاي پيرامون جامعه ي اطلاعاتي چنددهه ي اخير مشهود است. در دهه ي هشتاد و اوايل دهه ي نود اين دو نگرش به شكل خاصي با هم جمع شدند: جامعه ي اطلاعاتي به عنوان مسئله اي اقتصادي تعريف شد و فن آوري به عنوان رانه و نيروي اصلي مؤثر بر رشد و توسعه ي اقتصادي تعيين گرديد.
در ژاپن، از اواخر دهه ي شصت تاكنون، اين بحث وجود داشته است كه بايد از اقتصاد مبتني بر توليد به سوي اقتصاد مبتني بر اطلاعات گذر كرد. در دهه ي هشتاد، ژاپن و كشورهاي اروپايي، برنامه هاي تحقيقاتي فراواني را براي توجه به فن آوري هاي جديد اطلاعاتي و مخابراتي ايجاد كرده اند. در سال 1992 تحت مديريت ال گور، فراساختارهاي اطلاعاتي در مقام يكي از حوزه هاي اصلي سياست گذاري قرار گرفت. طولي نكشيد كه اينترنت و شبكه ي جهاني از حاشيه به مركز كشيده شد. باقي بحث ها و ماجراها در آرشيو تاريخ موجود است.
هر كشور و منطقه اي بر حسب وضعيت جاري خود، به مشروعيت دهي و استقبال از جامعه ي اطلاعاتي پرداخت. در امريكا، جامعه ي اطلاعاتي به عنوان راه حلّ مسائل و بحران هاي فراساختاري معرفي شد.[14] در ژاپن، جامعه ي اطلاعاتي پاسخي بود به گفتارهايي كه صنايع ژاپني را «تهي شده» مي دانست.[15] در اروپا جامعه ي اطلاعاتي به عنوان عامل رفع معضل بي كاري شناخته شد. در پاسخ به رؤياي ديرينه ي امريكايي مبني بر ايجاد جهاني اطلاعاتي، در ژاپن، اروپا و ديگر مناطق جهان سياست گذاري هاي جديدي به اجرا در آمد.[16]
با آنکه در دوره ي مديريت كلينتون و ال گور، جامعه ي اطلاعاتي در مقام راهي براي ايجاد نظارت هاي مردمي و حلّ مسائل آموزشي ارتقا يافت، اما در عمل، اقدامات انجام شده در امريكا بيشتر بر محور فن آوري قرار دارد. در محيط برنامه ريزي امريكا، مداخله ي قواي بخش عمومي و حكومتي تا حدّ زيادي به ارتقاي نمادين و سازماندهي ابتكارات فردي و مهار بحران هاي بيروني تقليل يافته است.[17] ارتقا و حتي اجراي راهكارهاي مبتني بر سياست گذاري دشوار شده است و از اين رو، بيشتر بحث ها به دسترسي همگاني و عمومي به «فن آوري شاهراه هاي اطلاعاتي» بسنده مي كنند. در ژاپن نيز ايده ي جامعه ي اطلاعاتي با ساخت شبكه هاي فيبر نوري و آوردن آن به همه ي خانه ها متداعي بود. همچنين در ژاپن اين انگاره وجود داشت كه جهش به جامعه ي اطلاعاتي نو، به فرهنگ صنعتي جديدي منجر خواهد شد و محصولات نرم افزاري و خلاقيت نقش بسيار مهمي خواهند يافت. براي مثال، ساكائيا[18] تحليل هاي مؤثري را از فرآيندهاي تاريخي و اقتصادي منتهي به تغيير جوامع و فرهنگ ژاپني ارائه كرد. به هر حال، در تمامي كشورها، بحثي كه ادبياتِ مبناي برنامه ريزي را شكل مي داد اين بود كه فراساختارهاي اطلاعاتي براي افزايش توان رقابت ملي و منطقه اي مفيد هستند.
با بازنگري گذشته، اين واقعيت جالب آشكار مي شود كه ايده ي جامعه ي اطلاعاتي هميشه به عنوان راه «عقب نماندن» از پيشرفت هاي ديگران پيشنهاد شده است. البته حال مي توان به خوبي ملاحظه كرد كه نقاط پيشرفت فراواني مورد بحث واقع نشده اند. براي مثال رشد سريع اينترنت و ارتباطات بي سيم مايه ي شگفتي برنامه ريزان و سياست گذاران شده است؛ توليدات چندرسانه اي كه انتظار مي رفت يكي از رانه هاي اصلي توسعه ي جامعه ي اطلاعاتي باشد، بخش كوچكي از اين امر را بر عهده گرفت؛[19] رشد كار از راه دور بسيار كمتر از پيش بيني ها بوده است. با اتكا به يك دهه تجربه مي توان ادعا كرد كه بيشتر اهداف و راه هاي رسيدن به آنها به خوبي ترسيم نشده اند.
در عمل، سرمايه گذاري عمومي براي توسعه ي جامعه ي اطلاعاتي در امريكا نسبت به سرمايه گذاري هاي اروپايي ها و ژاپني ها كمتر بوده است. شايد بتوان به اين نظر رسيد كه اسناد و ادبيات نظري غني سياست گذاري و برنامه ريزي امريكايي بيشترين تأثير خود را نه بر امريكا، كه بر ژاپن و اروپا مي گذارند.
1. تأثير فن آوري هاي ارتباطي بر جامعه
مفهوم «شاهراه اطلاعاتي» و بحث هاي پيرامون «فراساختارهاي اطلاعاتي» كه تا به حال توليد شده اند، بيان گر وجهي فني بوده اند. با وجود اين، سياست گذاري هاي محدودي با اين رويکرد كه فراساختارهاي جديد به يک اقتصاد جديد منجر خواهد شد همراه بوده است. تمامي بحث ها و گفتارها اغلب مبتني بر اين انگاره و ديدگاه بود كه مهندسان نوآوري مي كنند و فن آوري هاي جديد مي آورند و مديران و شركت هاي تجاري اين نوآوري ها و فن آوري ها را براي استفاده ي مصرف كنندگان كاربردي مي كنند. به صورتي ضمني اين فرض وجود داشت كه توسعه ي فني به ديگر بخش هاي جامعه سرايت خواهد كرد و جامعه ي صنعتي را به جامعه اي با اقتصاد نو تبديل خواهد كرد.[20]
در امريكا، مشروعيت دهي اجتماعي به جامعه ي اطلاعاتي، تا حدّ زيادي بر اساس فرضيه ي سودآوري براي مصرف كننده است. وجه اجتماعي اين پديده تنها متكي بر اين ايده است كه براي توسعه ي اجتماعي و اقتصادي متعادل بايد دسترسي عمومي و همگاني ميسر باشد. در پي اين ايده، بحث هاي فراواني بر سر شكاف ديجيتالي درون جامعه ي امريكا پديد آمده است.[21] يكي از مشخصه هاي ويژه ي روايت امريكايي از وجه اجتماعي جامعه ي اطلاعاتي را مي توان در نوع بحث هاي پيرامون حريم خصوصي مشاهده كرد. در امريكا، حريم خصوصي اغلب به عنوان حقّ فرد در «مالكيت» و «كنترل» اطلاعاتي است كه در ميان او و جهان پيرامونش توليد شده است. اگر در اروپا صنايع و بازار بزرگ ترين خطر براي حريم خصوصي محسوب مي شوند، در امريكا چنين انگاره اي وجود دارد كه حكومت ها بزرگ ترين دشمن حريم خصوصي هستند.
در اروپا بيشتر بر اين فرض تكيه مي شود كه «مصرف كنندگان» عضو جامعه ي مدني اند و در آن سهم و نقش دارند. حكومت و بخش عمومي به عنوان بخش خدماتي براي شهروندان در نظر گرفته مي شوند و جامعه ي اطلاعاتي به عنوان فرصتي است براي به رسميت شناختن اموري همچون نظام تأمين درماني، آموزش و فرآيندهاي اجتماعي و سياسي. براي مثال در فنلاند براي تعيين هويت كاربران شبكه به سادگي مي توان از فراساختارهاي ارائه شده توسط بخش عمومي استفاده كرد. چنين روندي براي بسياري از امريكاييان عجيب است. در نظر آنها نظام تعيين هويت كاربران نمي تواند در دست حكومت باشد. در اروپا، به طور كلي و در مقايسه با امريكا، بخش عمومي يكي از پايه هاي مشاركت كننده در توسعه ي جامعه ي اطلاعاتي است كه براي نظم نوين اجتماعي و اقتصادي چارچوب هاي نهادين و قانوني فراهم مي آورد و قوانين جديد وضع مي كند، توليد و توسعه ي منابع انساني را سامان و سازمان مي دهد و برخي خدمات عمومي و تخصصي را ارائه مي کند.
بسياري از بحث هاي اوليه در اروپا بر تأثير فن آوري هاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي در اشتغال تأکيد مي کرد. از اين وجه، تمركز ژاپني ها بر رقابت صنعتي و تمركز اروپايي ها بر اشتغال زايي با هم قرابت دارند. براي مثال، «گزارش رسمي كميسيون اروپا پيرامون رشد، رقابت و اشتغال»[22]، كه در آن موضوع جامعه ي اطلاعاتي به عنوان مسئله ي اصلي سياست گذاري ها و برنامه ريزي ها مطرح گرديد، در پاسخ به اين پرسش آغاز شد كه اين گزارش براي چه تهيه شده است. پاسخ بسيار صريح بود: «بي كاري تنها مسئله ي قابل مطالعه است.» فن آوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي از اجزاي اصلي اين روايت فني از نظريه هاي كينز است.[23] به طور كلي، سه مفهوم بررسي شده در اين گزارش ــ رشد، رقابت، و اشتغال ــ به خوبي بيانگر جهت گفتارهاي عمومي پيرامون جامعه ي اطلاعاتي است: رشد اقتصادي ريشه در رقابت دارد و نتيجه ي نهايي مي تواند اشتغال باشد.
در گزارش منتشره توسط كميسيون اروپا در دهه ي نود، مسئله ي جامعه ي اطلاعاتي با استفاده از مؤلفه هاي اقتصادي و فني تعريف شده بود. با وجود آنکه در بحث هاي اروپايي ها نسبت به امريكايي ها توجه بيشتري به تأثيرات اجتماعي مي شد، هر دو گروه تأثيرات اقتصادي را در كانون توجه قرار داده بودند. گزارش «اروپا و جامعه ي اطلاعاتي جهاني؛ توصيه هايي به شوراي اروپا»[24]، كه به گزارش بنگمن[25] مشهور شده است، يادآور مي شود كه توسعه ي فراساختارهاي اطلاعاتي وظيفه ي اصلي بخش خصوصي است. مسئولان بخش عمومي هم بايد قواعد جديد وضع كنند، بر اجراي آن نظارت نمايند و علايق عمومي را برانگيزند.[26] گزارش ها و اسناد كميسيون اروپا در بستر مفهوم يك «مسابقه ي جهاني براي رقابت اقتصادي» قرار داشت و «امر اجتماعي» در وهله ي اول همچون مسئله ي رشد اقتصادي تعريف مي شد.
براي مثال، کميسيون اروپا در سال 1996 در سندي با عنوان «اروپا در خطّ مقدم جامعه ي اطلاعاتي جهاني»،[27] بيان مي دارد:
جامعه ي اطلاعاتي نه چالشي براي آينده كه براي حال است. تصميم سازان و تصميم گيران به خوبي نسبت به اين واقعيت آگاهي دارند كه آينده ي اروپا در اقتصاد جديد جهاني ارتباط زيادي به ميزان و سرعت استفاده از فرصت هاي پديدآمده توسط فن آوري هاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي دارد.[28]
فراخوان هاي مشابهي را مي توان در نظريه هاي جديد اروپاي الكترونيكي[29] مشاهده كرد كه روي آوري به فن آوري هاي نوين ارتباطي را خواستار شده است.
در مقايسه با كميسيون اروپا، در پارلمان اروپا بر مسائل اجتماعي تأكيد بيشتري مي شود. در قطعنامه ي سال 1996، با اشاره به گزارش بنگمن و برنامه ي كاري كميسيون، به صراحت بيان شده بود كه جامعه ي اطلاعاتي نبايد با رقابت اقتصادي يكسان فرض شود:
اين پارلمان خواستار توجه به جامعه ي اطلاعاتي در چارچوب جلوگيري از طرد برخي كارگران، تشديد نابرابري هاي ميان مناطق، از دور خارج كردن زنان، نقض حريم خصوصي، و تضعيف تفاوت هاي فرهنگي است. صورت هاي جديد وا بخشي و توزيع الكترونيكي بايد در جهت پخش اطلاعات عمومي براي همه ي شهروندان مورد استفاده قرار گيرند و مسئولان ذي ربط به حمايت از دسترسي آزاد به فراساختارهاي اطلاعاتي، به ويژه نهادهاي آموزشي، سازمان هاي فرهنگي و كتابخانه ها دعوت مي شوند.[30]
با وجود آنکه ابعاد فني و اقتصادي تغييرات جديد در اسناد اوليه ي سياست گذاري مورد تأكيد بيشتري واقع مي شد، به تدريج، وجه اجتماعي برجستگي يافته است. پيش ازاين، در سال 1995، اين كميسيون گروه كارشناسان عالي رتبه[31] را براي تحليل وجوه اجتماعي جامعه ي اطلاعاتي تشكيل داد.[32] بنا به نظر گروه كارشناسان عالي رتبه، جامعه ي اطلاعاتي عبارت است از:
جامعه اي كه در آن فن آوري هاي ارزان اطلاعات، ذخيره سازي داده و انتقال آنها استفاده ي عمومي داشته باشد و اين عموميت يافتگي در استفاده از اطلاعات و داده ها، با نوآوري سازماني، تجاري، اجتماعي و حقوقي همراه شده باشد و زندگي، هم در حوزه ي كار و هم در تماميت اجتماع، تحول يافته باشد.[33]
اعضاي گروه كارشناسان عالي رتبه، از طيف گسترده اي از كارشناسان تشكيل شده بودند و بر اين امر تأكيد داشتند كه گزينش فن آوري، متضمن تحول در نهادهاي اجتماعي نيز هست. فن آوري هاي جديد مي توانند الگوهاي اجتماعي و اقتصادي جديدي را پديد آورند، اما نمي توان فن آوري را تنها نيروي تعيين كننده دانست.[34] گروه كارشناسان عالي رتبه خاطرنشان ساخته اند كه توسعه ي فني، فرآيندي است كه طيّ آن نيازهاي جديد و فن آوري هاي جديد با هم در تعامل قرار مي گيرند. فن آوري هميشه ريشه هاي اجتماعي دارد. بنابراين، توجه صرف به مسائل فني، باعث ناديده ماندن اساسي ترين وجوه براي شناخت تحولات جاري مي شود.
گروه كارشناسان عالي رتبه همچنين استدلال كرده اند كه اگر خوشه هاي فني و صنعتي، نيازهاي ماديِ به نسبت زيادي را سبب مي شد، اقتصاد متكي بر اطلاعات نياز به مهارت و دانش ضمني را پديد آورده است. بنا به نظر اين گروه، مي توان چنين نتيجه گرفت كه جامعه ي اطلاعاتي را بايد «جامعه ي آموزشي»[35] دانست.
گروه كارشناسان همچنين خاطرنشان ساخته اند كه جامعه ي اطلاعاتي، مي تواند به چندين صورت متحقق شود. مدل اروپايي جامعه ي اطلاعاتي، بي شك با مدل هاي ديگر تفاوت هاي زيادي خواهد داشت. به ويژه، گروه كارشناسان اعلام كرده اند كه مدل اروپايي بايد مدلي اجتماعي و همراه با مفهوم كاملي از همبستگي باشد و بتواند خود را در تناسب با وضعيت در حال تغيير رفاه تطبيق دهد.
در ژاپن موضوعات فن آوري، رقابت و رشد اقتصادي در بحث هاي پيرامون جامعه ي دانايي مطرح اند. در راهبرد جديدِ «ژاپن الكترونيكي»[36] اين استدلال ارائه مي شود كه تغييرات جديد هم سنگ و هم سان با انقلاب صنعتي هستند. بنابر نظر مركز راهبردي فن آوري اطلاعاتي ژاپن:
به همين نسبت، پيشرفت هاي حاصل آمده در فن آوري اطلاعات ــ و در وهله ي اول، اينترنت ــ باعث تقويت بُعد كيفي جريان اطلاعات خواهد شد و از طريق كاهش چشمگير هزينه ها و زمان لازم براي توزيع اطلاعات، تحولي در ارتباط ميان افراد با يكديگر، ميان افراد و سازمان ها و ميان افراد و اجتماع پديد خواهد آورد. اين نظر وجود دارد كه اين تغييرات و تحولات به ايجاد «جامعه ي دانش پديد» خواهد انجاميد؛ آنجا كه تعامل ميان دانش ها باعث خلق ارزش هاي افزوده ي بلندمرتبه اي خواهد شد.[37]
با وجود آنکه در اين ديدگاه مردم در مركز تمامي تغييرات قرار دارند، مي توان متوجه اين واقعيت شد كه فن آوري اطلاعات به بخش اقتصادي آن تقليل يافته است. به عبارت ديگر، مركز راهبردي فن آوري اطلاعات ژاپن كه امور مربوط به ژاپن الكترونيكي را مديريت مي كند، گذار به جامعه ي دانايي را از ديدگاهي رصد مي كند كه قائل به جبر فني و اقتصادي است.[38] البته در پايه اي ترين بخش از بحث ها اين استدلال وجود دارد كه بسياري از مسائل كنوني ژاپن مرتفع خواهد شد. در جدول 1 كه شماي نظري ژاپن الكترونيكي را ارائه مي دهد، مي توان اين امر را مشاهده كرد.
مي توان مشاهده كرد كه راهبرد ژاپن الكترونيكي از يك «جامعه ي فن آوري اطلاعات» ايده آل و يك «جامعه ي دانش پديد» سخن مي گويد. مفهوم اول بر فن آوري و مفهوم ديگر بر نوآوري و خلاقيت اقتصادي مولّد تأكيد مي كند.
جدول 1 ـ ديدگاه ژاپن الكترونيكي از فن آوري اطلاعاتي ايده آل
آموزش
همگان خواهند توانست به بالاترين سطوح از آموزش مورد نياز، فارغ از حدود جغرافيايي، فيزيكي، اقتصادي و ديگر موانع و حدود، دسترسي داشته باشند.
علوم و هنرها
همگان فارغ از محدوده ي مكاني خواهند توانست از آثار هنري، ادبي و نيز علمي و فني بهره مند شوند و به آساني خواهند توانست به توزيع موادّ ديجيتال بپردازند.
مراقبت هاي پزشكي
همگان و از جمله بيماران بستري در منازل، حتي در دورافتاده ترين مناطق، از طريق تبادل دقيق اطلاعات خواهند توانست به خدمات و مراقبت هاي پزشكي عالي دسترسي داشته باشند.
كار
شبكه هاي ارتباطي ميان ادارات سبب خواهند شد كه همگان فارغ از دغدغه هاي سني و جنسيتي به كار انتخابي خود اشتغال داشته باشند و محلّ زندگي خود را بدون ملاحظات آمدوشد انتخاب كنند.
صنعت
همه ي صنايع ــ كوچك يا بزرگ ــ با استفاده از فن آوري اطلاعات خواهند توانست با مشتريان خويش در سراسر جهان ارتباط داشته باشند. ارتقاي رقابت ها و نيز حفظ مالكيت معنوي در سطح جهاني به نقطه ي تعادل خواهد رسيد.
محيط زيست
كار شبكه اي باعث كاهش ترافيك خواهد شد و به كارگيري شبكه براي فعاليت هاي اقتصادي، كاهش مصرف منابع و انرژي را در پي خواهد داشت؛ از اين طريق از بارهاي اضافي محيطي كاسته خواهد شد.
زندگي
همگان فارغ از مكان و زمان خواهند توانست آخرين اخبار را دريافت كنند، جديدترين فيلم ها را ببينند، و با دوستان و خويشان خود در دورترين نقاط ارتباط متني، صوتي و حتي تصويري برقرار كنند.
حمل و نقل و ترافيك
ايجاد سيستم هاي هوشمند ترابري (intelligent transport systems) به مردم آگاهي خواهد داد تا با استفاده از مناسب ترين وسايل حمل و نقل و از سريع ترين راه به مقصد خود برسند. همچنين گره هاي ترافيكي به حداقل خود خواهند رسيد.
مشاركت اجتماعي
همگان خواهند توانست از طريق شبكه ها به تبادل اطلاعات بپردازند و در فعاليت هاي اجتماعي مشاركت داشته باشند. به علاوه، معلولان جسمي و سالمندان با سهولت بيشتري به فعاليت خواهند پرداخت و امكان بيشتري براي انجام فعاليت هاي داوطلبانه فراهم خواهد بود.
مديريت اجتماعي
اطلاعات لازم براي مديريت عمومي و اجتماعي در شبكه ها وجود خواهد داشت. تغييرات اجتماعي، اقتصادي و غيره به سادگي قابل نظارت و سنجش خواهد بود.
2. سه موج جامعه ي دانش محور
دوكاتل، وبستر و هرمان[39] از طريق تحليل اقدامات به عمل آمده در سراسر جهان براي جامعه ي اطلاعاتي، دو موج را در بحث هاي پيرامون جامعه ي اطلاعاتي تشخيص مي دهند. موج اول ــ تقريباً از اوايل دهه ي 1970 تا اوايل دهه ي 1990 ــ با انقلاب موعود فن آوري ارتباطات و اطلاعات متداعي است. بنا بود در اثر اين انقلاب، تلويزيون و مخابرات به هم نزديك و با هم جمع شوند. اين موج به آزادسازي و ايجاد فراساختارهاي شبكه اي[40] و طرح هاي توسعه ي فن آوري، از قبيل طرح «ژاپن نسل پنجم»[41] و برنامه هاي اروپايي «رِيس»[42]، «اكتس»[43] و «اسپريت»[44] انجاميد.
موج دوم در طول انتخابات رياست جمهوري امريكا در سال 2 ـ 1991 آغاز شد. در اين زمان ال گور «فراساختارهاي ملي اطلاعات» را به عنوان كليد آينده مطرح كرد. موج دوم بر رقابت، رشد اقتصادي، دسترسي، تنظيم قوانين، حريم خصوصي، امنيت، حقوق و مالكيت معنوي تأكيد داشت. تفاوت اساسي اين موج با موج اول در ايجاد دغدغه پيرامون دارايان و نداران اطلاعات است.[45] موج دوم به سرعت در جهان منتشر شد و بر موج بزرگ تري سوار شد: اينترنت.
دوكاتل و همكارانش را شايد بتوان نمايندگان موج سوم ناميد:
حال كه همگان پيچيدگي رابطه ميان تغييرات فني و تحولات اجتماعي را پذيرفته اند و اين پندار ساده كه تأثيرات اجتماعي ناشي تحولات فني با برنامه ريزي هاي دقيق قابل مهار و اجتناب است، رد شده است ... سياست گذاري و برنامه ريزي بيش ازپيش پيچيده شده است. تعيين خط مشي، سياست گذاري و برنامه ريزي به صورت جدا و منفك از وقايع و واقعيت ها كافي نيست. سياست گذاري فني و برنامه ريزي هاي اجتماعي بايد به صورت همزمان و مكمل انجام شوند و اهداف مكملي را دنبال كنند. اگر لفظ جامعه، در عبارت جامعه ي اطلاعاتي، واجد معنا و محتوايي است، بايد به فهم دقيق تري از اين مسائل اجتماعي نائل آييم.[46]
همان طور كه مشاهده مي شود، جامعه ي دانايي اصطلاحي است كه تفاسير مختلفي را برانگيخته است. در بخش هاي آتي، ماهيت جامعه ي دانايي مورد بحث و بررسي واقع خواهد شد. به هرحال، آگاهي از صحبت هاي واقعي مردم و متخصصان به هنگام بحث پيرامون جامعه ي دانايي خالي از جذابيت و گيرايي نيست. با مراجعه به مقالات خبري كه در توصيف تحولات جاري تحرير شده اند مي توان بخشي از اين بحث ها را شنيد.
سازمان آموزشي، علمي و فرهنگي ملل متحد (يونسكو) نهادي است كه به صورتي فعال اين تحولات را نظارت مي كند. يونسكو در اينترنت صفحه اي با عنوان رصدخانه جامعه ي اطلاعاتي يونسكو[47] ايجاد كرده است كه اخبار مربوط به تحولات جاري را ثبت مي كند و براي علاقه مندان ارسال مي كند. منشور جهاني يونسكو و توجه آن به مسائل اجتماعي سبب شده است كه اين سازمان نسبت به نهادهاي منطقه اي و محلي از منظر و ديدگاه مختلفي براي نگاه به مسائل اساسي جامعه ي اطلاعاتي برخوردار باشد. نمودار زير تعداد مقالات منتشر شده در مقولات مختلف را نشان مي دهد. با استفاده از نمونه گيري خبرنامه هفتگي كه شامل مقالات افزوده شده به رصدخانه بود، نمودار 1 تهيه شده است.[48]
خوب است اين مقوله بندي را با موضوعات ارائه شده در اين پژوهش مقايسه كنيم. براي مثال، در بخش هاي آتي پيرامون موضوعاتي همچون تعامل اجتماعي، سازمان دهي مجدد زمان و مكان، ساختِ هويت، شناخت پايدار، توليد محتوا، ارتباط عضوبه عضو، اخلاق، دين، و تحول در خانواده بحث خواهد شد. با مقايسه ي اين موضوعات با نمودار 1 آشكار مي شود كه بحث هاي مطروحه در اين گفتار هنوز حاشيه اي هستند.
[1] International Computer Science Institute, ICSI
[2] TEKES
[3] براي اطلاعات بيشتر پيرامون برنامه ي همكاري پژوهشي مراجعه كنيد به:
http ://www.tekes.fi/berkley
[4]. informationalization
[5] اين روش گونه اي از رويكرد نظري ريشه دار است. تلاش مي كنيم مفاهيم و موضوعاتي را تعريف كنيم كه براي انديشمندان و متخصصان عرصة جامعه دانايي معنادار باشد.
[6] در نظريه، وضعيت همگرا شدن فرآيند هنگامي رخ مي دهد كه مصاحبه شوندگان مختلف افرادي را پيشنهاد مي دهند كه پيش از اين در فهرست بوده اند. در عرصه ي عمل، همگرا شدنِ فرآيند هنگامي رخ مي دهد كه مصاحبه شوندگان فهرست را به قدر كافي جامع بدانند. بديهي است كه افراد بسياري به خاطر محدوديت هاي زماني از برنامه حذف شده باشند.
[7]. Digital Divide
[8]. Donald Davies
[9]. UK National Physics Laboratory
[10]. ARPANET
[11]. Proposal for development of a national communication service for on-line data processing, Davies, 1965.
[12]. Mainframe Computers
[13] براي تاريخ هاي دقيق تر اينترنت رجوع كنيد به: Abbate (1999) و Naughton (2000)
[14]. Schneider, 1996.
[15]. West, Dedrick & Kraemer, 1996.
[16]. Kahin & Wilson, 1997; Bohlin, Aizu, & Oniki, 1999; Ducatel, Webster & Herrmann, 2000a.
[17]. Schneider, 1996.
[18]. Sakaiya, 1991.
[19] بازي هاي تلويزيوني يكي از استثناهاي اصلي اين قاعده است. براي مطالعه ي بيشتر رجوع كنيد به: Porter, Takeuchi, & Sakakibara, 2000; pp. 95-8
[20] امروزه پذيرفته شده است كه تغيير فني صرف موجب تغيير اجتماعي نمي شود (e.g. Attewell, 1998; Bijker, 1997). پژوهشگران بارها و بارها نشان داده اند كه جبر فني در زندگي واقعي رخ نمي دهد. با وحود اين، نظر ديگري هم بر بحث هاي پيرامون جامعه ي اطلاعاتي سيطره دارد كه نظريه ي «جبر اقتصادي» است. بر اساس اين نظريه، در آينده به خاطر ارزاني روزافزون رايانه، استقبال و استفاده ي بيشتري از رايانه و فن آوري هاي اطلاعاتي به عمل خواهد آمد. طرفداران نظريه ي جبر اقتصادي، «قانون مور» را به عنوان پيشگويي وضعيت آينده تفسير مي كنند. بي شك نظريه ي جبر اقتصادي درگير همان چالش هايي است كه در برابر نظريه ي جبر فني قرار دارد.
[21] NTIA, 1999
[22]. European Commission White Paper on Growth, Competitiveness, and Employment (CEC, 1993).
[23] اشاره به نظريه هاي اقتصادي جان مينارد كينز است كه در پي بحران هاي اقتصادي امريكا در دهه ي سي ميلادي مدافع برنامه هاي پولي و مالي با مركزيت دولت بود و افزايش اشتغال هاي متمركز را پيشنهاد مي كرد. ـ م.
[24]. Europe and the Global Information Society: Recommendations to the European Council
[25] Bangeman Report
[26] CEC, 1994.
[27] Europe at the Forefront of the Global Information Society
[28] CEC, 1994.
[29] eEurope
[30] EP, 1996.
[31] High Level Expert Group, HLEG.
[32] در واقع اين ايده كه مي توان و بايد گروهي را براي بررسي ابعاد اجتماعي جامعه ي اطلاعاتي تشكيل داد، نشان دهندة آن است كه جامعه ي اطلاعاتي همچون پديده اي اقتصادي و مهندسي درك شده است. اگر جامعه ي اطلاعاتي در مقام پديده اي اجتماعي شناخته مي شد، تشكيل يك گروه عالي رتبه براي وجوه اجتماعي بي معنا مي نمود.
[33] HLEG, 1997.
[34] اين نظر به صورت گسترده اي توسط پژوهشگران حوزه ي نوآوري و تغييرات فني توصيف و تبيين شده است. از جمله مي توان به اين آثار مراجعه كرد:
Freeman, Clark & Soete, 1982; Perez, 1985; Sahal, 1983; Dosi, 1982; Rosenberg, 1982; Kodama, 1995
در ميان پژوهشگران اين حوزه كه گرايش هاي جامعه شناختي، تاريخي و انسان شناسانة بيشتري دارند مي توان به اين آثار اشاره كرد: Hughes, 1983; Bijker & Law,19??
[35] Learning Society
[36]. eJapan
[37]. IT Strategy Headquarters, 2001
[38] راهبرد ژاپن الكترونيكي با اين استدلال آغاز مي شود كه تحولات اخير شبيه انقلاب صنعتي است و اينكه انقلاب صنعتي با اختراع ماشين بخار آغاز شد. ديدِ صنعت محور انقلاب صنعتي بارها و بارها به چالش كشيده شده است. براي مثال ببينيد: Mokyr, 1990:239-69
[39] Ducatel, Webster & Herrmann, 2000b.
[40] c.f. Bohlin & Levin, 1998.
[41] Japanese Fifth Generation
[42] RACE
[43] ACTS
[44] ESPRIT
[45] Ducatel, Webster & Herrmann, 2000b: 7.
[46] Ducatel, Webster & Herrmann, 2000b: 9.
[47]. UNESCO Observatory on the information Society: http ://www.unesco.org/webworld/observatory
[48] خبرنامه ها از اينترنت پياده و با استفاده از نرم افزار پرل (Perl) پردازش شده و سپس در بانك اطلاعاتي لوتوس نوتس (Lotus Notes) جمع آوري گرديده اند. تمامي خبرنامه هاي ارسالي در سال 2000 براي اين پژوهش در دسترس نبود و تعداد دقيق مقالات در مقولات مختلف مشخص نيست. اين نمونه 715 مقاله را شامل مي شود. در سال 2000 هر مقاله در يك مقوله بندي قرار مي گرفت. از سال 2001 براي هر مقاله چند مقوله تعيين شد. مقولات به كاررفته در اين نمودار مقولاتي هستند كه طراحان رصدخانه ي جامعه ي اطلاعاتي يونسكو تعيين كرده اند.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴
|
|