Iranian Futurist 
Iranian Futurist
Ayandeh-Negar
Welcome To Future

Tomorow is built today
در باره ما
تماس با ما
خبرهای علمی
احزاب مدرن
هنر و ادبیات
ستون آزاد
محیط زیست
حقوق بشر
اخبار روز
صفحه‌ی نخست
آرشیو
اندیشمندان آینده‌نگر
تاریخ از دیدگاه نو
انسان گلوبال
دموکراسی دیجیتال
دانش نو
اقتصاد فراصنعتی
آینده‌نگری و سیاست
تکنولوژی
از سایت‌های دیگر


پيرو تفكرى دربارۀ وقايع اخير ايران

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:
Facebook Twitter Google Yahoo Delicious بالاترین دنباله

[01 Mar 2018]   [ جمشيد قراجه داغى]

 


فوريه ٢٠١٨


 مهربانان من

يكى ازدوستان بسيارعزيز با ارسالِ نوارِ صحبت آقاى تاجزاده، يكى ازسردمدارانِ با اعتبارِ اصلاح طلبى، پرسشى در بارۀ امكان اصلاح پذيرى جمهورى اسلامى ونقش اصلاح طلبان در اين راه داشت كه حيفم امد شما را در اين گفته سهيم نكنم. سؤال اين دوست براى من يادآور تاسف انگيز شكست ها و بيهودگى كوششهائى است كه دراين سالها  براى نفوذ درفيلترهاى ذهنى هموطنان مكتبى بكار برده ام.  فيلترهائى كه از همكنشى سه مكتب يا ايدئولوژى ملى گرائى، سنت يا مذهب گرائى  و چپ گرائى، بوجود آمده است و نه تنها باعث "غرب  ستيزى" نا بخردانه اى  بوده  است كه زندگى چند  نسل ما را  به  تباهى كشانده است،  بلكه با عدم  شناخت عواقب مكتبى شدن ملت ما را به سوى انزوا و نابودى سوق ميدهد. 

يادم ميايد  قبل از انقلاب د ر يكى از كلاسهاى درس خود ( تفكر سيستمها) دردانشکده فنى دانشگاه تهران، از يكى از دانشجويانم كه ميخواست نكته اى در مورد موضوع مورد بحث  كلاس بگويد خواستم كه قدرى درباره آنچه ميخواهد بگويد  فكر كند و بعد آنرا بنويسد و به دوست بغل دستى خود بدهد، چون  با اجازه او ميخواهم با يك آزمايش كوتاه نكته ى بسيار مهمى را با كلاس در ميان بگذارم  و بعد ادعا كردم كه ميتوانم آنچه را كه  اين دوستمان خواهد نوشت جمله به جمله پيش بينى كنم  و بهمين دليل از او ميخواهم كه  بهترين سعى خود را بكند تا گفته من درست نباشد. ولى وقتيكه  نوشته او با پيش بينى من يكسان در آمد رو به كلاس اضافه كردم كه متاسفانه اين مسئله تنها به اين بحث و اين دوست عزيز ما ختم نميشود بلكه  يكى ازعوارض درد آور مكتبى شدن است كه مدتهاست دامنگير جوانان ما شده است و در اين ميان قصد من فقط  يك هشدار بود كه متوجه باشيم افكار و ايده هاى ما به مكتب تبديل نشود چون وقتى فكر يا ايده اى مكتب شد ديگر شك كردن درآن جايز نيست و از تحول باز ميماند. البته مكاتب مذهبى كه بنا به تعريف منشأ الهى دارند و به حقيقت مطلق دست يافته اند و لزوما" براى همه سوالات جواب هاى  تعريف شده اى دارند كه شک كردن در آنها بهيچوجه مجاز  نيست.  ولى ديگر اين ادعا از طرفداران مكاتب بظاهر علمى قابل قبول نيست زيرا  ديدگاه علمى هيچ  حقيقت مطلقى را نميشناسد بطوريكه اتكا به تفكر و شهامت شک كردن در اين ديدگاه يك فضيلت است چون باور دارد كه هيچ ايده ى (علمى يا غيرعلمى ) بدون شک كردن به شكوفائى نميرسد. پيشرفت تمدن بشرى مديون كسانيست كه شهامت آنرا داشته اند  درمواقع ضرورى اصول قبول شده و حتى مقدس را به چالش بكشند. متاسفانه  پيروان مكاتب علمى كه ادعا  دارند به حقيقت مطلقى كه وجود ندارد دست يافته اند بناچار مجبورند، همچون مذهبيون، براى تمام سوالات جواب از پيش تعريف شده اى داشته باشند، در نتيجه به نوارهاى پر شده اى تبديل ميشوند كه بى نيازاز تفكروبى خيال ازترديد و باتعصب گفتمان هاى مكاتب خود را كه براى همه زمانها صادق است براى همگان بازگو كنند. اين همان عارضه ايست كه انسانها را از زحمت  تفكر مى رهاند و با ايجاد تضادهاى مكتبى ملتى رابه درگيرى، خشونت و حتى نابودى ميكشاند.

 متأسفانه هنوز هم كه نزديک به چهاردهه ازانقلاب  با شكوه!! ميگذرد بسيارى از هموطنان منقلب شده ما،  ازاين عارضه رنج ميبرند. 

اما نكته ديگرى كه در اين رابطه نقش عمده دارد برداشت بسيارمهمىيست كه در زندگى حرفه اى خود ازاستادم ، دوست و همكارم زنده ياد راسل ایكاف، آموخته ام    درک اين واقعيت است كه شكست هاى مكرّرما از يافتن نتايج دلخواه از كوشش هاى خود بخاطر شكست درحل مسائلى كه با آنها روبرو ميشويم نيست، بلكه بخاطرعدم  شناخت ومقابله با مسئله ایست كه ميبايست با آن روبرو مي شديم.

 ما هرگز نياموخته ايم چگونه "نظم پنهان" يا پديده اى كه حاصل همكنشى چندعامل همبسته است را كشف كنيم و چرائی هاى آن را درك كرده و با آنها مواجه شويم. در مدرسه هم، ما حرفه اى ها، ياد گرفته ايم فقط  با مسائلى درگير شويم كه راه  حل آنها را قبلا" آموخته ايم و از روبرو شدن با مسائل پديدارى كه شناخت و راه حلى براى آنها نداريم پرهيزمى كنيم.  اين پديده يكى ازدلايلى است كه سبب ميشود نتوانيم با هموطنان مكتبى خود كه براى هرموضوعى سؤال و جوابی از پيش تعريف شده دارند به گفتگو بنشينيم. عجب آنكه حتى نتوانسته ايم با دوستانى كه خود را "سكولار" و"آزادى خواه" ميدانند درمورد شناخت مسائل ايران كه منشآ اصلي آنها مكتبى بودن حكومت است به توافق برسيم.  بعضي ازاين دوستان مكتبى هنوز نميتوانند بپذيرند آزادى وسكولاريسم، كه همان آزادى ازقيد حاكميت مكتب باشد، فقط يک فرم حكومتى نيست بلكه يک محتواى فرهنگى است كه هيچ تجانسى با هيچ حكومت مكتبى ندارد. واقعيت تلخ، اينجاست كه رفقای مكتبى (از چپ وراست) نه ميخواهند و نه ميتوانند بدانند كه مسئله ما حاكميت مكتب است، نه نوع خاص آن، و نه افرادى كه بزعم اين دوستان به غلط در رأس امور قرارگرفته اند.  اين جنابان هنوزدراين تصورند كه ميتوان با شركت درانتخابات فرمايشى غاصبان فرضى انقلابشان را جايگزين كنند و آنرا به مسيراصلى خود  بازگردانند! ديگر نميدانند كه اين خود مسيراصلى و واقعى انقلاب اسلاميست "نه يک كلمه كم و نه يک كلمه زياد." 

نگاهى به تجربه ٤٠ سال گذشته با هفت رئيس جمهورانتخابى، كه لااقل چهار نفرازآنان، درست به قصد اصلاح گرى انتخاب شدند، (  بنى صدر، رفسنجانى، خاتمى حتى جناب روحانى رئيس جمهورى كه سال پيش با ٢٤ ميليون رأى مردم به حكومت رسيده است) نشان ميدهد كه هيچ كدام از اين جنابان  نه تنها قدرت و اختيار، و شايد شهامت آنرا نداشته و ندارند كه قدمى مخالف منافع جمهورى اسلامى و در جهت جوابگوئى به انتظارات و خواستۀ  مردم و راى دهندگان  خود بردارند بلكه حتى  نميتوانند هيچ مانعى دربرابر پيشرفت تدريجى و آشكار جمهورى اسلامى بطرف يک نظام مكتبى توتاليتر ايجاد كنند.

  آيا هنوزموقع آن نرسيده است كه باور كنيم  درد ما فقط  درد افراد يا درد صحت انتخابات نيست بلكه درد اصلى ما ساختار بنيانى و مكتبى جمهورى اسلامى است كه بنحوى  تدوين يافته است كه دراين چارچوب هيچ نوع اصلاح  و كوچكترين تغيير دراصل ولايت مطلقه فقيه و قوانين مكتبى برآمده از آن، امكان پذير نيست.  ايكاش اين دوستان اصلاح طلب حكومتى ما براى يكبارهم شده از خود مى پرسيدند كه دراين چارچوب چه چيزى را ميخواهند اصلاح  كنند ؟ و چگونه اين اصلاح فرضى ميتواند آنان را بسرمنزل مقصود برساند؟ دراين ميان دوستان سكولار و آزادى خواه هم لااقل  بما بگويند كه چگونه ميتوان در چارچوب حكومت اسلامى  با مردمى كه بنا به قانون رسمى آن صغيرند و محتاجِ  قيم، يک حكومتِ سكولار با آزادى هاى مدنى بوجود آورد؟  يا اين دوستان باهمه ادعاى دانائى نادانند؟ يا خوب ميدانند ولى تقيّه ميكنند، پس فريبكارند و با تظاهر به اصلاح طلبى مأموريت ديگرى دارند.

    ترسم نرسى به كعبه اى اعرابى    اين ره كه تو ميروى به تركستان است 

واما آقاى تاجزاده در گفتارى كه اين روزها پخش شد با وجود اينكه با درد و صداقت تمام چگونگى حركت گام به گام  نظام جمهورى اسلامى را به ديكتاتورى مطلق ولى فقيه آشكار ميسازد ولى درهمان حال همگان را به حمايت بي چون و چرا از نظم موجود دعوت ميكند وهشدار ميدهد كه بايد ازهرنوع اعتراضى خوددارى كرد تا جلوى تكرار تراژدى سوريه در ايران گرفته شود. به خلاصه  استدلال ايشان در بارۀ چرائى اين حمايت توجه كنيد:

 شرا يط امروز ما با٤٠سال پيش يكسان نيست ، مردم كشور ما امروز مثل قبل يكصدا نيستند بلكهبهگروههاىمختلف ومخالفتقسيم  شدهاندهراقدامىدرجهتبىثباتىحكومتاسلامى  ايران رابهسوريهديگرىتبديلخواهدكرد.

 عجب است كه اين هموطن فرهيخته و رهبراصلاح طلبان حكومتى نميداند كه بزركترين خطرى كه يک اجتماع را تهديد ميكند آنستكه افراد فرديت و گوناگونى خود را از دست بدهند و بصورت يک تودۀ يكرنگ درآيند، و اين ديكتاتورى اكثريت يكى ازخطرناكترين نوع ديكتاتورى هاست، و اين نظام مكتبى توتاليتر، كه آزادى را از هر پنج بعد قدرت، ثروت، دانش، ارزشها، و زيبائى سلب كرده است، دستاورد انقلاب همان تودۀ يک رنگ و تک صدا ايست كه از ائتلاف ناميمون مكتب پرستان بوجود آمده است.  اين نامردمانى كه متاسفانه مردمان ما هستند،  با اتكا به گفتمان مكاتب مختلف سياسى، خود را از زحمت تفكر رهانيده بودند ترجيح دادند درفضائى از بخل وعداوت و نادانى خفه شوند تا مبادا هوائى جز كينه و انتقام تنفس كنند،  با چشم بستن ازتمام  دستاوردهاى اجتماعى كه  با پنجاه سال كوشش و مبارزه مردم ما  براى كوتاه كردن دست ملايان از سه بُعدِ  آموزشى، قضائى و سبک زندگى  بدست آمده بود، تک صدا خواستار"جمهورى اسلامى" يعنى برگشت به صفر شوند كه بي اختيار اين شعر پر معنى ناردرپور را بياد ميآورد:

ما كودكان زيرک اين قرن اى دريغ ازنسل ابلهان كهن بوديم

نسلى كه از پدر نامى شنيده بود و سراغى نشا ن نداشت. 

عجيب است كه آقاى تاجزاده نميداند يا نميخواهد كه بداند خشونت، كشتارو كنترل از الزامات جدائى ناپذيرمكتبيون متعصب است كه مى بايد بهر قيمت طرفداران مكاتب رقيب را حذف كنند.  تراژدى سوريه هم جنگ بين مكتبيون است، بين اقليت علوى و اكثريت سني، بين داعش هاى مختلف عربى، بين مكتب شيعه و مكتب وهابى  و بلاخره جنگ نيابتى بين حكومت مكتبى جمهورى اسلامى وحكومت مكتبي پادشاهى سعودى است.  تاجزاده ها اگر واقعا" نگران سوريه شدن ايران هستند بايد ازمكتبى شدن بيشتر جمهورى اسلامى و قواى مسلح آن كه با تاراج  ثروت ملى ايران بدنبال صدورانقلاب اسلامى به ساير اُمت مسلمانان و مروّج اصلى خشونت و دشمن تراشى در تمام منطقه شده است جلوگيرى كنند.

خوشبختانه اكثريت جوانان  ما كه بيش از ٦٠ درصد جمعيت ايران را تشكيل ميدهند مدتهاست كه خود را از قيد مكتب هاى انقلابى رهانيده اند، علاقه اى هم به جهانى كردن هيچ مكتبى ندارند وازخشونت و درگيرى  بيزارند، خواسته اى جز يک زندگى آرام، يک جامعه ى مدنى وداشتن  فرصت وامكان براى زندگى وبازسازى كشورخود ندارند. اميدوارم با ردِ دعوت شما به تسليم و رضا،  تن به بردگى و بندگى حكومت ايران ستيز، شرور، نالايق و مظلوم پرور ندهند و با نه گفتن به درخواست هاى "كور، كرولال شدن" با صداى بلند با فساد، بى لياقتى، نادانى و تراژدى فرهنگى كه لحظه به لحظه به پيكراجتماع ايران وارد ميشود به مقابله واعتراض برخيزند، شايد تا ديرنشده، بتوانند ازشدت صدماتى كه اشتباه ونادانى پدرانشان دامنگيرفرزندان اين آب وخاك كرده است بكاهند. اين ندايست كه آرام آرام درميگيرد ونهايتا"  فروپاشى حكومت هاى مكتبى  را بدون سوريه شدن  در پى دارد.

 اما بندِ آخرِ گفتۀ آقاى تاجزاده حاكى ازنگرانى ايشان از تهديد "دشمن" البته يعنى "اسرائيل" براى تقسيم ايران است.  البته روابط واقعى جمهورى اسلامى با اسرائيل لطيفه ايست پيجيده كه ازحد درک سياسى من خارج است و بسادگى قابل توصيف نيست. زيرا آنچه كه آشكاراست دشمنى یک ايران متجاوز با حاكمان عرب منطقه  يكى از مهمترين مهره هاى استراژدى حزب ليكود اسرائيل (اقاى بگين و ناتانياهو) بوده است تا بتوانند از ترسى كه حاكمان عرب از تهديد و دخالت هاى ايران درامور داخلى خود دارند استفاده كرده آنها را، به ائتلافى نانوشته، عليه ايران با خود همراه سازند تا بدين وسيله مسئله فلسطين و توافقنانه اسلو را به حاشيه ببرند كه بنظر ميرسد دراين زمينه بسيارهم موفق بوده اند.  نميدانم آقاى تاجزاده هرگز ازخود پرسيده اند كه چرا درجنگ ايران عراق، علیرغم دشمنى آشكار مابين دو كشوراسرائيل و جمهورى اسلامى، اسرائيل تنها كشورى بوده است كه مخفيانه به حمايت وكمک نظامى  به جمهورى اسلامى پرداخته است؟  ازطرف ديگردرسالهاى آخرِ حكومتِ شاهِ فقيد سياست ايران دوستى با حزب كارگر اسرائيل و كمک به رسيدن توافق  با فلسطينيها، نزديكى ودوستى با كشورهاى عربى مخصوصا سادات، ملك حسين، و ملك فيصل بود تا حدى كه براى جلب دوستى اعراب منطقه حتى حاضرشد دست ازادعاى حاكميت ايران بربحرين  بردارد و واسطۀ صلحِ مصر واسرائيل شود.  ولى ناگهان  با روى كار آمدن دولت ليكود (بگين و ناتانياهو) ومخالفت آشكار آقاى بگين با سياست نزديگى ايران با اعراب و قدرتِ نيروى هوائى ايران (خريد ايوكس) روابط دوستانۀ چند سالۀ دو كشوربه دشمنى انجاميد و دولت ليكود با استفاده ازنفوذ خود درنظام ارتباط جمعى به جنگ شاه ايران رفت كه يكى ازعوامل پيروزى انقلاب اسلامى شد. عجبا مثل اينكه با روى كارآمدن جمهورى اسلامى واعدام ٢٥٠ خلبان برجسته ايرانى وبا تبديل شدن دوستى ايران به دشمنى با كشورهاى مسلمان عربى، روبط اسرائيل با جمهورى اسلامى تحول جالب و اسرارآميزى يافته باشد،  بطوريكه  جمهورى اسلامى واسرائيل در تمام اين مدت با تظاهربه دشمنى، توانسته اند، به بهترين نحوى نياز يكديگر را به يک دشمن خطرناك تامين كنند. البته يكى ازمورد جالب آن  استفاده دائم هردو كشور ازخطر "دشمن" براى مصارف داخلى  است.

مطلب‌های دیگر از همین نویسنده در سایت آینده‌نگری:


منبع: 177


بنیاد آینده‌نگری ایران



پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴

جمشيد قراجه داغى

+ پيرو تفكرى دربارۀ وقايع اخير ايران  جمشيد قراجه داغى

+ تفكرى در باره وقايع اخير ايران  جمشيد قراجه داغى

+ اصـل چنـد بُعـدی بـودن سیـستـم هـای اجتمـاعــی- فرهنگـی (نظـام های اجتمـاعــی).  جمشيد قراجه داغى

+ ابعــادِ سیـستـم هـایِ اجتماعـی- فـرهنـگـی  جمشيد قراجه داغى

+ باورهاى دروغين  جمشيد قراجه داغى

+ تفکرﺳﻴـﺴﺘـﻢﻫﺎ- ﺯﺑﺎﻧﻰ ﻛﻞ ﻧﮕﺮ ﺑﺮﺍﻯ ﺩﺭﻙ ﺁﺷﻔﺘﮕﻰ ﻭ ﭘﻴﭽﻴﺪگی  جمشيد قراجه داغى

+ نقش پديده خود سامانى وخود مرجعى   جمشيد قراجه داغى

+ چكيده اى ازيك نوشته طاغوتى در بحبوحه انقلاب شكوهمند   جمشيد قراجه داغى

+ فرهنگ در نقش “نظام عامل” و تنظيم كننده رفتار اجتماعى  جمشيد قراجه داغى

+ ايران ما نيازمند يك تحول فرهنگى است، چالشى دشوار كه گذشته از شهامت آگاهى نيز مى طلبد   جمشيد قراجه داغى

+ گفتگوئى در باره فرهنگ ايران ميانه  جمشيد قراجه داغى



info.ayandeh@gmail.com
©ayandeh.com 1995