مديريت دانائي
ضرورت نسل جديد تحقيق و توسعه جهاني
مسعود بينش
چكيده
امروزه مديريت نواوري و دانائي به فعاليت اصلي شركت ها براي
دست يابي به مزيت رقابتي تبديل شده است . نواوري در صنايع فناوري
محور به صورت فعاليتي جهاني درامده و كشش بازارهاي هدف ؛ سبب تغيير
الگوي جريان دانائي در فرايند نواوري شده است . پارادايم جديد در
مديريت دانائي عبارت است از كاربرمحوري و يادگيري تعاملي و
فرافرهنگي . بنابراين در شركت هاي بزرگ و بويژه شركت هاي فرامليتي
بايد سياستي اتخاذ نمود كه دانائي روشن و روشمند به اساني بين
گروهها و واحدهاي مختلفR&D
كه
در سطح جهان توزيع شده اند جريان يابد . فعاليت هاي نواوري از طريق
يادگيري سازماني باعث ايجاد دانائي مي شود . بديهي است علاوه بر
جنبه هاي عيني و محتوائي دانائي كه به روشن يا مبهم بودن دانائي مي
انجامد ؛ چگونگي تفسير و تعبير و بكارگيري دانائي ؛ يعني درجه
همبستگي و پيوستگي تفسيري ان نيز از اهميت خاصي برخوردار است .
توزيع جهاني فعاليت هاي
R&D
هنگامي ميسر است كه دانائي روشن و روشمند باشد و با كار تيمي
موثر جهاني به كار گرفته شود .
همواره يك چالش مديريتي در برابر شركت هاي فرامليتي كه فعاليت هاي
تحقيق و توسعه (
R&D
) خود را به خارج از مرزها گسترش مي دهند وجود دارد و ان اين است
كه چگونه مي توان مراكز پراكنده در سطح جهان را به صورت موفقيت
اميزي راهبري كرد. امروزه مديريت " نواوري " و ايجاد و بكارگيري "
دانائي " به فعاليت اصلي براي دست يابي به مزيت رقابتي تبديل شده
است.شركت هاي فرامليتي بيشترين سهم
R&D
صنعتي را در كشورهاي سازمان توسعه و همكاريهاي اقتصادي (OEDC)
دارند.انها دائما شبكه
R&D
هاي محلي ومراكز دانائي (Knowledge
Centers)
خود را گسترش مي دهند.
گسترش سرمايه گذاري در
R&D
جهاني
هزينه
R&D
صنعتي در صنايع فناوري محور (
Technology-intensive)
بشدت رو به افزايش است . در صنايع مبتني بر فناوري برتر (High-tech.)
مثل فناوري اطلاعات (
IT
) ؛ فناوري زيستي (Biotech.)
؛ نيمه هادي ها و صنايع
داروئي
شركت ها مجبور
به سرمايه گذاري فراوان در تحقيق و توسعه هستند.حد اين سرمايه
گذاري 10-15 درصد درامد و براي برخي شركت هاي صنايع داروئي و
فناوري زيستي 20-25 درصد درامد انهاست. در دهه پاياني قرن پيش ؛
اين حد براي بيشتر شركت هاي فناوري محور رو به فزوني داشته است.
سرعت عرضه محصولات جديد نسبت به نسل هاي قبلي محصولات بسيار افزايش
يافته است. سرعت نواوري و حد و اثربخشي سرمايه گذاري در
R&D
به مهم ترين عوامل بحراني تبديل شده اند.همانگونه كه در جدول (1)
ملاحظه مي شود ؛ سه بخش (Sector)
صنعتي يعني صنايع داروئي و فناوري زيستي / خودرو / فناوري اطلاعات
نيمي از هزينه هاي
R&D
صنعتي جهاني را به خود اختصاص داده اند.در هر يك از اين سه بخش چند
شركت فرامليتي بزرگ حضور دارند. مشخصه صنايعي همچون ارتباطات راه
دور ؛ الكترونيك و نرم افزار / خدمات
IT
؛ جدال بر سر عرضه محصول جديد و مديريت چرخه عمر ان است.اين شش
بخش ؛ كه داراي ويژگي فناوري محوري و سرعت مداري (Speed-oriented)
است بيش از سه چهارم
R&D
هاي صنعتي را فرا گرفته است . بقيه مربوط به بخش هاي سنتي است كه
نواور محسوب مي شوند و دائما در معرض تهديد و تجديد ساختار هستند
نظير صنايع شيميائي ؛ هوا-فضا و مهندسي / ماشين الات .
افزايش سرمايه گذاري در
R&D
و شتاب تحولات ؛ مديران شركت هاي فرامليتي را براي طراحي محصولات
جديد در سطح دنيا تحت فشار قرار داده است.رقابت شديد بين المللي در
محصولات مبتني بر فناوري برتر كه تحت تاثير تحقيقات و فرصت هاي
بازار هستند ؛ باعث شده كه فعاليت هاي تحقيقاتي به خارج از محدوده
جغرافيائي كشور خاص ؛ و در سطح دنيا گسترده شوند. سهم مشاركت منابع
خارجي در كل سرمايه گذاري
R&D
هاي محلي در بيشتر كشورها افزايش يافته است. بسياري شركت ها مراكز
R&D
در كشور هاي ديگر دارند. هم اكنون سهم
R&D
اجرا شده بوسيله شركت هاي خارجي حدود 14 درصد
R&D
صنعتي در كشورهاي
OECD
است. شركت هاي اروپائي به حد 35 درصد سرمايه كذاري در خارج از
اروپا رسيده اند ؛ شركت هاي امريكائي از مرز 33 درصد فراتر رفته
اند و شركت هاي ژاپني در حد 10 درصد قرار دارند.
جدول ( 1 ) : تمركز هزينه هاي
R&D
صنعتي در چند بخش جهاني شده
صنعت / بخش |
هزينه
R&D
( ميليون دلار) |
هزينه
R&D
به عنوان درصدي از درامد |
حد جهاني شدن
R&D* |
داروئي ؛ فناوري زيستي / سلامتي |
54661 |
1/12 |
1 |
خودرو / قطعات |
49451 |
4 |
2 |
اطلاعات ؛ فناوري (IT)
/ سخت افزار |
39657 |
4/9 |
3 |
ارتباطات راه دور ( تجهيزات / خدمات ) |
35444 |
- |
3 |
الكترونيك / الكتريكي |
30985 |
3/5 |
2 |
نرم افزار / خدمات
IT |
19987 |
2/10 |
3 |
شيميائي |
14567 |
2/4 |
3 |
فضائي / دفاعي |
11755 |
3/4 |
1 |
مهندسي / ماشين الات |
9001 |
6/2 |
1 |
بسته بندي / كالاهاي مصرفي |
7879 |
- |
2 |
ساير صنايع ( جمع 12 بخش ) |
26345 |
- |
1 |
تمام شركت ها / جمع : 600 |
299376 |
3/4 |
2 |
* توضيح : 1 و 2 و 3 به ترتيب درجه بالا ؛ متوسط و پايين جهاني
شدن
R&D
است.
شاخص
هاي جهاني شدن براي شركت هاي فرامليتي بزرگ فناوري محور بطور
مداوم روبه رشد است. تحقيقات به عمل امده در يك جامعه نمونه متشكل
از 209 شركت ؛ در مورد هزينه هاي خارجي
R&D
نشان مي دهد كه سهم هزينه
R&D
خارج از منطقه محلي در دهه 90 افزايش يافته است . شش بخش مهم
R&D
محور؛ در جدول ( 1 ) در راس فعاليت هاي
R&D
جهاني قرار دارند.
جايگاه نواوري در مديريت دانائي
نواوري در اغلب اين صنايع به يك فعاليت بشدت جهاني تبديل شده است.
سيستم هاي نواوري پيشرفته ؛ توسعه يافته و اين امر منجر به انگيزه
بيشتر شركت ها براي فعاليت در سطح جهاني شده است.روند فعاليت هاي
نواوري بين المللي سه مشخصه مهم را نشان مي دهد:
1 . افزايش " شدت " و " سرعت " فرايند هاي نواوري.
2. " جهاني شدن " مداوم و افزايش توزيع و پراكندگي فعاليت هاي
نواوري در سطح بين المللي.
3 . تغيير هسته ارزش افزوده .
يك جريان برگشتي و حركت معكوس نواوري به طرف " كاربرد " و
توجه به طيف كاربرها پديد امده است.
هنوز هم برخي مطالعات بر توالي خطي و فشار فناوري (Technology-push)
تاكيد
دارند ؛ در حالي كه تحقيقات پايه امروزه بوسيله
R&D
كاربردي ؛ توسعه محصول ؛ نواوري و نفوذ دنبال مي شود ( شكل 1 ) .
تقاضا / " كشش بازار هدف
|
نواوري از طريق " فشار فناوري "
|
يكپارچگي كاربر ؛ بازار هدف / شايستگي اجرائي |
توسعه يكپارچه محصول و فرايند / ساخت و پشتيباني |
تحقيقات / توسعه فناوري پيشرفته / كشف |
|
تفسير
سنتي از فرايند نواوري
|
تغيير الگوي جريان دانائي در فرايند نواوري
|
|
شكل ( 1 ) : معكوس شدن هسته ارزش افزوده در فرايند نواوري
در بسياري از بخش هاي
R&D
محور ؛ توالي و تمركز فعاليت ها در حال تغيير است.نواوري سريع و
پاسخگو مستلزم درگيري ابتدائي و اوليه كاربران مستعد ؛ نزديكي به
بازارهاي هدف و مستحكم سازي بنيان هاي فرايند نوسازي است . هسته
ارزش افزوده در فرايند نواوري ؛ رو به پايين يعني در جهت كاربردي
و كاربر نهائي حركت مي كند. اين مساله را مي توان در صنايع متعددي
مشاهده كرد ؛ از جمله در صنايع خودرو سازي و تامين كنندگان انها كه
همگي در مسير طراحي و ساخت خودروهاي جديد قدم برداشته اند.
الگوي جديد نواوري توسط منطقه سايه دار درسمت راست شكل (1)
نشان داده شده است. همجواري با بازارهاي هدف ؛ شبكه هاي تعاملي
با كاربران و ارائه دهندگان خدمات تكميلي ؛ و توانائي يكپارچگي
با تامين كنندگان و سازندگان روز به روز اهميت بيشتري مي يابد .
بنابرين حركت شبكه ؛ فرايند نواوري را تحت تاثير قرار مي دهد و اين
امر غالبا به تغيير الگوي جريان دانائي مي انجامد.
با اين توضيحات مي توان پي برد كه " مديريت دانائي " به يك فعاليت
پيچيده و توزيع شده در سطح جهاني تبديل شده است. پارادايم جديد
عبارت است از كاربرمحوري ؛ يادگيري تعاملي و فرافرهنگي ؛ كه كاملا
با ديدگاه سنتي انتقال فناوري بين المللي و توالي نواوري متفاوت
است.امروزه شركت هاي فرامليتي از حالت خطي سنتي " يادگيري برون رو
" ( جريان اطلاعات از مركز به محيط پيرامون ) كه مترادف انتقال
يكسويه فناوري است ؛ به سمت پارادايم جديد فعاليت هاي توزيع شده
جهاني حركت كرده اند . انها در حال دور شدن از مركز دانائي منفرد
؛ محلي و متكي به خود ؛ به يك معماري سازه باز و توزيع شده توليد و
كاربرد دانائي است . مديريت فرايند هاي نواوري توزيع شده به معناي
هماهنگي و توازن ظرفيت ها ؛ تعامل شديد بازار و فناوري ؛ مراكز چند
منظوره دانائي در محل هاي توزيع شده ؛ مبادله تعاملي و يكپارچه
دانائي است . اين امر مستلزم انعطاف پذيري ظرفيت هاي سازماني و
دست يابي به تركيب مناسب يادگيري درون رو و برون رو است.
مديريت فرايند هاي نواوري توزيع شده مي تواند معاني زير را
داشته باشد :
-
مديريت مراكز دانائي توزيع شده درون يك شركت چند مليتي.
-
مديريت از طريق واحدهاي مستقل كسب و كار (Business
Units)
و مديريت تيم هاي فرابخشي درون شركت هاي بزرگ.
-
يكپارچه سازي ظرفيت هاي توزيع شده درون شركت ها ؛ شامل تامين
كنندگان ؛ شركت هاي همكار و تكميل كنندگان زنجيره ارزش .
-
يكپارچه سازي دانائي و مديريت شبكه هاي متنوع از طريق واحدهاي
بيروني تحقيقات و دانشگاهها .
از فناوري هاي جديد نظير رايانه هاي شخصي ؛ اينترنت ؛ ارتباطات
ماهواره اي و ... به عنوان ابزارهاي مناسب براي كاهش نامتقارن
بودن اطلاعات استفاده مي شود.طراحي نوين شكل شركت هاي چند مليتي
عبارت است از : يك سازمان شبكه اي بسيار انعطاف پذير با فعاليت هاي
توزيع شده و مراكز دانائي ؛ كه ويژگي ان ارتباطات باز و نداشتن
ارتباطات سلسله مراتبي است. البته بحث در مورد نحوه جمع اوري
اطلاعات متفرقه هنوز ادامه دارد زيرا فرايند جمع اوري و يكپارچه
سازي تنها مربوط به انتقال اطلاعات و غلبه بر نامتقارن بودن
اطلاعات نيست؛ بلكه فرايندي است مرتبط با ارتباطات اجتماعي و به
درك موضوع تقارن نياز دارد.
مساله اين است كه " دانائي " مقوله اي است كه بين واحدهاي مختلف
بنگاه با سيستم هاي ارزشي ناهمگون توزيع شده است. گرچه در بيشتر
مطالعات مديريت دانائي بر جنبه هاي عقلي ؛ عيني و محتوائي اطلاعات
تاكيد مي شود و كمتر به جنبه هاي تفسيري ؛ اجتماعي ؛ ذهني و فرايند
اجتماعي اشتراك اطلاعات پرداخته مي شود ؛ اما واقعيت ان است كه
توسعه فناوري هاي جديد ؛ يافتن پشتيبان كاربرها و تجاري سازي موثر
يك نواوري مستلزم فرايند پيچيده " ساخت اجتماعي – فني معنا " است.
اطلاعات متفرقه ممكن است بين بنگاهها توزيع شده باشد ؛ اما فرايند
يكپارچه سازي و ايجاد يك تماميت معنادار بسيار پر هزينه و دشوار
است .
فرايندهاي اجتماعي ؛ جلب وفاق عمومي و اشتراك اطلاعات براي نواوري
كاربرمدار بسيار مهم است.اين مساله كه براي يك گروه كاربران بالقوه
در يك بازار خاص ملي چه چيزي ارزشمند است ؛ چه چيز در يك زمينه ملي
خاص يا در يك محيط مشخص كار مي كند ؛ درك نحوه استفاده از فناوري
نوين و مقبوليت ان در زندگي روزانه ؛ اساسا يك فرايند با ساخت
اجتماعي است . نزديكي فيزيكي و درك اجتماعي به سختي مي تواند با
سيستم هاي اطلاعاتي و ابزار رسمي ارتباطات جايگزين شود .
مديريت دانائي و نسل چهارم
R&D
موضوع " دانائي " و مديريت ان ؛ در واقع محور فعاليت هاي نسل
جديد
R&D
است. اگر
مديريت نسل اول
R&D
تا دهه 1960 متكي بر ازمايشگاه ها ؛ و نسل دوم در دهه هاي 1970 و
1980 مبتني بر مديريت علمي و نسل سوم در دهه 90 بر اساس مديريت
راهبردي بود ؛ نسل چهارم نيازمند مديريت دانائي است . مهمترين
مشخصه اين نسل يافتن نيازهاي جانبي مشتريان اينده و توجه همزمان به
انعطاف پذيري و قابليت عرضه محصول به بازار از همان مراحل اوليه
است ( جدول 2 ) .
جدول ( 2 ) : الزامات مديريت دانائي براي نسل چهارم
R&D
بخش بازاريابي و فروش |
بخش توليد |
بخش مالي |
بخش
R&D |
تيم استراتژي |
بخش هاي
سازماني عمليات |
ساختار
بندي شايستگي ها |
اناليز منابع |
ساختار مالي |
موقعيت فناوري |
اناليز صنعت |
راهبرد بلند مدت |
اناليز نيازها |
ارزش توليد |
اناليز
موفقيت / شكست |
فرصت فناوري |
اناليز
SWOT |
جستجوي ارزش |
|
|
|
روند فناوري |
|
طراحي مفهومي |
اناليز رقيب |
|
مدل سازي كسب و كار |
تست قابليت بازاريابي |
انتخاب پروژه |
تست بازايابي |
|
|
|
برون سپاري فناوري |
انتخاب پورتفوليو |
تست توليد |
|
|
پيش بيني گردش مالي |
ارزش گذاري فناوري |
|
تست كسب و كار |
|
بازدهي توليد |
|
استاندارد صنعت |
|
پروتكل محصول |
در مديريت دانائي توجه خاصي به فرايندهاي نواوري مي شود چرا كه
انها فعاليت هائي هستند مبتني بر اطلاعات كه از طريق يادگيري
سازماني ؛ دانائي مي افرينند . نواوري يك فعاليت غيرمحسوس است كه
از سرمايه دانائي به عنوان ورودي استفاده مي كند . وقتي هم افزائي
(Synergy)
ضميمه مي شود به دانائي افراد و ارتباطات با مشتري و طراحي
سازمان و فعاليت هاي توليد ؛ سرمايه " شناخت " به عنوان خروجي
فرايندهاي نواوري حاصل مي شود . با توجه به همين ارتباط تنگاتنگ
بين نواوري و دانائي است كه برخي محققين ؛ سيستم
KNOWATION
را؛ كه تركيبي است از
KNOWLEGE
و
INNOVATION
طراحي
كرده و پيشنهاد مي دهند .
وجوه دانائي
مديريت
R&D
جهاني و مديريت دانائي در شركت هاي بزرگ فرامليتي ناظر بر دو موضوع
مهم و مستقل است . اولين موضوع به جنبه ملموس ؛ سخت و عيني برمي
گردد در حالي كه موضوع دوم بيشتر متمركز بر معنا و تفسير است و وجه
غيرملموس و نرم – اما در عين حال مهم – را در بر مي گيرد . موضوع
اول معمولا هنگامي مطرح است كه مديران مجبور به تصميم گيري هستند :
كجا بايد يك واحد
R&D
راه انداخت ؟ اين در حالي است كه فرايندهاي ارتباطات اجتماعي ؛
ساخت معنا و اشتراك اطلاعات بين گروههاي مختلف در اين شركت ها ؛
مفاهيمي بسيار دشوارتر است كه بايد اناليز و درك شود . بنابراين
بايد پيش شرايط جريان موثر دانائي بين واحدهاي درون شركتي و مراكز
برون شركتي را اناليز نمود . اين امر به سادگي مستلزم مبادله
اطلاعات يا محتواي عيني نيست ؛ بلكه بيشتر با تفسير و معنا سر و
كار دارد : چگونه اطمينان يابيم كه در مراكز و واحدهاي مختلف و
پراكنده ؛ افراد فهم واحد و همبسته اي در مورد اجرا و توسعه يك
پروژه دارند ؟ تا چه حد اطلاعات پخش و به اشتراك گذاشته مي شود
؛ تفسير مي گردد و توسط عوامل مختلف روي ان كار مي شود ؟ تحت چه
شرايطي افراد مي توانند از محل هاي مختلف و اغلب با پيشينه هاي
متنوع حرفه اي با يكديگر كار كنند و دانائي را به اشتراك گذارند ؟
چگونه مي توان سازوكارها و بسترهاي ارتباطات را طراحي و اجرا كرد ؟
چه انگيزه هائي افراد را در واحدهاي مختلف سازماني ؛ در حالي كه با
يكديگر اشنائي و حتي شايد زبان مشترك ندارند به حركت و مبادله موثر
دانائي و درك متقابل وامي دارد ؟
علاوه بر توجه به دو موضوع فوق ؛ بايد بخوبي بين دو مشخصه مهم و
مجزاي دانائي نيز تفاوت قائل شد :
-
درجه روشن بودن دانائي . اين كه دانائي تا چه حد روشن يا مبهم و
مجازي است.
-
درجه همبستگي و پيوستگي تفسيري ان . اين كه دانائي تا چه حد
تفسيرپذير است.
مشخصه اول به ناگفته ها و دانائي صامت و ضمني مي پردازد و مي توان
ان را اندازه گيري كرد با : ميزان قابليت كدبندي ؛ سهولت قابليت
ياد دادن ؛ قابليت مشاهده عملي و درجه پيچيدگي . هر چه اطلاعات از
لحاظ كدبندي بهتر ؛ از لحاظ تعليم پذيري راحت تر و در عمل قابل
مشاهده تر باشد ؛ انتقال دانائي در ميان محل هاي پراكنده جغرافيائي
روان تر صورت خواهد گرفت . اگر يك يا چند عامل از اين چهار معيار
وجود نداشته باشد ؛ هزينه انتقال دانائي در محل هاي مختلف افزايش
مي يابد . همه اين موارد و معيارها به جنبه و شكل عيني دانائي
برمي گردد ؛ اما بايد دانست كه وجه تفسيري دانائي نيز مهم است
.عناصر اطلاعات روشن ؛ يعني يك مدرك يا دستورالعمل يا رويه عملياتي
استاندارد مي تواند معناي كاملا متفاوتي براي گروههاي مختلف در
سازمان داشته باشد . اين پديده به عنوان ابهام يا دو پهلو بودن
تشريح مي شود .دانائي مبهم دربرگيرنده درك نامتوازن است و اغلب
منجر به مشكلات تفسيري و برداشتي؛ سوئ تفاهم و هزينه هاي پنهان و
غير مستقيم انتقال دانائي بين فرهنگ ها مي شود .
مشخصه دوم به بيان معيار در مورد پيوستگي تفسيري دانائي مي پردازد
. معيار در اين مورد روشمندي است . دانائي روشمند ان است كه تمام
اعضائ گروه در قالب يك چارچوب مرجع ؛ مسائل و فرايندها و نتيجه را
به روش مشابهي تفسير و تعبير مي كنند . در اينجا پيوستگي شديد
تفسيري حاكم است . در مقابل ؛ دانائي غير روشمند ان است كه در
تعامل گروهي در محل هاي مختلف شركت هاي فرامليتي ؛ افراد چارچوب
هاي متفاوتي به عنوان مرجع دارند و مسائل و فرايند ها و نتيجه
فعاليت ها را متفاوت تفسير مي كنند . در اينجا ناپيوستگي تفسيري يا
تنوع تفسير وجود دارد .
دانائي روشمند در فرايند هاي ارتباطات اجتماعي پايه گذاري مي شود .
از طريق ارتباطات ؛ اعضائ يك گروه روي نقاط اصلي چارچوب مرجع
توافق و دستورالعمل ها ؛ رويه ها و ساير مدارك مكتوب و مستند را
بدقت تعريف مي كنند . بنابراين بايد توجه داشت كه روشن يا مبهم
بودن ؛ مشخصه محتوا و عينيت دانائي است ولزوما منجر به اجراي موفق
پروژه نمي شود . دست يابي به دانائي و نواوري موثر مستلزم اطمينان
يافتن از ان است كه دانائي در يك جهت و مسير همبسته و پيوسته تفسير
و استفاده مي شود .
توزيع جهاني فعاليت هاي
R&D
وقتي ميسر است كه دانائي روشن و روشمند باشد . مهم ترين عوامل و
عناصر در اين زمينه كار تيمي موثر جهاني و پيوستگي و يكپارچگي تيمي
است . بدين منظور پشتيباني قوي توسط سازوكارهاي مطمئن نظير
زيرساخت
IT
ضروري
است . اين زير ساخت اطلاعاتي و ارتباطاتي هم هزينه و هم زمان انجام
پروژه هاي متكي به دانائي روشن و روشمند را بسيار كاهش داده است .
مربع پايين و چپ جدول ( 3 ) گوياي اين امر است .
جدول ( 3 ) : راه هاي موثر ارتباطات بين مراكز دانائي
-
فعاليت هاي كاملا تخصصي و متمركز محلي
-
ارتباطات كاملا تعاملي چهره به چهره
-
انتقال بلند مدت افراد / تيم ها براي توسعه ظرفيت هاي
انها در مكان هاي ديگر |
-
تشكيل نشست ها براي توسعه هويت گروه و درك متقابل
-
توزيع محلي كار در فاز هاي مياني
-
مبادله اطلاعات روشن از طريق
IT |
دانائي غير روشمند |
-
بازديدهاي موقتي ساير مكان ها براي يادگيري بهترين روش
هاي عمل
-
انتقال از طريق فرستادن افراد و تيم ها به ساير مكان
ها
-
عدم تاثير قوي فناوري اطلاعات و مدارك مكتوب |
-
توزيع بينالمللي كار در بهترين مكان ها
-
استفاده وسيع از فناوري اطلاعات
-
نشست هاي كوتاه و معدود بين هماهنگ كنندگان |
دانائي روشمند |
دانائي مبهم |
دانائي روشن |
|
نتيجه گيري
مدل فرامليتي براي مديريت دانائي در شركت هاي چند مليتي داراي
ويژگي هاي زير است :
1 . مراكز يادگيري پراكنده از لحاظ جغرافيائي .
2 . استقلال مديريتي زير مجموعه ها .
3 . مبادله دانائي به صورت باز و غير سلسله مراتبي بين واحدهاي
پراكنده جهاني .
4 . نقش قوي تيم ها و پروژه هاي جهاني .
5 . استفاده گسترده از فناوري اطلاعات و ارتباطات براي تسهيل در
اجراي پروژه هاي نواوري جهاني.
منابع :
1 . A. Gerybadze ; “ Knowledge management and transnational R&D
projects “ ; 2003 .
2 . A. Cano ; G. P. Bustamanate ; “ Knowledge management and the
locus of innovation in R&D intensive firms “ ; 2003 .
3 . Y. Park ; S. Kim ‘ S. Lee ; “ Knowledge management system
for fourth generation R&D “ ; 2003 .