دولت روحانی در کجای ساختار قدر ت قرار دارد ؟ مناسباتش با بیت رهبر ی ، روحانیون ، سپاهیان و اصلاح طلبان چگونه است ؟ چه بخش هایی از بلوک قدرت در پیشبرد امر توافق هسته ای همراه وی هستند و یا در تقابل با او قرار دارند ؟ و با چه انگیزه هایی ؟ (١)
مولفه ها و ویژ گی های ” اعتدال گری و اعتدالیون “:
در تابستان پیشین دولتی بر سر کار آمد که خود را دولت ” اعتدالی ” نامید . ” اعتدال ” یک مکتب سیاسی و آکادمیک و یک ایدیولوژی نیست ، حتی یک گفتمان سیاسی هم نیست ، بلکه فقط یک “روش و مشی ” در سپهر سیاست ایران می باشد .
تا کنون روحانی و همراهان و هم اندیشان اش تعریف منسجم ، و مشخصات روشنی از ” اعتدال و اعتدالیون ” ارایه نداده اند . کلی ترین تعریفی که روحانی در آغاز ریاست جمهوریاش در تابستان 92 بیان می دارد یک عام گویی شعار گونه انتخاباتی پر زرق و برق بیش نیست . این کلی گویی در شعا ر و شلختگی در مضمون مقولات سیاسی در جمهوری اسلامی پیشینه ای به بلندای عمر این جمهوری مقدس دارد . سلف خلف آقای روحانی ، آقای خاتمی ، شانزده سال پیش هرگز تعریف روشنی از ” اصلاح طلبی ” و مشخصات ” جامعه مدنی ” را ارایه نداد . جامعه مدنی را همان ” مدینه النبی ” ، و اصلاحات را ” شیوه منورخردمندان ولایت خواه ” معرفی کرد .
” اعتدال گرایی ” آنتی تز ” راست افراطی ” است . راست افراطی با راست سنتی متفاوت است . راست سنتی در ایران دارای پیشینه ای قدیمی است . اما راست افراطی پس از اتمام جنگ و آغاز ولایت خامنه ای زاده شد . راست افراطی و ولایت همزاد و هم دم یکدیگر اند . حیات “این ” به “آن ” گره خورده است . از هشت سال حضور دولت راست افراطی احمدی نژاد ، [ به ناگزیر] فرزندی از زهدان آن زاده شد به نام اعتدالیون . به همان گونه که از درون دولت راست سنتی عمل گرای هاشمی ، دولت اصلاحات خاتمی و سپس از دولت اصلاحات دولت راست افراطی احمدی نژاد وارد سپهر سیاست ایران شد . این حادثه ها یک پروسه طبیعی است.
بنابراین ” اعتدالیون ” از پیوند اصلاحطلبان و محافظهکاران به وجود می آیند که بتوانند در مقابل افراطیون سنگر خود را استوار حفظ نمایند . هرچند که شیوه اعتدالگرایی در برابر “افراطگرایی” قرار میگیرد و مشی اصلاحطلبی در برابر انقلابیگری به تقابل می ا یستد اما در انتها اعتدا لیون برآیند ائتلاف محافظهکاران معتدل و اصلاحگرایان میانه در سپهر سیاست ایران هستند.
براستی ویژ ه گی های شیوه ” اعتدالی ” چیست و” اعتدالیون ” چه کسانی هستند ؟
ویژ گی یکم : اعتدالیون برای تغییرات در جامعه رویکرد اصلاحطلبی را بر رویکرد انقلابی ترجیح میدهند.
دوم : اعتدالیون در میدان گاه مبارزات سیاسی با سایر احزاب و نهاد های سیاسی شیوه “تعامل ” و “توافق” بین افراد و نیروها را بر می گزیند و از روش “تقابل ” و “درگیری” با آنها گریزان هستند .
سوم : ” اعتدالیون ” مدعی هستند به “رایزنی با اندیشمندان ” و “همبستگی در میان خردمندان” پای بند می باشند . این دو مشخصه نیاز به یک پروسه و فرایند دارد . به باور آنان ، این ویژگی زمانی به وقوع می انجامد که پارامترها و المنت های”سیاستگذاریِ مدبرانه ، تدبیر ، امید ، اخلاق و قانون گرایی ” موجود باشد . سنتز و ترکیب این ویژگی ها ، سازنده ” اعتدال گری و اعتدالیون ” می باشد . اما با این ساختار قدرت و وجود ولی فقیه چه گونه این دگردیسی انجام می شود , پرسشی است پایه ای و اساسی !! . پشت بند این ، پرسش دوم مطرح می شود که حتی در یک شرایط ایده ال ، هدف نهایی “سیاست” ، برای اعتدالگرایان چه می باشد ؟ این یک پرسش اساسی و چالش محوری برای ” اعتدالیون ” است . در پاسخ باید گفت که برقراری سازگاری میان “خواست دولت” و “خواست مردم” و کاهش شکاف بین دولت و ملت هدف اساسی یک ” دولت اعتدال گر ” است. اما آیا دره ژرف دولت و ملت با حضور این چنین ساختار قدرت و دهلیز های بیت ولایت ، با شیوه اعتدال گر ی اعتدالیون پر می شود ؟.
[ برای مطالعه بیشتر در زمینه " اعتدال گری و اعتدالیون " به مقاله " نگرشی بر اعتدال گری و اعتدالیون در سپهر سیاست ایران " ( ٢ ) از همین نگارنده مراجعه فرمایید . ]
روحانی قابله رهبر در پیشبرد زایمان بدفرمانی هستهای
از صدارت روحانی حدود ٩ ماه می گذرد . گویا ماموریت اصلی دولت روحانی و همراهانش عبور از بحران هسته ای است . روحانی و یارانش می توانند قابله ای قابل در زایمان دیر رس بحران هسته ای باشند . به گمانم هردو [ دولت و بیت ] پی برده اند که تنها ره گذر از بحران اقتصادی کشنده [ حضور همزمانی تورم و رکود ] رفع تحریم ها و فروش نفت بیشتر در شرایط مناسبا ت دیپلماتیک کم تنش می باشد و تنها احتمال وقوع رفع تحریم ها همانا توافق هسته ای می باشد .
تا کنون به سه گونه کشورهای جهان با قوانین هسته ای برخورد کرده اند : همکاری ، نافرمانی هسته ای و بدفرمانی هستهای . منظور از نافرمانی هسته ای همانا سرپیچی کاملا علنی و آشکار [ با پذیرش پرداخت هزینه های مربوطه ] می باشد مثل شیوه ی کره شمال . اما روش دیگری می باشد که ” گهی به نعل می زند و گاهی به میخ می کوبد” و ” کج دآر و مریز” به پیش می رود . در این روش حکومت ها در ظاهر نشان می دهند که به قوانین بین المللی هسته ای پایبند هستند اما در عمل به شکلی بد و ناقص آنرا اجرا می کنند. به این شیوه سرپیچی “بدفرمانی هسته ای ” می گو ییم . اینکه سرپیچی از قوانین بین المللی هسته ای شرافتمندانه بوده است یا مجرمانه ، مقوله ای است که “دا وری ” آن به مفاهیمی همچون “وطن خوا هی مسولانه ” و ” تعامل شرافتمندانه ” در یکسوی و ” استقلال اتویپانه !” و مبارزات ” ضد امپریالیستی رویا بافانه !” در سوی دیگر قرار دارد .
یکی از ویزه گی های جامعه ایران [ چه دربین بالایی ها و بلوک قدرت و چه در بین پایینی ها و مردمان ] نا هم گونی در “خواست ها و انگیزه ها ” می باشد .جامعه و حکومت نا همگون دارای رفتار نا همگون می باشد . رفتار نا همگون در جستجوی نقطه اعتدال و میانه می باشد که همانا در این مورد ” بدفرمانی ” می باشد نه ” نافرمانی ” . مثلن در مورد مردم ، حجاب و ” آزادی های یواشکی زنان در ایران ” بد فرمانی است و در مورد حکومتیان شیوه ی پروژه توافق هسته یک بد فر مانی است.
رفتار دوپهلو و متناقض حکومت ایران ، باعث سردرگمی درباره ذات و هدف برنامه اتمی ايران شده است . حکومت ايران در برابر رفتارها، سياستها و تصميمات نهادهای بين المللی، مانند شورای امنيت و آژانس بين المللی انرژی اتمی قصد نافرمانی و سرپيچی ندارد وگرنه همچون کره شاملی اجازه بازديد، نصب دوربين، ارائه گزارش و انجام همکاری های ديگری که مورد درخواست سازمان های بين المللی بود را به طور کامل رد می کرد.
خصوصیات گيج کنندگی «بدفرمانی هسته ای » این است که : اولن اپوزیسیون هم گیج و سر در گم می ماند . دوم اینکه در جبهه کشور های شش گانه هر چند که بی اعتمادی به ایران وجود دارد اما هنوز ایران را نا فرمان نمی گمارند . سوم اینکه در جبهه حکومتیان «بدفرمانی هسته ای » ایجاد گر حوزه و میدان گاهی گسترده از بد فرمانی می باشد که یک سوی افراطی آن زبان پرخاش گرانه احمدی نژاد و شیوه نا بخردانه سعید جلیلی می باشد و پاره ی اعتدالی آن زبان دیپلماسی ظریف و رو حانی می باشد .
یکی از کسانی که درک دقیق و زیرکانه ای از ” بدفرمانی هسته ای ” دارد ، همانا علی خامنه ای است و “نرمش قهرمانانه ” وی ترجمان مناسبی بر «بدفرمانی هسته ای ” می باشد .
رام کردن نظامیان سر کش
در این رزمگاه بازی بزرگان ! جبهه ا ی در حال جدال است که یک سوی آن نظامیان سر کش و زیاده خواه می باشند و سوی دیگر دولت روحانی . سپاهیان می توانند دولت را تهدید به فرو پاشی نمایند اگر سهم مناسبی به آنان واگذار نشود . گمان بر این است که سپاهیان پا فرا تر ازگلیم سرخ فام خود بر داشته و در تکاپوی تعیین و تکلیف جانشینی رهبری هم هستند . پس از اتمام جنگ ، سپاهیان باز گشته ، [ با تزهای هاشمی ] خود را ناجی ایران یافته و تافته جدا بافته انگاشته و خود رامعماران بافت قدرت اساسی پنداشته و زیاده خواهی پیشه کرده و به ارکان قدرت مالی و سیاسی دسترسی یافتند .
اما سپاهیان سر و ته یک کرباس نیستند ، به گمانم چهار طیف با چهار ساختار و انگیزه های متفاوت می توان در سپاه جست :
١- شاخه دلباختگان ایدیولوژی و ذوب شدگان در ولایت به رهبری نقدی : اینان مخالفان جدی دولت روحانی و توافق هسته ای هستند .
٢- شآخه شیفتگان موشکی و نظامی گری متعارف به رهبری جعفری : اینان نیز مخالف دولت روحانی و توافق هسته ای می باشند .
٣- شآخه اقتصا دیون و مقاطه کاران و بیزنس من های سپاه با پشتیبانی فیروز آبادی : که حجم عظیمی از قرار دادهای نفتی و عمرانی و ٢٢درصد از بورس تهران را در اختیار دارند . این شاخه طرفدار دولت روحانی وتوا فق هسته ای می باشند . اینان باج مناسبی از دولت می خواهند . اگر سهم خود را دریافت ندارند می توانند با همدستی شاخه های دیگر سپاه ، دولت روحانی را به زمین بکوبند یا حد اقل عقیم و نا زا نمایند . اینآن می دانند که با رفع تحریم ها موسسات مالی آنان رونق یافته و چرخ کارخانجات زنگ زده شان به حرکت در می آید . درآمدهای موسسات مالی که تحریم را دور می زدند برای آنان اندک است و پر دردسر . آنان به آرامش و امنیت دوران گذ ار به ” سرمایه داری میلیتاریستی ” نیازمندند نه به دردسر های دور زدن های نا امن و جنجالی . آنان در جستجوی تثبیت و تامین و هویت بخشی به ” سرمایه داری نظامی ” می باشند تا بدین گونه پایگاه های قدرت سیاسی را مستحکم کرده و دژ های اقتدار را فتح کرده و سپس در آتیه نزدیک نقش تعیین کننده ای در گزینش ” پیشوا ” داشته باشند .
٤- شاخه سپاه قدس و برو ن مرزی به رهبری سلیمانی : این شاخه طرفدار دولت روحانی وتوا فق هسته ای و مناسبات دیپلما تیک با غرب می باشند . اینان به دنبال هژمونی سیاسی و در رویای ایجاد امپرا توری تشیع اصولی در منطقه می باشند . پذیرش حکومت اسلامی ایران در مجامع بین المللی یعنی یافتن مشروعیت ایران در منطقه . در نتیجه مناسبات دولت ها با عمال حکومت اسلامی ایران حسنه می شود . سپاه قدس در دوران دولت احمدی نژاد به سبب مناسبات پر تنش ، بسیاری از پایگاه های خود را در منطقه از دست داد اما در دوران روحانی در حال ترمیم می باشند . مثلن در ماه های اخیر در لبنان ، حریری سید حسن نصراله را پذیرفته و گفتگو های مفصلی با وی داشته است . بی سبب نیست که رهبر “داعش ” نگران از نفوذ مجدد سپاه قدس به نامه نگاری به الظواهری دست زده و خواهان حمله به ایران شده است .
آشکار است که این چهار شاخه هم پوشانی دارند .
روحانی و روحانیت :
انتخابات ٩٢ , چهار جریان روحانیت را را به میدان جدل کشانید . هر چند که سه جریان از این چهار جریان کاندید مورد نظر آنان در انتخابات پیروز نشد , اما در ماه های پیش نظرات آنان در مورد دولت روحانی دگردیسی یافت و آشکار شد .
چهار جریان اصلی دردرون روحانیت در سه دهه پیش برای کسب و حفظ و تحکیم قدرت به رقابت بر خوا سته اند .
این چهار جریان عبارتند : عملگرایان، شریعتگرایان، موعودگرایان و ربانی سالاران . هر یک از این چهار جریان توسط یکی از روحانیون شناخته شده و با نفوذ نمایندگی می شود . خمینی بیشتر حامی عملگرایان و شریعتگرایان بود و خامنهای بیتشر حامی موعودگرایان و ربانی سالاران. روحانیون ربانی سالار و شریعتگرا از حمایت خامنهای بهره جسته و رانتها و امتیازات خود را در این دوره حفظ کردند .
١- عملگرایان : اکبر هاشمی رفسنجان نماد روحانیت عملگرا می باشد . از ائتلاف کنندگان و حامیان روحانی در انتخابات ٩٢ بودند . هاشمی استاد روحانی می باشد . روحانیت عملگرا از دولت روحانی و توافق هسته ای حمایت می کنند .
٢- شریعتگرایان : نماد آن محمد یزدی می باشد . از موتلفه و گروههای همراه تشکیل شده اند . با روحانیت عملگرا در تقابل شدید هستند . از دولت روحانی و توافق هسته ای حمایت نمی کنند .
٣- موعودگرایان : محمد تقی مصباح یزدی ، جریان موعودگرایی را هدایت می کند . وی به عنوان واسطهی میان جبههی پایداری و شارع مقدس عمل کرده و نمایندهی ارزشها در این گروه است . موعودگرایان از حامیان پیشین احمدی نژاد در ٦ سال نخست صدارتش بودند . از دولت روحانی و توافق هسته ای حمایت نمی کنند . مصباح یزدی از منتقدین جدی روحانی می باشد و آشکارا به وی و برنامه های هسته ای اش می تازد .
٤- ربانی سالاران : به رهبری مهدوی کنی ؛ متشکل از بخشی از جامعهی روحانیت مبارز و جامعهی مدرسین قم می باشند . به اشرافیت روحانی باورمند . اگر مصباح یزدی و محمد یزدی به منافع کوتاه مدت روحانیت می اندیشند ، مهدوی کنی در محافظت از جمهوری اسلامی و تحکیم منافع قشرروحانیت دارای افق دید گسترده تری است . وی صنف روحانیت را تنها طبقهی شایسته برای حکومت می داند و برای آن امتیازات اریستوکراتیک قائل می باشد. تا وقتی که منافع قشر روحانیت تضمین شود مهدوی کنی مشکلی با دولت ندارد. بحران اقتصادی و توافق هسته ای برای ربانی سالاران اهمیت حاشیه ای دارد .
در میان روحانیون ، خامنهای بیش از عملگرایان و شریعتگرایان و موعودگرایان به ربانی سالاران نیاز دارد. او در طول دورهی رهبری خویش بیش از همه به آنان امتیاز و باج و خراج داده است.
وحدت روحانی و اصلاح طلبان در سراشیبی احتضار
ائتلاف غیر رسمی ، نا نوشته و بدون پیشینه ای بین روحانی و اصلاح طلبان ، در انتخابات ٩٢ پیش آمد . به سبب اختلافات استراتژیکی و نبود سامانه یا حزب یکسان که هر دو را جریان را بپوشا ند ، هر آینه این اتحاد ضربه پذیر و شکننده خواهد بود . بزرگترین عاملی که می تواند این اتحاد کوتاه مدت را آسیب بزند عنا صر درونی هردو جریان می باشد . اختلافات در بین نیروهای میانه و موجود در جامعه و مردم عادی آشکار تر است . اصولگرایان در تشویق و تشدید شکنندگیهای ائتلاف فعالند ، اما عنصر تعیین کننده محسوب نمیشوند.
دهلیز های قدرت هر روز سهمناک تر می شود .
=====================================
پی نوشت :
١- این نوشتار ، با اندک ویرایشی ، چکیده ی سخنرانی است که در ١٨ می جاری در پالتالک داشتم .