بازتاب 40 سال مطالعات آيندهپژوهي در فعاليتهاي آينده آيندهپژوهان
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[11 May 2009]
[ عبدالرحيم پدرام]
1. مقدمه
آيندهپژوهي[1] دانش و معرفت شكل بخشيدن به آينده، به شيوهاي آگاهانه، عاملانه و پيشدستانه است و انسان را از غافلگيري در برابر توفان سهمگين تغييرات و پيشرفتهاي سرسامآور محافظت ميكند. يكي از پيشفرضهاي اساسي آيندهپژوهي آن است كه آينده محتوم و قطعي نيست، و پديد آمدن آن بستگي بيواسطه به ارادهي انسانها دارد. در آيندهپژوهي، همواره سخن از آيندهها است و آيندهپژوهان باور دارند كه فرا روي هر فرد، سازمان و يا جامعهاي، آيندههايي متفاوت وجود دارد و آيندهي مطلوب را بايد طراحي و معماري كرد [1].
اين دانش به انسان ميآموزد كه چگونه آيندهاي مطلوب را براي سازمان و يا جامعهي خود ترسيم كند. خلق چنين تصويري، ستارهي راهنمايي است كه تدابير لازم براي رقم زدن آيندهاي هوشمندانه و مرجّح را فراهم ميسازد و راه را از بيراهه مينماياند. آيندههاي ترسيم شده از عدم قطعيت برخوردارند و هيچگاه نبايد انتظار داشت كه به طور كامل محقق شوند. اما با اين رويكرد ميتوان اقدام و تصميم امروز را خردورزانهتر و هوشمندانهتر ساخت [2].
آيندهپژوهي مدرن، ثمرهي تلاشهاي گستردهي 40 سالهاي است كه توانست نهال نوپاي آيندهپژوهي را به دانشي راهبردي و موثر در فرايندهاي تصميمگيري و سياستگذاري دولتها و سازمانها تبديل كند. پس از 40 سال فعاليت مستمر آيندهپژوهان، آيندهپژوهي توانست بسياري از ويژگيهاي يك حوزهي دانشي مستقل را به دست آورد. از جمله ميتوان به كارشناسان تماموقت، شبكههاي ارتباطي، انجمنهاي رسمي، دورههاي دانشگاهي، اهداف مشترك، مفروضات پايهاي، روشهاي مشخص، همايشها، نشستها و نوشتارهاي علمي منتشر شده اشاره كرد. در حال حاضر انجمن هاي مستقلي از آيندهپژوهي در بسياري از كشورها شكل گرفته است و سازمانهاي بسياري در اين حوزه به صورت مستقيم و غيرمستقيم فعاليت ميكنند. امروزه آيندهپژوهي يك حوزهي علمي مستقل به شمار ميآيد و از مباني نظري و معرفتي و روششناسي ويژهي خود بهره ميبرد. اينك زمان آن فرا رسيده است كه فعاليتهاي انجام شده در آيندهپژوهي بررسي و آسيبشناسي شده و آيندهي آيندهپژوهي ترسيم و تقرير شود. بدون ترديد مسيري كه تاكنون آيندهپژوهان پيمودهاند نقصها و چالشهايي داشته و اين مسير در آينده دستخوش تحولات شگرفي خواهد شد.
نوشتار حاضر ميكوشد با بررسي اجمالي خاستگاه و تاريخچهي آيندهپژوهي و بيان شماي كلي وضعيت كنوني آن، حوزههاي تمركز آيندهپژوهان در آينده پيشنهاد داده و ماموريتهاي آيندهپژوهي مورد بازنگري قرار گيرد.
2. تاريخچه
براي معرفي سير تحول تاريخي آيندهپژوهي گسترهي وسيعي از جريانهاي اصلي و خاستگاههاي گوناگوني را بايد برشمرد. بررسي كامل تاريخچهي آيندهپژوهي نيازمند تلاشي گسترده و معرفي صدها جريان، سازمان و ... است كه در اين مجال نميگنجد. اما در اين نوشتار به طور خلاصه مهمترين افراد و رويدادها معرفي ميشوند. تلاشهاي دانشمند جامعهشناسي به نام ويليام اف آگبرن[2] و همكاران او به ويژه اس كولوم گيلفيلان[3] را ميتوان سرآغاز يكي از اين جريانها دانست. آگبورن در دههي 1930 ميلادي ميخواست جهتگيريهاي آتي تحولات اجتماعي را بشناسد و از اين راه به بهبود برنامهريزي کمک کند. ناتان ايزراييلي[4] نيز به كنكاش احتمالات آتي و ارزيابي مردم از آنها ميپرداخت تا آگاهي جامعه را نسبت به آينده افزايش دهد. برنامهريزان ملي روشهايي براي آيندهانديشي ابداع کردند تا به کمک آنها وظايف خود را بهتر انجام دهند و به اين ترتيب توانستند جنگ جهاني اول را مديريت کنند؛ بر ركود اقتصادي بزرگ چيره شوند؛ تحولات اجتماعي را در روسيهي كمونيستي، ايتالياي فاشيستي و آلمان نازي هدايت کنند و در نهايت راهبردهايي براي ادارهي جنگ جهاني دوم و نيز بازسازي جهان پس از جنگ بيابند.
پس از جنگ جهاني دوم، با نابودي امپراتوريهاي استعماري، حدود يكصد و بيست كشور تازه پاي به عرصهي وجود گذاشتند؛ روند پيدايش كشورهاي تازه، با فروپاشي يوگسلاوي و اتحاد جماهير شوروي، تا دهههاي اخير نيز ادامه يافت. رهبران كشورهاي تازه، تصميمهاي مرحلهي استقلال ملي را اتخاذ کردند تا از يک سو به واقعيتهاي موجود در كشورهاي خود سامان دهند و از سوي ديگر، اين واقعيتها را با آرمانها و انگارههاي ملتهاي خود دربارهي آيندهاي بهتر سازگار كنند. افزون بر اين پژوهشگران عملياتي و اعضاي انديشکدهها، از جمله اعضاي موسسه رند[5]، پس از جنگ جهاني دوم پديدار شدند. آنها برخي از نخستين روشها و نمونههاي پژوهش دربارهي آيندههاي در حال پيدايش را به عنوان ابزاري براي کمک به تصميمگيران ابداع کردند.
كميسيون سال دوهزار[6] در دههي 1960 ميلادي براي آيندهپژوهي، اعتبار، رهبري فكري و نمونههايي بارز را به همراه داشت و آيندهپژوهي مدرن را آغاز كرد؛ نمونههايي مانند پيدايش جامعهي پساصنعتي اثر بل[7] و سال 2000 اثر كان[8] و وينر[9]. حدود رشد[10] و باشگاه رم[11] در دههي 1970 ميلادي آيندهپژوهي را گسترش دادند تا به مقولهي ظرفيتهاي بلندمدت حفظ حيات در كرهي زمين بپردازند. توجه به دورنمايي جهاني که تمامي بشريت را در بر ميگيرد، از ديگر دستاوردهاي کتاب حدود رشد و باشگاه رم بود. پژوهشگران منفرد، به ويژه لاسول[12]، اهداف آيندهپژوهي را برشمردند و ابزارهايي مفهومي براي آن پديد آوردند. تا سال 1997، آيندهپژوهي، اغلب ويژگيهاي يك حوزهي كندوكاو[13] مستقل را به دست آورده بود. مرور حاضر، تنها توصيفي چكيده از برخي خطوط اصلي در تحولات اخير آيندهپژوهي بود [3].
3. گسترهي فعاليتهاي آيندهپژوهي
بر پايهي پژوهشي[14] كه چندي پيش پيرامون وضعيت فعاليتهاي آيندهپژوهي در سطح جهان انجام شد؛ ايدهها، انديشهها و روشهاي آيندهپژوهي در بافتارهاي گوناگوني در سطح جهان انتشار يافتهاند [4]. امروزه در سرتاسر جهان كمتر كسي را ميتوان يافت كه واژههاي آيندهپژوهي چون سناريو و روند را نشنيده باشد. در واقع گسترهي وسيعي از مردم با اهداف گوناگون از آيندهپژوهي بهره ميگيرند. اما در برابر اين گسترش روزافزون، ميزان برنامههاي ترويجي و تبليغي آيندهپژوهي روز به روز در حال كاهش است. كمكم آيندهپژوهي در حال رخت بر بستن از رسانهها و گفتمانهاي اجتماعي موجود است و ديگر آيندهپژوهان كمتر به بيان ضرورت و اهميت اين دانش راهبردي ميپردازند[5].
امروز همگان آيندهپژوهي را به عنوان دانشي پيشنهادي و نه دستوري ميشناسند كه دستاورد فعاليتهاي آن به مثابه ستارهاي راهنما، نشانگر مسير نيل به آيندهي مطلوب باشد و پنجرهاي جذاب از فعاليتهايي را باز ميكند كه معيارهاي خلاقانهاي را در بر داشته باشد. گسترهي فعاليتهاي آيندهپژوهي چهار حوزهي منافع اجتماعي (در آينده)، روشها، قلمروهاي كانوني و ظرفيتسازي را در بر ميگيرند [6]، كه به طور خلاصه در قالب دستهبندي زير معرفي ميشوند:
· منافع اجتماعي[15]
1. فعاليتهاي عملگرايانه[16] (در اين مكان و زمان حال و مبتني بر وضع موجود).
2. فعاليتهاي پيشرفتگرايانه[17] (جستجو براي راهحلهاي نوآورانه).
3. فعاليتهاي تمدنگرايانه[18] (تصاوير بزرگ، افق بلندمدت).
· روشها
1. نظاممند[19] (يكپارچهسازي ابزارها و تفكر سامانهاي).
2. خطي[20] (برون يابي مستقيم).
3. انتقادي[21] (ابزارها و روشهاي ساخت اجتماعي).
4. كامل[22] (پوشش عميق و اصولي حوزههاي گوناگون هستيشناسانه).
· قلمروهاي كانوني[23]
1. ساختاري (در ارتباط با جهان يكپارچهي خارجي).
2. بين موضوعي[24] (در ارتباط با فرهنگ و جامعه).
3. رفتاري[25] (در ارتباط با رفتارهاي فردي).
4. روانشناختي (در ارتباط با جهانهاي دروني افراد).
· ظرفيتسازي[26]
1. تاسيس بنيادهاي مفهومي[27].
2. تمركز بر روشها و ابزارها.
3. توجه به فعالسازي فرايندها و ساختارها.
4. توجه به مشروعيت اجتماعي[28] فعاليتهاي آيندهپژوهي.
البته بايد توجه داشت كه اين دستهبندي تنها توصيفي ساده از تصويري پرجزئيات است كه تمايزات ساختاري حوزههاي گوناگون آيندهپژوهي را بر ميشمارد. از سوي ديگر فعاليتهاي جاري اين حوزه را ميتوان با توجه به تصوير بيروني آنها به دو قطب نيز تقسيم كرد؛ قطب نخست فعاليتهايي را در بر ميگيرد كه بر علايق اجتماعي عملگرايانه و روشهاي خطي و نظاممند تمركز دارند. بيشتر اين فعاليتها با حمايت قدرتهاي سياسي و اقتصادي انجامميشود و به اين دليل تمركز ساختاري آنها بر جهان يكپارچهي خارجي و ظرفيتسازي استوار است. پذيرش عمومي بيشتر اين فعاليتها بر اهميت آنها ميافزايد. اغلب فعاليتهاي گذشتهي آيندهپژوهي در اين دسته ميگنجند. به دليل حمايتهاي مراكز سياسي و اقتصادي از اين دسته فعاليتها، برخي از حوزههاي مهم چون اخلاق و محيط زيست در فعاليتهاي آيندهپژوهي ناديده انگاشته شده است.
قطب دوم، فعاليتهايي را در بر ميگيرد كه بر علايق اجتماعي تمدن گرايانه و افق بلندمدت متمركز باشد. اين فعاليتها بر پايهي استفاده از روشهاي انتقادي و كامل و يكپارچهسازي قلمروهاي كانوني، رفتارهاي فردي و ظرفيتهاي مفهومي استوار هستند. اين فعاليتها، بدون روشها و ابزارهاي ويژه در فعاليتهاي آيندهپژوهي، مشروعيت اجتماعي لازم را به دست آوردهاند. اين فعاليتها بيشتر توسط مراكز تحقيقاتي و دانشگاهي انجام شدهاند و به دليل برخورداري از نوآوريهاي اجتماعي، پذيرش مردمي بيشتري به دست آوردهاند. هر چند كه به طور دقيق اثربخشي اين شيوه از فعاليتها مشخص نشده است، اما پيدايش آنها بر اين واقعيت استوار است كه مسير تغيير در جامعه و تحقق آيندههاي بديل، شبيه گذسته نيست و ابزارها، رويكرده و پارادايمهاي تازهاي را ميطلبد [5].
4. گسترش آيندهپژوهي
يكي از مفيدترين اثرات 40 سال آيندهپژوهي مدرن، ايجاد گسترهي وسيعي از تخصصها و رشتههاي گوناگون است به گونهاي كه برخي از اين تخصصها و رشتههاي تازه داراي ادبيات و نشريات مستقل دانشگاهي شدهاند. يكي از راههاي تبيين و تشريح اهميت و ضرورت اين حوزه، اشاره به خاستگاه پيدايش و اعتبار بخشيدن به بخش هاي خلاقانهي ان است. از سوي ديگر، حوزهي آيندهپژوهي با مسايلي روبهرو است كه نبايست از آنها چشم پوشيد؛ يكي از اين دشواريها، چندمنظوره بودن مفاهيم، انديشه و روشهاي آيندهپژوهي است كه درون گسترهي جهاني سامانههاي آموزشي شكل گرفتهاند و بخشي از هستهي كسب و كار آن را ايجاد كردهاند. اين مساله به طور كامل به دليل فعاليتهاي آيندهپژوهان نيست، كمبود پيشرفت در اين عرصه، هزينههاي اجتماعي زير را به همراه داشته است:
· كمبود آگاهي از راهحلهاي مسايل جهاني؛
· ظرفيت محدود براي موفقيت در جلب همكاري داشجويان در پاسخگويي به مسايل؛
· كاهش ظرفيت راهبري پروژههاي آيندهپژوهي از سوي رهبران آيندهنگر به دليل حمايت سطوح پايينتر جامعه از فعاليتهايي كه سودمندي بيشتري به همراه داشته باشند.
به هر تقدير، بشريت بر يك منحني فروپاشيده و خارج از محدوده قرار گرفته است و مجموعهي فعاليتهاي آيندهپژوهي در پاسخ به اين چالش، اثر بسيار كمي داشتهاند. دورنماي بشر و جهان پيرامون او نشاندهندهي حركت به يك ويرانشهر است. دليل آن را ميتوان در ظرفيتهاي بازدارندهي فناوريهاي پيشرفته جستوجو كرد [7].
هر چند كه درك گستردهي اين واقعيت به جوامع ناآگاه كمك ميكند تا در اين مساله به تفاهم مشترك برسند و مسير حركت به اين مقصود را به گونهاي هوشمندانه مديريت كنند. اينك زمان آن فرا رسيده است كه جوامع بيدار شده و با درك اهميت تغيير در رويكردهاي خود، جهاني ديگرگون را ترسيم كنند. بنابراين سودمندترين نقش براي فعاليتهاي آيندهپژوهي، پيوستن به فرايند بيداري تعهد بر خودسازي بشريت است [8].
5. نتيجهگيري
دانش آيندهپژوهي در مرحلهي پيشرفتهاي از توسعه قرار دارد و در مقولههاي گستردهاي از ابزارها، روشها، كارورزي و ادبيات برانگيزاننده، رشد قابل قبولي داشته است. اما كاربردهاي اين دانش به خوبي ملموس نشده و تودهي فعاليتهاي آيندهپژوهي نيازمند توجه بيشتر به كاربرديسازي و ترويج مفاهيم پايهاي هستند. صرفنظر از نياز آيندهپژوهي به مشروعيت اجتماعي گسترده، يكي از مهمترين فعاليت براي گسترش آيندهپژوهي، توجه بيشتر و حل مسايل سطوح گوناگون مردم است چرا كه از ديد مردم، آيندهپژوهي تاكنون توانسته است در فرايند مقابله با چالشهاي و مسايل جامعه، فعاليت ويژهاي داشته باشد. يكي از فعاليتهاي اساسي آيندهپژوهان ميبايست ترويج آيندهپژوهي و ايجاد باور عمومي بر اين نكته است كه اين دانش ميتواند آيندهي مطلوب را به گونهاي هوشمندانه برپا كند . در حل و فصل مسايل در پيشرو راهگشا است.
با اين توصيف، حوزههاي تمركز فعاليتهاي آيندهي آيندهپژوهان، عوامل غيرقابل مناقشهي شكلدهندهي آينده هستند. توالي اين عوامل به گونهاي تازه، بشريت را مورد ارزيابي و آزمون قرار ميدهند. كليديترين عوامل تاثيرگذار آينده كه بايد به طور جدي مورد مطالعهي آيندهپژوهان قرار گيرند. از اين قرار هستند [5]:
· افزايش دماي زمين و بالا رفتن سطح آب درياها؛
· افزايش بهاي نفت و بررسي پيامدهاي آن؛
· ويراني منطقهاي محيط زيست؛
· ناپايداري مالي و اقتصادي؛ و
· تحولات و مهاجرتهاي اجتماعي (در مقياسي گستردهتر از گذشته).
در اين زمينه، آن چه كه جهان به آن نياز دارد، رقابتهاي قوميتي و منطقهاي نيست بلكه كساني است كه در كنار هم بتوانند فعاليتهاي آيندهپژوهي را با دو هدف كليدي زير انجام دهند:
· ماموريت نخست نيازمند بيدار كردن و آگاهسازي بشريت از وضعيت خطرناك كنوني است؛ و
· ماموريت دوم، مديريت اثربخش و هدفمندتر گذار چند بعدي از مرحلهي رشد به پايداري است (كه نيازمند ارزشهاي بسيار گوناگون، مفروضات و اقدامهاي گسترده است).
مختصرترين و دقيقترين عبارت دربارهي اين دورنما را ويلسون گفته است: "ما وارد قرن محيط زيست شديم در قرني كه درك سريع آينده، يك گلوگاه است؛ علم و فناوري با فقدان خودآگاهي همراه هستند. در اين قرن خارج شدن از وضعيت كنوني نيازمند تركيب علم و فناوري با آيندهنگاري و جسارت اخلاقي است [9]."
در يك كلام آيندهپژوهي ميبايست در پي توانمند ساختن بشر براي سفر به قلمروهاي ناشناختهي آينده و حل مسايل در پيشرو است.
منابع
[1] دكتر سعيد خزائي، عبدالرحيم پدرام، "راهنماي گام به گام آيندهپژوهي راهبردي"، دانشگاه صنعتي مالكاشتر، 1387.
[2] عبدالرحيم پدرام، "آيندهپژوهي حوزهاي نو براي كندوكاو"، مركز آيندهپژوهي علوم و فناوري دفاعي، 1385.
[3] Wendell Bell, Foundations of Futures Studies, Transaction Publication, 2nd Ed., 2003.
[4] The results of the SOPIFF project will emerge in a special issue of Futures in 2009. Details – including the methodology used and a full database of scanned material – are available online at http://www.thinkingfutures.net/sopiff.
[5] Richard Slaughter, 'Reflections on 40 years of futures studies and Futures', Futures 40 (2008) 10.
[6] For an overview of terms see http://www.thinkingfutures.net/sopiff.
[7] K. Dennis, Global gridlock: how the military-industrial complex seeks to contain and control the Earth and its eco-system, http://www.knowledgedrivenrevolution.com/Articles/200711/20071112_IOR_2_EW.htm.
[8] R. Slaughter, Futures Beyond Dystopia: Creating Social Foresight, Routledge, London, 2004, outlined a strategy for encouraging this process.
[9] E.O. Wilson, The Future of Life, Abacus, NY, 2002, p. 23.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] Futures Studies
[2] William F. Ogburn
[3] S.Colum Gilfillan
[4] Nathan Israeli
[5] RAND Corporation
[6] The Commission on the Year 2000
[7] Bell
[8] Kahn
[9] Winner
[10] The Limits to Growth
[11] The Club of Rome
[12] H.D. Lasswell
[13] Inquiry
[14] The State of Play in the Futures Field (SOPIFF)
[15] Social interests
[16] Pragmatic
[17] Progressiv
[18] Civilisational
[19] Systemic
[20] Linear
[21] Critical
[22] Integral
[23] Focal domains
[24] Inter-subjective
[25] Behavioura
[26] Capacity building
[27] Conceptual foundations
[28] Social legitimations
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۰ آوریل ۲۰۲۴
اندیشمندان آیندهنگر
|
|