Iranian Futurist 
Iranian Futurist
Ayandeh-Negar
Welcome To Future

Tomorow is built today
در باره ما
تماس با ما
خبرهای علمی
احزاب مدرن
هنر و ادبیات
ستون آزاد
محیط زیست
حقوق بشر
اخبار روز
صفحه‌ی نخست
آرشیو
اندیشمندان آینده‌نگر
تاریخ از دیدگاه نو
انسان گلوبال
دموکراسی دیجیتال
دانش نو
اقتصاد فراصنعتی
آینده‌نگری و سیاست
تکنولوژی
از سایت‌های دیگر


فرزندان ما مرد عنکبوتي را بهتر مي‌شناسند

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:
Twitter Google Yahoo Delicious بالاترین دنباله

[30 Dec 2016]   [ ابوذر سيفي‌کلستان]

گفت‌وگوی «وقایع‌اتفاقیه» با ابوذر سيفي‌کلستان، استاد دانشگاه و پژوهشگر:

علي نامجو: به احتمال زياد هر يک از ما تا امروز بارهاوبارها مطالب انگيزشي همچون جملات قصار بزرگان و تصاوير تأثير‌گذار و کتاب‌هاي مختلفي درباره مقوله‌اي به نام موفقيت خوانده‌ايم اما نکته مشترک بعدي ميان ما شايد اين موضوع باشد که همه اين پرداخت‌ها، فقط انگيزش ايجاد کرده‌اند ولي راه مشخصي براي موفقيت ارائه نکرده اند! آيا تا‌به‌حال به آينده‌هاي پيش‌روي خود فکر کرده‌ايد؟ آيا تاکنون فکر کرده‌ايد چگونه آينده خود را بسازيد؟ آيا لحظه‌اي وقت صرف کرده‌ايد تا در چارچوبي مشخص، به رويدادهاي شگفت‌آوري که ممکن است آينده شما را متحول کنند، بينديشيد؟ ابوذر سيفي‌کلستان، به‌تازگي کتابي را براي پاسخ به همين پرسش‌ها با عنوان «هميشه يک جايگزين وجود دارد» به قلم «اوته هلن فون قايب نيتز»، به زبان فارسي ترجمه کرده است. مخاطبان کتاب «هميشه يک جايگزين وجود دارد» با استفاده از روش تفکر سناريو مي‌توانند همراه با کارولين، مارتين، سميرا و جان يعني چهار شخصيتي که کتاب براساس موقعيت هر کدام از آنها مسيرهاي جداگانه‌اي را براي آينده‌پژوهي مطرح مي‌کند، به آينده‌هاي ممکن پيش‌رو براي شکل‌دادن به آينده بهره بگيرند. سيفي که در دوران جواني به‌عنوان يک مخترع، راهي مسابقات داخلي و خارجي متعددي شده است، با ترجمه اين کتاب، سعي در ارائه مسيري کاربردي براي فرد‌فرد جامعه دارد تا بر‌اساس آن، مخاطبان مختلف بر‌اساس علايق، سلايق و داشته‌هايشان، آينده موردپسند خودشان را ترسيم کنند و با روشي کاملا علمي به آن دست يابند. به گفته سیفي‌کلستان، وقتي راه و پروسه پيشرفت براي فردفرد جامعه ترسيم شد، درحقيقت، در مسير ترسيم و تحقق‌بخشيدن به جامعه گام برداشته شده و مي‌توان انتظار داشت، گامي در راه ترسيم و تحقق آينده‌اي براي جهان برداشته شود و موفقيت افراد جامعه را از اين طريق تضمين کرد. «وقايع‌اتفاقيه» با اين استاد دانشگاه به بهانه انتشار کتاب «هميشه يک جايگزين وجود دارد» گفت‌وگويي انجام داده که در آن درباره تأثيرات و اهميت سناريونويسي درزمينه فرهنگي سؤالاتي پرسيده است. متن اين گفت‌وگو را در ادامه مي‌خوانيم:

لطفا درباره کتاب «هميشه يک جايگزين وجود دارد»، برايمان بگوييد؛ چه شد به فکر ترجمه اين کتاب افتاديد؟
این کتاب پيش‌ازاين به چهار زبان ترجمه شده بود و نسخه فارسي آن درحقيقت، نمونه‌اي از چهارمين زباني است که اين کتاب به آن ترجمه شده است.
شما در دانشگاه به دانشجويان مهندسي صنايع درس مي‌دهيد. ارتباط ميان مهندسي صنايع و آينده‌پژوهي در چيست؟
دلیل گرايش‌پيداکردن من به آينده‌پژوهي شايد متأثر از گذشته عجيب و پرچالشي باشد که پشت سر گذاشته‌ام؛ اگر کتاب گذشته‌ام را بخواهم برايتان ورق بزنم، بايد بگويم در دوره نوجواني در حوزه‌هاي هنري فعاليت داشته و روح جست‌وجو‌گر و کاوش‌کننده‌اي داشتم؛ البته اين ويژگي هنوز هم در وجود من هست. رشته تحصيلي من مهندسي صنايع بود و در اين جريان، اختراعاتي را به ثبت رساندم و اموري را پيگيري کردم که اتفاقات خوبي در سطح جامعه و ملي به حساب مي‌آمد. در اين سال‌ها افتخارات، مدال‌ها و جوايزي را در سطح کشور و همچنين عرصه بين‌المللي کسب کردم. در کلاس‌هاي دانشگاه هم به دانشجويان مهندسي صنايع بارها گفته‌ام و مي‌گويم که يکي از ابزارهاي بهبود براي کيفيت برنامه‌ريزي، روش تفکر سناريو است و آن دسته از افرادي که به آينده توجهي ندارند، مخاطب من نيستند. اين گروه، کساني هستند که چراغ خود و آينده‌شان را توأمان خاموش کرده‌اند و در اصطلاح، فتيله خودشان را پايين کشيده‌اند. من با کساني سروکار دارم که واقعا مي‌خواهند براي آينده کاري بکنند و براي خودشان برنامه‌اي داشته باشند اما سردرگم هستند. اين طيف در هر رده سني با اين روش در هشت مرحله، کار را از خودشناسي شروع کرده، شرايط خودشان را تحليل مي‌کنند، خود را بيشتر مي‌شناسند و بعد از آن به مرحله تحليل محيطي مي‌رسند و تأثير و متأثرهاي پيرامونشان را بررسي مي‌کنند و عواملي که در زندگي شخصي و حرفه‌اي‌شان در حال اتفاق‌افتادن است، مورد بازبيني قرار مي‌دهند و ارتباطات اين عوامل را با خود و فضاي بيروني‌شان دوباره از نو بررسي کرده و نگاه جديدي را ايجاد مي‌کنند. در اين هشت مرحله به جايي خواهيم رسيد که براي شخص خودمان مي‌توانيم مسيري را بر‌اساس نوانديشي و البته با افقي روشن‌تر ترسيم کنيم. من نوعي اگر خودم و رويه‌هايم را بهبود ببخشم، در اين فرايند، آينده بهتري براي کشور رقم خواهد خورد؛ حال ممکن است من مدير، کارمند، کارگر يا حتي يک بازنشسته باشم.
نمي‌خواهيد درباره آن دوران و افتخاراتي که در سطح جهاني به‌دست ‌آورده‌ايد، برايمان توضيح دهيد؟
راستش را بخواهيد، اين موضوع براي خودم چندان مهم نيست. بعد از به‌دست‌آوردن عناوين و مدال‌ها در عرصه‌هاي مختلف بود که فهميدم مسير تعالي براي من از جاده ديگري مي‌گذرد؛ به قول معروف، هرکسي را بهر کاري ساختند. يکي از رويه‌هايي که در آن دوران مرسوم بود و من سال‌ها پيش در وبلاگم به آن اشاره کردم، اين بود که جوان‌هاي صاحب ايده و اختراع را به کشورهاي خارجي مي‌بردند و با عنوان مخترع در مسابقات مختلف شرکت مي‌دادند، در آخر کار هم لوح، تنديس يا مدالي به آن مخترع اعطا مي‌شد و درنهايت اينکه بر سر آن اختراع و ايده چه مي‌آمد، مشخص نبود. من در آن دوره با رئيس‌جمهوري وقت درباره مسائل نخبگان صحبت کردم، نامه‌نگاري انجام دادم و پيگير بودم که اتفاقات و نتايج خوبي هم حاصل شد ولي کار تمام نشده است اما از اينکه اکنون براي توسعه علم و هنر آينده‌پژوهي تلاش مي‌کنم، بسيار خرسند هستم و ارزش‌هاي بلندمدتي براي اين مسير مي‌بينم و اميدوارم از اين طريق به‌گونه‌ای شايسته، خدمتگزار کشور، مردم و آرمان‌هاي جهاني اسلام عزيز باشم. در رويکرد اسلامي و به‌ویژه در احاديث متعدد معصومين صلوات‌الله‌عليهم‌اجمعين، درباره ضرورت و اهميت آينده‌نگري و هوشياري نسبت به آينده و برداشتن گام‌هاي آگاهانه مبتني‌بر تصميم‌گيري‌هاي عقلايي تأکيد شده است. بنده در ابتداي کتاب، با ذکر حديثي از امام‌جواد(ع) که مي‌فرمايند: «التدبير قبل العمل، يومنک من الندم؛ تدبير و برنامه‌ريزي در هر کاري قبل از اقدام، انسان را از افتادن در دام پشيماني حفظ مي‌کند.» قصد داشته‌ام تا بر اهميت اين موضوع از نگاه اسلامي هم اشاره‌اي کرده باشم. از نظر علمي هم در مباحث مربوط به مديريت راهبردي، مسئله توجه به افق‌هاي کوتاه‌مدت و بلندمدت درواقع، جزء مباني مديريتي محسوب شده است اما بين مديريت راهبردي و آينده‌پژوهي مرزهاي نظري‌اي وجود دارد که موجب مي‌شود آينده‌پژوهي را علم و هنر کاملا مستقلي بشناسيم. در مقاله‌اي که پيش‌تر خواندم عنوان شده بود آيا هنوز مديريت راهبردي وجود خارجي دارد؟ به عبارتي به گرايش سازمان‌هاي اروپايي و آمريکايي به علم و هنر آينده‌پژوهي و آينده‌نگري و با برخورداري از مباني و ابزارهاي اين دانش، ديگر گويا مديريت راهبردي، چندان جايگاهي براي عرض اندام ندارد.
مدل غالب مديريت راهبردي به‌هيچ‌وجه مواجهه با بحران را منتفي نمي‌داند و به نوعي حتي فرد يا سازمان را براي مواجهه با اين شرايط نامعلوم تشويق به کسب آمادگي مي‌کند. بر‌اين‌اساس، اگر ما نسبت به وقوع و اندازه پديده‌هاي شگفتي‌ساز، آگاهي قبلي نداشته باشيم، عملا با تکيه بر ضعف‌ها و قوت‌ها، تهديد‌ها و فرصت‌ها ولو با برنامه‌ريزي راهبردي به نظر خوب در آينده، دچار مشکل خواهيم شد. شما فرض کنيد در حال رانندگي با سرعت مطمئنه هستيد، مخزن بنزين اتومبيلتان هم پر است، خودروی شما از نظر ايمني کنترل شده، کمربند ايمني‌تان را هم بسته‌ايد و گواهينامه رانندگي هم داريد اما در حال رانندگي در جاده‌اي مه‌آلود هستيد که ديد کافي نسبت به محيط پيرامون و مسير پيش‌رو نداريد و از اينکه چند کيلومتر جلوتر، اتفاقي مانند ريزش کوه موجب ايجاد مانعي جلوي راه شما شده است، بي‌اطلاع باشيد؛ اگرچه نکات فني و ايمني را در نظر گرفته‌ايد اما به ‌دليل بي‌اطلاعي از مانع پيش‌رو ممکن است با خطر تصادف و واژگوني اتومبيل روبه‌رو شويد. درواقع، شکافي که آينده‌پژوهي آن را پوشش مي‌دهد، دقيقا همين است؛ در بحث آينده‌پژوهي هم هميشه اين مثال مطرح مي‌شود که اگر ديده‌بان کشتي از بالاي دکل ديده‌باني، افق ديد را براي مسير کشتي روشن نکند حتي يک ناخداي زبده و باتجربه هم ممکن است در مواجهه با گرداب‌ها دچار مشکل شود و چه‌بسا کشتي و سرنشينانش سرنوشت بدي پيدا کنند که کليت حرف آينده‌پژوهي همين است؛ البته رويکردها و روش‌هاي آينده‌پژوهي، داراي مفاهيم عميق‌تر و دقيق‌تري هستند که در کتاب پنج جلدي مرجع روش‌شناسي آينده‌پژوهي که از ترجمه‌هاي حقير است، به موضوع روش‌شناسي آينده‌پژوهي به‌طور مفصل پرداخته شده است.
در کلام حضرت ‌علي‌(ع) در نهج البلاغه هم بارها به اهميت اين موضوع اشاره شده و علم مديريت هم بي‌گمان اين رويکرد را پذيرفته است و به‌عنوان گرايش مستقلي در دانشگاه‌هاي معتبر دنيا به‌عنوان رشته تحصيلي در مقاطع کارشناسي‌ارشد و دکتری تدريس مي‌شود و از‌سوي‌ديگر، عقل و منطق هم توجه به اين ضرورت را تأييد مي‌کند و پرداختن به اين موضوع از نظر عرف هم قابل‌توجه است. به‌هرحال، ما چه در زندگي شخصي و فردي‌مان و چه در زندگي سازماني به‌عنوان مدير در هر سه سطح تعريف‌شده‌اش، کارمند يا کارشناس يا در هر موقعيت شغلي‌ای که باشيم، چه در مقياس منطقه‌اي و چه در بعد جهاني اگر درباره رويدادها و روندهايي که در پيرامونمان در جريان هستند، بي‌توجه باشيم، قطعا اتفاقاتي که ما را شگفت‌زده خواهند کرد، فضايي را فراهم مي‌کنند که امکان عکس‌العمل درست و بجا را از ما مي‌گيرند، درحالي‌که اگر از پيش با اتخاذ ديد و افق مناسب و کسب آمادگي لازم از طريق پيش‌نگري در مسير به پيش برويم، در صورت مواجهه با اين رويدادهاي غافلگيرکننده، خواهيم توانست سازمان و وضعيت شخصي خودمان را در آن بحران و چالش، به‌درستي مديريت کنيم؛ اگرچه مبناي آينده‌پژوهي، گام‌برداشتن در مسير، با آگاهي عميق و دقيق و ديد و افق مناسب و احتراز از بحران و چالش است.
با توجه به توضيحات شما، به نظر مي‌رسد مخاطبان کتاب «هميشه يک جايگزين وجود دارد» و علم و هنر آينده‌پژوهي، طيف وسيعي از جامعه را در بر مي‌گيرند...
با اين پيش‌توضيح که فعلا مسئله سالخوردگي در سال‌هاي پيش‌رو را کنار مي‌گذارم، بايد بپذيريم که درحال‌حاضر، کشور جواني هستيم؛ البته از حيث جمعيتي. اين کشور جوان، انرژي بزرگ و عظيمي براي ساختن آينده‌هاي بهتر دارد. در حوزه آينده‌پژوهي، به آينده‌ها معتقد هستيم.
آينده‌هاي ممکن، آينده‌هاي محتمل، مرجح، مطلوب و باورپذير که به‌طور کلي با عنوان آينده‌هاي بديل مي‌توانم آنها را جمع‌بندي کنم؛ بنابراين حرکت در مسيرهاي مختلف، آينده‌هاي مختلفي را هم در پي خواهد داشت و اين بخشي از مبحث روش تفکر سناريوگراست. در اين کتاب، پرسش مهم اين است که براي دستيابي به آينده مطلوبمان، در کدام مسير حرکت کرده و در اصطلاح، کدام سناريو را به اجرا دربياوريم؟ نکته مهم اين است که ما امروز در حوزه انگيزش، منابع مختلفي همچون کتاب‌ها، ويدئوها، کانال‌ها و شبکه‌هاي مختلف مجازي را در اختيار داريم.
اجازه بدهيد باز منظورم را در قالب يک مثال عرض کنم؛ به عبارت ديگر، فرض کنيم باک بنزين نيروي جوان ما پر است، استارت را هم مي‌زنيم! با اين توضيح، انگيزه‌هاي دروني و نيروهاي خفته و پنهان جوان را فعال کرده‌ايم، خب، حالا که موتور جوان ايراني روشن شده و آماده است تا پرقدرت به پيش‌ حرکت کند، بايد به کدام سو برود؟ به چه مقصدي نگاه کند و چه ديد و افقي داشته باشد؟ در حوزه توليدات رسانه و کتاب حتي، اين کمبود ديده مي‌شود که منبعي به‌عنوان نقشه راه يا راهنما يا دستورالعمل کاربردي وجود ندارد تا بعد از مرحله انگيزش، در اختيار جوان ما قرار گيرد. به عبارت بهتر و واضح‌تر، يک ايراني فاقد دستورالعملي براي برنامه‌ريزي آينده‌نگرانه بوده که بسیار اسفناک است. سردرگمي، بلاتکليفي در مسير پيش‌رو، تک‌قطبي حرکت‌کردن و يکجانبه‌نگري به آينده، همه‌ اينها ناشي از اين کمبود است؛ بنابراین در‌اين‌راستا، کتاب «هميشه يک جايگزين وجود دارد»، يکي از روش‌هاي فوق‌العاده معتبر و موفق در حوزه آينده‌پژوهي و آينده‌نگري را که در سازمان‌هاي مهم دنيا و از سوی مشاوران برجسته‌اي، مانند خانم قايب‌نيتز اجرا شده به زباني ساده و همه‌فهم و در قالب ماجراي چهار شخصيت در اختيار مخاطب ايراني قرار داده است.
به نظر مي‌رسد که پروژه آينده‌پژوهي در بخش فرهنگي کشورهاي قدرتمند در سطح جهاني در دستور کار قرار گرفته و مخاطبان در مواجهه با آن، از رخدادهايي سخن مي‌گويند که فلان فيلم غربي قبل از وقوع، آن را پيش‌بيني کرده است. بر‌اين‌اساس، با توجه به تأکيد‌های علما و بزرگان دينمان، چرا مديريت فرهنگي و بدنه بخش فرهنگي در داخل ايران در سال‌هاي اخير توجه چنداني به مسئله آينده‌پژوهي از خود نشان نداده‌اند؟
البته تخصص من، حوزه رسانه نيست اما با نگاه آينده‌پژوهانه و تفکر سناريو، بايد بگويم که پيشينه روش تفکر سناريو‌گرا از قضا به ساختار سناريوها و داستان‌هايي بازمي‌گردد که در هنرهايي همچون تئاتر اجرا مي‌شده است. بحث سناريو، در دو سطح خرد و کلان وجود دارد. تصور کنيد براي خود و آينده‌مان، نقش‌هایي را بر‌اساس اتفاقات پيراموني‌مان تنظيم کنيم. اين نوع سناريو، سناريويي است که براي من تدوين شده و از آن استفاده مي‌کنم هرچند اطرافيان من هم مي‌توانند متأثر از آن باشند. در حوزه کلان نيز ما مي‌توانيم براي يک سازمان، جامعه، قوم و حتي دنيا، سناريوهايي را بنويسيم. همين کاري که الان انجام مي‌شود.
وقتي مي‌بينید هوا را ابرهاي تيره پوشانده است، چنانچه احتمال بارش باران را به همراهتان گوشزد کنيد، قطعا نبايد انتظار داشته باشيد که او از اين پيش‌بيني شما حيرت کند! کافي است سرش را بالا بگيرد و نگاهي به ابرهاي تيره بيندازد. اينکه رسانه‌هاي غربي در قالب فيلم و انيميشن، سناريو‌هاي مد نظرشان را مطرح و منتشر مي‌کنند، امري عجيب نيست. فرزندان ما، امروز بهتر از رستم و سهراب، مرد عنکبوتي را مي‌شناسند... مديريت غربي حداقل بازه زماني براي سرمايه‌گذاري فرهنگي را صد سال در نظر مي‌گيرد... شما بفرمایيد حالا قهرمان اسطوره‌اي در ذهن نوه من، مرد عنکبوتي است يا رستم افسانه‌اي؟ بنابراین اينها پيش‌بيني يا پيشگويي نيست، مفاهيم و مقاصدي به شکل سناريو تدوين و ارائه شده و سپس زمينه‌هاي بروز آن فراهم مي‌شود.
همان‌طور که غربي‌ها مي‌نويسند؟
دقيقا! به خورد جوامع کمترتوسعه‌يافته يا درحال‌توسعه هم مي‌دهند. اين روزها، شما مي‌بينيد که فرهنگ‌هاي ريشه‌دار دنيا در حال تغييرات بنيادين هستند و به‌طور ويژه مباني و ريشه‌ها، هدف اصلي اين طرح‌هاي کوتاه و بلندمدت است.
در اين ميان، برخي از جوانان برآمده از همين فرهنگ‌هاي اصيل دچار پديده بي‌هويتي شده‌اند...
کشورهاي غربي با سناريو‌هايي که بر‌اساس خواسته‌ها و منافع خودشان تدوين مي‌کنند و با به‌کارگیري ابزارهاي اثربخشي، همچون فيلم، انيميشن و اشکال بسيار متنوع سرگرمي‌هاي رايانه‌اي، اقدام به پياده‌سازي سناريوهاي اجتماعي و فرهنگي در متن ديگر جوامع مي‌کنند. اين سناريوها عمدتا با هدف جعل فرهنگ و معرفي تمدن‌ها و ريشه‌هاي جعلي طراحي و به مخاطب ارائه شده‌اند و آن‌چنان غلوآميز هستند که بيننده را مسحور خودشان مي‌کنند. در اين مسير، منِ بيننده در مقابل آن عظمت متحيرکننده و شگفت‌انگيز اما درواقع پوچ، زانو مي‌زنم و خودم را حقير و ناچيز مي‌بينم زيرا مهندسي سناريوها توأم با به‌کارگيري قابليت‌هاي فناوري‌هاي پيشرفته رسانه‌اي به نحوي است که ابتدا مخاطب را دچار بي‌هويتي کرده، سپس ساختمان فکري او را از نو بنا مي‌کند. در دوره حاضر، فناوري‌هاي در خدمت رسانه، به قدري پيشرفت کرده‌اند که مخاطب با علم به ساخت اين آثار در فضاي نرم‌افزاري و قبول اينکه آنچه دريافت مي‌کند، دروغي بيش نيست، باز ناخودآگاه و در سطحي بالاتر از جامعه در درازمدت تسليم آن شده و آمادگي لازم براي پذيرش دروغ‌هاي بزرگ‌تر را پيدا کرده و رفته‌رفته به‌عنوان واقعيتي ولو بدون سند و اعتبار، پذيرش عام پيدا مي‌کند. وضعيت موجود مصداق اين ضرب‌المثل است که دروغ هر چه بزرگ‌تر باورکردنش راحت‌تر؛ اين نگاه همان رويکردي است که سناريونويسان و برنامه‌سازان کشورهاي غربي دنبال مي‌کنند. اين سازو‌کار‌هاي رسانه‌‌اي غرب از اين راه، درحال کشتن و دفن عقايد و فرهنگ‌ها‌ست تا آنچه مطلوب خودشان است، در قالب سناريوهاي خرد و کلان به خورد ما بدهند. با دقت در روندي که اين سناريوها دنبال مي‌کنند، درخواهيم يافت که خواه ناخواه، سبک و مسیر زندگي افراد دچار تغيير مي‌شود. اگر بنا باشد در مقياسي وسيع‌تر به اين اتفاق نگاه کنيد، درمی‌یابید که با تغيير در مسير زندگي افراد يک جامعه، مسير آن جامعه نيز دستخوش تغيير خواهد شد؛ در نهايت، مي‌بينيد برايند اين تغييرات فرهنگي و اجتماعي موجب خواهد شد که جهان از همين راه، دچار تغيير مسير شده و ارزش‌هاي ضد‌ارزش، جايگزين ارزش‌هاي انساني ‌شوند. براين اساس، آنچه را مي‌توان به‌راحتي از لايه‌هاي زيرين اين گروه‌ها حس کرد، اين بوده که نيت و مقصد مديريت و کنترل جهان در ابعاد گوناگون، از جمله ابعاد اقتصادي، فرهنگي، سياسي، اجتماعي و... است. همين نگاه باعث مي‌شود که کشورهاي غربي به‌هيچ‌وجه در حوزه‌هاي علوم انساني به دانشجويان خارجي پذيرش ندهند درحالي‌که پذيرش دانشجو در حوزه‌هاي مهندسي به‌راحتي اتفاق مي‌افتد. چرا؟ چون دانشجويان رشته‌هاي مهندسي در نهايت، بايد به خدمت خودشان دربيايند. براي آنها ابزار، ملزومات ضروري زندگي و راحتي بيشتر، رشد فناوري و توسعه‌ در تمام ابعاد و سطوح را تأمين می‌کنند. جالب اينکه در عوض تأمين هزينه تحصيل دانشجويان، همان محصول توليدشده را به توليد انبوه رسانده و با قيمت چند برابري از هموطنان او بازپس‌ می‌گیرند. دانشگاه‌هاي غربي با اين رويکرد، تمايلي به پذيرش دانشجو در رشته‌هاي انساني به‌ويژه مديريت ندارند.
با اين توضيح، آيا علوم‌انساني در کشور ما آن‌چنان‌که غربي‌ها به آن توجه مي‌کنند، در مرکز توجه قرار دارد؟
اگرچه علوم مهندسي و فني نوآوري‌هايي از حيث توليد و ساخت وسايل و ابزارهاي لازم در راستای تسهيل زندگي و رشد پيشرفت‌هاي فناورانه براي ما هم اهميت زيادي دارند ولی در سال‌هاي اخير به‌ويژه بحث کرسي‌هاي نظريه‌پردازي و تسهيل گسترش اين رويکرد هم در ايران از ديدگاه بزرگان به‌ويژه مقام معظم رهبري، بارها و بارها مورد تأکيد قرار گرفته است. لازمه نظريه‌پردازي در حوزه علوم‌انساني، شجاعت علمي است. با اين توضيح، متأسفانه آفت‌هاي اصلي نوآوري در کشور ما، از جمله عواملي مانند ترس از مورد تمسخر قرارگرفتن و... را بايد مورد توجه قرار داد و اين در لايه‌هاي فرهنگي‌مان امر پنهاني نيست. درحال‌حاضر، فضا، معمولا فضايي نيست که در آن، يک نظريه‌پرداز و دانشمند علوم‌انساني بتواند به کارش که همان نظريه‌پردازي است، بپردازد. با توجه به هجمه رسانه‌اي که در دنيا وجود دارد و در آن، اين باور به قوميت‌ها و ملت‌ها تزريق مي‌شود که خودشان هيچ چيز ندارند و به‌جزء محصولات صنعتي، حتي فکر و انديشه را هم بايد وارد کنند، وضعيتي ايجادشده که در کشورهايي چون کشور ما، آن دسته از افرادي که اين توانمندي‌ها را دارند و آدم‌هاي بزرگي هم هستند، عملا مصلحت را در تدريس و پژوهش مي‌بينند، نه نظريه‌پردازي. مثالي مي‌زنم: در مباحث رياضي، اصلي وجود دارد به نام اصل لانه‌کبوتري که کاربردهاي خاصي در اثبات قضاياي رياضي دارد يا قضيه ساندويچ که اهل رياضيات حتما با آن آشنايي دارند، حال استاد علوم مديريت ما اگر نظريه‌اي با عنوان نظريه کبوتران حرم را در حوزه مديريت ارائه کند چون از سوي يک نظريه‌پرداز ايراني مطرح ‌شود، مورد کم‌لطفي و بي‌مهري قرار گرفته، تمسخر شده، عنوان انتخابي او تأمل‌برانگيز مي‌شود و تا ماشاءالله... و اين اشتياق به توليدات علمي و فرهنگي غرب همچون بيماري در پيکره فرهنگي ما رسوخ کرده است. اميد است با تأکيدات موکد رهبر راهبردشناس اين کشور و بالطبع، تدوين سازوکارهاي مناسب از سوي مسئولان و دولتمردان اين اوضاع بهبود يابد.

مطلب‌های دیگر از همین نویسنده در سایت آینده‌نگری:


منبع: 34


بنیاد آینده‌نگری ایران



پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۸ مارس ۲۰۲۴

دانش نو

+ ۹ نکته که باید درباره هوش مصنوعی بدانید bbv

+ مطالعه دانشگاه استنفورد: با تغییرات هوش مصنوعی انسان‌ها نگران موقعیت خود هستند یسنا امان‌پور

+ دستور کار انسانى جديد / مقالا ای از کتاب انسان خداگونه يووال نوح

+ پلورالیسم چیست؟ قیصر کللی

+ اعضای مصنوعی رباتیک نرم مبتنی بر میکروسیالات، به کمک بیماران دیابتی می‌آیند ´-

+ مهارت تصمیم‌گیری چیست؟ هرمز پوررستمی

+ هوش مصنوعی توزیعی و تجمیعی چیست؟ 

+ تاثیر ابزارهای هوشمند بر کنترل شیوع بیماری‌های فراگیر. 

+ موانع خلاقیت کدامند؟ هرمز پوررستمی

+ نیازی بدون پاسخ! نوآوری اجتماعی را وارد کنیم!  سعید قاسمی زاده تمر

+ مهارت بهتر است یا مدرک دانشگاهی حمیدرضا تائبی

+ علم و اخلاق در گفت‌وگو با دکتر موسی اکرمی؛ دکتر موسی اکرمی

+ مدیریت آینده نگر در ICT 

+ چرا هوش و مهارت، برای داشتن یک شغل کافی نیستند؟ هرمز پوررستمی

+ شرایط اجتماعی چگونه است؟ از منظر چند جامعه شناس ساناز عباس زاده

+ بازگشت به دنیای هنرهای دیجیتال  مهدی صنعت‌جو

+ 2019 

+ مشتری رسانه است فرنود حسنی

+ چه چیزی ترقی بشریت را توجیه می‎کند؟1 یووال نوح هراری

+ تغییر پرشتاب الگو‌های سنتی را منسوخ خواهند کرد 

+ مهارت های مورد نیاز انسان آینده 

+ بازگشت به دوران دولت-شهر برگردان: سپیده جدیری

+ انسان آینده، تسخیر سیر تکامل به دست بشر 

+ نویسنده «انسان خردمند» از کتاب تازه خود گفت  یووال نوح هراری

+ مرد «شپشو» یا منادی عقلانیت؟ دکتر موسی اکرمی

+ رسالت فلسفه آسمان است یا زمین؟ دکتر محسن رنانی

+ جامعه شناسی و فردیت دکتر منیژه نویدنیا

+ تمام قدرت به کجا منتقل شد؟  یووال نوح هراری

+ دفاعم از جامعه‌شناسی مرتبط با واقعیت‌هاست تا مبتنی بر ایدئولوژی! 

+ آنچه مرا نکُشد هرمز پوررستمی

+ جامعه شناسی آموزش و پرورش- رضا جوان

+ پیامدهای مدرنیت -  آنتونی گیدنز

+ اتاق شیشه ای و هنر هشتم زندگی در واقعیت موازی  دکتر مهدی مطهرنیا

+ آزمون های انديشه ورزی در بارۀ خود انديشه حسین کاشفی امیری

+ جامعه شناسی آموزش و پرورش. 

+ گوگل و پایان آزادی اراده یووال نوح هراری

+ انسان از کجا آمد به کجا می رود؟ محمد طبیبیان

+ بازگشت به خانه میثاق محمدی‌زاده

+ هک کردن مغز، کلیدی برای موفقیت مهسا قنبری

+ چهار راهکار برای هک مغز به‌منظور افزایش موفقیت و بهره‌وری مهسا قنبری

+ نوآوری در عصر دیجیتال ؛ چشم‌اندازی جدید برای خدمات 

+ لیدرهای انقلاب صنعتی چهارم 

+ چطور می‌توانیم برای دریافت حقوق بیشتر چانه‌زنی کنیم؟ حمیدرضا تائبی

+ سرمایه اجتماعی دانش آموزان مهدی ولی نژاد

+ جامعه شناسی آموزش و پرورش 

+ ابرها دگرگون می‌شوند، دگرگون می‌کنند و دنیای فناوری را سیراب می‌کنند حمیدرضا تائبی

+ چه چیزی ترقی بشریت را توجیه می‎کند؟ یووال نوح هراری

+ چشم را باید شست…. جور دیگر باید دید دکتر سید کمال الدین موسوی

+ جنبش روش های آمیخته 

+ جامعه شناسی فرهنگی؛ انسان های جامانده دکتر منیژه نویدنیا

+ انگیزه پیشرفت پایین ‌تر از متوسط عثمان آچاک

+ جامعه شناسی شهری و حس زندگی؟ دکتر منیژه نویدنیا

+ چرا ناهنجاری؟ 

+ سخنرانی حسین پاینده در نشست روانکاوی و تحلیل‌های کلان اجتماعی (۲)؛ 

+ چرا کسب‌ و کارهای نوپای موفق به‌سادگی ممکن است شکست بخورند؟ حمیدرضا تائبی

+ بنیان‌های نابرابری اجتماعی دکتر محسن رنانی

+ روانکاوی درمان فرد یا اجتماع 

+ مقدمه‌ای بر تاریخ زیبایی‌شناسی مدرن؛  پُل گایر، ترجمه سیدجواد فندرسکی

+ ظرفیت آموزشی بازی های رایانه  

+ افراد معمولی چگونه به افرادی خارق‌العاده تبدیل می‌شوند مهسا قنبری

+ چپ و راست مرده‌اند، زمین را می‌خواهی یا آسمان را؟ 

+ مهم‌ترین فنآوری‌ها در سال ۲۰۱۸ 

+ هوش مصنوعی می تواند طی بیست سال آینده تهدیدی برای ۴۷ درصد از مشاغل باشد 

+ در حسرت توسعه رضا داوری اردکانی

+ آزادی علمی مقصود فراستخواه

+ سازماندهي گروههاي مشارکتي در سازمانهاي يادگيرنده 

+ مديريت دانش، نياز سازمان هاي امروز 

+ مديريت استرس مجيد يوسفي

+ رقابت بزرگان بر سر تراشه‌های هوش مصنوعی و خیزش آرام تکینگی به‌سمت ما! حمیدرضا تائبی

+ تغییر اجتناب ناپذیر است و باید به منظور ایجاد تحولات مدیریت شود. 

+ ⁠دانشگاه اصفهان برگزار می کند: ⁠دانشگاه اصفهان

+ به فرزندانمان رحم کنیم دکتر محسن رنانی

+ زلزله در سیارات دیگر چگونه رخ می‌دهد؟ 

+ ساختمان‌های هوشمند فرشته نجات انسان‌ها می‌شوند حمیدرضا تائبی

+ استفاده از سیل تصاویری که در زلزله به راه می‌افتد مهدی صنعت‌جو

+ توانمند باشید، تا عرصه را به سایرین واگذار نکنید. حمیدرضا مازندرانی

+ انواع سازمانها Organization Types از دیدگاه برنامه ریزی هدف ها و وسیله ها راسل ایکا ف

+ هوش سازمانیم ‌تجاری است، پس موفق می‌شوم! حمیدرضا تائبی

+ درک اشارات دست با تصویربرداری صوتی مهدی صنعت‌جو

+ نقش بی بدیل هوش مصنوعی بر شهرها و شهروندان آنها محسن راعی

+ مزایای سواد اطلاعاتی 

+ هوش مصنوعی انویدیا، هوای آفتابی را برای ماشین های خودران شبیه سازی می کند! علیرضا فرجی علیرضا فرجی

+ فراگیری: نیازی پایه ای 

+ قلسفه و زندگی روزمره. موسی اکرمی

+ خلاقیت نمادین دهه هشتادی ها 

+ فهم سواد اطلاعاتی 

+ نظریه سواد رسانه ای در گفتگو با دکتر هاشمی 

+ در سال جدید مهندسی نرم‌افزار را جدی‌تر دنبال کنیم حمیدرضا تائبی

+ باید که لذت آموختن را دوباره بیاموزیم پوریا ناظمی

+ انقلاب هوش مصنوعی و تاثیر آن بر جامعه و شرکت ها 

+ توانمند باشید، تا عرصه را به سایرین واگذار نکنید حمیدرضا مازندرانی

+ وجود یخ در مدار استوای مریخ 

+ ظهور «ابر انسان‌ها» طی ۲۰ سال آینده 

+ دانشمندان به استقبال مهمترین پرسش های بشر می روند! 

+ آینده پژوهی و انواع آینده. محسن گرامی طیبی

+ ضریب رشد استارتاپ‌های ایرانی، بالاترین در منطقه نزدیک به متوسط جهانی 

+ نگاه تان به آینده است یا اکنون؟ 

+ اینجا همه آدم‌ها این‌جوری نیستند* مهدی صنعت‌جو

+ بدرود سیارۀ زمین؟ لورین رابینسون

+ تهدیدات اینترنت اشیا 



info.ayandeh@gmail.com
©ayandeh.com 1995