Iranian Futurist 
Iranian Futurist
Ayandeh-Negar
Welcome To Future

Tomorow is built today
در باره ما
تماس با ما
خبرهای علمی
احزاب مدرن
هنر و ادبیات
ستون آزاد
محیط زیست
حقوق بشر
اخبار روز
صفحه‌ی نخست
آرشیو
اندیشمندان آینده‌نگر
تاریخ از دیدگاه نو
انسان گلوبال
دموکراسی دیجیتال
دانش نو
اقتصاد فراصنعتی
آینده‌نگری و سیاست
تکنولوژی
از سایت‌های دیگر


چالش‌های دموکراسی در عصر جهانی شدن

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:
Twitter Google Yahoo Delicious بالاترین دنباله

[29 Jul 2016]   [ حیدرعلی مسعودی و سمانه خان‌بیگی]

چکیده

دموکراسی مهمترین نوع سازمان دهی امر سیاسی در جهان معاصر به شمار می آید. اما این نظام سیاسی در دوران جهانی شدن مانند دیگر مفاهیم اجتماعی زندگی بشر دستخوش تغییر و تحول شده است. سوال اصلی این مقاله این است که جهانی شدن چه چالش هایی را برای دموکراسی ایجاد کرده است. به این منظور مقاله ابتدا به بررسی چالش های نظری دموکراسی در عصر جهانی شدن و سپس چالش های عملی آن می پردازد. سخن اصلی این مقاله این است که جهانی شدن منجر به تضعیف و یا فروپاشی ساختارهای دموکراتیک موجود در سطح ملّی و بین المللی و ایجاد ساختارهای دموکراتیک جدیدی خواهد شد که سازگاری بیشتری با مفاهیم و رویه های متحول شده زندگی بشر خواهد داشت.

واژگان کلیدی

دموکراسی، جهانی شدن، چالش های نظری و عملی، جهان شمولیت، نسبّیت،

در دهه اخیر در همه حوزه های علوم بشری این سوال از اهمیت برخوردار بوده است که جهانی شدن چه تاثیری بر مفاهیم و موضوعات مختلف حیات اجتماعی انسان گذاشته است. دموکراسی نیز به عنوان نظام فراگیر سازماندهی امر سیاسی در جهان معاصر از دایره این مفاهیم خارج نیست. انسان پرسش‌گر با این ابهام مواجه است که فرآیند جهانی شدن چه تاثیرات منفی و مثبتی بر دموکراسی بر جای می گذارد. آیا جهانی شدن منجر به نابودی ساختارهای دموکراتیک و اضمحلال این نظم سیاسی در جهان معاصر می شود یا اینکه برعکس منجر به فراگیری و تعمیق بیشتر آن در تمام شوون زندگی بشر می شود. این مقاله با اذعان به اهمیت این سوالات و سوالاتی از این دست، در صدد است به بخشی از آن ها در حد امکان پاسخ دهد. به این منظور ابتدا به بررسی مفهومی دموکراسی در فضای جهانی شده و سپس چالش های عملی دموکراسی در دوران جهانی‌شدن می‌پردازیم.

دموکراسی: جهان شمولی یا نسبیت؟

جهانی شدن را عصر نسبیت ها نامیده اند. به این معنا که فشردگی زمان و مکان منجر به نسبی شدن مفاهیم و مقوله های زندگی اجتماعی انسان ها شده است؛ چراکه سرعت تحولات، تعدیلات، جابجایی ها، تفسیرها و دگرگونی های مفهومی به حدی زیاد است که نمی توان معنا و مصداق مشخص و لایتغیری برای آن مفاهیم ذکر کرد. دموکراسی یکی از مفاهیم مرکزی دوره مدرن و به خصوص نیمه دوم قرن بیستم است که به طور طبیعی تحت تاثیر فرآیند جهانی شدن، می توان از نسبیت و یا جهان شمولی آن سخن گفت. آیا دموکراسی در دوران جهانی شدن لا محاله مفهومی نسبی است که نمی توان معنای محصّلی برای آن بازگو کرد؟ یا اینکه می توان اصولی را برشمرد و تفکر دموکراتیک را مبتنی بر آن اصول جهان‌شمول بنا کرد؟ نویسنده مقاله پیشاپیش به اتخاذ موضع در این خصوص نمی پردازد و قضاوت را به مخاطبان خود واگذار می کند. طرفداران دیدگاه اول یعنی نسبیت دموکراسی که به طور طبیعی از خاستگاه غیر غربی سخن می گویند بر این باورند که نمی توان معنا و الگوی خاصی از تجارب سیاسی غرب را به نام دموکراسی به همه جهان تحمیل کرد. این عده با طرفداری از «ارزش های آسیایی» به نفی ارزشها و رویه های سیاسی‌ای می پردازند که به رغم آن ها ابزار تحمیل اراده سیاسی کشورهای پیشرفته غربی و راهی برای استعمار فرهنگی کشورهای دیگر است. بسیاری از رهبران کشورهای آسیای جنوب و جنوب شرقی با ردّ جهان شمولی دموکراسی و حقوق بشر از نوع خاصی از دموکراسی و حقوق بشر آسیایی طرفداری می کنند که متفاوت از نوع غربی آنهاست. این ایده بعد از موفقیت های اقتصادی این کشورها تا سال 1997 و در مقابل، کاهش رشد اقتصادی کشورهای غربی طرفداران بیشتری حتی در کشورهای پیشرفته پیدا کرد. البته برخی نویسندگان مانند ساکاماتو مدعی اند که علت اصلی این مسئله کاهش اعتماد به نفس دموکراسی های غربی به دلیل شرایط رو به زوال اجتماعی این کشورها از جمله افزایش جرایم، مصرف مواد مخدر و فروپاشی نظام خانواده بوده است (Sakamato 2000: 300-311).

یان کلارک نیز ضمن برشمردن تاثیرات متقابل و قوام‌بخش جهانی‌شدن و دموکراسی مدعی است که هنجارهای دموکراتیک ماهیت تکوینی و تغییرپذیر دارند؛ یعنی نمی توان آن ها را در طول زمان ثابت دانست (کلارک 1384: 344-5). وارن نیز با اشاره به افزایش منازعات سیاسی در دوران جهانی شدن بر این نظر است که تمایز، پیچیدگی و تکثرگرایی ناشی از جهانی شدن ضمن ایجاد برخی فرصت ها برای تقویت روندهای دموکراتیک، منجر به تضعیف نهادهای دموکرایتک نیز می شود (Warren 2002: 685-7).

دیوید هلد و شانتال موفه نیز در دو تلاش جداگانه سعی کرده اند راه های جایگزینی برای تامل پیرامون دموکراسی ارائه کنند. هلد اصل خودمختاری (autonomy) را مبنای اصلی دموکراسی جهان وطن می داند و موفه با تاکید بر سطح ملّی، مدیریت کردن «بازی هویت ها و تفاوت ها در درون یک عرصه سیاسی» را زیربنای لیبرال دموکراسی می داند (Hatching 2000). برخی دیگر نیز با برشمردن چالش های نظری دموکراسی در عصر پسامدرن در نهایت به این نتیجه می رسند که نوع خاصی از دموکراسی یعنی دموکراسی اجماعی که در آن، فرهنگ های چندگانه مورد احترام قرار می گیرند و تسلط یک فرهنگ خاص نفی می شود بهترین راه کار برای رویارویی با چالش های دموکراسی در دنیای هویت های متکثر کنونی است (رهبری 1385: 4-93).

طرفداری از مدل های متکثر دموکراسی تا آنجا پیش رفته که محققانی با اتکاء به اندیشه های کنفوسیوسی درصدد ارائه نظریه ای پیرامون دموکراسی از طریق درک بینافرهنگی هستند که با بهره گیری از نقاط قوت سنت های دیرین گذشته، صداهای دیگر را طنین انداز کرده و به دگرگونی مفاهیم مرتبط با دموکراتیزاسیون بپردازند (Ackerly 2005). همچنین استفان لاوسن سه انتقاد مطرح شده پیرامون دمکراسی را این گونه بر می شمارد: 1) لیبرال دموکراسی محصول غرب مدرن صنعتی است و نمی توان آن را به بقیه جهان تسری داد. 2) دموکراسی در بیرون از غرب باید باید با شرایط محلّی کشورها و جوامع سازگار شود 3) سنت های دموکراتیک دیرپایی در بسیاری از کشورها وجود دارد که از رویه های دموکراتیک غربی کارآمدی بیشتری دارند (Lawson 2000: 85). هچکینگس نیز با مدل بندی دموکراسی، جهان شمولی آن را زیر سوال می برد و اولا بر این نظر است که شرایط مادی و فرهنگی برای درک دموکراسی از اهمیت فراوانی برخوردار است و ارزیابی دموکراسی بر اساس نهادهای حقوقی و سیاسی یک اشتباه بنیادین است و ثانیا اینکه جهان شمولی اخلاقی دموکراسی خودش محصول شرایط مادی و فرهنگی خاصی است که از تجربه غرب بر می آید و نوعی برون گذاری قدرتمند را در درون خود پنهان دارد (Hatchings 2000:50).

البته نباید ناگفته گذاشت که این موضع نسبی گرایانه در بسیاری از موارد به ابزار توجیه تداوم حکومت های اقتدارگرا و تسلط گروه هایی خاص تبدیل شده است و طرفداران آن ضمن تفکیک غرب/ غیر غرب به همان اشتباه غرب دچار شده و ناخواسته نوعی نظم سلسله مراتبی با اولویت و جایگاه برتر غرب بر غیر غرب را برمی سازند. لاوسن ضمن انتقاد از موضع نسبی گرایانه قوی پیرامون دموکراسی و نقش توجیه گری آن برای حکومت های اقتدارگرا، به انتقاد از موضع جهان شمولیت دموکراسی نیز می پردازد. او بر این نظر است که جهان‌شمولیت دموکراسی بر اشکال اقتدارگرایانه‌ای از معیارهای درستی دموکراسی تاکید دارد و فضای محدودی را برای تنوع مشروع در سیاست های دموکراتیک باقی می گذارد. از نظر این محقق موضع درست و معقول، دیدگاه معرفت شناختی تکثرگرایانه‌ای است که نه به نسبیت دموکراسی اعتقاد دارد و نه جهان شمولی آن. بر اساس این موضع میانه، وجود معیارهای عینی مستقل از تجربه انسانی برای دموکراسی نفی می شود و این معیارها نه برگرفته از طبیعت بلکه معیارهای کاملا بشری دانسته می شوند که از طریق توافق بین اعضای یک اجتماع خاص پدید می آیند (Lawson 2000: 83).

اما سوال اینجاست که معیارها و هنجارهای دموکراتیک در عصر جهانی شدن چه وضعیتی پیدا می کنند. به عبارت دیگر نقطه کانونی ابهام و سوال اینجاست که جهانی شدن به عنوان مفهوم و فرآیندی مناقشه آمیز با آینده ای نه چندان روشن و قابل پیش بینی چه تاثیری بر مفهوم و رویه تنش آلود و گاهی تناقض آمیز دموکراسی دارد. همان طور که پیداست پیچیدگی بحث ناشی از سیالیت، تنش آمیزی، فراروندگی و عدم شفافیت این دو مفهوم در دنیای معاصر دارد.

چالش های عملی دموکراسی در عصر جهانی شدن

به طور کلی در رابطه با تاثیر جهانی شدن بر دموکراسی چهار دیدگاه نظری وجود دارد که دو دیدگاه اول چپ و دو دیدگاه دوم گرایش راست دارند:

1) دیدگاه سوسیال دموکراتیک: بر اساس این دیدگاه بدبینانه چپ، دموکراسی در عصر جهانی شدن تهدید و تضعیف می شود. چرا که نیروهای جهانی شدن _که بیشتر آنها نیروهای اقتصادی هستند_ پتانسیل و توانمندی دموکراتیک دولت ملت ها را تضعیف می کنند. در واقع نیروهای افسارگسیخته اقتصادی که با اتکاء به افسانه جهانی شدن و سرسختی و انعطاف ناپذیری مضمر در آن در عرصه جهانی جولان می دهند قدرت دولت و ابرازهای کنترلی آن را فلج کرده و بی مهابا به گسترش برنامه های خصوص سازی و آزادسازی نئولیبرالیستی خود مبادرت می ورزند. برای نمونه آگنه با اشاره به تاثیر جهانی شدن بر دموکراسی بر این نظر است که دخالت افراد در تصمیمات مرتبط با آن ها را دیگر نمی توان جزء عناصر ذاتی دموکراسی فرض کرد. بلکه به جای آن، خودمختاری افراد مورد توجه قرار می گیرد. در واقع او به صورت تلویحی می پذیرد که فرآیند جهانی شدن منجر به وضعیت های جدیدی شده است که در آن ها، افراد قادر نیستند در تصمیمات مرتبط با خود مشارکت و دخالت داشته باشند (Agne 2006).

2) دیدگاه جهان‌وطن لیبرال: بر اساس این دیدگاه خوش بینانه که همچنان به لحاظ سیاسی چپ محسوب می شود جهانی شدن زمینه ساز گسترش و تعمیق دموکراسی در جها است؛ به گونه ای که جهانی شدن علاوه بر توسعه اقتصادی عظیم، پتانسیل و بستر دموکراتیک لازم را برای آزادی نسبی از بند حاکمیت دولت - ملت ها فراهم می کند.

3) دیدگاه هژمونی آمریکا: در این دیدگاه خوش بینانه راست گرا هژمونی آمریکا و گسترش حاکمیت سرمایه داری فی نفسه و ضرورتا متضمن گسترش دموکراسی در جهان است. گویی‌ که حاکمیت سرمایه ذات و ماهیتی دموکراتیک دارد و بنابراین می توان این حکم را صادر کرد که جهانی شدن سرمایه همان جهانی شدن دموکراسی است.

4) دیدگاه محافظه کارانه سنتی: بر اساس این دیدگاه بدبینانه راست گرا جهانی شدن سرمایه منجر به نابودی ارزش های سنتی و محافظه کارانه جوامع می شود. طرفداران این دیدگاه که بیشتر آن ها دغدغه مسایل فرهنگی و ارزشی را دارند معتقدند که حاکمیت سرمایه برای زندگی اخلاقی و ارزش های سنتی و دیرپا در داخل و خارج آمرکا مضر و مخرب است (نگری و هارت 1386: 281-279).

دیدگاه خود نگری و هارت این است که بحران کنونی دموکراسی نه تنها ناشی از ناکارآمدی و فساد نهادها و شیوه های اعمال آن بلکه ناشی از بحران در خود مفهوم دموکراسی است. آن ها شاخص های اولیه این وضعیت را در آثار متعدد پژوهشی پیرامون تاثیر جهانی شدن بر دموکراسی می دانند. اما نقطه ثقل بحث آن ها این است که دموکراسی امروزه در حال گذار از مرحله ملّی به مرحله جهانی است و بنابراین معانی و مدلول های سنتی خود را از دست داده است. به زعم آن ها در این شرایطِ حادث شده­ی جدید باید به گونه ای جدید به دموکراسی اندیشید و آن را به نحو متفاوتی اجراء کرد.

اعتراضات متعدد از جمله بر علیه ابعاد سیاسی و اقتصادی نظام جهانی به عنوان علایم بحران و بیماری دموکراسی نشانگر این واقعیت است که دموکراسی را نمی توان از بالا و با زور تحمیل کرد. دموکراسی نه از راه مداخله نظامی و تحمیل زور حاصل می شود و نه از راه مدل های مرسوم گذار به دموکراسی که از نظر نگری و هارت چیزی جز ایجاد الیگارشی ها و انحصارهای جدید در عرصه های سیاسی نیستند. از نگاه آن ها تمام جنبش های اجتماعی رادیکال، معضلات درونی دموکراسی های تحمیل شده از بالا را آشکار کرده اند . همین معضلات و بحران های کنونی دموکراسی است که می توانند فرصتی را فراهم کنند که معانی کهن دموکراسی احیاء و بازیابی شود؛ مفاهیمی که متضمن حاکمیت همه بر همه و دموکراسی بدون برگزیدگان و بدون قید و شرط است (نگری و هارت 1386: 278و 4-283).

بنابراین از لابلای مباحث بالا می توان به این نکته پی برد که جهانی شدن به مثابه یک فرآیندی بیشتر اقتصادی، دموکراسی و مکانیزم های دموکراتیک را در دو سطح ملّی و جهانی به چالش کشیده است. در سطح ملّی منجر به کاهش کنترل دولت بر حوزه های سنتی و تاثیرگذاری تصمیمات فرامرزی بر حیات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شهروندان در درون دولت ملت شده است و در سطح جهانی نیز ساختارهای نهادی را با حجم بی سابقه ای از مشکلات و معضلات جهانی مواجه کرده که توان سنتی آن ها قادر به پاسخگویی و مدیریت کارآمد و بهینه مناسبات جهانی و ارائه راه حل برای آن ها نیست. در ادامه این مسایل را با تفصیل بیشتری بررسی خواهیم کرد.

الف) چالش های دموکراسی در سطح ملّی

جهانی شدن بنا به تعریف منجر به تضعیف ظرفیت های دولت ملّی و دموکراسی ملازم با آن می شود. به عبارت دیگر دموکراسی در قالب دولت ملّی به سختی می تواند خود را با شرایط متغیر محیطی که هر روز شکل و شمایل جدیدی به خود می گیرد سازگار و هماهنگ کند (کلارک 1386: 2-321). این شرایطِ دمادم دگرگون شونده منجر به سست شدن زنجیره های پیوند دولت ملّی با شهروندان اش می شود. تغییر جهت گیری و عقیده شهروندان به واسطه گسترش فرهنگ های فراملّی و جهانی، تصمیم گیری های فراملّی خارج از کنترل دولت ها، محلی گرایی، تکثر فرهنگی، چندپارگی و ناپایداری پیوند دولت و شهروندان همگی از آثار فرآیند جهانی شدن به شمار می آیند که چالش های ساختاری را پیش روی دولت ملّی قرار داده است (توحیدفام 1386: 18-17).

مایکل مان نیز یکی از تهدیدات عمده متوجه دولت های ملّی معاصر را ظهور سیاست هویت می داند. البته او اذعان می کند که در مورد تاثیر این تهدیدات باید با احتیاط سخن گفت و از تنوع و گوناگونی بین دولت ها و گرایشات مختلف درون آن ها غافل نشد. به همین دلیل است که او ضمن اشاره به ابهام آلود بودن چشم اندازهای آینده دولت ملّی بر این باور است که این احتمال را نباید از نظر دور داشت که سیاست هویت برخلاف عقیده متداول عملا منجر به تقویت دولت ملّی شود. در همین رابطه او از ظهور شبکه های تعامل انسانی در جهان سخن می گوید که به شیوه های متعدد، متغیر و ناهمسان در کل مناسبات جهانی رخنه کرده اند (مان 1386:3-462).

ولی به هر حال اگر ویژگی های جنبش های اجتماعی جدید را در هویت های سیال، ساختار ولنگار سازمانی، گذار از دولت، غیرایدئولوژیک بودن، طرفداری از دموکراسی رادیکال و قدرت نمایی از طریق بسیج توده ای بدانیم (تاجیک 1377: 100-99) آن گاه می توان پذیرفت که ظهور هویت های اجتماعی جدید براساس جنسیت، طبقه، حرفه، نژاد، مذهب و غیره که در فرآیند جهانی شدن رشد و نمو کرده اند به صورت اجتناب ناپذیر مرزهای نظری و عملی کنونی دولت های ملّی را دستخوش تنش می کنند و پیوندهای متداخل و شبکه ای را در ورای مرزهای ملّی سامان می دهند که رویه های دموکراتیک موجود و مشروعیت سلطه مبتنی بر آن ها را دچار سستی و ناتوانی خواهند کرد. به همین دلیل است که یان کلارک دموکراسی را لامحاله قربانی جهانی شدن می داند؛ چراکه دولت ملّی به دلیل سیاستگذاری های خارج از کنترل خود، سازگاری دموکراتیک خود را تضعیف شده می بیند (کلارک 1386: 324).

به بیان گمپل «انجمن ها، اجتماعات، سنت های مدنی و حاکمیت ملّی که پایه های سیاست دموکراتیک مدرن را تشکیل می دهند اکنون باید با واقعیتی بنیادی تر که همان نظم بازار است سازگار شوند» (کلارک 1386: 323). از نظر شولت نیز سرمایه داری جهانی شونده، مدل های سنتی دموکراسی را با چالش مواجه کرده است. چراکه تولید، بازارها، پول ها و اتحادیه های تجاریِ فرامرزی از دست کنترل های دموکراتیک فرار می کنند. او بر این نظر است که سرمایه داری جهانی شونده معاصر نه تنها برای بقای دولت ها بلکه برای دموکراسی چالش ایجاد کرده و آن را به حاشیه رانده است (شولت 1386: 13-509).

دیوید هلد نیز چالش های دموکراسی در عصر جهانی شدن اقتصاد را این گونه برمی­شمارد:

1) مشکلات بازار مانند خروجی های مخرب زیست محیطی، وابستگی بازار به دخالت نیروهای اجتماعی بیرون از بازار، تمرکز اقتصادی بیش از حد، راهبردهای اقتصادی کوتاه مدت و عدم استفاده از منابع تولیدی جامعه.

2) تاثیر مخرب روابط قدرت در بازار بر فرآیندهای دموکراتیک مانند نابرابری های موجود در ثروت و درآمد و تاثیر مخرب آنها بر دموکراسی

3) محدودیت های ناشی از نابرابرای های اقتصادی بر توانایی دولتها، محدود شدن حوزه های عمل و انتخاب آن ها و تبعیت دولت از فرامین بخش خصوصی و بانک ها.

بنابراین از نظر هلد نظریه و عمل دموکراسی با یک چالش مواجه است و آن هم این است که شرکت ها و بانک های چندملیتی «تاثیر ساختاریِ» غیرقابل قبولی در عرصه سیاسی و تعیین و تحدید برون دادهای دموکراتیک پیدا کرده اند و به عبارت دیگر دموکراسی در درون نظام اجتماعی اقتصادی‌ای محصور شده است که موقعیت‌های برتر را در اختیار منافعی خاص می گذارد. بنابراین دیگر نمی توان دولت ملّی برآمده از دموکراسی را بی طرف و منفک از مناسبات نابرابر جامعه دانست (Held 2000: 153-6).

اگرچه برخی با بررسی های تجربی نشان داده اند که به طور کلی نظام های اقتدارگرا نسبت به نظام های دموکراتیک قدرت و انعطاف کمتری در رویارویی با فشارهای اقتصادی ناشی از جهانی شدن به خصوص در حوزه خدمات اجتماعی دارند (Rudra and Haggard 2005) ولی می توان اذعان کرد که رابطه جهانی شدن و دموکراسی کاملا مثبت نیست. به عقیده باربر «هیچ دلیلی وجود ندارد مبنی بر اینکه «جهان مک ها» مستلزم تقویت دموکراسی باشد» (کلارک 1386: 319). چراکه اگرچه ماهیت جریان آزادسازی اقتصادی در جهان به صورت محرکی برای رویه های دموکراتیکِ «صوری» عمل می کنند اما ساختار اقتصاد جهانی اساسا از توسعه و تحکیم دموکراسی «ذاتی» جلوگیری می کند (کلارک 1386: 319). در این بخش موانع دموکراسی در سطح ملّی را بررسی کردیم و در بخش بعد سعی خواهیم کرد موانع دموکراسی در سطح جهانی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم.

ب) چالش های دموکراسی در سطح جهانی

امروزه انتقادات فراوانی از نهادها و سازمان های بین المللی مطرح می شود که همگی ریشه در این واقعیت انکارناشدنی دارند که جهان به واسطه فرآیندهای پیچیده و متنوعِ مولود جهانی شدن گونه ای تغییر و تحول بنیادین را تجربه می کند که ساختارهای نهادی سنتی که محصول مناسبات قدرت برآمده از جنگ جهانی دوم هستند دیگر قادر نیستند پتانسیل های لازم را برای حل و فصل معضلات عدیده جهانی و مدیریت کارآمد مناسبات فی‌مابین عوامل و کارگزاری های متنوع و متکثر در عرصه جهانی فراهم کنند. زمانی که دولت های ملّی مشروعیت دموکراتیک خود را بر اثر مسایل پیچیده داخلی و خارجی متزلزل می بینند، به طور طبیعی و در یک زنجیره به هم پیوسته سازمان ها و نهادهایی که ساخته و پرداخته این دولت ملت ها هستند نیز دچار نقص دموکراتیک خواهند شد.

جوزف نای بر این باور است که همه سازمان های بین المللی دموکراتیک نیستند. زنجیره طولانی نمایندگی این سازمان ها از دولت های مختلف و نبود شفافیت در روند کار آنها منجر به کاهش قدرت پاسخگویی این سازمان ها شده است. او اذعان دارد که سازمان های بین المللی به عنوان کارگزاران دولت ها عمل می کنند؛ اما اغلب به نمایندگی از بخش های خاصی از دولت عمل می کنند نه همه دولت. پیشنهاد او برای افزایش قدرت پاسخگویی نهادهای بین المللی، استفاده از روش های دموکراتیک غیرمستقیم مانند مطبوعات و نظرسنجی و مهم تر از آن تشکیل شبکه های سازمانی مختلط متشکل از نمایندگان دولتی، بین دولتی و غیردولتی مانند تجربه میثاق جهانی ملل متحد به ابتکار کوفی عنان است (نای 1387: 9-335).

کارین بکسترند نیز با درک مشکلات موجود بر سر راه دموکراسی در عرصه جهانی، به اشکال نوین دموکراسی به نام «دموکراسی سهامدارانه» (stakeholder democracy) اشاره می کند که در اجلاس زمین در سال 2002 برای جبران «نقیصه دموکراتیکِ» سازمان های بین المللی مورد استفاده قرار گرفت. البته او اذعان می کند که این اشکالِ تلفیقیِ پساحاکمیتی از حکمرانی، مکمل و نه جایگزینی برای تصمیم گیری های دولت­محور خواهند بود و نشانه ای از حرکت تدریجی به سمت «چندجانبه گرایی مشارکتی» (participatory multilateralism) هستند که در آن نمایندگان جامعه مدنی، دولت ها و شرکت ها با همدیگر مشارکت و گفتگو دارند (Backstrand 2006: 493-4). غایت قصوای چنین راه حل هایی ایجاد نظامِ دموکراسیِ جهان وطن در سراسر جهان است که از طریق نهادهای جهانی مثل پارلمان جهانی بر اساس حق شهروندی جهانی به دنبال حل مسایل مبتلابه بشر در قرن جدید باشند. از نظر طرفداران این عقیده، حقوق بشر، فجایع طبیعی، فقر شدید و خطرات زیست محیطی وضعیتی را به وجود آورده اند که راه حل های ملّی جواب گوی حلّ آن ها نیست و تنها راه باقیمانده همبستگی و یکپارچگی مردم در سراسر جهان است (Archibugi 2006: 443-3). آرچی بوگی بر این نظر است که امروزه عده کمی وجود دارند که به نهادهای ملّی تعلق خاطر داشته باشند و ظهور هویت های چندگانه می تواند منجر به سطوح چندگانه حکمرانی شود. احساس تعلق به سیاره خود را در تعداد رو به افزایش سازمان های غیردولتی و جنبش های جهانی نشان می دهد (Archibugi 2006: 445). اگرچه این دیدگاه مورد انتقاد قرار گرفته است و برای نمونه یان کلارک چشم انداز دموکراسی جهانی را به دلیل توسعه اقتصادی ناموزون، سنت های متنوع سیاسی، هویت های فرهنگی و قومی و همبستگی های محلی و ملّی با شکست و ابهام مواجه می داند (کلارک 1386: 318)و یا برخی توزیع نابرابر منابع و ثروت بین کشورها را مانع جدی بر سر راه دموکراسی جهان وطن می دانند و یا دموکراسی جهان وطن را مستلزم نفی هویت های اجتماعات سیاسی ارزیابی می کنند (Archibugi 2004: 453-64)، اما مسایل کلان جهانی از چنان عمق و گستره تاثیرگذاری برخوردار است که حداقل می توان پذیرفت که برای حلّ آن ها نیازمند راه حل های دموکراتیک جهانی هستیم. مساله محیط زیست یکی از عمده ترین این مسایل است. رابین ایکرسلی در کتاب دولت سبز: بازاندیشی دموکراسی و حاکمیت و مایکل میسن در کتابپاسخگویی جدید: مسئولیت زیست محیطی در ورای مرزها به بررسی رابطه مساله آمیز دولت دولت لیبرال دموکراتیک و تخریب محیط زیست پرداخته اند. آن ها به دنبال ارزیابی انتقادی از ساختارهای حکمرانی و فضاهای عمومی هستند که در آن ها راه حل مشکلات زیست محیطی در عرصه داخلی و خارجی مطرح و دنبال می شود. این دو نویسنده به محدودیت های پاسخگویی دموکراتیک در روابط بین الملل کنونی اشاره می کنند و توصیه هایی را برای توسعه اشکال دموکراتیک و مبتنی بر عدالت اجتماعی برای پایداری محیط زیست ارایه می کنند.

ایکرسلی بر این نظر است که بشرِ امروز نیازمند بازتفسیرِ بازتابیِ زیست محیطی از اهداف دولت و معنای حاکمیت است و مساله مهم در این رابطه سطوح رو به افزایش پاسخگویی داخلی و بین المللی است. از نظر او «دولت دموکراتیک سبز» (green democratic state) دولتی فراملّی است که از اعتماد شهروندان خود و اجتماعات دیگری که نسبت به آن ها از مسئولیت برخوردار است سود می برد. به این منظور او از «دموکراسی زیست محیطی» (environmental democracy) و «سبز کردنِ» (greening) حاکمیت سخن می گوید (Kalsson 2006: 228). بنابراین دموکراسی در سطح جهانی چه در شکل آرمانی و حداکثری خود آن یعنی دموکراسی جهان وطن و چه در شکل واقعی و حداقلی آن یعنی پاسخگویی و مشروعیت نهادهای بین المللی موجود با چالش های جدی مواجه است. اگرچه راه حل هایی مانند شبکه های تعامل انسانی، دموکراسی غیرمستقیم، دموکراسی سهامدارانه و چندجانبه گرایی مشارکتی برای رفع این چالش ها ارائه شده است اما با نگاهی به بستر تحولات جهانی نمی توان انکار کرد که اگر دموکراسی به معنای حاکمیت همه بر همه، چشم انداز مطلوب فرض شود بشر راه درازی تا تحقق این هدف راهبردی در پیش دارد. این راه زمانی طولانی تر و پر فراز و نشیب تر و دورنمای آینده در شرایطی دست نیافتنی‌تر جلوه می کند که انسان در تعریف از خود و اجتماع به گونه ای دگرگونی مفهومی دست بزند که همه هستی و از جمله «خاک ها، آب ها، گیاهان و در کل همه زمین» را در بربگیرد. در چنین حالتی است که انسان از پوسته پوسیده خویشتن به در می آید و دموکراسی و جهانی شدن را به درستی معنا می کند.



نتیجه گیری

در جواب به سوال اصلی این مقاله که از تاثیرات مثبت و منفی جهانی شدن بر دموکراسی می پرسد باید گفت که جهانی شدن بنا به تعریف و رویه کنونی آن منجر به تضعیف و چه بسا نابودی ساختارهای دموکراتیکِ موجود، گذار به ساختارهای نوین دموکراتیک در سطح ملّی، منطقه ای و جهانی و ورود به عرصه های فرارونده ای می شود که شکل و مختصات آن ها امروزه بر هیچ کسی آشکار نیست. همین تحول آفرینی و فراروندگیِ پنهان در مفهوم جهانی شدن است که باب تحلیل و بررسی بیشتر را برای فهم تحولات آینده باز می گذارد. این ضرورت زمانی آشکارتر می شود که تحلیل گر و آینده پژوه بخواهد تاثیر این فراروندگیِ جهانی شدن را بر شکل زندگی سیاسی آینده بشر که اکنون مبتنی بر دموکراسی است به تحلیل و بررسی موشکافانه و دغدغه مندانه بنشیند.

منابع

فارسی

تاجیک، محمدرضا (1377) «فرانوگریی، غیریت و جنبش های جدید اجتماعی»،فصلنامه سیاسی اجتماعی گفتمان، شماره 1، تابستان، صص 106-89..

توحیدفام، محمد (1386) «ساختار آینده ملت- دولت ها و چالش های فراروی آنها»،پژوهشنامه علوم سیاسی، سال دوم، شماره 7، تابستان.

رهبری، مهدی (1385) «معرفت و قدرت: هویت یگانه و یا چندگانگی هویتی»،پژوهشنامه علوم سیاسی، شماره 3.

کلارک، یان (1386) جهانی‌شدن و نظریه روابط بین‌الملل، ترجمه فرامرز تقی‌لو، تهران: انتشارات وزارت خارجه.

مان، مایکل (1386) «آیا جهانی شدن به تولد ققنوس وار دولت ملّی پایان بخشیده است؟» در اندرو لینک لیتر، ویراستار، جامعه شناسی تاریخی و روابط بین الملل، ترجمه علیرضا طیب، تهران: انتشارات وزارت خارجه، صص. 466-421.

مشیرزاده، حمیرا و حیدرعلی مسعودی (درحال چاپ) هویت و حوزه های مفهومی روابط بین الملل، فصلنامه سیاست: مجله علمی پژوهشی دانشکده حقوق و علوم سیاسی.

نای، جوزف (1387) قدرت در عصر اطلاعات: از واقع گرایی تا جهانی شدن، ترجمه دکتر سعید میرترابی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.

نگری، آنتونیو و مایکل هارت (1386) انبوه خلق: جنگ و دموکراسی در عصر امپراطوری، ترجمه رضا نجف زاده، تهران: نشر نی.

انگلیسی


Ackerley, Brooke A. (2005) "Is Liberalization the only Way Toward Democracy?",Political Theory, Vol. 33, No. 4, pp. 547-576.

Agne, Hans (2006) "A Dogma of Democratic Theory and Globalization: Why Politics Need Not Include Everyone it Affects, European Journal of International Relations, Vol. 12, No.3, pp. 433-458.

Archibugi, Daniele (2004) "Cosmopolitan Democracy and its Critics: A Review,"European Journal of International Relations, Vol. 10, No.3, pp. 437-473.

Backstrand, Karin (2006) Democratizing Global Environmental Governance? Stakeholder Democracy after the World Summit on Sustainable Development,European Journal of International Relations, Vol. 12, No.4, pp. 467-498.

Hatchings, Kimberly (2000) “Modelling Democracy,” in Hazel Smith, Democracy and International Relations: Critical Theories/Problematic Practices, ed, London: Macmillan Press Ltd.

Held, David (2000) “Markets, Private Property, and the Possibility of Democracy,” in Paul Wapner and Lester Edwin J. Ruiz, eds., Principled World Politics: The Challenge of Normative International Relations. London: Rowan and Little field Publication. pp. 151-166.

Karlsson, Susanna (2006) "Book Review: Robyn Eckersley, The Green State: Rethinking Democracy and Sovereignty and Michael R. Mason, The New Accountability: Environmental Responsibility Across Borders," Millennium, Vol. 35.

Lawson, Stephanie (2000) “Democracy and the Problem of Cultural Relativism: Normative Issues for International Politics,” in Hazel Smith, Democracy and International Relations: Critical Theories/Problematic Practices, ed, London: Macmillan Press Ltd.

Rudra, Nita and Stephan Haggard (2005) "Globalization, Democracy and Effective Welfare Spending in the Developing World," Comparative Political Studies, Vol. 38, No. 9, pp. 1015-1049.

Ruiz, Lester Edwin (2002) “Culture, Politics, and the Sense of the Ethical: Challenges for Normative International Relations,” in Paul Wapner and Lester Edwin J. Ruiz, eds., Principled World Politics: The Challenge of Normative International Relations. London: Rowan and Little field Publication.

Sakamoto, Yoshikazu (2000) “The Age of Relativization: Toward a Twenty – first Century of Active Civil Society,” in Paul Wapner and Lester Edwin J. Ruiz, eds.,Principled World Politics: The Challenge of Normative International Relations. London: Rowan and Little field Publication. pp. 300-311

مطلب‌های دیگر از همین نویسنده در سایت آینده‌نگری:


منبع: 236


بنیاد آینده‌نگری ایران



سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۹ مارس ۲۰۲۴

انسان گلوبال

+ بهترین آموزش‌های یادگیری ماشین با پایتون -

+ آیا فناوری AI جای انسان‌ها را خواهد گرفت؟ -

+ شبكه ها --

+ ایران، پس از رهایی یکی از همکارن سایت آینده نگر از ایران

+ نسل دهه ۸۰، دنبال تغییر نیست، خود ِ تغییره! //

+ ۳ تغییر که برای آینده محتوا و بازاریابی باید بدانید محسن راعی

+ تفكر توسعه‌خواهي دکتر شهیندخت خوارزمی

+ برترین شغل‌های حوزه کامپیوتر در سال‌های آینده  مهسا قنبری

+ صنعت چهارم و ویروس جهان‌گشا سرآغازی بر یک تحول بزرگ  مهدی صنعت‌جو

+ انقلاب صنعتی چهارم و تحولات کار در آینده  علی حسینی

+ آینده جهان از زبان مدیر عامل شرکت بنز 

+ چند نفر در جهان هنوز روزنامه می خوانند؟ میثم لطفی

+ انواع تفکر : تفکر انتقادی 

+ روش های خودشناسی : تست شخصیت 

+ مهارت مدیریت افراد هرمز پوررستمی

+ خلاصه کتاب موج سوم؛ نوشته الوين تافلر تافلر

+ انسان، زندگی و دانایی رضا داوری اردکانی

+ جهان گیری (ویروس کرونا) و نظم سیاسی، فرانسیس فوکویاما برگردان رحیم باجغلی

+ تفکر سیستمی چیست ؟ هدی ولی‌پور زند

+ امریکای دوران ترامپ و موج سوم الوین تافلر  بهروز بهزادی (روزنامه نگار)

+ ویروس کرونا بحرانی سیاسی است نه پزشکی یووال نوح هراری:بی بی سی

+ «علم» ، «امید» و «بحران کرونا» 

+ اعتماد، به انسان یا به کرونا؟ مسئله این است کرونانت

+ موقعیت پساکرونایی انسان سعید قاسمی زاده

+ بعد از عبور از كرونا، ما كجا خواهيم بود؟ 

+ معنی تازه «سواد» در قرن ۲۱ حمیده احمدیان راد

+ انواع سازمان و انواع برنامه ریزی 

+ خلاصه کتاب: جهانی شدن فرهنگ، هویت 

+ تاریخ اجتماعی رسانه‌ها؛ از گوتنبرگ تا اینترنت 

+ مهارت های اساسی یک کودک قرن ۲۱ 

+ شکاف بین نسلی رسانه ای  دکتر حجت اله عباسی

+ انواع تفکر : تفکر انتقادی  مسیر آینده

+ عصر دانش‌ و ابعاد آن‌ دکتر پرويز حاجياني

+ فوکویاما علیه فوکویاما سیدمصطفی شاداب

+ مرگ مدرسه یا آیندۀ مدرسه؟ ابراهیم مجیدی*:

+ تافلر و فلسفه ی تربیت بازسازی گرایی عبدالله افراسیابی

+ تکنولوژی در جامعه فراصنعتی 

+ دانشگاه آرمانی‌شده: ضرورت دگرگونی معیارهای قدمایی فرهیختگی 

+ آرمانی‌سازی گذشته و آینده 

+ هویت چیست؟ 

+ زنده باد انقلاب! یووال نوح هراری

+ سرنوشت آینده بشریت چه خواهد شد؟ میچیو کاکو

+ شکل زندگی در ۵۰ سال آینده 

+ شخصیت شناسی آینده نگری 

+ کتاب انسان آینده، تسخیر سیر تکامل به دست بشر میچیو کاکو

+ آن بالا قفل شده است؛ جنبش ها را از پایین بیاغازید یادداشت‌های یک آینده‌پژوه

+ ۲۱ درس برای قرن ۲۱: کتاب تازه‌ای از یووال نوح هراری 

+ نگرانی‌های ما در قرن بیست و یکم بیل گیتس

+ بمب ساعتی در آزمايشگاه  یووال نوح هراری

+ آئين اطلاعات  

+ انقلاب صنعتی چهارم و نشانه های ظهور 

+ «انسان خداگونه» در انتظار فردا فرد پطروسیان

+ نقد کتاب « آموزش و دموکراسی در قرن ۲۱» اثر نل نادینگز؛ 

+ جامعه اطلاعاتی و جنسیت سها صراف

+ پیامدهای مدرنیت آنتونی گیدنز

+ فرهنگ در جهان بدون مرز 

+ فرهنگ جهانی چیست؟ 

+ نظم نوین جهانی 

+ «انسان سالاری»، محور جامعه اطلاعاتی. 

+ از خانه‌های زیر آب تا تور گردشگری به مریخ! 

+ پیش‌بینی جزئیات زندگی انسان در دو قرن آینده. 

+ مهارت های زندگی در قرن بیست و یکم  آسیه مک دار

+ «گردشگری»صنعتی میلیارد دلاری و استوار بر پایه ی آینده نگری پیشینیانِ فرهیخته ی ما رضا بردستانی

+ سیستم های پیچیده و تفکر سیستمی (3) – بخش پایانی دکتر همایون مهمنش

+ زندگی ما و زندگی آنها  علی دادپی

+ سیستم های پیچیده و تفکر سیستمی (2) دکتر همایون مهمنش

+ سیستم های پیچیده و تفکر سیستمی (1) دکتر همایون مهمنش

+ پیش‌بینی آینده غیرممکن شده است فرانسیس فوکویاما

+ آیندگان ما را به‌سبب کدام خطای اخلاقی ملامت خواهند کرد؟ 

+ مقدمه‌ای برای همه آینده نگری‌ها/ ضروری‌ترین علمی که در کشور ما به آن بی‌اعتنایی می‌شود رضا داوری اردکانی

+ قدرت آینده مهدی صنعت‌جو

+ از عصر اطلاعات تا عصر مولكول. مترجم : فيروزه امين

+ تفاوت‌های حیرت‌انگیز فرزندان 

+ عجیب‌ترین قوانین ترافیکی دنیا> از جریمه خودروهای کثیف تا منع راندن خودروی مشکی در روزهای خاص 

+ فناوری‌های مورد استفاده در جنگ‌های آینده چه خواهند بود؟ 

+ موج فراصنعتی چه کسانی را خواهد برد هرمز پوررستمی

+ مدیریت استراتژیک پورتفولیو پروژه ها در هلدینگها و سازمانهای بزرگ  

+ ضرورت آینده پژوهی و نگاه به آینده به عنوان نقش برجسته روابط عمومی نوین 

+ تکنولوژی علیه تبعیض اندرو فینبرگ

+ آیا فکرعبور جایگزین رمز عبور می شود​​​​​​​ سید محمد باقر نوربخش

+ جامعه اطلاعاتی, دگرگونی تکنولوژی های نوین ارتباطی و اطلاعاتی و تحول در روابط انسانی۲ 

+ جامعه اطلاعاتی, دگرگونی تکنولوژی های نوین ارتباطی و اطلاعاتی و تحول در روابط انسانی 

+ نمایش زندگی اجتماعی در جامعه اطلاعاتی  مانا سرایی

+ سخنرانی بیل گیتس درباره بیماری‌های فراگیر، بهداشت جهانی و حملات بیولوژیکی حمیدرضا تائبی

+ آینده نگری استر اتژی فناوری اطلاعات دکتر امین گلستانی

+ روندهای علم و فناوری در سال 2017 حمدرضا میرزایی

+ دو گروه از جوانان در برابر « قانون کار » ونسا پینتو برگردان سعید جوادزاده امینی

+ اندیشیدن به آینده نظریه اجتماعی: آری به جامعه‌شناسی محمدرضا مهدیزاده

+ نقش جامعه اطلاعاتی در تحولات فرهنگی 

+ تحلیل اقتصادی آزادی دکتر محسن رنانی

+ آیا در کارها حضور بشر لازم است؟ 

+ آینده‎پذیری: چالش اساسی آینده‎پژوهی در جهان در حال توسعه. 

+ اثرات اقتصادی جامعه اطلاعاتی در جهان 

+ چگونه انسان‌ها از صد درصد توانایی مغز خود استفاده می‌کنند حمیدرضا تائبی

+ آیا اینترنت اشیا ما را به ابر انسان تبدیل خواهد کرد؟ حمیدرضا تائبی

+ آیا سیاست می تواند از قرن 21 جان سالم به در ببرد؟. کنت میناگ

+ آینده، اکنون است ـ بخش اول آرش بصیرت

+ آینده، اکنون است ـ بخش دوم آرش بصیرت

+ سیاست‌گذاران همه کشورها خواهد بود. 

+ جهانی شدن و آموزش و پرورش 



info.ayandeh@gmail.com
©ayandeh.com 1995