غرب و روسیه، با عملیات اخیر تروریستی در پاریس و بمب گذاری در هواپیمای مسافری روسیه در مصر، انگیزه مورد نیاز برای تجهیز مردم خود برای تشدید جنگ برعلیه داعش را بدست آورده اند. هنوز چند روزی نگذشته که بمباران هواپیماهای فرانسه و روسیه همراه با آمریکا، در سوریه افزایش یافته است. به احتمال زیاد روند شدت گیری بمباران دستکم تا چند هفته آینده ادامه پیدا خواهد کرد. می توان تصور کرد که با افزایش فشار نظامی برداعش در عراق و سوریه، اقدامات آن گروه تروریستی به خارج از مرزهای خود، تمرکز بیش تر یابد که در افکار عمومی غرب اثر بالاتر ایجاد می کند. در اروپا به ویژه با جمعیت بزرگ عرب تبار که نتوانسته اند در جامعه جا افتاده جا پای استواری برای خود ایجاد کنند (در این جا به دلایل و ریشه یابی این امر کاری نداریم)، امکان یار گیری برای مبلغان ایدئولوژی تند مذهبی، ساده تر فراهم است. انگلستان، فرانسه، بلژیک و در درجه کم تر آلمان در خطر فوری هستند. اما از نظر امنیت و منافع ایران، تهدید فوری و مستقیم نه بر خاک ایران و یا اروپا، بلکه بر بی ثباتی عربستان و شیخ نشین های کرانه خلیج فارس (و اردن) می باشد.
حکومت های قبیله ای و عقب افتاده در این سرزمین ها با درآمد بالای نفت که به آنان اجازه زندگی افراطی اشرافی با تمام نمادهای غربی آن (ساختمان های مدرن، مراکز خرید پر زرق و برق، خودرو های یک میلیون دلاری و بالاتر) را در حالی داده است، که از نظر فرهنگی آن جوامع قابلیت هظم بقیه مظاهر فرهنگی غرب را ندارند. بسیاری در داخل این سرزمین ها در زمان تعیین کننده، آمادگی پاسخ به ندای تند مذهبی برپایه ی صدر اسلام که داعش ادعای آن را ارائه می کند، را دارند. بی ثباتی در این سرزمین ها با سادگی و مقاومت کم تری روبرو خواهد شد تا در روسیه، اروپا و آمریکا. منابع مالی برای توسعه اسلام گرایی تند دستکم در چهل سال گذشته، چه در پاکستان و یا افغانستان و چه در اروپا، بمقدار زیاد وسیله ی ثروتمندان ساکن و همچنین حکومت در این سرزمین ها، تامین می گردید. بخشی از این پول بخاطر اعتقاد مذهبی، بخشی برای خرید نفوذ در میان حکومت (پاکستان و افغانستان) و گروه ها و بخشی نیز برای رویارویی با ماجراجویی های شیعی نظام اسلامی انجام گرفت. عربستان که خمینی از آن بنام حجاز یاد می کرد، از روز نخست به قدرت رسیدن نظام اسلامی در ایران نسبت به هدف های رژیم در آن سرزمین که به طور اشکار اعلان می شد، دست به مقابله زد. تهدید بر عربستان و بستن تنگه هرمز و یا "به آتش کشیدن" آن در دورانی که جهان به نفت خاورمیانه وابستگی تام داشت، پای سربازان آمریکا و دیگر کشورها را به این منطقه به طور گسترده باز کرد. پایگاه های نظامی متعددی وسیله ی غربی ها احداث شد. زیان های ناشی از عربستان ستیزی، نمی توانست به آوردن نیروهای نظامی غربی به خلیج فارس، محدود بماند. صدام برای حمله به ایران تنها بر نابودی ارتش و یا با موافقت روس ها و خراب شدن روابط با آمریکا تکیه نزد. بلکه او بدرست با حساب باز کردن بر روی منابع مالی عرب ها که سال ها بیاری او شتافتند، در حمله به ایران دلیرتر شد. انگیزه صدام برای حمله به ایران روشن بود. اما این نظام اسلامی بود که بدست خود اورا برای حمله به ایران دلیر کرد: نابودی ارتش، دشمنی با ابر قدرت های جهان و بسیاری از کشورهای دیگر، دشمنی با تمامی عرب های سنی، عملیات تروریستی در جهان. همانقدر که آمریکا ستیزی بدون منطق و بدون در نظر گرفتن منافع ایران آغاز گردید، همان طور ستیز بیهوده بر علیه اعراب سنی برای ایران زیان آور بود و هنوز نتایج آن را مشاهده می کنیم. البته نباید این سخنان را دال بر تطهیر صدام در حمله به ایران کرد. مسئولیت این جنایت و هشت سال جنگ بردوش اوست. با این حال نمی توان قصور نظام در ایجاد شرایط مساعد برای دشمن قسم خورده در حمله به ایران را در نظر نگرفت. گویی فرش قرمز برای دعوت به تجاوز وسیله ی رهبر انقلاب پهن شده بود.
حال که ما با چنین جهنمی در منطقه روبرو، هستیم چه باید کرد؟ نخستین گام کوتاه کردن دست گروه های ماجراجوی دشمن تراش که بطور سنتی بدور رهبر نظام خیمه زده اند، از سیاست خارجی می باشد. مانند افرادی که آماده بودند حتا خوزستان را برای حفظ سوریه (به شرطی که شیعه ها در قدرت باقی بمانند) فدا کنند. خوشبختانه آثار چندی در این راه مشاهده می شود. رهبر نظام در چند روز اخیر پس از شکست حمله به مذاکره با آمریکا، غرب و موضوع مکه، با چند پرده پایین تر به موضوعاتی مانند فتنه، اردوهای مختلط و محیط زیست (پس از یک خواب سی و شش ساله) پرداخته که دستکم ایران را مانند گذشته با خطر حمله ی خارجی به طور مستقیم روبرو نمی کند. در این راه دوقلوهای بهم چسبیده او بعنوان نماینده و رئیس جاسوسی، در سپاه نیز مدتیست راه خاموشی در پیش گرفته اند. نشست دوم در وین در مورد صلح در سوریه با شرکت وزیر خارجه و نماینده سپاه، با آرامش و بدون درگیری لفظی تند (از مشخصه های قدرت نمایی در نظام اسلامی)، برنامه زمانبدی کلی را روشن کرد. با خرابکاری در هواپیمای روسی، بمب گذاری در بیروت و پاریس و با در نظر گرفتن امکان ادامه ی چنین عملیاتی در دیگر نقاط جهان، جو ضد داعش و یاری دهندگان به آنان و از آن میان خریداران نفت تولیدی در منطقه داعش شدت خواهد گرفت. برخی از سرزمین های عربی و ترکیه که در رشد داعش دست داشته اند، برای جبران بخشی از صدماتی که بر منطقه و جهان وارد کرده اند، مجبور خواهند شد که سیاست انفعالی در پیش گیرند که وزنه ایران را در منطقه و میان قدرت های بزرگ بالاتر خواهد برد.
عملگرایان ایران از فرصت پیش آمده باید استفاده کنند. بسرعت در راه بهبود روابط با عرب های خلیج فارس تلاش کنند و با عقب گرد 180 درجه که تاکنون در راه تضعیف ثبات و امنیت آن واحدها می کوشیدند، سعی را برافزایش توان مبارزه با حملات احتمالی تروریست تمرکز دهند. این سرزمین ها و حکومت ها اروپا نیستند که با زیربنای قوی تاب تحمل چنین آسیب هایی را داشته باشند. به احتمال زیاد شهرهایی مانند دبی، کویت، دهران، ریاض، ابوظبی و دوحه در رویارویی با حمله ای در این ابعاد از هم فرو خواهند پاشید و یا دستکم نیروهای آمریکایی مجبور بمداخله خواهند شد. هردو حالت، منطقه را از آنچه که هست بی ثبات تر خواهد کرد. همزمان، امکان رسیدن به سیاستی متحد در مورد سوریه افزایش یافته است. شاید این نخستین جنگ داخلی باشد که تمامی قدرت های جهانی و منطقه، برسر نابودی یکی از طرفین اختلافی نداشته باشند. نه برداشتن حکومت اسد در چنین شرایط الولویت غرب است و نه حفظ اسد در قدرت اولویت ایران و روسیه، که یکی از چند سد مهم را در رسیدن به تفاهم از میان برداشته است. مصر، اردن و عربستان زیر فشار غرب و همچنین بخاطر حفظ منافع، برای ایجاد ارتش سنی برعلیه داعش آماده تر خواهند بود، به ویژه اگر احساس خطر فوری از درگیری با ایران را نداشته باشند. این شرایط به ایران فرصت می دهد که برخلاف تجریه یمن، بدون از دست رفتن آبرو و با حفظ ظاهر، از دخالت در سوریه که در میان ملت هواداری ندارد، بکاهند.
اجرای این سیاست، ایران را قادر خواهد کرد که برای نخستین بار پس از سال ها، در اروپا، آمریکا و در منطقه برای خود متحد اثر گذار خریداری کند. نظام اسلامی جنگ آفرین، با تغییر چهره که بدون تردید همراه با دگرگونی نهادین نیز خواهد بود، به ایران صلح ساز بدل خواهد شد. آخرین حربه های تندروهای ایران ویران کننده از چنگ آنان نیز رها خواهد شد و جنگ قدرت به سوی روابط دمکراتیک تر تغییر شکل خواهد داد. شرایط برای ایرانی سازنده، مسالمت جو و با ثبات برای حل مسایل بسیاری که وجود دارد، مناسب تر خواهد شد. گذار از نظام اسلامی بدون خون ریزی فراهم است.
تنها به درک و ارزش گذاری بر این برهه نیاز است.
--------------------------------------------
- هم اکنون جنگنده های فرانسه از پایگاه ها در امارات و اردن به پرواز در می آیند. آمریکا پایگاه های متعدد و انگلستان نیز چند پایگاه در کرانه های خلیج فارس دارد.
- بالاترین انگیزه صدام، جدا از جاه طلبی و نفرت او از ایرانیان، حمله پیشگیرانه در مقابل خمینی بود. صدام مطمئن بود که خمینی اگر فرصت یابد در پی نابودی او برخواهد آمد.
- نباید تصور کرد که شوروی در حمله به ایران دخالت مستقیم نداشت. اکثریت بزرگ جنگ افزارهای عراق، روسی و تعداد زیادی مستشار آن امپراتوری در عراق ساکن بودند. افزون برآن، شوروی زنده شدن احساسات مذهبی در مرزهای جمهوری های جنوبی خود و همچنین در افغانستان را خطری بر ثبات می دانست. برداشت شوروی ها در این باره درست بود. اما چون نظام اسلامی نوک حمله را بسوی آمریکا، رقیبب نخست شوروی نشانه رفته بود، حفظ نظام اسلامی پس از روشن شدن شکست صدام در حمله به ایران، بخاطر رقابت با آمریکا در استراتژی شوروی قرار گرفت.