با تشكر از انجمن فارغ التحصيلان دانشگاه صنعتي شريف و اين كه به من اين فرصت را دادند كه تجربيات خودم را در مورد آموزش و پژوهش در علوم و مهندسي، همراه با تصويري از آينده با شما در ميان بگذارم.
در تاريخ ايران، ايجاد صنايع خاصي مبداء تحولات عميق تكنولوژي بوده است. براي مثال، ايجاد راه آهن سراسري در زمان سلطنت رضا شاه، ايجاد كارخانه ذوب آهن در دهه 1340 و ايجاد انرژي اتمي در اواخر دهه 50 ، هر يك منشاء تغييراتي شد كه قابل تصور نبود. در دهة 1340 ، تصور بر اين بود كه ايجاد كارخانه ذوب آهن اصفهان سرآغاز ورود ايران به صنايع سنگين و تكنولوژي مربوطه خواهد بود، اما ايران براي ورود به چنين مرحل هاي از صنعت، آمادگي لازم را نداشت و نيروي انساني متخصصي كه بتواند چرخ هاي صنايع سنگين را به حركت درآورد و مسائل فني و علمي مربوط را در داخل حل كند، موجود نبود. به اين دليل، فرمان تأسيس دانشگاه ما صادر شد تا از يك سو، نيروي متخصص مورد نياز صنايع سنگين را تربيت كند و از سوي ديگر با انجام پژوهش در شمار دانشگاه هاي معتبر علمي و تكنولوژي جهان درآيد.
دانشگاه ما توسط دكتر مجتهدي تأسيس شد و استادان شايسته اي به كادر آموزشي پيوستند و دانشجويان با استعدادي وارد دانشگاه شدند. مجتهدي با تمام نيرو، براي تحقق هدف ايجاد يك دانشگاه كه در شمار دانشگاه هاي معتبر علمي و تكنولوژي جهان باشد، مبارزه كرد. در زمان رياست دكتر امين، دانشگاه ما سازمان يافت و اولين دوره هاي فارغ التحصيلان در صنايع داخلي، مشغول به كار شدند و يا به مؤسسات علمي خارج جهت ادامه تحصيل رفتند و در هر جا كه بودند، درخشيدند و مايه افتخار همه ما شدند. هنوز چندسالي نگذشته بود كه دانشگاه ما در سراسر دنيا، به عنوان يك مؤسسه آموزش عالي معتبر شناخته شد. استادان دانشگاه ما، به پژوهش و تهيه و چاپ مقالات علمي پرداختند، ولي اين پژوهش ها با مسائل روز و آينده ايران ارتباطي نداشت و ما در مطالعه و هدايت سياست هاي تكنولوژي، صنعتي، اقتصادي و اجتماعي كشور، نقشي نداشتيم. پژوهش هاي ما در پيشبرد تكنولوژي، نوآوري در صنايع، اختراع، ايجاد صنايع منتج از آن، و اقتصاد ايران نقشي مهمي نداشت. استادان رشته هاي مهندسي، اغلب روي ادامه كار دكترايشان پژوهش مي كردند و مقاله مي نوشتند. در رشته هاي علمي هم چون فيزيك، رياضي و شيمي، مشكل اساسي ما، ايجاد ارتباط و ادامه تماس با محيط هاي زنده و فعال علمي و جهان، و دانشمندان طراز اول بود؛ چه دور افتادن از چنين محيط هايي، موجب ركورد فكري بود. براي رفع اين مشكلات، دانشگاه اقدام به ايجاد مراكز پژوهشي كرد تا پژوهش در مسير نيازهاي جامعه قرار به سرپرسرستي « مركز خواص و كاربرد مواد و انرژي » . گيرد به سرپرستي دكتر « انستيتوي آب و انرژي » ، دكتر وجداني به سرپرستي مهندس « مركز تحقيقات الكترونيك » ، نوحداني به « مركز تحقيقات مهندسي بيوشيمي » ، صمصام بختياري سرپرستي دكتر فاضلي، مثالي چند از اين مراكز است ولي موفقيت محدود بود و دانشگاه ما، هنوز در شمار دانشگاه هاي معتبر علمي و تكنولوژي جهان درنيامده بود.
سؤالي كه اين جا مطرح مي شود اين است كه چگونه مي توانيم دانشگاه خود را به يكي از دانشگاه هاي معتبر علمي و تكنولوژي جهان تبديل كنيم؟ در طول خدمت ام در دانشگاه، درباره اين سؤال خيلي فكر و مطالعه كردم و نتيجه اين افكار و مطالعات، طرح ايجاد دانشگاه صنعتي اصفهان بود كه سعي مي كرد به بسياري از مشكلات ما در ايجاد يك دانشگاه معتبر علمي جهاني، جوابگو باشد. چون به نظر نمي رسد كه مشكلات و چالش هاي امروز، نسبت به آن سال ها تغيير اساسي كرده باشد. من اصول فكري اين طرح را با شما در ميان مي گذارم.
هدف من از طرح ايجاد دانشگاه صنعتي اصفهان، ايجاد دانشگاهي در سطح معتبرترين دانشگاه هاي جهان بود. دانشگاهي كه از بهترين و مستعدترين دانشجويان كشور، مهندسيني نوآور و پيشرو تربيت كند كه بتوانند چهرة تكنولوژي كشور را تغيير دهند و ايران را در شمار كشورهاي پيشرفته تكنولوژيكي جهان قرار دهند و دانشمنداني بپرورانند حاكم بر محيط (Scientific Culture) كه با سنت علميِ دانشگاه هاي پيشرفته تربيت شد هاند. چنين دانشمنداني در سطح جهاني، قادرند دانشجوياني تربيت كنند كه نتيجه پژوهش آنان، موجب پي شبرد تكنولوژي و علوم در كشور گردد و زيربناي سياست هاي كشور را بسازد. البته، چالش هاي متعددي در اين راه بود از جمله:
• چگونه مي توانيم كادر آموزشي و پژوهشي لازم را از بهترين دانشگاه هاي جهان جذب كنيم و در اصفهان، گرد هم آوريم؟
• چگونه مي توانيم زندگي آنان را چنان تأمين كنيم تا بتوانند هم خود را منحصر به آموزش و پژوهش كنند؟
• چگونه مي توانيم سنت علمي را بر محيط دانشگاه حاكم كنيم؟
• چگونه مي توانيم مسير پژوهش هاي دانشگاه را جهت نوآوري در تكنولوژي و در رابطه با نيازهاي كشور قرار دهيم؟ چگونه م يشود دانشگاه را مؤثرترين وسيله براي توسعه علمي و تكنولوژي كشور گرداند؟
• چگونه مي توان وسايلي فراهم كرد تا نوآوري دانشجويان و استادان، نتايج اقتصادي لازم را در كشور داشته باشد؟ پاسخ به اين چالش ها، ابعاد متعدد داشت:
چالش اول: ساختار دانشكده ايِ موجود، ارتباط لازم را با مسائل كشور به وجود نم يآورد. پس ساختار جديدي بر اساس مسائل بزرگ و كلي كشور مي بايست به وجود آيد. بنابراين، دانشگاه بر اساس شش بخش آموزشي و پژوهشي در رابطه با نيازهاي كشور پايه گذاري شد و برنامه هاي آموزشي متعدد در قالب اين بخش ها ارائه گرديد. اين ساختار مي توانست پژوهش دانشگاه را با نيازهاي كلي كشور مرتبط سازد. اين بخش ها عبارت بودند از:
- انرژي؛ بخش دربرگيرنده تمام فعاليت هاي آموزشي و پژوهشيِ مربوط به منابع انرژي چون انرژي برق، نفت، گاز، هسته اي، خورشيدي، بادي، اقيانوسي، سيالات، آب، انتقال و تبديل انرژي، مصرف انرژي و سياست هاي مربوط به انرژي بود
- انفورماتيك؛ اين بخش دربرگيرنده تمام فعاليت هاي (Process) آموزشي و پژوهشي مربوط به اطلاعات، فرايش اطلاعات، ارتباطات، كنترل، و علوم و مهندسي كامپيوتر و سياست هاي مربوط به آن ها بود.
- مواد؛ اين بخش دربرگيرنده تمام فعاليت هاي آموزشي و پژوهشي مربوط به مواد از منبع چون معدن و مينرال ها، متالورژي، پليمرها، بتون، خاكشناسي، فرايش مواد، طراحي سازه ها، طراحي صنعتي و معماري، و سياست هاي مربوط به آن ها بود.
- غذا؛ اين بخش دربرگيرنده تمام فعاليت هاي پژوهشي مربوط به توليد مواد غذايي، فرايش مواد غذائي، بسته بندي و مصرف و ، (Packaging and Distribution) توزيع تغذيه و سياست هاي مربوط به آن ها بود.
- سيستم هاي تكنولوژي جامعه و انسان؛ اين بخش دربرگيرنده مسائل مربوط به فلسفه در ارتباط با فرهنگ سنتي، محيط زيست، حمل و نقل و كليه سيستم هائي كه تأثير تكنولوژي، جامعه و انسان و سياست هاي مربوط به آن ها را بررسي مي كند بود.
- علوم؛ وظيفه اصلي اين بخش، ايجاد و حفظ و اعتلاي سنت علمي در بالاترين سطح در كشور بود و آموزش و پژوهش در رياضي، فيزيك، شيمي، بيوشيمي، بيولوژي، ژئولوزي و ژئوفيزيك در آن متمركز مي شد.
چالش دوم: تربيت و تأمين كادر آموزشي و پژوهشي يكي از چالش هاي مهم بود كه براي حل اين مشكل، برنامه خاصي كه مشتمل بر انتخاب 200 تن از با استعداترين و برجسته ترين فارغ التحصيلان دانشگاه خودمان و ساير دانشگاه هاي داخل و خارج از كشور و اعزام آنان به بهترين دانشگاه ها و مراكز علمي جهان بود به موقع به اجرا گذاشته شد. هدف اين بود كه پيشروترين گروه هاي علمي و تكنولوژي جهان را شناسايي كنيم برنامه خود را به آنان معرفي كنيم و منتخبين خودمان را در تيم آنان قرار دهيم. براي مثال از طريق هرالد براون، رئيس دانشكده هاي دانشگاه ام آي تي، (Dean of Engineering) مهندسي كه از ( Professor Jay Forrester) با پروفسور فارستر ( Systems Dynamics) « سيستم هاي ديناميكي » ابزار در پيداكردن راه حل براي مسائل در زمينه هاي فني، اقتصادي، اجتماعي استفاده مي كرد، آشنا شدم. وي قبول كرد سه تن از منتخبين ما را در تيم خود بپذيرد. دكتر علينقي مشايخي، يكي ازين سه تن بود كه به ايران بازگشت و دانشگاه را پاي هگذاري كرد. با « دانشكده مديريت و اقتصاد » اين كه خيلي از آن 200 نفر به ايران مراجعت نكردند، اين گروه تأثير فوق العاده اي در ايجاد دانشگاه صنعتي اصفهان و اعتلاي دانشگاه صنعتي شريف در تهران و بسياري از نهادهاي ديگر كشور داشتند.
چالش سوم، ايجاد سنت علمي در علوم بود. همان طور كه قبلاً اشاره شد، يكي از مشكلات، حفظ و اعتلاي سطح علمي استادان، و ايجاد ارتباط بين استادان و دانشجويان با فعال ترين و نوآورترين دانشمندان جهان و بالاخره، ايجاد سنت علمي در كشور بود. به اين منظور، به همراهي دكتر حسين پرتوي و دكتر اردلان با پروفسور عبدالسلام كه بعدها برنده جايزه نوبل در فيزيك شد، وارد مذاكره شديم كه مركزي به منظور اعتلاي سطح دانشمندان و دانشجويان منطقه (خاورميانه) در رشته هاي فيزيك نظري و رياضي در ايران، به وجود آوريم و از دانشمندان تراز اول جهان دعوت كنيم كه به ايران آمده و سمينارهايي يك دو هفته اي، در مورد پيشرفت هاي علوم در اين زمينه ها، ارائه دهند و با دانشمندان و دانشجويان ما ارتباط برقرار كنند (اين برنامه مورد موافقت قرار نگرفت ولي بعد از انقلاب، به صورت ديگري به وجود آمد).
چالش چهارم، آموزش بود و هدف ما، تربيت مهندس نوآور بود. دانشجويان دانشگاه، همگي (Leader) و پيشرو مي بايستي از يك فهم عميق در اصول رياضي، علوم، و علوم زيربناييِ مهندسي برخوردار باشند و در رشته هاي مختلفي كه قابليت جذب آنان را فراهم م يكند، تبحر پيدا كنند. دانشجويان دروس تخصصي لازم خود را در شش بخش دانشگاه م يگيرند تا دروس تخصصي براي هر دانشجو، يك به وجود (Area of Concentration) تمركز رشته اي آورد. مثال اين تمركز رشته اي؛ مهندسي ارتباطات، كامپيوتر، سازه، معدن، و طراحي مكانيك است. در اين سيستم، دانشجو قادر بود كه تمركز رشته اي خود را شخصاً طراحي كند.
دانشگاه صنعتي اصفهان مانند هر آرمان ديگري، موفقيت كامل نداشت. اما بدون آرمان و بدون تصويري از آينده اي درخشان، بدون داشتن اهدافي براي نيل به اين آينده درخشان و بدون جديت شبانه روزي در اين راه، زندگي مفهوم ندارد. دانشگاه صنعتي اصفهان با همت و كوشش فوق العاده استادان و مديران و كاركنانش، يكي از دانشگاه هاي معتبر ايران شد. ولي مسائلي كه 40 سال پيش مطرح بود، كم و بيش در دانشگاه هاي ما هنوز مطرح است. در اين چند دقيقه، مايلم در مورد اهداف آموزشي و پژوهشي دانشگاه و مسئوليت گروه هاي مختلف در رابطه با آينده دانشگاه، به اختصار نظراتم را بيان كنم.
1 - هدف آموزش دانشگاه در مهندسي چه بايد باشد؟
براي پاسخ به اين سؤال، ابتدا بايد انواع مهندس را تعريف رشته تحصيلي او نيست، ،« نوعِ مهندس » كرد. منظور من از بلكه ديد او، آرمان او و نقش او در جامعه است. هم خود را مصروف ،(Innovator )
- مهندس نوآور توسعه مرزهاي علم و تكنولوژي مي كند. با رياضيات و علوم زيربنائيِ تكنولوژي، كاملاً آشناست و در كاربرد آن ها در حل مسائل، مهارت دارد. كوشش دانشگاه م يبايستي علاوه بر تاكيد به رياضيات، علوم پايه و علوم زيربنائي و تكنولوژي صرف، تربيت گرايش دانشجويان و استادان به اختراع باشد. يكي از هدف (Entrepreneurship) تكنولوژي هاي اصلي آموزش در اين دانشگاه، بايد تربيت مهندسين نوآور، مخترع و كارآفرين باشد. مهندس طراح با :(Integrator)
- مهندس طراح آن چه در داخل مرزهاي علم و تكنولوژي است،. به اندازه نياز خود آشناست و از آن در ايجاد سيستم هاي جديد استفاده مي كند ولي نقشي در توسعه اين مرزها ندارد. دانشگاه، مي بايستي تربيت مهندسين از اين نوع را محدود به گروهي كند كه با طراحي سيستم هاي بغرنج سروكار دارند و تربيت طراحان سيستم هاي ساده تر را به فارغ التحصيلان دانشگاه هاي ديگر محول كند. Custodian of )
- مهندس راهبر تكنولوژي مهندس راهبر تكنولوژي حافظ و نگهبان : (technology تكنولوژي است و راهبري سيستم هاي صنعتي را به عهده دارد. ما بايد تربيت اين نوع از مهندسين را، به ساير مؤسسات آموزش عالي محول كنيم. اين نوع از مهندسين، :(Leaders)
- مهندس پيشرو نقش خود را در قالب منطقه اي و جهاني مي نگرند. از نيازها، موفقيت ها و محدودي تهاي منطقه و جهان مطلع اند. چون (Societal Challenge) چالش هاي بزرگ جامعه مسائل محيط زيست را درك مي كنند و با يك اصول اخلاقي به مسائل مي نگرند. ، (Social Ethics) و اجتماعي اهميت علوم و تكنولوژي و نقش مهندسي و دانشمندان را در تعريف سياست هاي كشور، مخصوصاً در ارتباط با محيط زيست و روابط بين الملل، درك مي كنند و ضمناً، از ابراز عقايد خود و تشويق همگان به پيوستن به اين اصول اخلاقي و اجتماعي اباعي ندارند و ترس و هراسي به خود راه نمي دهند. اينان، پيشرو تحول در جامعه هستند و دانشگاه مي بايستي تربيت ايشان را در رأس اهداف خود قرار دهد. باشد كه در آينده، مديران لايق و معتقد ما شوند.
2 - هدف پژوهشي دانشگاه در مهندسي چه بايد باشد؟
اكنون كه تعداد مقالات استادان ايراني در نشريات جهاني به ميزان قابل ملاحظه اي افزايش يافته است، وقت آن رسيده كه هدف پژوهش در مهندسي را از كميت مقالات، به كيفيت، ايجاد ارتباط با مسائل تكنولوژي كشور و كوشش در بالابردن كارآفريني و حمايت از مخترعين در مهندسي، تغيير دهيم. در اين راه، بايد از پژوهش هاي بين رشته اي كه زيربناي سياس تهاي ملي (Interdisciplinary) هستند، و در پژوهش هايي كه موجب شكوفائي استعدادهاي جوانان ما مي شود، حمايت شود و اين ممكن است مستلزم تغيير ساختارهاي دانشگاهي (مشابه آن چه در مورد دانشگاه صنعتي اصفهان بحث شد) و يا ايجاد مراكزي با هدف پژوهشي مشخص و برنامه زماني محدود باشد. در بعضي از اين مراكز، استادان و دانشجويان رشت ههاي مختلف، مسائل تكنولوژي و اجتماعي كشور (مانند محيط زيست، آموزش، اقتصاد و غيره) را مطالعه مي كنند. در بعضي ديگر ، مسائل منطقه و جهان مورد بررسي قرار مي گيرد، و در بعضي هم، پژوهش با تأكيد به اختراع، كارآفريني و ايجاد صنعت نو و در نتيجه، افزايش اشتغال در رشته هاي تكنولوژي انجام مي پذيرد.
3 - هدف مديريت دانشگاه و مديران دولتي چه بايد باشد؟
مديريت دانشگاه، بايد داراي آرمان باشد و دانشگاه را در شمار معتبرترين دانشگاه هاي جهان تصوير كند. اهداف لازم را تعيين كند و برنامه بگذارد و راه حل براي رفع مشكلات و محدوديت ها بيابد. هرگز مديريت دانشگاه، نبايد وظيفه اخلاقي و اصلي خود را كه فراهم آوردن امكانات براي شكوفائي استعداد دانشجويان و استادان است، از ياد ببرد. بزرگ ترين ثروت ما، استعداهاي جوانان ماست و كوتاهي در شكوفائي آن، گناهي بزرگ است. مديران دانشگاه بايد بپذيرند و به دولت بپذيرانند كه همان گونه كه استعدادهاي افراد يكسان نيست، دانشگاه ها نقش يكسان در كشور ندارند و نخواهند داشت. وظيفه مديران دولتي نيز اين است كه اين تفاوت در نقش مؤسسات آموزشي و پژوهشي را با توجه به استعدادهاي آنان، بپذيرند و درك كنند كه هدف همه دانشگاه ها، به تربيت مهندس و معلم براي نيازهاي همان زمان، منحصر نمي شود. بعضي از دانشگاه ها، نقش ديگري دارند و نيروي متخصص آينده را تربيت مي كنند. شما مديران دولت، وظيفه اخلاقي داريد كه كمك كنيد تا اين تصوير اعتلاي دانشگاه، به منصة ظهور در آيد و دانشگاه صنعتي شريف، يكي از دانشگاه هاي معتبر علمي و تكنولوژي جهان گردد.
شما مديران دولتي، وظيفه خطيري را در پيشبرد هدف هاي پژوهشي بر عهده داريد. هر تغييري مي بايستي از مديران دولتي منشا گيرد. ايجاد مراكزي جهت مطالعه سياس تهاي علمي و يا ايجاد مراكزي كه تأكيد بر اختراع و ايجاد صنايع نو در زمينه هاي مختلف تكنولوژي و استفاده از اين اختراعات است، بدون حمايت دولت انجام پذير نيست. پيشرفت مهندسي در علوم پزشكي و بيولوژي و نوآوري تكنولوژي عظيم در صنايع الكترونيك و كامپيوتر در غرب مديون بودجه هاي پژوهشي است كه دولت از طريق مؤسسات مختلف، در اختيار پژوهشگران قرار داده بود. چنين برنامه هائي كه موجب جهش واقعي تكنولوژي در كشور خواهد گشت، بايد توسط مديران دولتي طرح، و به موقعِ اجرا گذاشته شود. تعلل در اين باره مجاز نيست.
آن چه باعث موفقيت و پيشرفت چشمگير دانشگاه ما در گذشته و تداوم اين موفقيت تاكنون شده، عشق و علاقه به دانشگاه، و كوشش خستگ يناپذير استادان، كاركنان و مديراني است كه زندگي خود را وقف تربيت استعدادهاي بی نظير دانشجوبان اين دانشگاه كرد هاند. نتيجه اين عشق و علاقه و كوشش اين است كه دانشگاه صنعتي شريف، در شمار عالي ترين مراكز آموزش عاليِ جهان درآمده و دانشگاه صنعتي اصفهان، در مرتبه بعد آن قراردارد. اكنون موقع آن رسيده كه آرمان والاتري داشته باشيم و همگي براي تحقق آن، هدف هايمان را تعريف كنيم و براي نيل به اين هدف ها، برنامه بگذاريم. چالش ها را دريابيم و مشكلات را يك به يك، از پيش برداريم تا دانشگاه ما، در شمار معتبرترين دانشگاههاي جهان درآيد و سنت علمي آن، آموزش مهندسين نوآور و پيشرو آن، و كيفيت پژوهش در آن، سرآمد دانشگاه هاي معتبر باشد.
///////////////خبرنامه شماره 40 فروردين 1394////////////////
////////////////خبرنامه انجمن فارغ التحصيلان دانشگاه صنعتي شريف//////////////
آشنايي با دكتر مهدي ضرغامي مهدي ضرغامي تحصيلات كارشناسي خود را رشته مهندسي عمران در سال 1962 با رتبه برتر از انستيتو تكنولوژي جورجيا در آمريكا به پايان رسانده است. سپس به ادامه تحصيل كارشناسي ارشد رشته رياضي در انستيتو تكنولوژي ماساچوست پرداخته و در سال 1968 از اين دانشگاه فارغ التحصيل شده است. دوره دكتري مهندسي سازه را نيز در دانشگاه ايلي نيويز در سال 1965 به اتمام رسانده است. دكتر ضرغامي در سال 1347 در دانشگاه صنعتي آريامهر (شريف كنوني) مشغول به كار شد و تا سال 1354 به عنوان عضو هيئت علمي و معاون تحقيق و توسعه دانشگاه به فعاليت پرداخت. وي از سال 1975 به سمت رئيس دانشگاه منصوب شد و به مدت 2 سال در اين مسئوليت باقي ماند. در سال 1356 به سمت مديريت عاملي صنايع مس ايران منصوب شد كه تا سال 1358 ادامه داشت. پس از آن به آمريكا عزيمت Simpson Gumpertz & نمود و در شركت در بوستن آمريكا مشغول به كار شد. وي هم Heger اكنون به عنوان مسئول ارشد در اين شركت مهندسي مشغول به كار است. دكتر ضرغامي از 45 سال تجربه مشاوره، فعاليت دانشگاهي و مديريت برخوردار است. او متخصص مهندسي سازه و مكانيك كاربردي، زيرسازه ها و رياضيات است. او در زمينه تحليل و طراحي ساز هها و سيست مهاي مكانيكي پيچيده تجربه دارد. مطالعات او در زمينه ارزيابي شرايط، تحليل ريسك انهدام ساز هها و زيرساخ تها و تعميرات، بازسازي و ارزيابي و مديريت زيرساز ههاي صدمه خورده مي باشد. دكتر ضرغامي در زمينه باد و زلزله نيز متخصص است. دكتر ضرغامي افتخارات زيادي را كسب كرده است كه برخي به شرح زير بيان مي شود: انستيتو مهندسي سازه از انجمن (Fellow) عضو همكار آمريكايي مهندسين در سال 2013 در زمينه مهندسي خط لوله و Bechtel برنده جايزه مشاركت در مهندسي خط لوله در سال 2008 دريافت جايزه ملي پروژه از شوراي عالي شركت هاي مهندسي در آمريكا در سال 2006 دريافت جايزه طلايي پروژه از شواري آمريكايي شركت هاي مهندسي در ماساچوست در آمريكا دريافت عنوان فار غالتحصيل نمونه از انجمن فارغ التحصيلان دانشكده مهندسي عمران دانشگاه ايلي نويز در سال 2002 برنده جايزه مقاله برتر از انجمن آمريكايي مهندسي عمران در سال 19996 در بنگلور MASTECH برنده مقاله برتر از كنفرانس هند در سال 1369
mszarghamee@sgh.com