Iranian Futurist 
Iranian Futurist
Ayandeh-Negar
Welcome To Future

Tomorow is built today
در باره ما
تماس با ما
خبرهای علمی
احزاب مدرن
هنر و ادبیات
ستون آزاد
محیط زیست
حقوق بشر
اخبار روز
صفحه‌ی نخست
آرشیو
اندیشمندان آینده‌نگر
تاریخ از دیدگاه نو
انسان گلوبال
دموکراسی دیجیتال
دانش نو
اقتصاد فراصنعتی
آینده‌نگری و سیاست
تکنولوژی
از سایت‌های دیگر


جهاني شدن، فرهنگ و « بازار پيام»

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:
Twitter Google Yahoo Delicious بالاترین دنباله

[20 Feb 2005]   [ دکتر مهدی محسنیان راد]


یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۳

چکيده
تا قبل از جهاني شدن، براي تبيين رابطه فرهنگ و رسانه ها، از اصطلاح قديمي امپرياليسم فرهنگي (Cultural Imperialism) استفاده مي شد. اما به تدريج اصطلاحات جديدي چون، آمريکايي شدن (Americanization)، بي مليت شدن (Denationalization) حاشيه ـ مرکزشدن (periphery ـ center)، جهان ـ منطقه اي شدن (Glocalization) و دچار تهاجم فرهنگي شدن(Cultural Invasion) وارد ادبيات ارتباطات شد. اما به نظر نمي رسد که هيچ يک از اين واژه ها بطور کامل، نماينده آنچه در حال وقوع است نمي باشد.
شواهد حاکي از آن است که تحولات آينده جهاني شدن سبب خواهد شد که ارتباط جمعی (Mass Media) جای خود را ارتباط گران متعدد (Numerous Communicator) و ارتباط گیران متعدد (Numerous Communicatee) بدهد.. نمونه اوليه اين پديده را مي توان از هم اکنون در سايت ها (site)، چت روم ها (chat room) و وبلاگ ها (weblog) در سطح جهان و بکارگيري دوربين هاي رقومي (DV) در صنعت سینما، بویژه در برخي از کشورهاي آفريقايي براي توليد فيلم هاي سينمايي ديد.
مقاله کوشش خواهد کرد که نشان دهد تبديل رسانه هاي انبوه، به به ارتباط گران و ارتباط گیران متعدد مشابه نظامي خواهد بود که در سپهر بازارهای سنتی مشرق زمین وجود داشت ، سپهری که مي توان آن را «بازار جهاني پيام» (Global Message Bazaar) ناميد. مهمترين خصلت اين بازار، شکل گيري بزرگترين تکثر رسانه اي در طول تاريخ است. اين امر سبب خواهد شد که گيرندگان پيام از حالت توده (Mass) کاملاً خارج و از هرنوع يکپارچگي ديگر نيز دور شده و با حفظ فرديت، هرلحظه داراي مجموعه اي از خصلت هاي مشترک با برخي اقليت ها و يا اکثريت هاي مختلفي خواهند بود که در آن لحظه، خود را در معرض فرستنده اي خاص قرار داده اند. به اين ترتيب هر فرد، خصلتي خواهد داشت مشابه يک شيشه رنگي مستقل که هر لحظه، قسمت هايي از او، در اثر اشتراک با شيشه اي ديگر، رنگ جديدي به خود خواهد گرفت. بنابراین ضمن آنکه عضوی از جامعه است، خواهد توانست به صورتی مستقل، خود را در آن تکثر رسانه اي قرار داده و گزینشگر تولیدات ارتباط گران متناسب با رنگ آن لحظه خود قرار دهد. مقاله ضمن ارائه مدلی از بازار جهانی پیام، بر این نکته تأکید می کند که در آینده، ارتباط گران متعدد مجبور خواهند بود که تکثر رسانه ای خود را بر اساس نیازهای ارتباط گیران متعدد تنظیم کنند.

مقدمه
اگر تاکنون، از رسانه هاي انبوه (Mass Media) صحبت مي شد، اکنون در شرايط جهاني شدن، به سويي مي رويم که مي توان به جاي رسانه هاي انبوه (Mass Media) از ارتباط گران انبوه (Mass Communicator) سخن گفت.
تا قبل از آغاز جهاني شدن، رسانه ها با انبوهي مخاطب و در يک شرايط تقريبا”" "ارتباط يکسويه" قرار داشتند. در حالي که در آينده اي نزديک، هر کدام از مخاطبان سابق، مي توانند ارتباط گراني باشند که بنا به ميل، امکانات و توانايي هاي خود، سهمي از هر دو نقش "گيرنده" و " فرستنده " را ايفا کنند. حال اگر به رابطه اطلاعات و فرهنگ توجه کنيم، مي توان جايگاه فرهنگ در جهاني شدن را دقيق تر تبيين کرد.
کليفوردگيرتز(C. Geerts) در تعريف فرهنگ مي گويد: « فرهنگ در جوهره خود، اطلاعاتي است که گروهي در آن شريکند" او مي افزايد که خصلت اطلاعات به خلاف اشياء آن است که دهنده،آنچه را که داده مي تواند براي خود نيز حفظ کند. (Mc Creery,1994)
اگر وضعيت فعلي "جهاني شدن" را " شرايط در گذر" بدانيم و عصر بعدي را دوراني مجسم کنيم که با توسعه فن آوري هاي رقومي، انتقال، ذخيره و پردازش اطلاعات و همچنين بکارگيري هوش مصنوعي، شرايطي فراهم شود که ساکنان کره زمين بتوانند با دستگاه هاي کوچک ترجمه همزمان و بدون حضور هر گونه ديوار و دروازه باني، جابجايي پيام را در باندهاي پهن انجام دهند،آنگاه بر سر فرهنگ ها چه خواهد آمد؟
تبيين جهاني شدن با بکار گيري اصطلاحات قديمي چون امپرياليسم فرهنگي (Cultural Imperialism) آغاز و به تدريج اصطلاحات ديگري وارد ادبيات ارتباطات شد.اصطلاحاتي چون، آمريکايي شدن (Americanization)، بي مليت شدن (Denationalization) حاشيه ـ مرکزشدن (periphery ـ center)، جهان ـ منطقه اي شدن (Glocalization) و دچار تهاجم فرهنگي شدن (Cultural Invasion) و... .
مي دانيم که اصطلاح " امپرياليسم فرهنگي" پيشينه اي ديرينه دارد و مي توان آنرا درگزارش 1980 "چند صـــــدا، يک جهان" (Mac Brride,1985) و گزارش 1985"جريان بين المللي برنامه هاي تلويزيوني ـ يک خيابان يکطرفه "(Varis, 1985) يونسکو نيز ديد. طي سال هاي بعد نيز هرگاه بحث امپرياليسم فرهنگي مطرح مي گرديد، موضوع سلطه توليدات رسانه اي آمريکا، بويژه سينماي هاليوود به ميان کشيده مي شد.(Wells,1996) اکنون نيز گفته مي شود که 70 درصد فيلم هاي نمايش داده شده در سينماهاي اروپاي غربي و 90 درصد بازار سينماي اکثر ديگر کشورهاي جهان را فيلم هاي آمريکايي تشکيل مي دهد. و در واقع تشکيل تراست هاي رسانه اي، سبب خواهد شد که امپرياليسم فرهنگي قدرتمندتر از گذشته عمل کند. البته بايد توجه داشت که علي رغم بازار هفتاد درصدي سينماي آمريکا در اروپا، باز هم بازار سينماي آن کشور در خود آمريکا 6/2 برابر بازار اروپاست. (Cowen,2001)
در کنار اين عده، برخي از محققان ـ بويژه در کشورهاي فرانسوي زبان ـ شرايط در پيش را آمريکايي شدن و ياحتي بي مليت شدن دانسته اند.آنها دليل مي آورند که تکثر مورد نيازجهاني شدن به طرف تمرکز رسانه اي (Concentrated Media) آمريکا مي رود. (American Invasion,2000)
يکي ازاستادان دانشگاه اينديانا، وضعيت در پيش را تحول در "مرکز ـ حاشيه " دانسته و نشان مي دهد که چگونه در قرن سيزدهم ميلادي، جهان در وضعيت چند قطبي (multi polar) به مرکزيت چين،هند، عراق ]ايران[ مصر، و ايتاليا به سر مي برده و هر يک، در مرکزيت يکي از هشت بيضي متداخل ترسيم شده بر روي کره زمين، مبادلات را در دست داشته اند و در واقع نظام ارتباطي جهاني به صورتي غير متمرکز (decentralize) بوده است.
طي قرون 14 و 15، به دلايلي از جمله توسعه دانش فني در اروپاي غربي و عقب ماندگي ديگران از اين نظر، مرکزيتي بوجود آمد که در راس آن انگلستان و همراهش چند کشور از جمله اسپانيا، پرتقال و فرانسه قرار داشت. بنابراين آن چند بيضي متداخل، تبديل به دواير متحدالمرکزي شدند که مرکز آن، کشورهاي اروپاي غربي و حاشيه اش بقيه جهان بود.] شايد بتوان گفت که يک نظام يک قطبي چند کشوري بوجود آمد[
با پايان يافتن جنگ جهاني دوم و با نقشي که آمريکا در آن ايفا کرد و متعاقبا" دستيابي مستعمرات به استقلال، نظام جهاني تغيير نمود و اين بار مرکزيت بيش از آنکه ناشي از قدرت نظامي باشد، ناشي از قدرت اقتصادي و فرهنگي شد. در اين نظام،آمريکا در مرکز يک دايره بزرگ نشان داده شد که از آن خطوطي رو به دواير متعدد و کوچکتر که نماينده کشورهاي ديگر هستند کشيده مي شد.(Sawhney,200)
برخي از انديشمندان، وضعيت آينده را نوعي همپوشي فرهنگي (Cultural Overlap) و توسعه پديده دورگه اي فرهنگي (Cultural hybridity) ديده و اصطلاح جديد "جهاني ـ منطقه اي شدن " (glocalization) را بکار برده اند.
اصولا" بحث تأثير رسانه ها در شکل گيري تصورات ذهني مشترک، از اواسط دهه 1980 و از هنگام حضور تلويزيون ماهواره اي (DBS) در منازل آغاز شد که باعث گرديد افراد ـ بدون دروازه باني و مداخله دولت ها ـ بيشتر از گذشته درک کنند که چيزهايي فراتر از فرهنگ محلي (local culture) آنها نيز وجود دارد، بدون اينکه با آن فرهنگ، هيچگونه ملاقات چهره به چهره اي داشته باشند. يکي از پيامدهاي اين امر، تقويت حس "ما بودن "(we-ness) ] يا همان " هويت فرهنگي "(identity cultural] است. (Hannerz, 1996)
اصولا" هويت فرهنگي در دل تاريخ و پيشينه فرد قرار دارد. ضمن آنکه مانند هر پديده ديگر مرتبط با تاريخ، جاري، پويا (fluid and dynamic) در حال تغيير است.
جهاني شدن سبب شده که هويت هاي فرهنگي، بيش از گذشته، هويت هاي فرهنگي ديگر را بطور مجازي لمس کنند. پيش بيني مي شود که اين امر در آينده منتهي به آن شود که واژه "دورگه " که يک اصطلاح ژنتيکي بود (مثلا”" جواني که پدرش فرانسوي و مادرش چيني است) وارد فرهنگ شود.
استوارت هال (Stuart Hall) معتقد است که فرايند جهاني شدن، پيامد هايي براي هويت فرهنگي دارد که مهمترين آن، تسليم هويت هاي ملي (national identity) و مقاومت هويت هاي محلي (local identity) است.اين شرايط منتهي به پديده اي خواهد شد که مي توان آنرا هويت دورگه اي فرهنگي (cultural identity of hybridist) ناميد.(Hall,1992)هويتي که مي توان در غذاي برخي رستوران هاي چيني موجود در کشورهاي مختلف ديدکه عملا" بجاي پختن غذاي واقعي چيني، غذايي مي پزند که فرهنگ چيني و کشور ميزبان، هر دو در آن است.(Hall,1997)
رابرتسون، در سال 1994، اين بحث را مطرح کرد که فرايند "رستوران هاي پيوندي" در حال وقوع در جهاني شدن و نفوذ فرهنگي است. فرايندي که مي توان "جهان ـ محلي شدن" ناميد و مثال قديمي آن را اجراهاي متفاوت آثار شکسپير در کشورهاي مختلف دانست. (Roberson,1994)

بازار پیام
به نظرمن توسعه ICT در آینده، سبب خواهد شد که در دهکده جهانی، وضعیتی به وجود آید که مي توان آن را مشابه نظام حاکم بر مبادلات کالا در بازارهاي سنتي قرون گذشته مشرق زمين ديد. در آن وضعيت سپهر ارتباطات در جهان (Global Communication Space) تبديل به بازاري خواهد شد که مي توان آنرا " بازار پيام " (Message Bazaar) ناميد.
براي شناخت بازار پيام، قبل از هر چيز بايد بازار سنتي قرون گذشته مشرق زمين، بويژه ايران که خاستگاه بازار از آنجاست را شناخت. بازار سنتي شرقي، به دو رديف دکان اطلاق مي شود که رو به روي هم زير سقف مشترکي قرار دارند ]برخي از اين دکان ها مشتمل بر چند حجره و برخي در حد حتي نيم حجره اند[ اين واژه، يک واژه ايراني است که در زبان بسيار کهن و باستاني ايران (پهلوي) به شکل "واکار" تلفظ مي شده و بعدها اعراب آن را تبديل به " البازار" نموده و به همين شکل از طريق زبان فرانسه به ساير زبانهاي اروپايي راه يافت.(فرقاني، 1382،)
از آنجا که امتداد بسياري از بازارهاي شهرهاي بزرگ به يک ميدان عمومي متصل مي شد، بازار نقش راه "ميان بر" براي رفتن از يک بخش شهر به بخش ديگر را نيز ايفا مي کرد، پس بسياري بودند که از بازار عبور مي کردند، بدون اينکه خريدار يا فروشنده باشند.
توصيف برخي از سفرنامه نويسان اروپايي از بازارهاي ايران در قرون گذشته، مي تواند به تجسم بازار پيام در آينده کمک کند.يک سياح روسي در سال 1468، درباره بازار ايران مي نويسد: اخبار در بازار زودتر از همه جا منتشر مي شده است. (نيکيتين، 1363) سياح روسي ديگري در سال 1834 در توصيف بازار ايران مي نويسد: « بازار محل اجتماع مردم کنجکاو و پر حرف است. در آن جا اخبار تازة شهر بازگو مي شود و دهان به دهان مي چرخد. کسي هم که بار دلش سنگين است، يا زبانش هوس وراجي دارد، خود را به بازار مي رساند، گروهي از مردم بيکاره را به دور خود جمع مي کند و چيزهايي را که مي داند با آن چه نمي داند برايشان به تفضيل بيان مي کند." (کورف، 1372)
يک سياح فرانسوي در باره آنچه در سال 1877 در بازار ديده مي نويسد: « بازار مرکز پر جنب و جوشي است که مردم در آنجا از اولين ساعات طلوع تا دم غروب به طور مداوم در حال حرکت و فعاليت هستند. ( تصویر/ مدل شماره 1) آنجا محل ملاقات و قراردادهاي عمومي است... اخبار، شايعات، تهمت زدن ها، نشر اکاذيب، جنجال ها بدگويي ها و افشاگريها، همه از بازار سر چشمه مي گيرد.آنجا مردم همچنان که درباره مسايل و منافع شخصي و تجاري خود بحث و گفتگو مي کنند، درباره مسايل عمومي و امور دولتي نيز به شور و تبادل نظر مي پردازند.(سلطان زاده، 1380)




تصویر شماره 1 – بازار وکیل شیراز در قرن نوزدهم


آيا نمي توان توصيف هاي فوق را براي وب لاگ هاي (web log) عصر حاضر نيز مناسب دانست؟ سبک معماري، سازمان (organization) و نهاد(institution) حاکم بر بازارهاي سنتي در ايران و برخي کشورهاي غرب آسيا، شرايط، امکانات و محدوديت هايي را بوجود آورده بود که اگر بازار مذکور را سپهرجهاني ارتباطات و فرستنده پيام را جانشين فروشنده بازار وگيرنده پيام را به جاي خريدار بازار فرض کنيم، خواهيم توانست مشابهت هايي ميان کنش هاي متقابل interaction)) در بازارهاي سنتي کالا با بازار جهاني پيام بيابيم:
1ـ در بازارجهاني پيام، نوع ارتباط، افقي خواهد بود نه عمودي. اين وضعيت مشابه بازارهاي سنتي است که به دليل حرکت دائم فروشنده در فضای داخل و جلوی حجره و تا حدودی تابع حرکت خریدار و در واقع عدم استقرار او در نقطه ای ثابت، برتری ارتباطی خاصی از نظر فاصله میان فروشنده، خریدار و عابر وجود نخواهد داشت. یکسانی و محدویت فاصله حجره ها از روبرو نیز به این امر کمک می کند که یک درهم تنیدگی و درهم لولیدگی مشابه بازار های سنتی ( تصویر/ مدل شماره 1 ) فراهم شود که دیگر اجراي ارتباط عمودي ( یعنی ارتباط دستوری، از بالا به پایین و فرمایش ملوکانه ای) در آن امکان پذیر نباشد. به این ترتیب می توان تصور کرد که در بازار پیام، ارتباط گران، بازیگران اصلی هستند، نه دولت ها. حال اگر در یک مدل فرضی، دولت ها ی ارتباط گر را به صورت دایره و ارتباط گران را به مثابه حجره های موجود در بازار سنتی است، به صورت بیضی نشان دهیم. می توان انتظار داشت که در بازار پیام، دولت های ارتباط گری که ارتباطاتشان از نوع عمودی است، تبدیل به ارتباط گران دولتی، اما با ارتباط از نوع افقی شوند. ( تصویر / مدل شماره 2 )





تصویر/ مدل شماره 2 - در بازار پیام، دولت ها ی ارتباط گر تبدیل به ارتباط گران دولتی خواهند شد. ( تبدیل ارتباط عمودی به افقی)


2ـ به دلیل نقش جانبی « راه میان بر » بازار سنتی، در معماري آن، درب عمومي که بتوان آنرا بست پیش بینی نمی شد. ضمن آنکه درب تمام حجرها نيز به گونه اي ساخته شده بود که هنگام باز بودن حجره، در خاصي براي آن حس نمي شد. بنابراین يک آمد و شد کاملاً آزاد، ميان همه فروشندگان، همه خريداران و همه عابران، در تمام مدت برقرار بود.
در بازار جهاني پيام نیز مشابه بازار های سنتی و به گونه ای مشابه آنچه اکنون در اينترنت مي گذرد، مبادله پيام، بي وقفه و بدون تعطيل ادامه خواهد داشت.
3 ـ در بازارهای سنتی، همچون هر داد و ستدی، هنگامیکه فروشنده، کالایی را می فروخت، مالکیت آن را از دست میداد و مالکیت به خریدار منتقل می شد. در حالیکه در بازار پیام، وقتی پیام به دیگری داده می شود، دهنده نیز کماکان مالک پیام خواهد بود. به همین دلیل، حجم بازار پیام، به صورتی جهشی، دایم در حال افزایش خواهد بود. همین امر سبب می شود که مبادله در بازار پیام، به گونه ای فراتر از داد و ستد دو سویه باشد و از خصلتی فراتر از درهم تنیدگی بازارهای سنتی برخوردار شود. خصلتی که می توان آن را درهم تنیدگی پویا (Dynamic Web ) نامید.
4ـ در بازارهاي سنتي مشرق زمين، پدیده ای وجود داشته که می توان آن را تک فروشی (mono selling) نامید. تک فروشان، افرادي غیره حرفه ای بوده اند که اگر چه برای مدتی کوتاه نقش فروشنده دورگرد (peddler) را ايفا مي کردند، ولي به خلاف فروشنده هاي دوره گرد، فروشنده حرفه اي نبودند. آنها روبروي حجره بزرگي از بازار، تک کالاي خود را عرضه مي کردند و ممکن بود که همزمان با فروش آن، خريدار کالایی از حجره هاي بزرگ نيز باشند. هنوز نیز در شهر مدینه در عربستان سعودی، می توان زائرانی را دید که کالایی ( مثلاً کمی زعفران) همراه خود آورده و برای تأمین قسمتی از هزینه سفر، آن را در بازار، به سایر زوار عرضه می کنند. به عبارت ديگر، در بازارهاي سنتي، همه مي توانستند هر دو نقش خريدار ( یا ارتباط گیر ) و فروشنده ( یا ارتباط گر ) را ايفا کنند و اگر خريداران، متعدد بودند، فروشندگان نيز می توانستند متعدد باشند. در بازار پيام نيز همه، مي توانند هم ارتباط گیر و هم ارتباط گر باشند. اولین آثار این توانایی در ارتباط جمعی، هنگامی آغاز شدکه دستگاه زیراکس و نوار های ضبط کاست به بازار آمد. دو ابزاری که بعدها در خلال انقلاب اسلامی در ایران، از آن بسیار بسیار استفاده شد. اختراع دوربین های ویدیویی برای غیر حرفه ای ها و متعاقباً دوربین های عکاسی و فیلمبرداری رقومی و تلفن های همراه دوربین دار، فرصتی را که زیراکس برای « تکثیر نوشته » و نوار کاست، برای « تکثیر صدا » فراهم کرد، برای « تکثیر تصویر» و « تصویر متحرک » فراهم کردند. از نمونه هاي اوليه بکارگیری آن ها مي توان به دستيابي فيلمسازان ويديويي کشور غنا (Ghana) بر بازار سينماي آفريقا اشاره کرد که رشد آن در سال 2000، به گونه اي بود که يکي از صاحبنظران غربي گفت: «اگر سينماي جهان باهاليوود تسخير شده، سينماي کشور غنا با غناوود(Ghanawood) تسخيرشده است.» (Cowen, 2001, P.6) در آينده، رواج استفاده از دوربين هاي رقومي، باعث تحول بيشتري خواهد شد، آن چنان که فيلمساز 62 ساله و برجسته ايراني، عباس کيارستمي با نصب دو دوربين رقومي روي داشبورد اتومبيل خود و حذف تمامي عوامل مورد نياز از قبيل نورپردازو غيره، پس از 23 ساعت فيلمبرداري از ده گفتگو و ده شرايط عاطف با ده زن، داخل اتومبيل در تهران، فيلم « ده » را ساخت که سواي دريافت جوايز از فستيوال هاي سينمايي، با کسب درآمد بالا، در برخي از کشورهاي اروپايي نيز نمايش داده شد.
تولیدات دوربین های رقومی هم اکنون نیز می تواند از طریق وبلاگ ها، وارد چرخه انتشار شود. ولی در آینده، با تحولات فن آوری، امکانات مذکور بسیار گسترش خواهد یافت.
حال اگر در مدل فرضی فوق، گیرندگان پیام، یا ارتباط گیران (communicatees) را به صورت دایره سفید و فرستندگان پیام یا ارتباط گران آماتور را به صورت دایره سیاه نشان دهیم، در بازار پیام این امکان بوجود خواهد آمد که ارتباط گیران ( دایره های کوچک سفید) تبدیل به ارتباط گران آماتور( دایره های سیاه کوچک ) شوند و چه بسا برخی از آنها به ارتباط گران آماتور پر مخاطب و حتی ارتباط گران حرفه ای کوچک ( بیضی های سیاه کوچک ) تبدیل شوند. ( تصویر/ مدل شماره 3)





تصویر شماره 3 - در بازار پیام، ارتباط گیران می توانند به ارتباط گران آماتور و حتی حرفه ای تبدیل شوند.


5- در بازارهای سنتی، همچون هر داد و ستدی، هنگامیکه فروشنده، کالایی را می فروخت، مالکیت آن را از دست میداد و مالکیت به خریدار منتقل می شد. در حالیکه در بازار پیام، وقتی پیام به دیگری داده می شود، دهنده نیز کماکان مالک پیام خواهد بود. به همین دلیل، حجم بازار پیام، به صورتی جهشی، دایم در حال افزایش خواهد بود. همین امر سبب می شود که مبادله در بازار پیام، به گونه ای فراتر از داد و ستد دو سویه باشد و از خصلتی فراتر از درهم تنیدگی بازارهای سنتی برخوردار شود. خصلتی که می توان آن را درهم تنیدگی پویا (Dynamic Web ) نامید.
6 ـ در بازار پيام، چون مخاطبان یا ارتباط گیران، به بزرگ ترين تکثر رسـانه اي (media pluralism) طول تاريخ دست خواهند يافت، نه تنها فاقد خصلت توده (mass) خواهند بود، بلکه از هرنوع يکپارچگي ديگر نيز دور شده و با حفظ فرديت، هرلحظه داراي مجموعه اي از خصلت هاي مشترک با برخي اقليت ها و يا اکثريت هاي مختلفي خواهند بود که او نیز از میان هزاران گزینه، خود را در معرض فرستنده اي مشابه قرار داده است. مثلاً تحقيقات نشان داده که افراد با تحصيلات پايين، بيشتر به فرستنده هايي توجه مي کنند که مطالب کوتاه تر را عرضه مي کنند (Nimmo,1981,P.317) و يا افراد وابسته به يک طبقه اجتماعي خاص، خود را در معرض فرستنده هايي قرار مي دهند که با عضويت طبقاتي آنها هماهنگ باشد.(Defleur,1989,P.196) به اين ترتيب هر ارتباط گیر، خصلتي خواهد داشت مشابه يک شيشه رنگي مستقل که چون در مقابل آن تکثر رسانه اي بی نظیر قرار دارد، مي تواند خود را در معرض فرستنده متناسب با آن رنگ قرار دهد. ضمن آنکه در آن لحظه، در اثر اشتراک با گزینه ارتباط گیری دیگر، یا شيشه اي به رنگ ديگر، رنگ جديدي ایجاد خواهد شد که نماینده ارتباط گیران برای ارتباط گری خاص است. به عنوان مثال، يک مرد ( خصلت اول)، کم سواد ( خصلت دوم) و ضمناً داراي ويژگي طبقاتي خاص ( خصلت سوم)، موجودي خواهد بود که اگر به دليل خصلت اول، خود را در معرض يک فرستنده قرار مي دهد، به دليل خصلت دوم، با فرد ديگري که مشابه او، خصلت دوم را دارد( چه خصلت اول را داشته باشد و چه نداشته باشد) خود را در معرض فرستنده ديگري قرار دهد. ترکیب این رنگ هاست که مخاطبان رسانه ای خاص را تشکیل خواهند داد، نه « توده ». البته در بازار پيام، اين اتفاق ممکن است روي دهد که به يکباره تمام رنگ ها، خود را در معرض فرستنده اي خاص قرار دهند که مثلاً فرود اولين انسان بر سطح کره مريخ را گزارش مي کند.
براي تجسم چنين وضعيتي مي توان هريک از خصلت ها را به صورت شيشه ی مدور رنگي نشان داد که هر رنگ با يک شماره مشخص شده است. به اين ترتيب فرستندگان پيام در هرلحظه، مخاطب فردهايي هستند همچون شيشه هاي رنگين. چه به صورت تک رنگ و چه اشتراک 2، 3 تا n رنگ. در تصویر شماره ، بخشي که هاشور خورده، نماينده مخاطبي است با ترکيبي از رنگهاي 1.5.6.7. در بازار پيام، تنوع بالقوه سليقه و نیاز مخاطبان را مي توان بر اساس فاکتوريال تعداد رنگ ها و تعداد اشتراک ها برآورد کرد. رقم مذکور، عدد بزرگي خواهد شد که نماينده وضعيتي خواهد بود بسيار متفاوت با روزگاري که مخاطب رسانه ها را « توده » مي شمردند. ( تصویر / مدل شماره 4)





مدل شماره 4 ـ تجسم مخاطبان یا ارتباط گیران در بازار پیام، به صورت شیشه های رنگی


7ـ در بازارهاي سنتي، حضور افراد به عنوان عابر مسير« ميان بر» ـ نه الزاماً مشتري ـ و از سوي ديگر قرار گرفتن حجره هاي کالايي خاص در يک راسته و در کنار هم، سبب مي شد که عابر، نقش جستجوگر و گزينشگري را ايفا کند که براي جستجوي خود، نياز به کمترين انرژي را دارد. زيرا در هر لحظه، امکان سرک کشيدن او به هريک از حجره ها و همچنين تک فروش ها وجود داشت و در اين جستجو، قبل از آنکه بزرگي يا کوچکي حجره برايش اهميت داشته باشد،کالا اهميت داشت.
در باراز پیام نیز وجود موتورهاي جستجو در اينترنت، در آينده توسعه خواهد يافت و سواي نوشته، صدا و تصوير ثابت و متحرک را نيز در بر خواهد گرفت. اين موتورها کمک خواهندکرد که فرد کاملاً جستجو گر و گزينشگر باشد نه مصرف کننده منفعل. اين امر سبب خواهد شد که رابطه اي متقابل ميان باور به خبر و دريافت خبر فراهم شود. در نتيجه، پديده دروازه باني خبر (gate keeping)که خاص ارتباط گران بود، در ارتباط گیران بسيار وسيع تر خواهد شد.
8 ـ در بازارهاي سنتي مشرق زمين، محدود بودن فاصله حجره ها، همراه با باز بودن همه درها و امکان نظاره آمد و شد کالا از سوی هر سه گروه فروشنده، خریدار و عابر، هميشه اين فرصت را برای همه از جمله فروشندگان فراهم مي کرد که از نیازها و سلايق مردم مطلع باشند. ضمن آنکه دستیابی به عملکرد رقبا و راز و رمزهاي حرفه اي آنها کار دشواری نبود. به اين ترتيب ممکن بود يک فروشنده بسيار بزرگ، از الگوي يک فروشنده کوچک پيروي کند. ضمن آنکه فروشندگان کوچک، اين امکان را داشتند که به رشد و توسعه فعاليت خود اميدوار باشند.
در بازار پيام نیز، نبود ديوارهاي ارتباطي، سبب خواهد شد که نوآوري، همراه با اقتباس و تقليد در سبک و محتواي پيام، انحصار را از بين ببرد. ملاقات هاي چهره به چهره اما مجازي فرهنگ هاي مختلف با يکديگر و ديده باني دائم تعداد مراجعه کنندگان به سايت ها و... سبب خواهد شد که آگاهي از سلايق و تامين آن، تکثر رسانه اي را در اندازه هاي بسيار متنوع توسعه دهد.
9 ـ در بازارهاي سنتي، محدود بودن ارتفاع سقف بازار، بويژه حالت گنبدي و قوسي آن، امکان نصب تابلو وعناصر تبليغاتي در ابعاد بزرگ را محدود مي کرد، در نتيجه توان رقابتي حجره ها، قبل از اينکه تابع ابعاد تابلوهای تبلیغاتی آنان و یا بزرگي يا کوچکي دکان و تعداد حجره هاي در اختيار باشد، تابع ماهيت و خصايص کالا بود.درنتیجه امکان رقابت صاحبان کالاهای مرغوب و پرنیاز، اما در حجره های کوچک یا حتی بساط دست فروش ها، با صاحبان حجره های بزرگ فراهم بود.
در بازارجهاني پيام، نیز محدوديت صفحه مونيتورها، نابرابري امکانات تبليغاتي عرضه کنندگان پيام را کاهش خواهد داد. در واقع فاصله توان تبليغاتي رسانه هاي مختلف براي خود، کاسته خواهد شد. ضمن اينکه تبليغ اصلي، عملاً ماهيت پيام خواهد بود، نه تبليغ براي فرستنده آن پيام.
10 ـ در بازار پيام، تبليغ براي کالا و خدمات از سوي رسانه ها ـ نه در باره رسانه ها ـ بسيار متنوع تر و گسترده تر خواهد شد.در اين بازار، مؤسسات اقتصادي کوچک که تاکنون توان مالي کافی برای تبلیغ نداشته اند نيز خواهند توانست صداي خود را ـ هر چند محدود ـ به گوش ديگران برسانند. ضمن اينکه هميشه اين احتمال وجود خواهد داشت که صداي آنها، در ميان صداي بزرگ ها محو شود.
11 ـ در بازارهاي سنتي مشرق زمين، مجاورت فيزيکي افراد ـ اعم از فروشنده و خريدار يا خريدار و خريدار ـ اين امکان را فراهم مي کردکه فروشندگان، خریداران و حتی عابران، علاوه بر هدف اصلي، به بحث و گفتگو در مورد مسائل روزمره ميان خود نيز بپردازند.
در بازار جهاني پيام نیز ارتباط گران، ارتباط گیران و جستجوگران، بي توجه به دولت ها، به مراتب بيش ازگذشته، خواهند توانست در باره مسايل روزمره خود به ارتباط بايکديگر بپردازند و حتی از این طریق به درد دل با آدم هاي بيگانه و حتی تخليه فشارهاي روحي خود استفاده کنند.
12 ـ در بازارهای سنتی، فروشندگان، عابران و خريداران، همگی از يـک امنيت يکسان در مقابل « باد و باران »، « سرما و گـرما» برخوردار بودند. در بازار پیام نیز درجه امنيت در سپهر پيام، به يک استاندارد فرا ملي و همگاني خواهد رسید.
13ـ در بازارهاي سنتي قرون گذشته، بويژه بازارهاي بزرگ مسير جاده ابريشم، بازرگانان وابسته به اديان مختلف، در اوقات فراغت به گفتگوهایي در باره ادیان خود می پرداخته اند و از آنجا که این گفتگوها بدون حضور عناصر کلیساها و مساجد، انجام می شده، به جای تلاش در کشف تفاوت ها و یا اصرار در رد طرف مقابل، تبدیل به گفتگوهای میان تمدنی شده و به شناخت مشابهت ها منتهی می شده است. مثلاً ممکن بود که یک غیر مسلمان، اما مخاطب مسلمان، مطلع شودکه بر اساس آيات قرآني، بايد به تمامي پيامبران ايمان داشت و تفاوتي ميان آنها قايل نشد (آيه 136 از سوره بقره و 150 و 152 از سوره نساء )
در بازار جهاني پيام، نیز فرصت شناخت تمدن ها، بدون دروازه باني پروپاگانديست ها بيشتر فراهم خواهد شد.
14 ـ در بازارهای سنتی و در راسته عطاران، به مشتريان آموزش داده مي شد که کدام دو ماده غذايي (مثلاً عسل و خربوزه) با يکديگر « ناهمساني » دارد – بدون اينکه بحث در باره خوبي يا بدي هريک از آن دو ماده غذايي به تنهايي مطرح باشد. عطاران به مشتریان خود توصیه می کردند که مراقب پديده « تداخل » (Interference) باشند. توضیح آنکه تداخل در فرهنگ هاي لغت قديمي زبان فارسي عبارت بوده ازآميختن غذاي منهضم، با غير منهضم. (لوح فشرده دهخدا به نقل از فرهنگ آنندراج)
در بازار جهاني پيام نیز مصلحان اجتماعي خواهند توانست موضوع تهاجم فرهنگي را ـ هنگامیکه برای پروسه بکار می رود، تبديل به اصطلاح ديگري نمايند که از راسته عطاران بازارهاي سنتي مشرق زمين ملهم شده باشد. زیرا به نظر مي رسد که در حوزه فرهنگ - بويژه در مقوله ارزش ها - نيز بتوان با مواردي مشابه موضوع تداخل مورد نظر عطاران مواجه شد. به عنوان مثال، در غرب به خاطر پاسداري از آزادي هاي فردي، روي آوري بزرگسالان به هرزه نگاري (Pornography) منع نمي شود، ولي به صراحت آنرا براي کودکان مضر مي دانند. در حالي که در جوامع اسلامي، بالعکس، منع بزرگسالان در روي آوري به هرزه نگاري به مراتب قوي تر و جدي تر از منع کودکان است. آنچنان که در قرآن، مؤمنان ـ اعم از زن و مرد ـ از نظر بازي منع شده اند. (آیات 30 و 31 سوره نور) در واقع ميان اسلام و هرزه بيني، تداخلي وجود دارد که مي توان آن را تداخل فرهنگي (Cultural Interfere) ناميد.
15 ـ در بازار جهانی پیام، امکان خنثی سازی اثرات تهاجم فرهنگی ـ یعنی آنچه که به صورت یک « پروژه » اجرا می شود ـ مانند پروژه سال 1991 هالیوود در تولید فیلم « بدون دخترم هرگز »، بر اساس کتاب بتی محمودی و همکارش ویلیام هوفر، بر علیه فرهنگ و باورهای ایرانی ـ بیشتر خواهد شد. این امر به دلیل توازن نسبی فن آوری های ارتباطی در میان جوامع، افزایش امکان ارتباط کتبی، کلامی، صوتی و تصویری فرهنگ ها، بدون وجود موانع زبانی، فراهم خواهد شد. در واقع در بازار پیام « عمر دروغ های بزرگ » به سر خواهد آمد.
با توضيحات فوق، با اقتباس از نظام بازارهاي سنتي در مشرق زمين، مدلی پيشنهاد مي شود که در آن، کشورها به صورت بيضي هايي با اندازه هاي مختلف با حرف C نشان داده شده اند، مساحت هر بيضي تابعي از توان و امکانات سخت افزاري و نرم افزاري آن کشور در حوزه رسانه هاست. اما نحوه چيدمان بيضي ها به گونه اي است که فاصله دو بيضي مقابل هم - بي توجه به انداره هايشان - يکي است. ( تصویر/ مدل شماره 5 )
در مدل، نحوه چيدمان کشورهای ارتباط گر، مشابه چيدمان حجره ها در بازار بوده و در ميان آنها، فردها، با نشانه i1 تاi بي نهايت، به صورت دواير متعدد سفيد يا سياه قرار گرفته اند. (سفيد به مفهوم فرد ارتباط گیر و سياه به نشانه فرد ارتباط گر)





شکل 5- مدل نظام بازار جهاني پيام


در مدل، تمامي دايره هاي سفيد، مساحت يکسان دارند و دايره هاي سياه که در رقابت با بيضي ها، علاوه بر مخاطب، فرستنده پيام نيز مي باشند، اندازه هاي يکسان ندارند. ضمن آنکه دايره هاي سفيد نيز مي توانند تغيير رنگ داده و از مخاطب بودن، به مخاطب - فرستنده بودن ( ارتباط گیر ـ ارتباط گر ) تبديل و به تدريج با افزايش مساحت، حتي تغيير شکل داده، از دايره به بيضي تبديل و در محل چيدمان بيضي ها قرار بگيرند.
در اين مدل، وجود فاصله هاي برابر، ميان دو بيضي متقابل، امکان دسترسي دايره ها به بيضي ها را کاملاً يکسان مي کند. ميان بيضي ها و دايره ها، يا دايره ها و دايره ها، به شيوه مدل هاي سنتي ارتباطات، هيچگونه پيکاني ترسيم نشده است، زيرا مي توان وجود ميليون ها پيکان (مطابق فاکتوريال تعداد دواير و بيضي ها) را متصور شد و اين دقيقاً همان خصلت تار عنکبوتي جهاني شدن در حوزه ارتباطات است.

منابع

1) Mc Creery, John.(1994) Culture ? “Us” vs “Them” www.anatomy.usyd.au/danny/anthropology/anthro-I/archive/feburary
1994 / 0041. html.
2) Mac Bride, Sean.(1980).Many Voices, one World .London: Kogan Page Ltd.
3) Varis, Tapio. (1985) International Flow of Television Programmes. Reports and Papers on Mass Communication. No. 100. Paris: Unesco.
4) Wells, Alan. (1996).World Broadcasting .A Comparative Views .Newjersy : Ablex.
5) Cowen, Tyler (2001) Why Hollywood rules the World (and should as we care?).P.6. Correspondence. An International Review of Culture and Society.
6) American Invasion(2000) www.media.uio.no/summerschool/htm/invasion.html.
7) Sawhney, Harmeet.(2000).Global Economy and International Telecommunications.Networks. In Yahya R. Kamalipour (Ed.) Global Communication.PP.39 – 42. Belmont: Wadsorth.
8) El-Maghawry ,Saleh.(2000)Islamic Education in Facing the Intellectual and Cultural Invasion to the Egyptian Society.
جعفریان، حبیبه ( 1381 ) جلال آل احمد. تهران: انتشارات سروش
10) Hall, S. (1992). The Question of cultural identity. In S. Hall, D. Held & T. Grew (Eds.) Modernity and its futures.P.300. Cambridge: Polity Press.
11) Hall, S. (1997). Cultural Identity and Diaspora. In K. Woodward .(Ed.) P.52
12) Roberso, R. (1994) Globalization or Glocalization? Journal of international communication,1(1
)

13) فرقانی، محمد مهدی ( 1382) درآمدی بر ارتباطات سنتی در ایران. تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات
رسانه ها.
14) نیکیتین، بی ( 11363) ایرانی که من شناختم. تهران: انتشارات معرفت
15) کورف. اف ( 1372) سفرنامه بارون فیودور کورف. تهران: نشر فکر
16) سلطان زاده، حسین ( 1380) بازارهای ایران. تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی
17) لوح فشرده لغت نامه دهخدا


18) Nimmon, Dan. D. and Keith R. Sanders.( 1981). Hand book of Political Communication. London: Sage
19) Defleur, Melvin and Sandra Rokegch. (1989) Theories of Mass Communication. New York: Longman.

مطلب‌های دیگر از همین نویسنده در سایت آینده‌نگری:


منبع: ايران و جامعه اطلاعاتي


بنیاد آینده‌نگری ایران



پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۸ مارس ۲۰۲۴

انسان گلوبال

+ بهترین آموزش‌های یادگیری ماشین با پایتون -

+ آیا فناوری AI جای انسان‌ها را خواهد گرفت؟ -

+ شبكه ها --

+ ایران، پس از رهایی یکی از همکارن سایت آینده نگر از ایران

+ نسل دهه ۸۰، دنبال تغییر نیست، خود ِ تغییره! //

+ ۳ تغییر که برای آینده محتوا و بازاریابی باید بدانید محسن راعی

+ تفكر توسعه‌خواهي دکتر شهیندخت خوارزمی

+ برترین شغل‌های حوزه کامپیوتر در سال‌های آینده  مهسا قنبری

+ صنعت چهارم و ویروس جهان‌گشا سرآغازی بر یک تحول بزرگ  مهدی صنعت‌جو

+ انقلاب صنعتی چهارم و تحولات کار در آینده  علی حسینی

+ آینده جهان از زبان مدیر عامل شرکت بنز 

+ چند نفر در جهان هنوز روزنامه می خوانند؟ میثم لطفی

+ انواع تفکر : تفکر انتقادی 

+ روش های خودشناسی : تست شخصیت 

+ مهارت مدیریت افراد هرمز پوررستمی

+ خلاصه کتاب موج سوم؛ نوشته الوين تافلر تافلر

+ انسان، زندگی و دانایی رضا داوری اردکانی

+ جهان گیری (ویروس کرونا) و نظم سیاسی، فرانسیس فوکویاما برگردان رحیم باجغلی

+ تفکر سیستمی چیست ؟ هدی ولی‌پور زند

+ امریکای دوران ترامپ و موج سوم الوین تافلر  بهروز بهزادی (روزنامه نگار)

+ ویروس کرونا بحرانی سیاسی است نه پزشکی یووال نوح هراری:بی بی سی

+ «علم» ، «امید» و «بحران کرونا» 

+ اعتماد، به انسان یا به کرونا؟ مسئله این است کرونانت

+ موقعیت پساکرونایی انسان سعید قاسمی زاده

+ بعد از عبور از كرونا، ما كجا خواهيم بود؟ 

+ معنی تازه «سواد» در قرن ۲۱ حمیده احمدیان راد

+ انواع سازمان و انواع برنامه ریزی 

+ خلاصه کتاب: جهانی شدن فرهنگ، هویت 

+ تاریخ اجتماعی رسانه‌ها؛ از گوتنبرگ تا اینترنت 

+ مهارت های اساسی یک کودک قرن ۲۱ 

+ شکاف بین نسلی رسانه ای  دکتر حجت اله عباسی

+ انواع تفکر : تفکر انتقادی  مسیر آینده

+ عصر دانش‌ و ابعاد آن‌ دکتر پرويز حاجياني

+ فوکویاما علیه فوکویاما سیدمصطفی شاداب

+ مرگ مدرسه یا آیندۀ مدرسه؟ ابراهیم مجیدی*:

+ تافلر و فلسفه ی تربیت بازسازی گرایی عبدالله افراسیابی

+ تکنولوژی در جامعه فراصنعتی 

+ دانشگاه آرمانی‌شده: ضرورت دگرگونی معیارهای قدمایی فرهیختگی 

+ آرمانی‌سازی گذشته و آینده 

+ هویت چیست؟ 

+ زنده باد انقلاب! یووال نوح هراری

+ سرنوشت آینده بشریت چه خواهد شد؟ میچیو کاکو

+ شکل زندگی در ۵۰ سال آینده 

+ شخصیت شناسی آینده نگری 

+ کتاب انسان آینده، تسخیر سیر تکامل به دست بشر میچیو کاکو

+ آن بالا قفل شده است؛ جنبش ها را از پایین بیاغازید یادداشت‌های یک آینده‌پژوه

+ ۲۱ درس برای قرن ۲۱: کتاب تازه‌ای از یووال نوح هراری 

+ نگرانی‌های ما در قرن بیست و یکم بیل گیتس

+ بمب ساعتی در آزمايشگاه  یووال نوح هراری

+ آئين اطلاعات  

+ انقلاب صنعتی چهارم و نشانه های ظهور 

+ «انسان خداگونه» در انتظار فردا فرد پطروسیان

+ نقد کتاب « آموزش و دموکراسی در قرن ۲۱» اثر نل نادینگز؛ 

+ جامعه اطلاعاتی و جنسیت سها صراف

+ پیامدهای مدرنیت آنتونی گیدنز

+ فرهنگ در جهان بدون مرز 

+ فرهنگ جهانی چیست؟ 

+ نظم نوین جهانی 

+ «انسان سالاری»، محور جامعه اطلاعاتی. 

+ از خانه‌های زیر آب تا تور گردشگری به مریخ! 

+ پیش‌بینی جزئیات زندگی انسان در دو قرن آینده. 

+ مهارت های زندگی در قرن بیست و یکم  آسیه مک دار

+ «گردشگری»صنعتی میلیارد دلاری و استوار بر پایه ی آینده نگری پیشینیانِ فرهیخته ی ما رضا بردستانی

+ سیستم های پیچیده و تفکر سیستمی (3) – بخش پایانی دکتر همایون مهمنش

+ زندگی ما و زندگی آنها  علی دادپی

+ سیستم های پیچیده و تفکر سیستمی (2) دکتر همایون مهمنش

+ سیستم های پیچیده و تفکر سیستمی (1) دکتر همایون مهمنش

+ پیش‌بینی آینده غیرممکن شده است فرانسیس فوکویاما

+ آیندگان ما را به‌سبب کدام خطای اخلاقی ملامت خواهند کرد؟ 

+ مقدمه‌ای برای همه آینده نگری‌ها/ ضروری‌ترین علمی که در کشور ما به آن بی‌اعتنایی می‌شود رضا داوری اردکانی

+ قدرت آینده مهدی صنعت‌جو

+ از عصر اطلاعات تا عصر مولكول. مترجم : فيروزه امين

+ تفاوت‌های حیرت‌انگیز فرزندان 

+ عجیب‌ترین قوانین ترافیکی دنیا> از جریمه خودروهای کثیف تا منع راندن خودروی مشکی در روزهای خاص 

+ فناوری‌های مورد استفاده در جنگ‌های آینده چه خواهند بود؟ 

+ موج فراصنعتی چه کسانی را خواهد برد هرمز پوررستمی

+ مدیریت استراتژیک پورتفولیو پروژه ها در هلدینگها و سازمانهای بزرگ  

+ ضرورت آینده پژوهی و نگاه به آینده به عنوان نقش برجسته روابط عمومی نوین 

+ تکنولوژی علیه تبعیض اندرو فینبرگ

+ آیا فکرعبور جایگزین رمز عبور می شود​​​​​​​ سید محمد باقر نوربخش

+ جامعه اطلاعاتی, دگرگونی تکنولوژی های نوین ارتباطی و اطلاعاتی و تحول در روابط انسانی۲ 

+ جامعه اطلاعاتی, دگرگونی تکنولوژی های نوین ارتباطی و اطلاعاتی و تحول در روابط انسانی 

+ نمایش زندگی اجتماعی در جامعه اطلاعاتی  مانا سرایی

+ سخنرانی بیل گیتس درباره بیماری‌های فراگیر، بهداشت جهانی و حملات بیولوژیکی حمیدرضا تائبی

+ آینده نگری استر اتژی فناوری اطلاعات دکتر امین گلستانی

+ روندهای علم و فناوری در سال 2017 حمدرضا میرزایی

+ دو گروه از جوانان در برابر « قانون کار » ونسا پینتو برگردان سعید جوادزاده امینی

+ اندیشیدن به آینده نظریه اجتماعی: آری به جامعه‌شناسی محمدرضا مهدیزاده

+ نقش جامعه اطلاعاتی در تحولات فرهنگی 

+ تحلیل اقتصادی آزادی دکتر محسن رنانی

+ آیا در کارها حضور بشر لازم است؟ 

+ آینده‎پذیری: چالش اساسی آینده‎پژوهی در جهان در حال توسعه. 

+ اثرات اقتصادی جامعه اطلاعاتی در جهان 

+ چگونه انسان‌ها از صد درصد توانایی مغز خود استفاده می‌کنند حمیدرضا تائبی

+ آیا اینترنت اشیا ما را به ابر انسان تبدیل خواهد کرد؟ حمیدرضا تائبی

+ آیا سیاست می تواند از قرن 21 جان سالم به در ببرد؟. کنت میناگ

+ آینده، اکنون است ـ بخش اول آرش بصیرت

+ آینده، اکنون است ـ بخش دوم آرش بصیرت

+ سیاست‌گذاران همه کشورها خواهد بود. 

+ جهانی شدن و آموزش و پرورش 



info.ayandeh@gmail.com
©ayandeh.com 1995